نکات قوت و ضعف سمینار حمید تقوایی

نخست اینکه این ضرورت سیاسی اعلام شده حمید تقوایی که نسبتا هم سریع و بموقع معرفی‌ شده است یک تشخیص بسیار مهم و دقیق و بجایی است آنهم با این نکته دوم و مهم سیاسی که همه‌ نیروهای کمونیست کارگری را به یک کنگره سراسری آزاد و روی به جامعه دعوت میکنند بعلاوه این نکته سوم و مهمش که بحث کم و کیف رهبری حزب نوین را نیز کاملا باز و قابل تکوین معرفی میکنند و طبعا ایشان و بقیه رفقای شرکت کننده و هر فعال آرزومند و مصمم به تحقق عملی‌ برنامه یک دنیای بهتر, بعد از تلاش و دخالتگری سیاسی و انتخابشان برای تشکیل یک حزب کمونیست کارگری نوینی ملاحظه خواهند داشت که حزب و دستجات کمونیست کارگری تاکنونی شان پایان یافته اعلام خواهد شد 

من شخصا دست ایشان را بگرمی میفشارم و از جهت یک چنین امید آفرینی گرم و مهم سیاسی شان که با صدای بلندی روی به جامعه و همه می‌گویند که (ما برای وصل کردن آمدیم) آنهم در چنین مقطع حرکت بسوی یک انقلاب پیروزمند سوسیالیستی عظیم و تاریخی که مجدداً الهام بخش انقلابات منطقه و آغازگر یک رنسانس سرنوشتساز تکامل یافته ای نیز در جهان خواهد شد بله به ایشان و به همه فعالین مصمم به تشکیل نتیجه مند چنین کنگره و تشکل نوینی تبریک میگویم و با صمیمیت هرچه مسئولانه و رفیقانه ای دستان گرم تک به تک همه آن رفقای عزیز را نیز بگرمی میفشارم و همدوش حمید تقوایی و تمامی موافقین این حرکت سیاسی مهم بقیه رفقا را نیز به هرچه پربارتر برگذار کردن و هویت دادن به حزب نوین دعوت می‌کنم. حال اینکه هرکدام احزاب و دسته جات و کمونیست‌ کارگری های منفرد و هرمبارز انقلابی شرکت کننده ای چه نوع و چه حد دخالت قدرتمند و ضعیفی در سمت و سوی این ضرورت سیاسی و این کنگره داشته باشند و مشخصا منظورم در خارج ایران است که با هویت شفاف و علنی و آزادی میتوانند در این فرایند دخالت کنند بله این دیگر یک بحث بازی هست و همه استعداد‌های بلقوه و بالفعل ما فعالین مصمم به تحقق عملی‌ برنامه یک دنیای بهتر – و تکرار می‌کنم که منظورم مشخصا نیروهای موجود در خارج کشور هستند – میتوانند بطور نظری و پراتیکی در آن نقش ایفا کنند و اما اینکه در مورد شرکت فعال رهبران علنی جنبش کارگری و جنبش‌های جوانان و زنان و فعالین تعیین کننده درون جامعه نیز چه ملاحظات بجایی می‌توان داشت اینهم بسهم خودش یک بحث بسیار مهم و حیاتی‌ هست که در پایین بطور مشخص به آن میرسیم. بااینحساب من به سه نکته قوت مهم و اساسی‌ اشاره کردم و اکنون هم از جهت نکات ضعف این حرکت مهم سیاسی نیز به سه نکته مهم و اساسی‌ خواهم پرداخت که سعی‌ می‌کنم که بسهم خودم جوانب لازم و کافیش را در بیان مختصر مفیدی بپوشانم

