مساله کرد در خاورمیانه بزرگ

مقدمه 

 در طول قر ن بیستم در کشورهایی که جمعیت کردزبان را در بر میگیرد کشورهای مختلف، برخوردهای متفاوتی نسبت به مساله کرد داشته اند.. مساله ملی، ستم ملی و عروج جنبشهای ناسیونالیستی  خود به یک بررسی تحقیقی نیاز دارد که کار این نوشته نیست. تحقیقات دلبخواهی فراوانی در این زمینه هست که اساسا از جانب روشنفکران و شخصیتهای سیاسی ناسیونالیسم کرد در منطقه  انجام  شده اند. تحقیقاتی که بر تعلقات و گرایش  ناسیونالیستی استوار است  و درنتیجه، جای طبقات و مبارزه طبقاتی و برابری طلبی زن و آزادیخواهی ومدرنیسم و حتی رفاه جامعه  در آن خالی است.

این یادداشت به تحولات سیاسی کنونی در رابطه با مساله کرد، برخورد دولتهای منطقه و امپریالیستها و موقعیت جنبشهای ناسیونالیستی و دورنمای این تحولات  می پردازد.

 

۱– از عراق شروع کنیم

از همان ابتدای تشکیل دولت عراق، جنگ دولت مرکزی علیه مردم کردستان آغاز شد. با کودتای حزب بعث و شروع موج جدید درگیریها، نهایتا، مذاکرات محرمانه میان دولت و مصطفی بارزانی به موافقتنامه مارس ۱۹۷۰ منتهی شد که براساس آن قرار شد:

– «موجودیت ملت کرد» به رسمیت شناخته شود.

ـ برای توسعه فرهنگ کرد «چارچوب اداری خاصی» به وجود آمده و زبان کردی را به عنوان وسیله آموزش، در مدارس

 و مؤسسات و دانشگاهها و دانشکده های تربیت معلم و افسری معمول گردد. همچنین مقرر گردید که قانون اساسی عراق از جهات زیر اصلاح شود:

– مردم عراق مرکب از دو ملت کرد و عرب است.

ـ یکی از معاونان رئیس جمهوری، کرد باشد.

ـ کردستان از نظر داخلی خودمختار باشد.

با تصویب قانون اساسی موقت جدید عراق این توافقات زیر پا نهاده شد و دولت بعث سیاست عربی کردن مناطق کردنشین را اغاز کرد.  این سیاست عمدتاً در کرکوک و خانقین و موصل (اطراف چاههای نفت) رواج یافت.

در درگیریهای خونین بعدی  میان  مردم کردستان و ارتش بعث کمک های دولت ایران، باعث ضربات سنگینی به ارتش صدام حسین شد.

کمکهای نظامی ایران حتی شامل شرکت سربازان ایرانی درجنگ می شد. هنری کسینجر در این رابطه مدعی است که

دو لشکر ایرانی در حمایت از کردها فعال بود و دخالت داشت و نیز ۳۰۰ میلیون دلار از طرف شاه برای این منظور خرج شد. یک فرستنده رادیویی برای حزب دمکرات کردستان تاسیس گردید و در فاصله ۳ سال از ۷۲ ۱۹تا ۷۵ مبلغ ۱۶ میلیون دلار از بودجه سیا در این راه صرف شد.

در یک گزارش به کنگره امریکا امده است که «نه امریکا و نه شاه خواهان پیروزی کردها نبودند، هدف تحلیل توان نظامی عراق  در مقابل اسراییل بود.

دولت خودمختارکنونی کردستان عراق محصول جنگ امپریالیستی امریکا و متحدینش علیه عراق چه در کویت و سپس اشغال عراق بود. از آن زمان حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق دو دهه است ادامه دارد و دولتهای همسایه برخورهای گوناگونی به این مساله داشته اند.

دولت ترکیه در آغاز با خودمختاری و فدرالیسم  کردستان عراق مخالف بود. حملاتی را به بهانه جنگ با پکک به داخل کردستان عراق انجام داد. اما در اواخر سال ۲۰۰۸ سیاست ترکیه در قبال حکومت منطقه ای کردستان عراق تغییر یافت. با دیدار مراد اوزچلیک، فرستاده ویژه ترکیه به عراق و احمد داوود اوغلو، مشاور اصلی اردوغان در حوزه سیاست خارجی با مسعود بارزانی در بغداد، زمینه برای بهبود روابط ترکیه با احزاب حاکم در کردستان هموار شد.

در واقع ترکیه علی رغم امتناع اولیه، واقعیت موجود در نزدیکی مرزهای خود را پذیرفت و سعی کرد با گسترش روابط با رهبران احزاب ناسیونالیست و سرمایه گذاری مستقیم در منطقه کردستان عراق، پیامدهای آن بر مردم کردستان ترکیه  و افزایش تقاضاهای آن ها برای خودمختاری و استقلال را مدیریت کند.

نخست وزیر عراق در اظهاراتی شدیداللحن علیه آنکارا، ترکیه را به تلاش برای تجزیه عراق از طریق انعقاد قراردادهای تجاری با اقلیم کردستان، متهم کرد.

.نوری المالکی با تاکید بر این که آنکارا درصدد تجزیه عراق است، اظهار کرد که مداخله ترکیه در امور عراق عرصه را برای دخالت کشورهای بیگانه باز می‌کند.

دولت منطقه­ای کردستان همچنین از روابط متشنج آنکارا- بغداد نیز بهره­برداری نمود و توانست منافع قابل ملاحظه ای از سرمایه سرمایه داران ترک­یه را جذب میادین نفت و گاز منطقه کردستان کند.

دولت منطقه­ای کردستان از همان اغاز، مناقشات مداومی با دولت مرکزی داشته است.  احزاب حاکم در کردستان عراق،  شدیداً به دولت مرکزی در تامین هزینه های عملیاتی روزانه خود وابسته است و بیش از ۱۷ درصد بودجه سالیانه کشوررا دریافت می­کند.

