باز هم در دفاع از اطلاعیه هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه

از زمان صدور اطلاعیه۱ هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد که رو به سازمان اتحادیۀ جهانی حمل و نقل “ای ت اف” نوشته شده بودتا کنون ما شاهد برخوردهای متفاوتی بوده ایم. در بعضی مقالات و همچنین در مصاحبه ای که آقای بهرام رحمانی با محمود صالحی داشته اند، سعی در اثبات خاطی بودن سندیکا و هیئت مدیره آن شده است. قصد من در این نوشته با پرداختن به آنها، بررسیشان و اثبات قابل دفاع بودن کلیت اطلاعیه هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد است.

قبل از هر چیز میبایست به یک سوال پاسخ بدهم. در پی نوشتن مقاله قبلیم “از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه حمایت کنیم”۱ آقای محترمی سوال کرده بودند که از کجا انقدر مطمئن نظر میدهم، آیا اطلاعاتی دارم…

آقای محترم هر کس می تواند از بدو تشکیل یک تشکل کارگری و یا هر جریان دیگری، حرکت آن را از طریق اخبار مربوط به آن و خواندن مقالاتی که در آن رابطه نوشته می شود، دنبال کرده و از این طریق  با آن جریان آشنا شود، در این صورت تا حدودی می تواند متوجه تغییر و تحولات آن بشود، البته پیش شرطش نبود پیش داوری و غرض ورزی است و اگر نه با نادیده گرفتن بعضی مسائل امکان اشتباه ما بیشتر می شود.

حال به اصل مطلب می پردازم. خواندن نوشته های مخالفین سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و هیئت مدیره این سندیکا مرا بیاد ” درخت مراد” نیما یوشیج انداخت، در آن داستان کوتاه نیما نشان می دهد که چگونه یک درخت معمولی خشک شده می تواند با توسل به خرافه و بتوسط خرافه پرستان به یک درخت مراد دهنده تبدیل بشود. داستان از این قرار بود که باد دستمال کسی را، در راه سفر از ولایتی به ولایتی دیگر می برد و آن دستمال به یکی از شاخه های خشک درختی در کنار راه گیرکرده و آویزان می ماند. برخی ازعابرین که این داستمال را روی شاخه می بینند، آن درخت را درخت مراد دهنده می پندارند. خبر وجود یک درخت مراد دهنده در ایالات می پیچد و از آن پس خیلی ها به هوای بستن دستمال به شاخه های آن درخت و به امید گرفتن مراد خود به آنجا مراجعه می کردند. در این داستان اگر یک درخت خشکیده در اذهان مردم به درخت مراد تبدیل شد، اما در نوشته های مخالفین سندیکا سعی شده که نهال امید ما با توسل به غرض ورزی ها و تحریف ها به درختی خشک و بی بار بدل شود. احتمالا اگر امروز زنده یاد نیما زنده می بود، پایه آن داستان را نه بر انتقاد از خرافه پرستی و نادانی بلکه بر انتقاد از مغرضان و غرض ورزی هایشان قرار می داد.

در اینجا من برای بررسی نقد مقالات مخالفین اطلاعیه سعی کرده ام مقالات و نوشته هایی که نکات مطرح شده در آنها عمومیت بیشتری داشته و همچنین محتوایشان هم تکراری نبوده را انتخاب بکنم.

در شروع به بررسی مصاحبه۱ آقای بهرام رحمانی با آقای محمود صالحی می پردازم. اینکه سوال های آقای بهرام رحمانی کاملا جانب دار و هم گرایش با آقای محمود صالحی است، لزومی به بررسی ندارد. حتی خوشدلترین آدمها هم از همان جملات اول به مغرضانه بودن سوالات ایشان پی می برند. در مصاحبه خود آقای صالحی می گویند” مراحل اساسنامه ای در این اطلاعیه (یعنی اطلاعیه برکناری اسانلو از هیئت مدیره سندیکا “توضیح داخل پرانتز از خودم است.”) رعایت نشده و اعضای شرکت کننده مجمع عمومی هستند که اقدام به عزل و یا انتخاب هیئت مدیره و بازرسان جدید را می کنند و در هیچ کجای وظایف مشاهده نمی کنید که هیئت مدیره اختیار عزل و انتخاب رئیس یا نایب رئیس را داشته باشد، مگر در مجمع عمومی

