ناسیونالیسم ایرانی خطری جدی برای مدنیت جامعه!

ناسیونالیسم به مثابه ی یک ایدئولوژی ضد بشری، به مثابه ی یک جنبش ارتجاعی به مثابه جنبش سروری برخی از انسانها بر برخی دیگر، به مثابه ی جنبش کینه توزی بین انسان ها، به مثابه ی تفکر پوسیده در جامعه ی ایران بدون شک خطری جدی برای مدنیت جامعه ی ایران در اینده ی نه چندان دور خواهد بود. در ایران نیروهای ناسیونالیست جمگلی علیرغم تفاوت های جزئی که دارند بر این واقفند که ملت فارس برتر و دیگر ملت ها کثیف هستند. از نظر ناسیونالیست های ایرانی اعراب تازی هستند و دشمنی و کینه توزی این ناسیونالیست ها با اعراب از سنت های دیرینه ی این ناسیونالیسم پوسیده است. این نیروها جملگی بر این تاکید دارند که در صورت هر اتفاق یا تحول در فردای ایران دست به دامن غرب و امریکا خواهند شد و از هم اکنون برای حمله ی نظامی و دخالت نظامی روز شماری می کنند. ناسیونالیسم ایرانی خواهان ان است که تمامیت ارضی کشور را در هر مقطع و تحت هر شرایطی حفظ کند و هر نوع “جدایی” یا “استقلال” بخشی از کشور را شدیدن رد می کند و ان را خطری برای “تمامیت ارضی” می داند، حتی فراتر از ان برخی از این مرتجعین معتقدند که ایران امروز به مراتب کوچکتر از ایران واقعی است و انها معتقدند که قفقاز و افغانستان و غیره هم جزء ایران بزرگ محسوب می شود.
تفکر ناسیونالیسم ایرانی بر پایه ی تفکر خود بزرگ بینی قوم آریایی و افتخار به کورش کبیر بنا نهاده شده است. برای انها آزادی و عبور از وضع موجود تنها با بازگشت به دوران مانی و مزدک و کورش کبیر و پادشاهان دلقک و هوس باز ممکن است.
افتخار این ناسیونالیسم تخت جمشید و مقبره ی کورش و داریوش است. این ناسیونالیسم آلوده به سموم تفکر فاشیستی است و زمینه و پتانسیل نسل کشی هیتلری را دارد.
ما کمونیست ها در تقابل با این فرهنگ پوسیده،در تقابل با این گرایش ارتجاعی، و در تقابل این جنبش فکری و سیاسی ضد بشر چه وظیفه یی داریم؟
ما موظفیم این این نیروهای مرتجع که بافت ناهمگونی را دارند و از رضا پهلوی تا طیف های سلطنت طلب رنگارنگ،پان ایرانیست ها و دیگر جریانات ریز و درشت تا به اصطلاح “مدرنترینشون” که مصدقیست ها هستند،را شامل می شود، در سطح عمل به نقد رادیکال کشیده و با موضع گیری عملی و مبارزه ی سیاسی درون جامعه ی ایران، این نیروی سیاسی ارتجاعی را منزوی کنیم، در غیر این صورت شکی نیست که اینده ی ایران با خطر سر بر آوردن جنبش های ارتجاعی ناسیونالیستی و پان ایرانیستی روبرو است. این نیروهای مقیم کشورهای غربی از همین الان برای به لجن کشیدن جامعه ی ایران در فردای تحولات سیاسی آماده هستند. امکانات پولی و لجستکی ای که دارند به مراتب بیشتر از نیروهای رادیکال و مردمی است. ما کمونیست ها هم باید از همین امروز اماده باشیم. باید اگاهگری کرد و باید سوسیالیسم را به مثابه ی یک تفکر انترناسیونالیستی و انقلابی در مقابل تفکرات ارتجاعی ناسیونالیستی مطرح کرد و تبلیغ نمود.این تازه شروع کار ماست.
ما هر گونه تفکر ناسیونالیستی را شدیدن ارتجاعی و ضد بشری ارزیابی کرده و ان را مضر به حال طبقه ی کارگر می دانیم. اگر سرمایه داری در محیط کار طبقه ی کارگر تلاش دارد هویت ملی و غیره را مسئله ی برای تفرقه اندازی بین کارگران کند ما در مقابل از اتحاد طبقاتی طبقه ی کارگر صحبت می کنیم. ما نباید اجازه بدهیم که طبقه ی کارگر به نیروی ذخیره ی دیگر طبقات اجتماعی تبدیل شود. بنابراین اگاه کردن کارگران به منافع طبقاتی اگرچه شرط لازم اما به هیچ وجه کافی نیست. ما باید در کنار ان بتوانیم در سطح توده یی طبقه ی کارگر را حول منافع طبقاتی و رادیکال خود بسیج کنیم و اجازه ندهیم که در فردای تحولات سیاسی فجایع سال ۵۷ تکرار شود. پش شرط این کار نه دست روی دست گذاشتن و زوزه کشیدن در خارج کشور به امید انقلاب مردمی یا مهر انقلاب زدن بر هر اعتراض اجتماعی به دلخواه خود به دلیل سرخوردگی ناشی از فرسودگی سالها فعالیت بی تاثیر در خارج کشور، بلکه سازماندهی کارگری و کمونیستی درون طبقه ی کارگر است. یکی از شروط لازم برای متحد کردن طبقه کارگر اگاه کردن کارگر به اینکه منافع کارگران از هر کشور و هر “ملت” و غیره که باشند، یکی است و دشمن انان نه کارگران خارجی یا غیر بومی، بلکه نظام سرمایه داری است که از گرده ی طبقه ی کارگر کار کشیده و سود خود را تهیه می کند.
سالهاست که در ایران سرمایه داران و مرتجعین دولتی سعی می کنند با سیاست فاشیستی کارگر بومی و غیر بومی، کارگر افغانی و کارگر ایرانی، کارگر کورد و فارس و ترک،بین طبقه ی کارگر شکاف ایجاد کنند و کارگران را از مسیر مبارزاتی انقلابی و طبقاتی شان منحرف کند و انرژی انان ار جایی دیگری، جایی که به هیچ وجه میدان مبارزه ی طبقه ی کارگر نیست، هرز دهند. ما کمونیست ها باید علیه این سیاست های کثیف فاشیستی، علیه این اقدامات ناسیونالیستی ایستاده و تبلیغ نماییم. ما نباید ذره یی دشمن خود را دست کم بگیریم. اگر جمهوری اسلامی دشمن کارگران و کمونیست هاست، ناسیونالیسم ایرانی و فاشیسم پارسی به همان اندازه دشمن است. باید با مبارزه ی انقلابی و پیگیرانه این سیاست ها را در محیط کار و زندگی توده های کارگر خنثی کرد. باید مبلغ رادیکال ترین و مترقی ترین تفکر مارکسیستی بود و علیه تمام این نیروها ایستاد، باید از همین امروز اماده شد و سیاست سازمان دهی کارگری و توده یی را در پیش گرفت، انچه چپ تاکنون از ان غافل بوده، در غیر این صورت سهم بزرگ کیک در تحولات اتی را ناسیونالیست ها و طیف های رنگارنگ دست راستی خواهند برد.
حسن معارفی پور
۰۶٫۰۲٫۲۰۱۳
المان