علاوه بر مناقشات پیرامون نفت و گاز، مواردی نظیر قانون اساسی عراق و به طور مشخص­تر نحوه تفسیر ماده ۱۴۰ قانون اساسی ، منبع عمده تداوم تنش میان بغداد و اربیل به شمار می­رود. ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق دربردارنده گام­های متعددی است که امکان الحاق کرکوک به منطقه کردستان را فراهم می­کند.

احزاب حاکم در کردستان همچنین  اکثریت کرسی­های شوراهای استانی کرکوک و نیز پست­های اجرایی مهم به ویژه مناصب امنیتی را در اختیار دارند و دولت منطقه­ای کردستان حقوق کارمندان دولتی این شهر را پرداخت می­کند.

کرکوک یک مساله نزاع مستمر

با توجه به آنچه که شرحش رفت، تعیین سرنوشت کرکوک برای کردستان خودمختار دارای اهمیت بسیار زیاد و حیاتی است که می توان آن را بدون هیچ شبهه ای خط قرمز احزاب حاکم (دموکرات و اتحادیه میهنی) و اپوزیسیون ( گوران، اتحاد اسلامی؛  جماعت اسلامی و…) بر شمرد. اما مساله تنش زا در اینجاست که این موضوع خط قرمز اکثریت سازمان ها واحزاب عراقی اعم از شیعه و سنی هم هست.

کرکوک چه بلحاظ سیاسی و چه منبع مهم نفتی، احزاب حاکم در کردستان حاضر نیستند از ان صرفنظر کنند و واگذاری آن هم برای دولت مرکزی عراق و دیگر جریانات قومی ومذهبی عراق هم یک شکست بزرگ قومی محسوب می شود. به این دلیل کرکوک پتانسیل یک نزاع و یک جنگ مستمر داخلی درعراق را دارد و به سادگی هم  قابل حل و فصل نیست.

اختلاف بر سر حاکمیت در منطقه کرکوک، در قانون اساسی آن کشور تعیین تکلیفش به همه پرسی محول شده است. اما با تغییر شرایط، نوری المالکی نیرویی نظامی به نام نیروی دجله به سوی کرکوک فرستاده و اقلیم کردستان نیز نیروهای پیشمرگه خود را به این منطقه اعزام کرده است. هر چند که طرفین همزمان مستقیم و غیر مستقیم در حال مذاکره نیز بوده اند. امریکایی ها برای حل مشکل در قضیه فعال هستند. روزنامه های محلی کردستان از تمایل  احزاب ناسیونالیست کرد برای مشارکت ایران در یافتن راه حلی برای این ماجرا خبر می دهند. بنا به اخبار منتشر شده گویا طرحی در دست است که اداره این منطقه نه دست نیروی دجله باشد و نه نیروهای پیشمرگ؛ بلکه نیروهای محلی امنیت این منطقه را بر عهده داشته باشند. بهر حال مساله اداره کرکوک و اطراف منشا یک بحران و حتی یک جنگ خونین ممکن است باشد که در نتیجه آن به تجزیه عراق و ایجاد کردستان مستقل بینجامد. این تحول، ترکیه، سوریه و ایران را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.

اما از طرف دیگر اخباری به گوش می رسد که حکایت از تمایل دولت مالکی به حل مساله کردستان میکند. از جمله محمد عبدالجبار الشبوط سردبیر روزنامه الصباح چاپ بغداد که گفته می شود نشریه ای نزدیک  به دولت مالکی است در تاریخ ۴ دسامبر نوشته است که:

اگر راهکار مذاکره و مصالحه به نتیجه نرسد، برای جلوگیری از جنگ داخلی راه حل استقلال کردستان کار درستی است. او سپس به جزئیات طرح استقلال می پردازد که نحوه جدایی چگونه باشد، مرزهای دولت کردی کجا است، اعراب ساکن کردستان و مردم کردزبان در محدوده دولت عربی عراق سرنوشتشان چه می شود، سرنوشت مناطق مورد مناقشه و غیره را شامل می شود که خواستار کمیته های ویژه های از طرف سازمان ملل  برای حل این مشکلات است

عبدالجبار می گوید باید عراق فورا دولت مستقل کردستان را برسمیت بشناسد و سفیر مبادله کند

حتی گفته می شود که مالکی هم هشدار داده است که اگر جنگی میان حکومت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان درگیرد، به یک جنگ قومی تمام عیار کرد و عرب تبدیل خواهد شد.

با وجود این خوشبینی ها، من معتقدم که جدایی کم درد و واقعی کردستان  اساسا توسط یک رفراندوم و از پایین قابل تحقق است، نه توافق بین احزاب حاکم در کردستان و دولت مرکزی. دولت مرکزی حتی اگر در خوشبینانه ترین حالت تن به جدایی کردستان با مرزهای کنونی را بدهد، اما به آسانی به حل مساله کرکوک و استانهای موصل و دیاله از طریق ارای مردم این مناطق، تن نخواهد داد.  اگر تحولات همینطوری و بدون دخالت از پایین مردم پیش برود، احزاب ناسیونالیست کرد هم به استانهای اربیل و سلیمانیه و دهوک رضایت نمی دهند.

دورنمای این مساله در صورتی که نیروی سومی (کارگران، کمونیست ها و مردم زحمتکش کردستان) و حمایت طبقه کارگر عراق به میدان نیاید یک نزاع دایمی و نهایتا جنگ خونینی خواهد بود.

  تحولات سوریه می تواند معادلات مربوط به کردستان عراق را به درجاتی تغییر دهد و بارزانی هم در انتظارپایان یافتن بحران کنونی سوریه و باز کردن جاپایی برای خود است.

۲- سوریه

در سوریه تا این اواخر جنبش ملی درجریان نبوده است. مساله فدرالیسم در عراق،  در سوریه هم  بازتاب پیدا کرد و مردم کرد زبان این کشور نیز خواستار احیای حقوق خود شدند. در تظاهراتی مردم کردستان سوریه در ورزشگاه شهر قامشلی در مارس ۲۰۰۳ که از شمال سوریه شروع شد و به دمشق کشیده شد، پانزده نفر کشته، تعداد زیادی زخمی و ۲۵۰۰ نفر دستگیر و زندانی شدند.