اگر صحبت های آقای صالحی سوال برانگیز است، مقصر من نیستم. آخر کجای اساسنامه۲ آمده که رئیس هیئت مدیره را مجمع عمومی انتخاب می کند! بر خلاف آنچه که شما می گویید در ماده ۱۷ آمده است ” اعضای هیات مدیره در اولین جلسه ای که حداکثر ۱۵ روز پس از قطعی شدن انتخابات تشکیل می شود از بین خود یک نفر را به عنوان رییس، یک نفر نایب رییس، یک نفر دبیر ، یک نفر خزانه دار و یک نفر را به عنوان مسئول روابط عمومی انتخاب می کند و …” در ضمن آیا در جایی از اساسنامه آمده است که هیئت مدیره که خود می بایست رئیس خود را انتخاب کند، حق ندارد دوباره رئیس خود را برکنار بنماید؟! شما هر وقت اساسنامه نوشتید می توانید در آن تبصره یا ماده ای بیاورید که هیئت مدیره ای که شما را برای ریاست خود انتخاب کرد، دیگر حق گرفتن مقام ریاست از شما را نداشته باشد، اما در اساسنامه شرکت واحد چنین چیزی نیامده است. ماده ۱۱ در رابطه با وظایف مجمع عمومی سیزده بند دارد که بند چهارم و هشتم آن عبارت هستند از” انتخاب اعضای هیات مدیره، بازرسان و عزل انفرادی یا دسته جمعی اعضای هیات مدیره و بازرسان.” آخر کجای  این بندها به این معنی است که هیئت مدیره حق برکناری رئیس خود را ندارد؟ اگر این تحریف اساسنامه نیست پس چه است؟! از کی تا بحال کار شورایی به معنی این است که آنها که رئیس خود را انتخاب می کنند؛ حتی در صورت تخلفات و وجود مشکلات… دیگر حق برکناریش را ندارند. آیا می بایست هیئت مدیره بسوزد وبسازد؟ احتمالا عقدشان در آسمان ها بسته شده و کسی اجازه نقضش را ندارد. آقای صالحی به هیئت مدیره سندیکا اجازه یک بار رای گیری و انتخاب رئیس شان را می دهند و دیگر هیچ اختیاری برای هئیت مدیره قائل نیستند! در جایی دیگر گفته اند “هیچ عضوی را جز با تصویب مجمع عمومی نمی توان از سندیکا اخراج کرد.” معلوم نیست که این اظهار ایشان چه ربطی به اطلاعیه سندیکا و هیئت مدیره اش دارد. در کجای آن اطلاعیه صحبتی از اخراج یک عضو بود!؟ برکناری رئیس هیئت مدیره کجا و لغو عضویت کجا! اینجا قضیه همان درخت آرزوی جعلی است. به قول معروف “چیزی می گیم یا میگیره یا اینکه نه…”

اگر این اختراعات آقای صالحی در حد خود ایشان محدود بود و متعلق به هیچ گرایشی نبود و طیفی را در بر نمی گرفت، اصلا لزومی هم به نقد، بررسی و سوال نمی بود، اما این شیوه را تقریبا تمام مخالفین سندیکا و هیئت مدیره آن بکار برده اند. بطور مثال آقای سعید آوا که نظر خود را در یک بسته بندی خیلی منطقی و اصولی مطرح کرده اند، می نویسند “اطلاعیه دوم بهمن هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد مبنی بر اخراج آقای اسانلو”۱ ایشان هم برکناری آقای اسانلو از ریاست هیئت مدیره را به تحریف اخراج او از سندیکا قلمداد کرده اند.