اولین نکته ضعف بسیار مهم سیاسی در نکته نظرات و جهت گیری رفیق حمید به متد غیر مارکسیستی ایشان مربوط است که از دید من تصویر بسیار ساده لوحانه و بورژوایی از حزب رهبری کننده انقلاب سوسیالیستی ارائه میکنند بدینترتیب که ایشان بهیچ وجه حتا در کمترین و ضعیف‌ترین سطحش به این اشاره نمیکنند که این نیرو‌های سیاسی کمونیست کارگری دقیقا برخلاف کوهی ادبیات و پراتیک ریز و درشت گذشته ای که در دوره حیات منصور حکمت داشته اند و بر خلاف فلسفه مارکس که میگوید همه فیلسوفان قبل از ما جهان را صرفاً تفسیر کرده اند و ما باید تغییرش دهیم, و به (ماتریالیسم پراتیک) اجین شده با ماتریالیسم دیالکتیک تاکید ویژه ای داشته اند بله کوچکترین اشاره ای به این نمیکنند که هیچکدام ما بخش رهبری نیروهای کمونیست کارگری که غالبا در خارج بودیم در آن انقلاب هشتاد و هشت که درواقع در فرایند تکامل سی‌ سال مبارزه طبقاتی کار و سرمایه آنهم با نقش قابل توجه جنبش‌های کارگری و جوانان و زنان و هرنیرو و انسان سرنگونی طلبی بویژه همین حزب و یاران سیاسی منصور حکمت شکل گرفته بوده هیچکدامشان در غالب حزب و سازمان و تشکل و غیره نتوانستند یک دخالت پراتیکی و عینی و اثرگذاری با متد مارکسی و سبک لنینی و منصور حکمتی در سمت و سوی آن انقلاب که بسیار عظیمتر و جامعتر از انقلاب پنجاه و هفت شروع شده بوده و از عصاره مبارزاتی همان انقلاب شکست نخوردگان شکل گرفته و تکامل یافته بوده و الهام بخش انقلابات منطقه گردیده بوده داشته باشند و از بستر همان اراده عملی‌ و دخالت ماگزیمالیستی تاثیرگذار و اجتماعی‌شان بتوانند دوشادوش جوانان و کارگران و زنان و مردم انقلابی جامعه آنهم فراتر از یک حمایت گرم پرپشتوانه مدیا و تلویزیون و نشریات و نیروهایشان در خارج بتوانند گام‌های بزرگی‌ در جهت سازماندهی طبقه کارگر و مردم سرنگونی طلب و ضّد سرمایه داری داشته باشند و مورد انتخاب جامعه انقلابی قرار گیرند, و حمید تقوایی در همان سمینارشان بدون کوچکتری اشاره متدولوژیک به این نکته اساسی‌ و مهم  آنوقت هر دو وجه این ضعف متدولوژیک و اساسی‌ را تکمیل میکنند به اینترتیب که می‌گویند که زمانی‌ که به نوشته‌ها و نظرات و تجزیه تحلیلهای سیاسی اغلب این نیروهای منشعب شده نگاه میکنند در وجه غالبش این نظرات را در مهمترین مسائل پایه ایش شبیه هم می‌بینند, که از دید من این بدین معنی‌ است که ایشان‌ با قلم گرفتن و چشم پوشی به بزرگترین نکته ضعف این نیروها که یک ضعفی پراتیکی و عملی‌ و متدولوژیک و بسیار حیاتی‌ و تعیین کننده ای میباشد آنوقت شبیه بودن نظرگاه‌های آنها را  نیز (یعنی‌ متدولوژی سیاسی روشنفکرانه و غیرپراتیکی و در کلّ متد بورژوایی) آنها را  نیز مبنای حرکت نوینشان حساب میکنند، که این توهم و این ذهنی‌ گری و این نادیده گرفتن و (کم بها دادن که چه عرض کنم) این بهاندادن حمید تقوایی به متدولوژی مارکسیستی و اراده لنینی و پراتیک انقلاب و دخالت گری ماگزیمالیستی و متدولوژی منصور حکمتی مهمترین نکته ضعف سمینار ایشان از دید من است که متاسفانه پس‌ از گذشت دو سال و اندی, که من شخصا یک سال و نیم پیش بطور مفصل نقد کرده و در اختیار کمیته مرکزی و برخی کادرهای آن حزب گذاشته بودم, هنوزهم که هنوز است ایشان و حزب کمونیست کارگری و حتا بطور کلی‌ تمامی‌ کمونیستهای کارگری متشکل در احزاب و دسته و گروه‌ها و منفردین, هیچکدامشان تاکنون اشاره مشخصی به این امر نکرده اند و برای تحقق چنین نقدی جدی نشده اند

همینجا جا دارد که به شاخص‌ترین جملات حمید تقوایی که در ضمیمه انترسایونال اخیر ارائه کرده اند نگاه‌
مختصر مفیدی داشته باشیم