در چند دهه گذشته تعداد قابل توجهی از مردم کردستان سوریه به حزب کارگران کردستان ترکیه ” پ ک ک ” پیوسته  و در فعالیت مسلحانه شرکت کرده اند. هم اکنون حزب اتحاد دموکراتیک که هوادار “پ ک ک” است در کردستان سوریه فعالیت می کند. این حزب در جریان تحولات اخیر سوریه شورایی به نام “شورای خلق غرب کردستان” تشکیل داده است. احزاب دیگر در کردستان سوریه هم “شورای ملی کرد” را تشکیل داده اند در همان حال  این احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد در سوریه درگیر دو دستگی اند. بخشی از آنها طرفدار بشار اسد و بخش دیگر با اپوزیسیون دولت سوریه همکاری دارند. حزب هوادار پ ک ک طرفدار بشار است . ترکیه در تلاش است تا  گروه های مخالف بشار اسد در کردستان را متشکل کند.

خروج نیروهای ارتش سوریه از منطقه کردستان سوریه در تاریخ ۱۹ جولای ۲۰۱۲ و در اختیار گرفتن کنترل این منطقه توسط  احزاب و جریانات محلی، باعث شده تا جنگ و درگیری در این بخش سوریه کم تر باشد.

اردوغان نخست وزیر ترکیه، به رژیم سوریه اعتراض کرده است که منطقه کردستان در شمال این کشور و هم مرز با ترکیه را در اختیار حزب پ ک ک (منظور حزب اتحاد دمکراتیک وابسته به پ ک ک است) قرار داده است. نیروهای ارتش سوریه در تاریخ ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲ مناطق کردنشین سوریه را تخلیه و به  احزاب فوق  سپردند.

 

در ماه های اخیر حزب دمکرات کردستان عراق (بارزانی) نیروهای مسلح احزاب کردستان سوریه را آموزش داده و  این احزاب را به هم نزدیک کرده است. از جمله به موجب موافقت نامه ای  هیاتی به نام “هیات عالی کرد”  دو سازمان فوق را در برگرفته است. شورای ملی سوریه خواست احزاب و گروه های موجود در کردستان سوریه ا مبنی بر خودمختاری را نمی پذیرد و ان را خواستی در جهت ایجاد اقلیم فدرال می داند.

 رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه علیه هرگونه فعالیت پ.پ.ک در شمال سوریه هشدار داده و تهدید به اقدام نظامی علیه این منطقه کرده است. گفته می شود که امریکا به ترکیه اطمینان داده است که برنامه ای برای تقسیم سوریه و یا ایجاد منطقه کردستان در شمال این کشور مانند عراق در ده ۹۰ را ندارد.

اما در هر حال  بر خلاف میل امریکا و ترکیه، اگر این منطقه در سوریه تشکیل شود که احتمالش هست، منطقه ای تحت کنترل پ ک ک خواهد بود و از همین حالا  رقابتی شدید بین بارزانی و پ ک ک برای کنترل این منطقه در جریان است.

در همین رقابتها است که در مطبوعات ترکیه امده است که  بارزانی پیشنهاد واگذاری منطقه “قامیشلی” را به طیب اردوغان داده است.

 

۳- ترکیه

دولت های  ترکیه از سال ۱۹۸۴ تاکنون با حزب کارگران کردستان ترکیه ( پ.ک.ک) در نبرد بوده اند. بسیاری از جنگجویان پ.ک.ک از جانب اقلیت کرد زبان سوریه برای درگیری می‌آیند. یکی دیگر از مسائلی که نگرانی بیشتر آنکارا را در پی داشته برافراشته شدن پرچم پ.ک.ک در یکی از شهرهای تصرف شده سوریه بوده است.

تصرف شهرهای کردنشین سوریه از سوی گروه‌های ناسیونالیست کرد، در ترکیه به عنوان علامتی برای تشکیل یک منطقه خودمختار در نظر گرفته می‌شود که این نیز به عنوان آغازی برای  تشکیل یک کشور جدید که گستره‌ آن عراق و ترکیه را نیز در بر می‌گیرد نگریسته خواهد شد.

با تاسیس حکومت اقلیم کردستان، ترکیه تلاش کرد تا با ایجاد فضای نظامی در منطقه، احزاب ناسیونالیست کرد عراق را به جنگ با پکک به عنوان مسوول فضای ناامن منطقه بکشاند. جنگ این احزاب با یکدیگر کە سابقە بسیاری دارد. این بار هم این سیاست دولت درکیه، برای نزدیک بە یک دهە احزاب ناسیونالیست کردعراق و ترکیە را به جان همدیگر انداخت. از طرف دیگر احزاب بارزانی و طالبانی هم  وارد جنگی داخلی شدند کە نزدیک بە چهار سال ادامە داشت.

وقایع کردستان سوریە، بر ترس و نگرانی ترکیه افزوده است. از طرفی مسعود بارزانی  در صدد است کە کردستان سوریە را بە حوزە نفوذ حکومت اقلیم تبدیل کند. از طرف دیگر، پ.ک.ک هم در تلاش است کە جبهە دیگری را در جنگ با ترکیە تقویت کند.

در مجموع میتوان گفت آنچە دولت ترکیه از آن هراس دارد، عمق نفوذی است کە ناسیونالیزم کرد میتواند در نتیجە تشکیل منطقە  خودمختار دیگری در کردستان سوریە بهمراە بیاورد. چرا کە ترکیە از دو جهت عمدە در محاصرە  قرار خواهد گرفت. حال این منطقە خودمختار تحت نفوذ بارزانی یا پ.ک.ک باشد فرقی نمیکند. چرا کە از لحاظ استراتژیک و بر اساس تعریف کە ترکیه از هویت کرد دارد، این منطقە میتواند در هر صورت حامل تهدید برای ترکیە باشد.