در ضمن آقای صالحی هم مثل خیلی ها، بعضی از مفاد اساسنامه را که به صرفه شان نبوده نادیده گرفته اند. البته این برخورد انقدر رایج است که به نظر طبیعی میاید، مثلا خیلی طبیعی است که شما ماده ۸ را ندیده باشید. در آن ماده آمده ” به هریک از اعضاء که مدت ۳ ماه بدون عذر موجه از پرداخت حق عضویت خودداری کند از طرف خرانه دار کتباً اخطارداده می شود . درصورتی که حداکثر ظرف مدت ۳ ماه پس ار اخطار کتبی ،عضو مورد نظر اقدام به پرداخت حق عضویت نکند عضویت وی به شکل تعلیق در می آید و پذیرش دوباره وی با رای مجمع عمومی خواهد.” جل الخالق این ماده درست برخلاف نظر شما ست. همچنین در ماده ۱۸ تبصره یک “غیبت در سه جلسه متوالی یا ۵ جلسه متناوب، بدون ارائه عذر موجه به دیگر اعضای هیت رییسه و بازرسان که مانع انجام وظیفه هریک از اعضای هیات مدیره شود، موجب استعفا از سمت عضویت در هیات مدیره خواهد بود و عضو یا اعضای علی البدل که به ترتیب بیشترین آرا را در مجمع عمومی کسب کرده اند جانشین عضو یا اعضای مستعفی خواهند شد.” دیگر اینکه در تبصره ۲ ” کلیه اسناد و اوارق بهادار و تعهد آور نزد مستعفی حداکثر ظرف مدت یک هفته باید به هیات مدیره عودت داده شود ورسید کامل با امضاء و مهر هیت مدیره سندیکا به او داده” و یا در تبصره ۳ ” تشخیص موجه یا غیر موجه بودن عذر به عهده هیات مدیره و بازرسین اصلی خواهد بود.”

آیا کسی در هیچ کجای این مواد و تبصره ها اسمی از مجمع عمومی و برگزاریش مشاهده می کند؟

آقای محمود صالحی به اتفاق جمعی از مخالفین سندیکا و هیئت مدیره اش خواهان برگزاری مجمع عمومی شده اند. چنین خواستی از طرف فعالین خارج از کشور قابل فهم است، اما وقتی از طرف یک فعال کارگری در داخل کشور مطرح می شود، جای شگفتی دارد. مثل معروفی می گوید یک سوزن به خود بزن و یک جوالدوز به دیگران؛ هر وقت آقای صالحی در همین روزها فراخوان مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری را دادند و از طرف همه اعضا هم به این فراخوان پاسخ مثبت داد شد، بعد می توان از سندیکای شرکت واحد یک همچین تقاضایی کرد. با وجود این احوال در ماده ۱۰ تبصره ۲ آمده است ” در صورت خودداری هیات مدیره از دعوت مجمع عمومی، با دعوت دو سوم بازرسان و یا با تقاضای کتبی یک سوم اعضا و با امضای مشخص متقاضیان با صدور دعوتنامه ای که به اطلاع عموم اعضا رسیده باشد نسبت به دعوت برای مجمع عمومی و تشکیل آن اقدام کنند.”همانطور که در این ماده روشن است، حتی اگر هم این بدبینی و شکی که برخی مخالفین نسبت به هیئت مدیره سندیکا دارند به جا بدانیم، اساسنامه سندیکای شرکت واحد دست اعضا و بازرسان را برای فراخواندن مجمع عمومی باز گذاشته است. یعنی اینکه لزومی به نگرانی آقای صالحی و آقای ناصری از اقدام ضد آزادیخواهی سندیکای شرکت واحد نیست، چرا که بغیر از شرایط سرکوبی که رژیم جمهوری اسلامی مسبب آن است، هیچ مانع دیگری برای تشکیل مجمع عمومی وجود ندارد، هر آن شرایط مهیا باشد و اعضای سندیکا لازم بدانند در اساسنامه سندیکا با دقت تمام، آزادی اعضا برای فراخواندن مجمع عمومی در نظر گرفته شده است.