ایشان بعد از یک تجزیه تحلیل مفصل از سه دوره گذشته تا حال زمانی‌ که به دوره انقلابات و به نقش این کمونیست‌های کارگری میرسند که مشخصا نظرشان هم خود حزب کمونیست کارگری خودشان بوده است می‌نویسند که (جامعه و توده‌ مردم یک نیروی سیاسی را بخاطر پراتیکش انتخاب می‌کند و نه نظراتش، مردم اول مارکسیست نمیشوند بعد انقلاب کنند, توده‌ مردم اول متوجه حقانیت نظری شما نمیشوند تا بعد به شما بپیوندند, مردم حزب شما و موقعیت حزب شما را در عرصه مبارزه برای درد و مصائب خود می‌بینند و بر این اساس انتخاب میکنند) و کمی‌ آنطرفتر ادامه میدهند که (امروز عده ای از زندانیان زیر اعدام و خانواده‌هایشان طرفدار مینا احدی هستند )، و بنا‌برین میخواهند بگویند که این حزب ما هست که با پراتیک سیاسیش مورد توجه مردم و جامعه قرار دارد, اما دیگر شما در هیچ کدام از جملات و پارگراف‌های این نوشته نمیتوانید نشانه ای بیابید که ایشان به نقش مشخص حزبشان در انقلاب هشتاد و هشت کوچکترین اشاره ای داشته باشند در صورتی که آن انقلاب با عظمت میلیونی مردم و با عمیقترین خواسته‌های سوسیالیستی اش بستر خیلی حجیم و عظیم و تعیین کننده ای نسبت به فعالیت‌های مینا احدی بوده که خود این فعالیتهای سیاسی ارزنده مینا احدی و حزبش هم طبعا بسهم خود تاثیرات مهم و مشخصی در آن انقلاب داشته است, بله به خود این انقلاب و نقش مشخص حزب مینا احدی‌ها برهبری خودشان حتا در کوچکترین سطحش هم اشاره ای نمیکنند, که چرایی این اشاره نکردن عامدانه یا غیر عامدانه هم که فرقی به اصل قضیه نمیکند اما چرایی سیاسی این این فرار بسیار مشخص و واضح از یک نقد اساسی ‌که حمید تقوایی و اصغر کرمی و مصطفی صابر و محمد اسنگران و کادرهای دیگر حزب که در پایین به نظرات آن رفقا هم خواهیم رسید بله این چرایی فرار از یک نقد سیاسی بنظر من بسهم خودش داستان دیگری دارد و به نقد و برخورد سیاسی دقیقتر و همه جانبه تری نیاز دارد که امیدوارم که این کنگره فراحزبی استعداد و توانایی سیاسیش را داشته باشد و بتواند به تجزیه تحلیل و نقد دقیق این (چرایی) که بنظرم یک جز مهمی‌ از نقد اساسی‌ مربوط به برخورد پاسیفیستی در آن انقلاب خواهد بود بپردازد که در اصل به تمامی نیرو‌های کمونیست کارگری بعد از فقدان منصور حکمت و نه صرفاً به حمید تقوایی و حزبشان شامل میشود, و تازه اگر بدون شرکت رهبران جنبش کارگری و جوانان و زنان بویژه بدون رهبران جنبش کارگری توانایی چنین نقد منصور حکمتی‌ را در آن کنگره داشته باشیم آنوقت و آنجا هست که, یعنی‌ بعد از یک نقد اساسی‌ و مارکسیستی به بی‌ عملی‌ خودمان در انقلاب هشتاد و هشت است که به یک نکته اتکای مارکسیستی و محکمی بمنظور جبران (آن بیعملی اساسی رهبران نیرو‌های کمونیست کارگری)‌ موفق خواهیم شد و برای رهبری انقلاب سوسیالیستی پیش روی طبقه کارگر و مردم جامعه آماده خواهیم گشت, و تازه آنجا و آنوقت هست که یعنی‌ در یک پراتیک انقلابی و در میدان اصلی‌ جنگ و در دل یک جامعه انقلابی هست که رهبران جنبش کارگری و جنبش‌های سیاسی جامعه با دخالت مستقیمشان در یک کنگره سراسری و اجتماعی گسترده ای برای احاطه و تصاحب این حزب نوین, عملا انتخاب سیاسی بزرگ و تاریخی‌شان را نشان خواهند داد و مبارزات انقلابی جامعه را با هویت حزبیت یافته ای برای برچیدن مناسبات سرمایه داری و برقرار مناسبات سوسیالیستی به پیش خواهیم برد