دولت اردوغان در وضعیت کنونی سعی دارد مساله کردستان را با نزدیکی به احزاب حاکم در کردستان عراق جبران کند. بنابراین مساله داخلی عراق و تقویت آن احزاب و حتی استقلال کردستان  در میان مدت،  چیزی است که ترکیه تعقیب می کند.

در واقع  با نزدیک شدن اردوغان- بارزانی، دولت ترکیه درصدد است حتی از این طریق احزاب در کردستان سوریه را که اساسا  شاخه ای از پ ک ک است را هم مهار کند. یعنی اردوغان برای کنترل و مهار هر دو بخش کردستان  سوریه و ترکیه، به بارزانی احتیاج دارد. بارزانی روابط  گسترده ای با کردستان سوریه دارد و حتی بخش عمده ای از تشکیلات، برنامه ها و نیازهای مالی  گروه های مستقر در آنجا از طریق کردستان عراق تهیه می شود.

این تحولات، اختلافات ترکیه و عراق را تشدید کرده است. بعد از آنکه آنکارا با تحویل طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهوری عراق به بغداد خودداری کرد، روابط این دو کشور دچار تنش‌ شد و به دنبال اینکه احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه بدون هماهنگی با دولت مرکزی به شمال عراق سفر کرد، روابط آنکارا و بغداد تیره‌تر گردید.
همچنین در پی اینکه دولت منطقه کردستان عراق بدون موافقت با دولت مرکزی تصمیم گرفت به ترکیه نفت صادر کند، اختلاف دیگری میان عراق و ترکیه شکل گرفت

اینها همه در واقع نشان می دهند که  سرنوشت و آینده مسئله کرد در ترکیه برای دولت این کشور در مقایسه با سایر دولت ها از اهمیت بیشتری برخوردار است.

آیا دولت ترکیه به نوعی خودمختاری یا  فدرالیسم برای کردستان ترکیه تن خواهد داد؟

حزب عدالت و توسعه تمایلی به خودمختاری و فدرالیسم در ترکیه ندارد. جدای از نظرات احزاب ناسونالیست کرد، در حال حاضر  بحث فدرالیسم در ترکیه چندان جدی نیست. ترکیه بالای هشتاد ایالت دارد و این ایالت ها بر اساس قومیت تقسیم نشده اند. در ترکیه دوران حاکمیت ارتش، امکان فدرالیسم را با تقسیم کشور به ایالت های کوچک کاهش داده شده. گاهی اوقات مسئله فدرالیسم در گوشه و کنار ترکیه مطرح می شود اما به نظر نمی رسد در حال حاضر به طور جدی در دستور کار باشد.

 احزاب تاثیرگذار در ترکیه مانند حزب عدالت و توسعه  یا حزب جمهوری خواه خلق با این طرح مخالف هستند. وقتی این دو حزب با حزب سوم که حرکت ملی گرا است، مخالف این طرح باشند، عملا این طرح پیش نخواهد رفت.

حزب چهارم یعنی حزب صلح و دموکراسی که  نمایندگان قانونی بخشهایی از مردم کردستان ترکیه هستند، با ۳۰ نماینده در پارلمان نمی تواند به تنهایی کار را جلو ببرد. لذا به نظر می رسد خود کسانی که مسئله را مطرح می کنند به تصویب آن در کوتاه مدت امیدی ندارند.

دولت ترکیه با توجه به قیامها  و تظاهرات مردم کردستان و اعتصاب غذای ۱۰۰۰ زندانی سیاسی و با توجه به نفوذ اوجلان (در آخرین مورد زندانیان کرد در زندانهای ترکیه اعتصاب غذای خود را به درخواست اوجلان شکستند)، برای دور دیگر مذاکره با اوجلان اماده شده است. اما هنوز دو طرف با شک و تردید به اهداف همدیگر می نگرند و اعتمادی در میان نیست.

مذاکرات اخیر دولت ترکیه با اوجلان هم که قبلا هم بارها انجام شده به نظر نمی رسد این بار هم کمکی به حل مساله کرد در ترکیه باشد. اگر چه  مذاکرات این بار رسما اعلام شده و حتی صحبت از توافقاتی شده است. اما گزارشات ضد و نقیض حاکی از بی پایه بودن توافقات است. دولت ترکیه همواره خواهان خلع سلام بی قید و شرط پکک بوده است.

اما خلع سلاج پکک اولا از طریق نظامی ممکن نیست و دولت و ارتش نیز به این مساله اذعان داردند و از طرف دیگر بدون امادگی دولت ترکیه برای حل واقعی مساله کرد،  زمین گذشتن سلاح از جانب پکک اگر غیرممکن نباشد به سادگی امکانپذیر نیست.

 اکنون گفته می شود که دلت اردوغان در مقابل آتش بس و خروج پکک از خاک ترکیه،  قول رفرمی در قانون اساسی به نفع مردم کردستان داده است. اما اگر چه این مذاکرات  تغییر اساسی به نفع کارگران و زحمتکشان کردستان ترکیه را در بر ندارد، اما  در خوشبینانه ترین حالت اگر جنگ را خاتمه  بدهد و فضای جنگی و تسلط ناسیونالیسم کرد را از سر مردم کردستان بر دارد، خود تحولی مهم است و فرصتی ایجاد می کند تا با پس زدن گرد و غبار ناسیونالیستی وشوینیستی، مبارزه طبقاتی کارگران و زحمتکشان علیه بورژوازی که تا کنون به خودی و غیر خودی و کرد و ترک  تقسیم شده اند انکشاف بیشتری بیابد.

در حال حاضر  تحولات سوریه به بغرنج شدن این مساله در ترکیه افزوده است. در این تحولات فرصت جدیدی برای پکک بوجود آمده است که با توجه به حزب همکارش در سوریه  (حزب اتحاد دمکراتیک) با ۱۵۰۰۰ نیروی مسلح، نقش مهمی در تحولات مربوط به مساله کرد در ترکیه و سوریه بازی کند.