در ادامه مصاحبه آقای صالحی با بهرام رحمانی از آنجا که هیچ ربطی به جنبش کارگری ندارد و فقط مسائل شخصی ایشان مورد گفتگو بوده، نوشته را با بررسی مقاله آقای بهروز ناصری تحت عنوان “دوباره در باره برکناری آقای اسانلو و پاسخی به بعضی موضعگیری ها”۱ می پردازیم. آقای بهروز ناصری لطف کرده و می گویند: هر جا اعتصابی از طرف سندیکا فراخوانده شود از آن اعتصاب حمایت خواهند کرد. در عین حال سندیکا و هیئت مدیره اش را محکوم به “اقدامات ضد آزادیخواهی”می کنند. آقای ناصری شما به جای حمله به کارگران عضو سندیکای شرکت واحد و هیئت مدیره ایشان بهتر بود نیش حمله خود را متوجه رژیم می کردید. آزادی را نه سندیکا، نه اساسنامه اش و نه هیئت مدیره هیچ کدام سلب نکرده اند. سنت شورایی همانطور که می بینید بطور مثال در ماده ۱۰ تبصره ۲ بخوبی در نظر گرفته شده است. می بخشید، اما مثل اینکه اشکال اینجاست که شما سوراخ دعا را گم کرده اید. این رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی است که سرکوب کننده سنت شورایی است نه سندیکا و متاسفانه دوستی شما با سندیکا همانند دوستی خاله خرسه شده است.

در آخر به طور خلاصه به دو مقاله آقای همایون جابری با نامهای ” فرجام یک غرورـ نگاهی به تصمیم گیری هیئت مدیره سندیکای واحد”۱ و ” بگذار منصور اسانلو سخن بگوید”۱ می پردازیم. ایشا ن از وقایع می گویند و بعد هم نظراتی از خود ارائه می دهند. مثلا ” دو/ رفتارامروز سندیکا شرکت واحد ناشی از دیسیپلین نهادینه شده در کل امورات آن است.” ایشان از سنتها و فرهنگی می گویند که خود اسانلو ایجاد کننده آن بوده و این سنتها را غلط ارزیابی می کنند. هر دو مقاله به وضوح نمایانگر این است که ایشان فکر می کنند هر چه حق بجانب تر از دیگران حسابرسی بکنند و برای دیگران “جنسیت” تعیین کنند، همانقدر محق تر و در نتیجه از فرهنگ و سنت بالاتری برخوردار هستند. سوال من از آقای جابری این است شما که از نظر خودتان کلی اطلاعات در اختیار خواننده قرار داده اید، آیا با آقای شهابی که تازه آزاد شده اند و یا با آقای مددی ملاقاتی داشته اید؟ اطلاعات جدیدی دارید یا که همان اطلاعات کهنه را به رخ ما بی اطلاعان می کشید، قصد شما چه است، می خواهید خود را ثابت بکنید؟ عالم و آدم را زیر چوب تازیانه گرفتن، این است فرهنگ کارگری شما! به هر حال همانطور که نوشتم اطلاعیه سندیکا و همه تصمیمات گرفته شده از طرف هیئت مدیره منطبق با اساسنامه می باشد. شما که خود را عضو سندیکا اعلام می کنید و با اینهمه اطلاعاتتان می بایست اساسنامه خود را بهتر از من می شناختید. طبق اساسنامه ای که خودتان یک زمانی قبولش داشتید رئیس برکنار شده می بایست تمام مدارک و وظایف را تحویل بدهد و برای این کارهم یک وقت معین یک هفته ای تعیین شده. یکی از کارهای رئیس هیئت مدیره روابط خارجیش با ای ت اف بوده و می بایست به هیئت مدیره تحویل بدهد. سوال من از شما این است که همه اینها چه ربطی به فرهنگ و سنت و … دارد؟ شما می گویید “این سنت به اینجا رسیده است که در زمانیکه خود اسالو نیست همین کار را انجام دهند و خود ایشان در ساختن این فرهنگ بسیار مسئولند زیرا ما شاهد بودیم در جلسه ای که به او انتقاد میشد سریع به طرف میگفت تو اطلاعاتی هستی” این صحبتهای شما در اینجا ربطش به مسئله مشخص تحویل گرفتن همه وظایف رئیس برکنارشده هیئت مدیره چیست. آیا به غیر از این است که شما به اعضای هیئت مدیره تهمت بی فرهنگی و بی سنت بودن را می زنید، آیا سندیکا و هیئت مدیره اش دچار بی فرهنگی هستند، نمی فهمند که این حق هر کارگر عضو سندیکا است که از سازمان های مدافع حقوق کارگران برای حمایت از خود کمک بخواهد، شما با این بدبینی و پرخاشگری مزمن خود از فرهنگ والا دم می زنید و می خواهید با سنت غلط مبارزه بکنید! اگر تمام اظهارات و اطلاعات آقای جابری را در هر دو مقاله در کنار هم قرار بدهیم، با یک من سریش هم به هم نمی چسبند، آقای جابری از نوشتن دو مقاله چه قصدی داشتید، قصد به رخ کشیدن اطلاعات سوخته، شما بدون رعایت هیچ اصول فرهنگی و اخلاقی، بدون هیچ ارزیابی اصولی هر چه دلتان خواسته است گفته اید، چرا؟

