تلنگری به محمد نوری زاد در موردِ انقلابِ اشتباهی!!

جنابِ نوری زاد بهتر است که در همان نقشِ دزد انقلاب باقی بمانید، باور کنید این شکل غلط کردنتان عذر بدتر از گناه است!
محمد نوریزاد در نوشته ی جدیدی به تاریخِ دهم بهمن سالِ هزارو سیصد و نود و یک، آورده اند که: ” ای کاش انقلاب نمی کردیم!” و برای ابراز ندامت و پشمانی شان دلایلی اسلامی پسند در چندین بند آورده اند.
از قدیم گفته اند از کوزه همان تراود که در اوست. جنابِ نوری زاد انتظاری بیش از این از شما و همپالگی هایتان هم نمی رود.
اما محض یادآوری خواستم بگویم که: شما انقلاب نکردید، اتفاقن شما انقلاب را دزدید! حالا بعد از سی و اندی سال برای همگان روشن شده است که روند انقلاب از کجا شروع شد، چطوری و به کمکِ کدام نیروها به انحراف کشیده شد و به دستِ چه کسانی سپرده شد. شما و رهبر طلاییتان، انقلابی که خواسته های مدرن و روشنی داشت، خواهانِ دمکراسی، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی بود به زور سر نیزه و دگنک و برپایی جوخه های اعدام و دادگاههای صحرایی بلاخره در خرداد خونین ۶۰ به زانو درآوردید. شماها با سپردنِ پیشروترین، مدرنترین، با شهامترین انسانهای کشور به گورستانهای بی نام و نشان، باورها و قوانینِ مردگانِ تاریخ هزارو چهارصد ساله را از گورستانی بقیع بیرون کشیده و بر مسند قدرت نشاندید. جناب نوری زاد ترجیع بندِ نوشته ای سیزده بندی تان فقط یک مسئله است و ناله هایتان از یک درد شکایت می کند، خطری که اسلام و مذهب را تهدید می کند!
ندیدم حتی یکباربنویسی، وای کرامتِ انسانی و هویت انسانی در این کشوردر خطر است! همه اش از کم رنگ شدن، و نابودی اسلام و روحانیت و ائمه ناله سر داده ای!
صحبتی از اینکه سن اعتیاد و تن فروشی به ده تا دوازده سال رسیده است نکرده اید، نمی گویی کارگر به خاطر درخواستِ حقوقِ ماهیانه اش به گلوله بسته می شود و زندانی می شود، نگفته ای در قرنِ بیست و یکم دست و پا می برند و چشم در می آوردند و دارهای اعدام برسر گذرها بنا کرده اند، می گویی انرژی هسته ای حقِ مسلم ماست! واقعن که در پسِ هر گفته است یک غلط کردم و پیام برای رهبری داری نه برای مردمِ درد کشیده ی ایران!
نگفته ای کودکانِ کار در خیابان موج می زنند، نگفته ای زندانهای جمهوری اسلامی چند برابر ظرفیتشان زندانی دارند، نگفته ای زن نصف مرد نیست، نگفته ای حجابِ اجباری که با پونز و تیغ بر سر زنان کردیم رو محکوم می کنم، نمی گویی زندانی سیاسی باید نداشته باشیم، نگفته ای اعدام قتل عمد است و سنگسار بربریت است، به جایش فقط فریادِ وا مسلمانا سر داده ای که اسلام در خطر است تا شاید رهبر بزرگ کاری کند. با چه جرأتی جنگ و جنایتِ هست ساله را محکوم کرده ای، آن که ” عطیه ی الهی” بود بنا به اعترافِ پیر جمارانتان، راستی طوری از خلخالی صحبت کرده اید انگار که شما در زمانی که ایشان کشتارهای کردستان و گنبد رو راه انداخته بود شما حضور فیزیکی نداشتید؟!!
اینهمه داد و بیداد از چیست؟ رهبر حرفت را نمی شنود؟!
می دانی که زمانِ تغییر و دگرگونی رسیده است و ترس ازحضور در دادگاههای مردمی اینچنین هراس بدلت انداخته است؟ آنزمان که تریبونهای نظام و تمام رسانه های دولتی در اختیارتان بود چرا به مردم نگفتید اشتباه کرده اید؟!!!
چرا نگفتید که کشور را به قهقهرا می برید، چرا نگفتید که جمهوری اسلامی در کشور توحش برپا کرده است، چرا نگفتید که نظامِ اسلامی تان جوانی به تاراج می برد، عشق سنگسار می کند، انسانیت به صلابه می کشد، گرسنگی به خوردِ مردم می دهد، زبان می برد، صدا در گلو خفه می کند، قتلهای زنجیره ای راه می اندازد، دخترانِ اعدامی را شب قبل از سپیده ی اعدام به نکاحِ مردانِ خدا در می آورد تا تجاوزتان را مشروعیت بخشد، نگفتید که هزینه ی گلوله های نشسته بر سینه ی جوانان را از خانواده ها طلب می کنید، در داخل و خارج مرزهای کشور گلوله به سینه می دوزد؟!
جناب آقای محمد نوری زاد فکر نکنید کسی برای این ابراز پشیمانی تان کلاه از سر برمی دارد و سر تعظیم و احترام فرود می آورد، براستی ابراز ندامتتان تهوع آور است! چرا حرفی از شریف بودن و زندگی شایسته ی انسانی نمی زنید؟ چرا فقط به فکر اسلام، و انرژی هسته ای، و ائمه ی اطهار، ” وابستگی تکنولوژیکی و صنعتی” و قدرت نظامی در منطقه سخنها رانده ای؟ اینکه به مدح و ثنای اعلی حضرت همایونی هم تا اندازه ای پرداخته اید خود از کراماتِ شیخِ شخیصتان است!
جناب نوریزاد مردم خواهانِ تغییر هستند، غولِ انقلاب که با زور اسلحه و اعدام و شکنجه و عطیه ای الهی به زانو درآورده بودید می رود که قد راست کند و ناله های شما و بزرگانتان هم در این ارده ای راسخ اثری نخواهد داشت.
مردم دردشان مثل شما دین و مذهب، انرژی هسته ای و قدرت برتری نظامی در منطقه نیست. ما این را فریاد می زنیم که: مردم برابری می خواهند، مردم قوانین مدرن و انسانی می خواهند، مردم عدالت اجتماعی می خواهند، مردم رفاه، و زندگی شایسته ی انسانی می خواهند و شما هم جنابِ نوری زاد بهتر است که در همان نقشِ دزد انقلاب باقی بمانید، باور کنید این شکل غلط کردنتان عذر بدتر از گناه است!
http://nurizad.info/?p=21113