۴- ایران

علیرغم همسویی و شباهت تاریخی جنبش های ملی کرد در ایران و عراق، از جمله جنبش قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی و تعیین سرنوشت انها توسط دولتهای منطقه و امریکا و اسراییل، اما با انقلاب ۵۷ در ایران جنبش مردم در کردستان ایران سمت وسوی دیگری پیدا کرد. این جنبش نه در ادامه جنبش “کردایه تی” و ناسیونالیسم کرد در منطقه بلکه در تداوم انقلاب ایران و با خواستهای رادیکال و انقلابی که می توان گفت همان خواستهای انقلاب بود، به میدان آمد. این جنبش در ادامه با وجود گرایشات قوی ناسیونالیستی و حتی شباهت روشهای فعالیت بویژه مبارزه مسلحانه اش با سنت ناسیونالیسم کرد، اما در محتوا و اهداف متاثر از جنبش انقلابی و رادیکالی بود که توسط کمونیست ها و کارگران صنایع و کارگاه ها و  زحمتکشان روستایی و روشنفکران انقلابی نمایندگی می شد.

به همین دلیل ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران و حزب نماینده اش حزب دمکرات کردستان ایران، هیچگاه نتوانست اهداف خود در کشاندن همه با هم کارگران و زحمتکشان و بورژوازی در یک جبهه  و یا در سرکوب کارگران و کمونیست ها در خدمت این هدف و از طرف دیگر در سازش با جمهوری اسلامی برای شرکت در قدرت و ثروت در کردستان را، به کرسی بنشاند.

جنبش مقاومت و انقلابی مردم  کردستان بعد از یک دهه در بعد نظامی شکست خورد و احزاب رهبری کننده جنبش به تبعید رفتند. ناسیونالیسم کرد از این تاریخ به بعد ضمن تداوم تلاشهایش برای نزدیکی با جمهوری اسلامی و شکست مکرر مذاکراتش، کماکان در شکاف دولتهای منطقه و اختلافات جناح های جمهوری اسلامی به قول خودش به “مبارزه” اما در واقع به حیاتش ادامه می دهد. بورژوازی کرد در شهر و روستاهای کردستان هم در همان حال منافعش را در چهارچوب منافع کل بورژوازی و حاکمیتش جمهوری اسلامی تعقیب کرده است.

  

گفتم که ایران تاریخا به خاطر منافع استراتژیکش همیشه از جنبش ناسیونالیستی در کردستان عراق حمایت کرده است. چه در دوره شاه و چه درجمهوری اسلامی. در دهه ۱۹۷۰ شاه از جنبش مسلحانه  بارزانی درشمال حمایت کرد تا بر سر شط العرب با دولت بغداد انها را تحت فشار قرار دهد. و جمهوری اسلامی هم از احزاب ناسیونالیست کرد در جبهه کردستان علیه صدام استفاده کرد تا از فشار ارتش عراق در جنوب بکاهد. عملیات مشترک جمهوری اسلامی و کردهای عراق در حلبجه از جمله این اقدامات بود.

همچنین جمهوری اسلامی برای محدود کردن اپوزیسیون خود مستقر در کردستان عراق، احزاب حاکم در کردستان را تحت فشار قرار داده است. اتحادیه میهنی کردستان قبول کرد که  فعالیتهای نظامی و سیاسی اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی از مرزهای کردستان را محدود و یا اساسا از ان جلوگیری بعمل آورد.

حزب یارزانی  و  اتحادیه میهنی همواره بر ضرورت حفظ روابط خوب خود با تهران تأکید کرده اند و از کمک های ایران به خودشان قدردانی کرده اند. یکی از مقام­های اتحادیه میهنی کردستان گفته است که  “ما نه می توانیم ایران را نادیده بگیریم و نه می­توانیم با آنها دشمنی کنیم. ما نمی­خواهیم هیچ مشکلی با ایران داشته باشیم .

جمهوری اسلامی ایران برای حفظ منافع استراتژیک اش در شمال عراق اهرم های زیادی دارد. از جمله روابط اقتصادی وسیع با کردستان عراق  و همزمان انجام عملیات اطلاعاتی و حمایت از اسلامیون  انصارالاسلام. ایران همچنین حملات مکرر نظامی را بر علیه گروه پژاک در خاک کردستان عراق انجام داده است که باعث نارضایتی و اعتراض احزاب حاکم در کردستان عراق شده است. دولت ایران همچنین مخالفت خود را با ایده کردستان مستقل یا کردستان بزرگ ابراز کرده است.

بطور کلی تمایلات ناسیونالیستی قوی در میان مردم کردستان ایران نسبت به تحولات مناطق دیگر کردستان وجود داشته است. از جمله تظاهرات اعتراضی به دستگیری اوجلان در شهرهای کردستان ایران و توهم به فضای ازاد در کردستان عراق تحت حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد، هجوم اولیه کارگران مهاجر به کردستان عراق به امید پیدا کردن کاری با درآمد بیشتر ، سفرهای تفریحی اقشار متوسط به شهرهای کردستان عراق بدون محدویتهای اسلامی و اجباری و … را می توان نام برد.

اما در طی این دو دهه از حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد، بدلیل سرکوب سیاسی و کنترل و قبضه دارایی های کردستان در دست این احزاب و رهبرانشان و فاصله طبقاتی بیشتر و ظهور سرمایه داران بزرگ و میلیاردرهای وابسته به این احزاب، بدبینی و نفرت مردم کردستان عراق  که در اعتراضات توده ای تابستان ۲۰۱۲ سلیمانیه و شهرهای کردستان خود را نشان داد، به کردستان ایران هم سرایت کرده است. تجارب کار و زندگی کارگران مهاجر در شرایط سخت وبا درآمد کم، اثبات نمود که الگوی کردستان تحت حاکمیت احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران هم، برای کارگران  قابل دفاع نیست و جذابیتی ندارد. حتی بورژوازی کرد در کردستان ایران هم منافع اقتصادی اش را در رابطه با اقتصاد ایران و کل بورژوازی ایران تامین و تضمین شده ترمی بیند. روشنفکران بورژوازی کرد، فعالیتهای سیاسی شان را در چارچوب جنبش سبز و جناحی از رژیم به پیش می برند تا با همراهی احزاب سنتی و ناسیونالیست کرد مانند حزب دمکرات کردستان ایران…

بعلاوه مبارزه طبقاتی کارگران، اعتصابات کارگری و وجود یک گرایش قوی چپ و کارگری در کردستان ایران بخصوص در بخش جنوبی و بزرگترین شهرهای کردستان، گرایشات “کردی” و ناسیونالیستی را  کمرنگ کرده است.