ایشان می گویند” سوال این است که چگونه نهادهای ایرانی با داشتن سابقه هشتاد ساله و جریانات بسیاری مثل فدایی، مجاهد، پیکار، حزب کمونیست و رزمندگان و تشکیلات مستقل کارگری در زمینه سیاست و جنبش کارگری ایران سکوت کرده اند…ونظر پردازان درخارج می توانند و متعلق به یک گرایش سیاسی به خود اجازه می دهند…” این آش شله قلمکار سازمان های سیاسی که بعضا هم هیچ ربطی به جنبش کارگری ندارند، البته می بایست در مسائل جنبش کارگری دخیل باشند، چرا که همه اینها به تشخیص آقای جابری از آنجا که از جنس خود ایشان هستند اجازه حرف زدن دارند. جالب اینجاست که او در جای دیگر کار اسانلو در رابطه با دخالت دادن سازمانهای سیاسی و مربوط کردن آنها را با سندیکا نقد می کند. و اما سوال ایشان از تشکل های مستقل کارگری که چرا آنها سکوت کرده اند! طبق فرهنگ و سنت، آقای جابری هم هر جا واقعیت بصرفشان نباشد، آنرا ندیده می گیرند. آقای جابری نظر شما راجع به حمایت “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری”۱ از اطلاعیه هیئت مدیره سندیکا چیست؟ آیا شما از تشکل های کارگری داخل از قبیل کمیته پیگیری، اتحاد آزاد کارگری و کانون مدافعان حقوق کارگران سوال می کنید؟ چرا در جایی با جسارت تمام اسم سازمانهای سیاسی را برده اید، اما برای اسم بردن از تشکل های مستقل کارگری در داخل خجول شده،  نام آنها را نمیبرید، مگر شما از جنس اینها نیستید؟

در خاتمه این سوال مهم هم وجود دارد  که چرا تشکل های کارگری داخل از جمله کمیته پیگیری، کانون مدافعان حقوق کارگر و اتحاد آزاد کارگران هیچ موضع شفافی در قبال اطلاعیه هیئت مدیره، وضعیت بوجود آمده برای سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه و اقدامات اسانلو ارائه نمی دهند؟ سکوت این تشکل های کارگری در داخل میتواند آنها را زیر سوال ببرد. متاسفانه به تشکل های کارگریی که نسبت به وضعیت تشکل های کارگری دیگر بی توجه و منفعل برخورد می کنند، یا موضع خود را بطور شفاف بیان نمی کنند،  نمی توان اعتماد کرد.

mina.farxonde@gmail.com

۱-     http://www.ofros.com/etelayee/syndicav_bkmo1.htm

۲-     http://www.syndicavahed.asia/index.php?option=com_content&task=view&id=26&Itemid=12