نبرد خلق!

این منظومه، در آبان ماه سال۱۳۵۷، چند ماه قبل از انقلاب بهمن و سرنگونی رژیم سلطنتی، ساخته شده است.

روز نبرد خلق است
روز قیام خونین
هنگام جنگ و شورش
روز ستیز و پیکار
با دشمنان خونخوار
با ارتجاع مزدور
با شاه دیو سیرت
با لشگر زر و زور
+++++
اینک به خاک ایران
در کوچه و خیابان
در کوه و دشت و برزن
در شهر سرخ تبریز
در کازرون و نیریز
در بانه و سنندج
در رشت و شهر بابل
در رزمگاه آمل
در یزد و لار و شیراز
در کوچه های اهواز
در بیرجند و مشهد
در زاهدان و در قم
در اصفهان و جهرم
در سیستان و کرمان
در اردبیل و زنجان
در کوی و بام تهران
با خشم وقهر و عصیان
فریاد می زند خلق
خلق دلیر و بیدار
از کودک و زن و مرد
نفرین به دشمن خلق
نفرین به شاه جلاد
این دیو شوم خونخوار!
+++++
در سرزمین ایران
هنگام رزم خلق است
دشمن، زبون و عاجز
از عزم جزم خلق است
در توده، خشم و کین است
در خلق، شور پیکار
زحمتکشان ایران
صدها هزار انسان
اینک چو موج دریا
در جوش و در خروشند
انبوه خلق محروم
انبوه لشکر رنج
آنها که سال ها سال
درچنگ شاه مزدور
بس ظلم و جور دیدند
بس رنج ها کشیدند
در گوشه های زندان
در دخمه های تاریک
صد جور و صد ستم را
بر جان و دل خریدند
اینک به خاک ایران
در سرزمین پیکار
در رزمگاه خونین
با شوق صبح فردا
هر یک به دل، نهفته
صد آرمان والا
در عزم و پایداری
محکم چو سنگ خارا
رزمنده و دلاور
بی باک و بی محابا
در سعی و جنب و جوشند
تا کاخ ظلم و کین را
یکسر فرو بریزند
وین شاه دیو خو را
جلاد کینه جو را
با قهر انقلابی
با رزم تا به آخر
با مشت کارگرها
با داس برزگر ها
مغلوب و خوار سازند
وز بعد این زمستان
فردای توده ها را
در خرمی و شادی
همچون بهار، سازند