 

اما تحولات منطقه در رابطه با مساله کرد، بر احزاب چپ و راست ناسیونالیست و اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کردستان ایران تاثیر بیشتری داشته است. برای مثال، علاوه بر تحولات سراسری ایران و مساله آلترناتیوسازی های امریکا علیه جمهوری اسلامی، تحولات منطقه ای از جمله در عراق، سوریه و ترکیه بر سر مساله کرد، موجب اتحاد دو شاخه حزب دموکرات کردستان ایران و توافق اخیر آن ها با کومه له بوده است. دورنمای کردستان مستقل درعراق،  تحولات سوریه و مساله کردستان ترکیه و جنگ و مذاکره شان،  احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران را به تقلا انداخته است که از این قافله عقب نمانده و شاید  بتوانند برای خود قبایی بدوزند واز خوان نعمت کشورهای حامی قوم پرستی، فدرالیسم، سنی گری و …  بهره ای ببرند

در نتیجه، این تحولات فشاری هستند بر مبارزه طبقاتی کارگران و مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه  زنان و زحمتکشان کردستان و فضا را بر این مبارزات تنگ میکنند. قوم پرستی، فدرالیسم، سنی گری و سلفی و غیره سمومی هستند که مدام به جامعه تزریق می شوند. و این کار کمونیست ها و کارگران را برای واکسینه کردن جامعه در مقابل این سموم سخت تر کرده است.

 

۵-  دورنمای اوضاع منطقه

– چالش­های اخیر دولت منطقه­ای کردستان با دولت عراق

–  دور تازه تحولات خشونت­آمیز بین حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک) و دولت ترکیه و همزمان مذاکرات ان دو.

– همچنین نقش­ کردستان سوریه در روند بحران کشور و نوع ارتباط سایر بازیگران با این اقلیت قومی، تحولاتی است که ویژگی خاصی به جوامع  مختلف کردستان  در کشورهای منطقه  بخشیده است.

اکنون بحران سوریه در مرکز این تحولات قرار گرفته و ابعاد جدید به آن داده است. در این بحران در یک طرف بشار اسد، جمهوری اسلامی ایران،  نوری مالکی و حزب الله لبنان هستند که علیه مخالفان مسلح  دولت سوریه قرار دارند.

 و در طرف دیگر کشورهای عربی سنی و ترکیه هستند که جبهه دیگری تشکیل داده اند.

 

کردستان عراق

به همه این دلایل، مساله استقلال کردستان عراق جایگاه قابل توجهی یافته است. ترکیه که  تا دیروز سنگ تمامیت ارضی عراق  را به سینه می زد، اکنون فکر می کند یک کردستان مستقل می تواند فرصتهای قابل توجهی چه بلحاظ اقتصادی و دسترسی به منابع نفت وانرژی و چه همکاری احزاب حاکم در کردستان عراق برای محدود کردن فعالیتهای پکک و احزاب وابسته اش در کردستان سوریه،  برای ترکیه به وجود بیاورد.

گفته می شود اردوغان به بارزانی وعده داده است که در صورت حمله ارتش عراق به کردستان، ترکیه از استقلال آنها حمایت خواهد کرد. – اختلافات ترکیه و بغداد اگر چه بعد تاریخی هم دارد اما در حال حاضر، ترکیه در صف بندی شیعه و سنی در کنار ناسیونالیستهای کرد و  سنی اقلیم کردستان قرار دارد. احتمال اینکه رابطه بین ترکیه و دولت مالکی قطع گردد زیاد است که در نتیجه آنکارا با دو طیف اصلی دیگر عراق یعنی سنی ها ی عرب زبان و ناسیونالیستهای کرد وارد معامله مبشود.

تحولات اخیر درعراق باز هم بر این واقعیت تاکید دارد که طرح استقلال کردستان عراق کماکان راه حلی برای خاتمه کشمکشهای دایمی با دولت مرکزی و جلوگیری از خونریزی و جنگ داخلی دیگری است. این راه حل ستم ملی نیست. چرا که در کردستان عراق دیگر چیزی به نام ستم ملی وجود ندارد و حل شده است. اما راه حلی برای جلوگیری از جنگ داخلی دیگری  بین احزاب حاکم در کردستان و دولت مرکزی است که هم اکنون در مقابل همدیگر صف آرایی نظامی هم کرده اند.

اما تجربه نشان داده است که  از احزاب ناسیونالیست کرد انتظار نمی رود که نیروی متحقق کننده این استقلال باشند. آنها در همین شرایط دو فاکتو علاوه بر اینکه  قدرت سیاسی بلامنازع در کردستان  هستند، منافع اقتصادی کلانی هم دارند و در حفظ همین وضع موجود بیشترین منافعشان تامین است و حاضر به ریسک کردن و به خطر انداختن این منافع نیستند.

 علاوه بر اینها در شرایط کنونی صفبندیهای جدید درمنطقه بوجود آمده است. از طرفی احزاب حاکم در کردستان بویژه حزب بارزانی، نفوذ جدیدی در میان احزاب کردستان سوریه پیدا کرده و در همین رابطه حمایت  دولت ترکیه راهم با خود دارد. و این صفبندی جدید،  به اختلاف دولت مرکزی عراق با احزاب در کردستان، ابعاد جدیدی بخشیده و آن را تشدید کرده است.

