“دولت ائتلافی” واقعیت یا گریز از سقوط

این روزها هر چه قدر به تاریخ برگزاری مضحکه انتخابات رژیم اسلامی نزدیک تر می شویم ، آتش جدال های درون خانوادگی رژیم ،شعله ور تر شده و به طبع آن ، شاخ و شانه کشیدن های عناصر در باندهای آدم کش آن نیز رو به فزونی می گیرد …از شوهای تلویزیونی احمدی نژاد و شکنجه گرهای سابق گرفته تا رفتن های سراسیمه ، نزد آخوند های کپک زده در قم ،و از بگم بگم های لیست چند صد نفره شرکای غارتگر و جنایت کار دیروزشان گرفته تا تهدید به استیضاح و به پایان نرساندن عمر دولت احمدی نژاد ،، همه و همه ، بیانگر یک موقعیت آشفته ای است که نگرانی های سران جنایتکار آن را بر انگیخیته است . نگرانی هایی که در عین حال که بیانگر سر بر آوردن موج جدیدتر ی از اختلافات درونی جناح های بورژوازی رژیم است و نقش و جایگاه جناح های حکومتی را در پس این جدال ها به نمایش می گذارد ، اما خود مبین ترس آنان از شروع دور تازه ای از اعتراضات کارگری و مردمی ای است که اساسا بحران کنونی به تعمیق تضاد حاکمیت با جامعه انجامیده و می تواند در این دوره ، تعمیق این شکاف، کلیت رژیم اسلامی را به چالشی صد چندان بکشاند .
در این میان ،موقعیت جناحهای مغلوب رژیم که در مضحکه انتخاباتی سال ٨٨ ، اگر چه نه به طور کامل ، اما به طور واقعی از قدرت کنار گذاشته شده اند ، در مضحکه پیش رو ، اوضاعی بس شکننده تر از دیگر باندهای درون رژیم اسلامی خواهند داشت . موقعیتی که حتی با باز گرداندن مهدی هاشمی و اعلام خاتمه پروژه مهدی هاشمی نیز نتوانسته است ، آبرویی برای امثال هاشمی و جناح او و ” اصلاح طلبان ” بوجود آورد.
تحرکات و نطق های عناصر جنایت کاری همچون هاشمی رفسنجانی را باید در راستای موقعیت کنونی رژیم اسلامی و نیز موقعیت جناح های وابسته آنان باید ارزیابی کرد. در تازه ترین اظهار نظر، رفسنجانی در دیدار اعضای شورای مرکزی جبهه اعتدال گرایان اعلام کرد که برای عبور از بحرانی که سرتا پای رژیم را فرا گرفته است باید دولتی ائتلافی متشکل از سلایق گوناگون در چهار چوب قانون اساسی تشکیل شود .
اگر چه چهار چوب این سخنان تکرار هذیان گوئی اصلاح طلبان برای نجات رژیم اسلامی است ، اما این اظهار نظر رفسنجانی ضمن تاکید بر موارد بر شمرده شده بالا، بیانگر چند نکته اساسی است که می توان به آن اشاراتی مختصر داشت.اول آنکه کلیت رژیم اسلامی در بحرانی همه جانبه قرار گرفته است و علیرغم ادعاهای همیشگی رژیم اسلامی و نیروهای پرو رژیم ، بحران های آن مربوط به بد عمل کردن این فرد در دولت و یا دیگر افراد باند های درون رژیم اسلامی نبوده و نیست . دوم ، شکست تلاش های تاکنونی جناحهای درون رژیم اسلامی در طی ٣۴ سال گذشته است که نه تنها نتوانسته است موقعیت رژیم اسلامی را تثبیت کند ، بلکه موقعیت های بحرانی اش را هر چه عمیق تر از پیش ساخته است. این موقعیت منجر به شرایطی شده است که تمام راه حل های بورژوازی ایران تحت حاکمیت رژیم به شکست انجامیده است. عدم توانایی حکومت در بر آوردن نیازهای ابتدایی میلیونها انسان اسیر در چنگال رژیم اسلامی را باید به خواست میلیونها انسان جامعه ایران در نپذیرفتن ادامه حکومت سرمایه داران اسلامی افزود تا گوشه ای از موقعیت بحرانی رژیم اسلامی ، بدست داده شود .
سوم آنکه نخواستن ادامه حکومت سرمایه داران اسلامی از سوی میلیونها انسان کارگر و توده کارکن جامعه ایران ، نیروهای پیشرو طبقه کارگر را به لزوم تشکل و اتحاد طبقاتی سوق داده است . دعوت هاشمی رفسنجانی برای تشکیل دولتی متشکل از سلایق گوناگون در چهار چوب قانون اساسی درست در چنین موقعیتی است که صورت میپذیرد . عناصر جنایت کاری چون رفسنجانی می دانند که ادامه کشمکش درونی رژیم ، بحران لاعلاج حکومت را التیام نبخشیده که هیچ ، بلکه زمینه های محتوم سقوط رژیم را تسریع خواهد نمود .
اما این در خواست رفسنجانی و عناصری چون او ، برای تشکیل دولت های ائتلافی همانند حباب های روی آب به همان سرعت که شکل می گیرند ، از میان خواهد رفت . حکومت سرمایه داران اسلامی ، به عنوان یک حکومت نامتعارف از ابتدای چنگ اندازی اش بر قدرت سیاسی ، یک رکنش، همواره جدال و کشمکش ها و تسویه حساب های درونی بوده است. رفسنجانی و باند مربوطه او در زمان صدارتش هم ،چنین تسویه حساب هایی را رهبری کرده و پیشنهاد اخیر وی را باید بیانگر موقعیت او در رژیمی دانست که خود رفسنجانی از معماران اولیه آن بود و امروز بیش از پیش در بحران سیاسی- اقتصادی فرو رفته است تا جائی که اکنون خودشان نیزنگران زوال رفتن نظامشان هستند.
باید گفت برای رژیم اسلامی برگ رو نشده دیگری وجود ندارد . دولتی متشکل از سلایق مختلف بنا به پیشنهاد رفسنجانی، مفروض محال هم اگر تشکیل شود ، نمی تواند رژیم را از بحران برهاند . عمر این حکومت بسر رسیده است . میلیونها کارگر و توده کارکن جامعه ایران به تمامیت رژیم سرمایه داران اسلامی نه می گویند. برای بر قراری یک جامعه آزاد ، برابر و مرفه و انسانی ، بایستی حکومت این جنایت کاران را بزیرکشید .