اصغر کریمی‌ در دقایق پایانی سخنرانی نیمساعته خود که در بیستمین سالگرد حزب حرف میزدند به این ضعف اشاره می‌کنند و میگویند که ما ضعف‌های زیادی داریم و در آن انقلاب نتوانستیم کاری کنیم که مردم جامعه ما را بعنوان حزب سیاسی خودشان انتخاب کنند اما ایشان هم که حالا بنا به فشار‌های وارد شده از خارج حزب قدمی فراتر نهاده و اشاره صریح و مشخصی به ضعف بزرگشان کرده اند دیگر هیچ اشاره ای به این نمیکنند که ما باید برروی این ضعف مهم خم شویم و حسابی‌ نقدش کنیم که بنا به چه دلایلی نتوانستیم در انقلاب مردم دخالت موثر و سمت و سو دهنده ای داشته باشیم و نمی‌‌گویند که ما با کوهی از ادبیات و تجارب منصور حکمت و کمونیستی کارگری چه چیزی کم داشتیم که نتوانستیم چنین کنیم و تازه این اشاره کوتاه را هم بعد از دو سال سپری شدن از آن انقلاب بیان میکنند در صورتی که همین رفیق اصغر به اتفاق مصطفی صابر رئیس دفتر سیاسی حزب کوهی از مطلب راجع به انقلاب بهمن ارائه میدهند بدون اینکه بدرستی خم شوند به روی یک انقلاب اساسی‌ تر و تکامل یافته تری که سی‌ سال بعد از ادامه باشکوه همان انقلاب بهمن زبانه زده بود تا با همین تیزبینی‌ تئوریکشان بپردازند و ضعفهای سیاسی مهم خود را برای استحکام درک‌های سیاسی و مارکسیستی جامعه باز بشناسانند و نقدش کنند, بله بعد از کوهی مطلب راجع به آن انقلاب سی‌ و سه سال پیش, انقلابی که بقول همه ما از حاشیه نشینها شروع شد و مبارزه طبقاتی تاریخ را یک گام عظیم و تعیین کننده ای به پیش برد بطوری که با تمام سرکوب شدن وحشیانه اش منصورحکمتش را این سخنگوی قدرتمندش را ارائه کرد که بعد از دوران لنین نقد‌ سیاسی مارکسیستی را به جنبش‌های بورژوایی و حتا بر خود دوران لنین گذارد و از بستر همان مبارزات بوده که حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند و بدنبالش نیز بتناسب ضربه ای که به آرایش نظام سرمایه زده شده بود و تغییراتی که در دو قطبی بودن جهان سرمایه پیش آورد حزب کمونیست کارگریش هم تشکیل شد, بله اما دیگر در آن انقلاب پنجاه و هفت باوجود گام‌های مهمی‌ که مختصرا شمردم هرگز نظام سرمایه داری به چنان قدرتی که در انقلاب هشتاد و هشت مورد تعرض قرار گرفت و اهداف آزادی برابری و حرمت انسانیش – که عصاره یک دنیای بهتر منصور حکمت و همان حزب بود – سرمشق تمامی انقلابات بعدی شد مورد تعرض قرار نگرفته بود, خلاصه کلام اینکه این رفقا هم که همسنگران حمید تقوایی هستند متاسفانه بال‌های آن نقد وسیع و تیز منصور حکمت را که حاصل همان انقلاب بوده و حاصل جنگندگی‌های خودشان هم بوده حسابی‌ قیچی کرده اند و شکانده اند و زمین گیر کرده اند و خودشان نیز زمین گیر شده اند و در تناقضات بزرگ خودشان مانده اند بطوری که در همان اولین ماه‌های پس از سرکوب شدن و عقب نشینی‌ موقت انقلاب هشتاد و هشت, سوسیالیستی‌ترین رهبران کارگری که یک نمونه بارزش در اتحادیه آزاد کارگران متشکل هستند معتقد بودند که ما به هیچکدام این احزاب کوچکترین توهمی نداریم و آنوقت بدلیل نبود چنین حزبی در وسط میدان مبارزه انقلاب, رفتند در کنفرانس لیبراستات ترکیه شرکت کردند و اعلام کردند که ما به احزاب و اتحادیه‌هایی‌ که هرمی باشند اعتمادی نداریم, و به اینترتیب دست به دامن شعار اساسی‌ (کارگران جهان متحد شوید) طبقاتی و مارکسی‌شان شدند

