سندیکای شرکت واحد در تند پیچ تاریخ

دوم بهمن ماه اطلاعیه ی سندیکای رانندگان شرکت واحد تهران و حومه، برکناری اسانلو به عنوان رییس سندیکا و هم به عنوان عضو این سندیکا را اعلام کرد، که با واکنش های بسیاری روبرو گردید. تاریخ این سندیکا و اعضای عضو آن مملو از مبارزات و مقاومت ها است. در این رابطه همواره آنها مورد حمایت فعالین جنبش کارگری و دیگر تشکل های بین المللی بوده اند. اعضای این سندیکا نیز به عنوان جزئی از این تشکل همواره مورد حمایت و پشتیبانی گرایشات کارگری قرار گرفتند. همه ی فعالین کارگری در مقابل زندانی شدن اسانلو، مددی،رضا شهابی و … صدای اعتراضشان را بلند کردند و به هر روش ممکن از این تشکل به دفاع پرداختند. مقاومت این سندیکا و دیگر تشکل های کارگری و حامیان آنها  باعث شد که آنها به عنوان یک دست آورد ، پایدار بمانند و به مثابه نوری فضای جنبش کارگری را روشن نگهدارند. 
با گذشت زمان گرایشات راست و چپ در جنبش بیشتر از یکدیگر تفکیک می گردند و جنبش در حال پالایش است. واضح است که همه ی فعالین جنبش از راست تا چپ و با هر گرایشی در مقابل سرکوب ها باید مورد حمایت قرار می گرفتند و ذره ای در این رابطه شک و تردید وجود ندارد و در مورد شخص اسانلو در گذشته نیز به درستی همین کار انجام شد.
اما مکانیزم تصمیم گیری در تشکل های واقعا کارگری و از آن جمله سندیکای شرکت واحد، جمعی است و اطلاعیه ی صادر شده مبنی بر برکناری اسانلو نیز از این قاعده مستثنا نیست. واضح است که تشکلی مثل سندیکای شرکت واحد به راحتی و سرسری اقدام به کنار گذاشتن اعضای خود نمی کند. هر چند هنوز دلیلی برای کنار گذاشتن او از طرف سندیکا بیان نشده و فعالین جنبش کارگری در انتظار ارائه ی توضیحات و دلایلی از جانب سندیکای شرکت واحد هستند، تا مثل همه ی موارد روشنگری لازم در این رابطه صورت گیرد.
سندیکای شرکت واحد بر اساس اساسنامه و مکانیزم درونی طبیعی است که اقدام به کنار گذاشتن و یا انتخاب مسئولین خود بکند و این نشان از سلامت تصمیم گیری بر مبنای مکانیزم جمعی است و باید به آن احترام گذاشت. در جنبش کارگری رییس مادام العمر و سیستم های بروکراتیک وجود ندارد و همانطور که در یک مجمع عمومی و یا شورا نمایندگان خود را انتخاب می کنند، به همان شکل نیز می توانند نمایندگان خود را تغییر دهند. در برکناری اسانلو هیچ چیز غیر طبیعی وجود ندارد، و تیز بینان جنبش کارگری نیز درک می کنند که جناح راست و چپ هر چه بیشتر در حال تفکیک شدن از یکدیگرند، و این عزل و نصب ها نیز از این موضوع خارج نیست. واضح است که هر فعال جنبش کارگری که کنار گذاشته شود جای تاسف دارد اما در عرصه ی مبارزه طبقاتی چنین واقعیت هایی گاه اجتناب ناپذیرند. مهم این است که به روش های سالم و جمعی چنین تصمیم گیری هایی انجام شود.
با انتشار مطالبی بسیار از جمله اطلاعیه ی “کمیته ی هماهنگی برای کمک …”  در این رابطه، که مرجعی معتبر است، و دیگر افراد معتبر جنبش کارگری، مشخص شد که فعالیت فردی و سوء استفاده اسانلو از موقعیت خود به عنوان رییس سندیکای شرکت واحد یکی از عوامل این برکناری بوده است. وی از طرف سندیکای شرکت واحد گزارش سالانه را بر خلاف نظر هیئت مدیره داده و بسیاری از روابط و فعالیت هایش بر خلاف نظر هیئت مدیره و به نام سندیکا انجام می گرفته است. از خلال نوشته هایی که تا کنون منتشر شده مشخص است که تخلفات اساسنامه ای و ضد جنبشی او بسیار زیاد بوده که بزودی از پرده بیرون خواهند افتاد. با  وجود تذکرات مکرر سندیکا، او شخصا هر تصمیمی را بدلخواه و از طرف سندیکا به اجرا می گذاشته و ارتباطات ضد سندیکایی با نهادهای غیر کارگری را از طرف سندیکا پیش می برده است. حال که اسانلو از کشور خارج شده، و با توجه به ارتباطات و فعالیت های اشتباه او، ممکن است مورد سوءاستفاده ی نهادهای سرمایه داری جهانی قرار گیرد. من شخصا امیدوارم که اشتباهات، انحرافات و حرکات قائم به شخص او تا بدین حد باعث سقوط او نگردد.