 در نتیجه،  نیروی استقلال کردستان می تواند  نیروی سومی باشد. نیرویی از پایین ” کارگران و زحمتکشان و کمونیست ها و روشنفکران انقلابی و سکولار…” که  با طرح خود و خواست یک دولت غیرقومی و غیر مذهبی، امر استقلال از طریق یک رفراندوم را متحقق کنند و با روشی متمدنانه ضمن احترام به  آرای مردم و بویژه ملیتهای دیگر ساکن منطقه کردستان ، مساله مرزهای کردستان و دیگر مسایل مربوط به این جدایی  را با دخالت نیروهای مترقی بین المللی و سازمان ملل، حل و فصل کنند.

کردستان سوریه

 بشار اسد تا کنون بکمک حامیانش باقی مانده و بخشی از مردم را با خود دارد. غربی ها از متحد کردن  اپوزیسیون بشار عاجزند. فرانسه بجای شورای ملی سوریه پیشنهاد تشکیل دولت موقت کرده است. این به این معنا است که شورای ملی شکست خورده است. از طرف دیگر مورسی رییس جمهوی مصر پیشنهاد طرح تیم مصر، ترکیه و ایران را برای حل مساله سوریه داده و معتقد است که ایران نفوذ زیادی بر بشار دارد. تداوم این وضعیت ادامه سناریوی سیاهی است که در سوریه  درجریان است. همچنانکه در لیبی، عراق، افغانستان و …

یک روشنفکر اهل دمشق به خبر نگار لوموند گفته است: ” این بازی ژئوپولتیکی است که با خون سوری ها به راه افتاده است. پوتین و اوباما در مقابل دیوان عدالت بین المللی باید پاسخگو باشند”

 اما در رابطه با  مساله ملی کرد در کردستان سوریه،  دخالتهای پکک و بارزانی  و دولت ترکیه ابعاد پیچیده ای به این مساله داده است. علاوه بر آن خود احزاب ناسیونالیست کرد  کردستان سوریه  به دو دسته طرفدار و مخالف رژیم اسد تقسیم شده اند. در چنین شرایطی  مساله ستم ملی در کردستان ترکیه راه حل سر راستی ندارد و بشدت پیچیده شده است. این شرایط  عملا احزاب موجود در کردستان سوریه را فاقد صلاحیت حل ستم ملی و انتخاب راه چاره درست کرده است. کارگران و زحمتکشان کردستان سوریه هم در منگنه فشارهای چند جانبه رقابت احزاب موجود و دخالتهای خارجی قرار گرفته اند. در نتیجه در کوتاه مدت شانس حل ستم ملی کرد در سوریه  کم است و باید دید توازن قوای آتی چه خواهد بود.

کردستان ترکیه

در ترکیه هم،  دولت  و پ. ک. ک. هر دو  به دنبال راه هایی برای استفاده از فرصت های طلایی تازه هستند. سوال این است که آیا مذاکرات صلح اوجلان – اردوغان با توجه به تحولات سوریه به نتیجه می رسد؟ حل مساله کرد و ستم ملی در ترکیه  از چه  مسیری می گذرد؟ آیا دور جدیدی از تشدید تخاصمات و مبارزات مسلحانه  پکک  و با حمایت احزاب وابسته اش در سوریه علیه ترکیه در پیش است؟  آیا دولت ترکیه و پکک هر دو به یک رفراندوم  در کردستان برای حل مساله ملی  وجدایی یا ماندن در چهارچوب کشور ترکیه با حق شهروندی برابر و احترام به آرای مردم تن می دهند؟ در جواب یه این سوالات و با توجه به تجارب تا کنونی، کارگران و زحمتکشان در کردستان و در سراسر ترکیه  باید به اهداف و سیاستهای هر دو طرف بشدت بی اعتماد و بدبین باشند و خود مستقیما بر راه حل شرافتمندانه رفراندوم تاکید کنند و به نیروی تحقق آن تبدیل شوند.

کردستان ایران

جمهوری اسلامی ایران در انتظار تحولات سوریه است که ممکن است از ان بازنده بیرون بیاید. به این  نگرانی جمهوری اسلامی باید تاثیر پذیری کردستان ایران از تحولات منطقه و نقش آفرینی امریکا در متحد کردن اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی را اضافه کرد. لیبرال های ایران در مورد تاثیرات تحولات منطقه بر کردستان ایران به جمهوری اسلامی هشدار می دهند و راه  حل را توجه به دمکراسی و حقوق شهروندی در کردستان می دانند که جذابیت استقلال را از بین برده و تمامیت ارضی را تامین می کند. اما تحولات هر مسیری را طی کند، یک اصل بی برو برگرد این است که مردم کردستان ایران در یک رفراندوم آزاد سرنوشت خود را تعیین کنند: “رای به جدایی یا ماندن در کشور واحد با حق شهروندی برابر”. در چنین شرایطی و با توجه به ویژگیهای کردستان و رابطه انتگره دو طبقه اصلی جامعه، ” بورژوازی و طبقه کارگر” در کردستان و ایران، کمونیستها و کارگران جدایی را توصیه نمی کنند. ماندن در چهارچوب کشور واحد با حق شهروندی برابر هم به ستم ملی خاتمه می دهد و هم دست ناسیونالیسم کرد را از پراکندن نفرت ملی و طرح راه حلهای تفرقه افکنانه مانند فدرالیسم قومی را کوتاه کرده و توطئه  اسلامیون  سنی و سلفی را خنثی خواهد کرد.

 

کردستان بزرگ!

پرداختن به  مساله کرد در خاورمیانه بزرگ، بدون توجه جدی به نقش امریکا و اسراییل، ممکن نیست. علاوه بر دخالتهای امریکا در منطقه و بویژه  نقش جدی آن در سرنوشت دولت عراق و حکومت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق،

بارها  از نقشه امریکا برای ایجاد کردستان بزرگ حرف بمیان آمده است. طبق این  نقشه، یک دولت کردی تحت حمایت همه جانبه آمریکا و اروپا از کرکوک تا دریای مدیترانه تاسیس می شود. از نظر امریکا پکک  نامزد رهبری کردستان بزرگ است. مدیای منطقه  از مذاکرات و توافقات دولت  ترکیه و پکک در اسلو پایتخت نروژ تحت نظر امریکا حر ف زده اند. توافقاتی که تا کنون هیچوقت افشا نشده است.