علاوه بر حمید تقوایی و اصغر کریمی‌ و مصطفی صابر رفیق محمد اسنگران نیز در مصاحبه طولانی‌شان پیرامون همین سمینار و همین ضرورت سیاسی کنگره فراحزبی با انهمه مطالب تکراری‌شان در گفتن اینکه این رفقا (یعنی‌ نیروهای کموینست کارگری ای که هنوز دل به این سمینار نداده اند) هرگز کوچکترین اشاره ای به ضرورت یک نقد اساسی‌ به نقش و دخالت گری حزبشان و دخالت گری تمامی‌ این نیروهای سیاسی در آن انقلاب هشتاد و هشت نمیکنند و ایشان نیز بنوبه خودشان به این فرار بسیار واضح در نقد تاریخی بعد از منصور حکمت دوشادوش حمید تقوای و همسنگران دیگرشان صحه میگذارند و تناقض بزرگ و زمین گیر شدنشان را در درک تئوریک و درک و برنامه پراتیکی این ضرورت و این نقد نشان میدهند

و از همینجا دومین نکته ضعف بزرگ سیاسی سمینار حمید تقوایی و همسنگران همنظرشان آشکار میشود که ایشان حزب کمونیست کارگری را بعد از آن بیعملی بسیار مهمی‌ که در انقلاب هشتاد و هشت از خود نشان داد همچنان یک حزب منصور حکمتی میدانند و با همین اتکای نادرست به حزب خود که بمعنای صحیحش همان تشکیلات داری غیر کمونیستی کارگری میباشد روی به جامعه و دیگران حرف میزنند. منصور حکمت میگفت که اگر مارکس زنده بود با نگاه کردن به فعالیت‌های لنین و برنشتاین و پلوخانوف و روزا لوگزامبورگ میگفت که این لنین بوده که نکات مرا عملا درست درک کرده بود، و اینجا هم بهمین سبک میتوان گفت که اگر منصور حکمت زنده بود میگفت که آیا از بین کوروش مدرسی و حمید تقوایی و برای مثال علی‌ جوادی و آذر ماجدی کدامشان خت و برنامه او را تا اینجا درست درک کرده بودند، بنظرم با توجه به ماتریالیسم پراتیک مورد تاکید منصور حکمت  و با توجه به یک دخالت گری ماگزیمالیستی و لنینی در سمت و سو دادن به انقلاب هشتاد و هشت حالا شما خودتان منصفانه بگویید که بر کدام یک از این رهبران فعال حزبش انگشت می‌گذاشت

آخرین نکته ضعف آن سمینار هم این بوده که حمید تقوایی با وجود آنهمه توضیح و تشریحشان از جهت پیشگیری از موانع کار می‌گویند که ما از کسی‌ انشعاب نکرده ایم در صورتی که اصلا چنین اشاره ای ضروری نبوده و موردی نداشته و توضیحی اتفاقا در ضّد آن (پیشگیری) بوده اما حالا هم که ایشان لازم تشخیص داده اند و به این نکته هم در تائید حرکت حزبشان اشاره کرده اند دیگر آنوقت بسیار بدور از انصاف بوده که نمیگویند که ناصر احمدی هم که شش سال مالا و کارا و جانانه  و عاشقانه و بسیار فعال  همسنگر ما بوده, از هیچ حزبی انشعاب نکرده بوده, بلکه این ما بودیم که یعنی‌ این دفتر سیاسی حزب بوده که به رهبری حمید تقوایی آنهم بدون روشن شدن اختلاف سیاسی ناصر با حمید تقوایی و حزبش با یک اتهام سیاسی شاخداری پروندهٔ فعالیت‌هایش را دادند دستش و در همان ماه‌های بعد از انقلاب اخراجش کردند آنهم بدون کوچکترین احترامی به پرنسیپ‌های حزبی و مجمع عمومی و بدون احترام به آزادی بیان و حرفهایی که این ناصر می‌توانست در آن مجمع عمومی بزند و یا حرفهایی که کادرهای بدنه و همه رفقای حزبیش میتوانستند بزنند, و بنظرم احترام به مجمع عمومی را باید از محمود صالحی‌ها یاد گرفت که با چه تاکیدات مکرری در مورد نحوه اخراج منصور اسنلوو حرف میزنند، بله بدون احترام به مجمع عمومی ماهانه حزبی که در در پالتاک انجام می‌گرفت, و حتا بدون کوچکترین احترام به (اصل بر برائت) که پرچمدارش همین حزب منصور حکمت بوده از حزب کمونیست کارگری اخراجش کردند که اسنادش هست و منهم دیگر بیش از این واردش نمیشوم

با امید به پیروزی کمونیسم در ایران
زنده باد یک نقد اساسی‌ به بیعملی نیروهای کمونیست کارگری در انقلاب هشتاد و هشت
ناصر احمدی
۰۹. ۰۲. ۲۰۱۳