مقصر کیست؟

ایران،نامی که روزگاری تداعی کننده علم و هنر و فرهنگ درجهان بود این روزها تداعی کننده حقایقی چون تحریم،گرانی وفقر،شکنجه،زندان و اعدام و… میباشد.این روزها خبری از ایران نمی شنویم که به این واژه ها مزین نباشد. حاکمان رژیم اسلامی این روزها برای حفظ حاکمیت ننگین خود بر ایران از جان ایرانیان مایه میگذارند وآثار تحریمهایی که بر ایران تحمیل شده است تنها متوجه مردم بی دفاع ایران میباشد که بازیچه قدرت طلبی سیری ناپذیر این فرومایگان شده است.تولید بنزین سرطان زای داخلی فاقد استانداردهای بین المللی،کمبود داروهای اساسی چون داروهای بیهوشی و مسائلی از این دست مشکلاتی نیستند که همانند گرانی وتورم باصبوری وقناعت مردم ایران بتوان با آنها کنار آمد این مسائل جان مردم را تهدید میکند.ساکنان سرزمین وسیعی که دارای منابع غنی ازمعادن ونفت وگاز ودیگر ثروتهای ملی میباشد به چه دلیل بایستی دچار چنین شرایطی شوند؟ گناه مردم ایران چیست؟ آیا این تاوان همان انقلابی است که در سال ۵۷ به امید آزادی از استبداد وخودکامگی کردند؟ انقلابی که نتیجه اش تقدیم ایران عزیز به همین کسانی شد که امروزه آن را به این ذلت کشانده اند.مسئول اینهمه انزوا وعقب ماندگی کیست؟ پرواضح است که ایران کنونی دستاورد ندانمکاری ها وسوء مدیریتهای مسئولان جمهوری اسلامی ودر رأس آنها رهبر رژیم خامنه ای است،اما من تقصیر اصلی را متوجه خامنه ای میبینم چراکه او حتی فراتر از قانون اساسی همه امور مملکت وملت را در ید قدرت خود گرفته وبر همه مسئولان کشوری ولشکری تسلط مطلق دارد تاجایی که برای تداوم رهبری اش مقوله ای به اسم نظارت استصوابی را در انتخابات مجلس خبرگان باب کرد تا مبادا نماینده ای مستقل و منتقد به مجلس خبرگان راه یابد وبه ساحت رهبری وخطاهای او معترض شود وبدین ترتیب هیچکس در مملکت ۷۵ میلیونی جرأت وحق اعتراض وانتقاد از او را ندارد و او یکه تاز این میدان وسیع است.
خامنه ای بزرگترین مقصر است زیرا تحریمهایی که امروز ایران را به ورطه نابودی کشانده است نتیجه شعارگویی ها و ندانم کاریهای همان رئیس جمهوری است که خامنه ای در سال ۸۸ به قیمت خون جوانان ایران او را به این مقام منصوب کرد وبرای دفاع از او در مقابل اکثریت ملت ایران ایستاد، رئیس جمهور محبوب رهبر که نتیجه عملکردش قرار دادن ایران در معرض خطر تهاجم خارجی است که ممکن است مملکت را به سرنوشت عراق و افغانستان دچارکند وصدها هزار قربانی به جای بگذارد.
او مقصر است زیراکه با سیاستهای دفع کننده خود آمارفرار مغزهای ایران را به بالاترین حدنصاب جهانی رسانده ونخبگانی را هم که مانده اند یا به بند کشیده ویابه طناب دار سپرده است ودرعوض نمایندگان و سرسپردگان روحانی خودرا بدون داشتن سواد وآگاهی وتخصص به پستها ومقامهای حساس کشور گمارده است واینها شده اند تعیین کننده باید ونبایدهای کشور و سرنوشت ملت ایران را در دست گرفته اند واوضاع کشور را اینچنین به قهقرا کشانده اند، نمونه اش گماردن فردی چون صادق لاریجانی بررأس دستگاه قضایی کشور است که به جای قضاوت براساس حق وعدالت گوش به فرمان مأموران وزارت اطلاعات و پاسداران امنیتی است.
اومقصراست چراکه برای حفظ قدرت مطلق خودش جامعه ایران را توسط دستگاههای تحت امرش غرق در رعب و وحشت کرده و با زیر پا گذاشتن قانون اساسی که طبق آن مردم حق انتقاد و اعتراض و اعتصاب دارند این حق را از مردم گرفته و کمترین نقد و اعتراض مردم به حساب دشمنی وجاسوسی و براندازی نظام گذارده شده و نتیجه اش شکنجه و زندان و انفرادی و اعدام است.
درحالیکه تنها دغدغه رهبر ایران حفظ قدرت مطلق خود با این روشها است میزان مصرف مواد مخدر در کشور تحت امرش در صدر جدول جهانی است و میزان تن فروشی دختران و زنان روز به روز در حال افزایش است و جامعه ایران در حال غرق شدن در مرداب فساد وتباهی است و مسئولان تحت امر او نیز تنها راه حل را نه در ازبین بردن منشأ این دردها که همان فقر و بیکاری است بلکه در زندانی و اعدام کردن خلافکاران خرده پا یافته اند در حالیکه خلافکاران ودزدان اصلی همان هایی هستند که در صدر نشسته و با اختلاسها ودزدیهای میلیاردی این ملت را روزبه روز فقیرتر می نمایند.
نکته جالب توجه این است که سید علی خامنه ای با وجود همه این مسئولیتها و تقصیرها معتقد و متوهم به علی زمانه بودن(علی بن ابیطالب) است و معترضان به خود وحکومتش را نیز خوارج و اهل کوفه میداند، درحالیکه اگر او مدعی به پیروی از مولایش علی است همین پند علی به مالک اشتر برای محکومیتش کفایت میکند که؛
«بپرهیز ازاینکه خودرا در عظمت با خدا برابر داری یا در کبریاء وجبروت خودرا به او همانند سازی که خدا هر جباری را خوار کند وهر خودکامه ای را پست و بی مقدار سازد. با خدا و مردم انصاف داشته باش، هم ازجانب خودت وهم از جانب وابستگان و دوستدارانت که اگر چنین نکنی ستم کرده ای و هرکس به بندگان خدا ستم کند علاوه بر خلق خدا هم خصم او خواهد بود …»
(عهدنامه مالک اشتر)
گوتنبرگ ۲۰۱۲٫۰۱٫۲۷