همچنین در منطقه خاورمیانه اسراییل حامی تشکیل  دولت مستقل کردستان بزرگ بوده است تا بتواند از این طریق فشار بر اسراییل را کاهش دهد. اسرائیل عراق ضعیف و تجزیه شده را ترجیح می دهد. و این سیاست در راستای مقابله با ایران و سوریه نیز می باشد.

اسرائیل از متحدان سنتی احزاب ناسیونالیست کرد است، بنابراین حمایتش از مواضع آنها با توجه به توان اعمال نفوذ لابی یهود در آمریکا می تواند نگرش مقامات آمریکائی را نیز تغییر دهد. حضور اسرائیل در عراق می تواند برگ برنده ای برای احزاب ناسیونالیست کرد در برابر قدرت های منطقه ای باشد. علاوه  بر آن تقویت بنیه نظامی و دفاعی و نیز ساختار اقتصادی کردستان عراق می تواند از جمله اهداف رهبران و احزاب ناسیونالیست کرد باشد .

حجم مبادلات ایران با کردستان عراق سالانه بالغ بر ۸۰۰ میلیون دلار است که بسته شدن مرز تاثیرات منفی جدی بر روی دولت منطقه ای کردستان خواهد داشت. از جمله در پی اشغال کنسولگری ایران در اربیل ، ایران به عنوان یک اقدام اعتراضی مرز اصلی خود با کردستان عراق را بست. نقش اسراییل در تقویت بنیه نظامی و دفاعی و ساختاراقتصادی کردستان عراق، میتواند خسارت احتمالی  ناشی از اختلافات جمهوری اسلامی و احزاب حاکم  را کاهش دهد.

شخصیتهای ناسیونالیست کرد از جمله محمود عثمان که رییس فراکسیون کردرد پارلمان عراق را برعهده داشته  می گوید که نفوذ اسراییل در کردستان عراق به دهه های ۶۰ و۷۰ میلادی برمی گردد. از جمله درخیزش کردها  که به شورش “انقلاب”  ایلول معروف است  که از سپتامبر ۱۹۶۱ که تا سال ۱۹۷۵ به مدت ۱۴ سال ادامه داشت اسرائیل کمکهای زیادی به آن ها کرد و بارزانی نیز این رابطه را وسیله ای برای اتصال به آمریکا می دانست. در همین دوره ملا مصطفی بارزانی برای اولین باردر آوریل ۶۸ ۱۹از اسرائیل دیدن کرد.

همچنین خود اذعان دارند که  در شورش ایلول ، موساد خدماتی بزرگی انجام داده، از جمله مشارکت در تاسیس دستگاه اطلاعات کردی ( پاراستن )  که مسعود بارزانی اداره آن را بر عهده داشت. به گزارش روزنامه آهاروت در سپتامبر ۲۰۰۵ هم ، اسراییلی ها  آموزش نیروهای امنیتی  احزاب حاکم  را برعهده داشته اند. در مجموع کردستان عراق این ظرفیت را دارد که برای اسرائیل ، به شکل معبری برای خاورمیانه شمالی عمل کند.

 

علیرغم این تلاش ها یک واقعیت را نمی توان انکار کرد که، با وجود ستم ملی در هر بخش کردستان و علیرغم تمایلات این یا آن کشور امپریالیستی، میل به وحدت و یکپارچگی و ایجاد کشور واحد “کردستان بزرگ” در میان بخشهای مختلف مردم کردستان  بدلایل  تاریخی، اقتصادی و سیاسی بسیار کم و  ضعیف است. بلحاظ سیاسی جنبش ناسیونالیسم کرد بر شانه های ستم ملی و در شکافهای بین المللی و یا شکاف جناحهای بورژوازی هر کشور، ایجاد شده است. جنبشی که با رفاه و خوشبختی کارگران و زحمتکشان، آزادیهای سیاسی، برابری زن  و مرد و دستاوردهای بشر متمدن سنخیتی ندارد. جنبشی که مبارزه طبقاتی، بردگی مزدی کارگران، ستم و تحقیر زن و… را نفی کرده و همه با هم را در جنبش خود و  کارگر وزحمتکش را تحت نام ملت، سیاهی لشکر جنبش ناسیونالیستی می خواهد.

بهمه این دلایل و در نهایت نه تنها  کارگران و زحمتکشان بخشهای مختلف کردستان، زنان برابری طلب و روشنفکران مترقی و همه کسانی که  تقسیم انسان را به اقوام و مذاهب مردود می دانند، به  حاکمیت  احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان بزرگ فکر نمی کنند بلکه  تجربه احزاب حاکم در کردستان عراق، سیاست و شیوه مبارزه پکک در کردستان ترکیه  و ضدیت آشکار احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران با کارگران و هر گونه ایده آزادی و برابری  و مدرنیسم  در جامعه، با نفرت و انزجار توده های کارگر و زحمتکش روبرو است.

از طرف دیگر اکثریت احزاب ناسیونالیست کرد هم هر کدام به دلایلی ایده کردستان بزرگ را اتوپی می دانند. این احزاب در بخشهای مختلف کردستان بدلیل منافع متفاوت، اختلافات وخصومتهای جدی با هم دارند. پکک مدعی رهبری کردستان بزرگ است. احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق  به درآمدها و منافع سرسام آور و نجومی اقتصادی دست یافته اند که حاضر نیستند آن را در یک جنگ بر سر کردستان بزرگ بخطر بیندازند و یا ان را با حزب ولو برادر بغل دستی تقسیم کنند.  به این ها  اختلافات و منافع دولتهای منطقه  را باید اضافه کرد.

 همه این فاکتورها، ایده کردستان یکپارچه در خاورمیانه بزرگ را علیرغم هر نقشه و آرزوی امپریالیستی  یا اتوپی این و آن حزب ناسیونالیست،  در حال حاضرنا ممکن کرده است.

مظفر محمدی

۵ بهمن ۹۱ (۲۴ ژانویه ۲۰۱۳)

mozafar.mohamadi@gmail.com

www.mozafar-m.com