اما طیف راست جنبش با حمله به سندیکای شرکت واحد، و حتی تهمت و افترا های پلیسی، چهره ی واقعی خود را بیشتر نشان دادند و با تمام تلاش در راستای خط سازش طبقاتی در مقابل سندیکای شرکت واحد قرار گرفتند. آنها تصور می کنند به هر قیمتی و تحت هر شرایطی باید همه با هم باشند و درک نمی کنند، گاه وحدت و همکاری و گاه گسست و جدایی راه گشای مبارزه طبقاتی کارگران است. همه ی آنها که به سندیکای شرکت واحد تهمت و افترا  زدند، استیصالشان را در برخورد سیاسی نشان می دهند و نمی دانند که این قبیل برخوردها برای فعالین و پیشروان جنبش کارگری ذره ای ارزش ندارد. تهمت زنان و فحاشان به کارگران نشان می دهند که از کمترین دغدغه های طبقاتی کارگران برخوردار نیستند و آب به آسیاب منافع دشمنان طبقه کارگر می ریزند.
اما در این تند پیچ تاریخی که رییس هیئت مدیره در مقابل سندیکا قرار گرفت و از سندیکا کنار گذاشته شد و جناح راست نیز به سندیکا حمله کرده، ضروری است تا سندیکا اولا هر چه بیشتر به بدنه کارگری رانندگان شرکت واحد نزدیک شود و از این طریق خود را بازسازی نموده و سرکوب ها و فعالیت های فردی که به آن تشکل لطمات جدی وارد کرده بودند را جبران نماید. واضح است که این یک پروسه دراز مدت است اما ممکن و بهترین راه برای سلامت و ادامه کاری آن تشکل.
از سوی دیگر اگر تغییر تحولات درون سندیکا باعث فعالیت منسجم تر و همکاری بیشتر بین جناح چپ جنبش کارگری گردد موثر و مفید است و در غیر این صورت حرکتی در خود و مقطعی است. بنابر این ضروری است هر چه بیشتر همکاری جناح چپ منسجم تر و متحد تر پیش برود تا در این دوره ی بحرانی جامعه که چشم انداز بحران سیاسی را در خود دارد، هر چه بیشتر متحد و منسجم به مثابه وزنه ای در مقابل آلترناتیوهای سرمایه داری بتواند عرض اندام نمایند.
تنها نقطه ی ضعف اطلاعیه ی آنها درخواست مبنی بر عدم حمایت و همکاری آن نهاد(ای تی اف- فدراسیون بین المللی حمل و نقل) با اسانلو است که قابل اصلاح است و با توجه به موضوع مربوطه مشخص است که منظور آنها عدم همکاری و حمایت از اسانلو به عنوان رییس سندیکای شرکت واحد و عضوی از این تشکیلات است. اسانلو دیگر عضوی از تشکیلات سندیکای شرکت واحد نیست و این حق طبیعی آن سندیکا است که موضوع را به اطلاع همه برساند تا راه هر گونه  سوء استفاده را ببندند.
در انتها لازم می دانیم بار دیگر تاکید کنم که باید به تصمیم سندیکای شرکت واحد احترام گذاشته و آن را نشانه ی فعالیت سلامت و خرد جمعی آن تشکل بدانیم و جناح چپ جنبش کارگری ایران نیز از چنان درجه از پختگی و آمادگی برخوردار است که فعالیت هایش را نه با دنباله روی از اشخاص و نا آگاهانه، بلکه با پختگی و عکس العمل لازم در مقابل جناح راست پیش ببرد. در تند پیچ های تاریخی هر چه بیشتر جناح چپ و راست جنبش از هم متمایز می گردند و هر شخص و با هر سابقه ای که در موقعیت راست قرار گیرد به حاشیه خواهد رفت. ایران لهستان دهه ی هشتاد نیست و جنبش کارگری ایران نیز رهبری مثل لخ والسا نمی خواهد.

                                                       محمد حسین مهرزاد
بهمن ۱۳۹۱