همدلی و همراهی ما در کجاست؟

پس از حمله به مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری که به دستگیری با ضرب و شتم ۶۰ نفر از فعالین کارگری این کمیته انجامید، هر چند که در آن زمان اکثر اعضا تنها با کبودی های زیر چشم، کوفتگی، شکستگی اعضای بدن و حکم های نسبتا سبک آزاد شدند. از آن پس یک نوع نگرانی همراه با انتظار فضای ذهنی علاقمندان و فعالین جنبش کارگری را در بر گرفت. بعد از آن ضربه از طرف فعالین کارگری برخوردهای مختلفی به آن واقعه شد و آنها برای چگونگی طرح و برنامه فعالیت آینده خود عملا پاسخ های مختلفی داده اند.

بعضی از فعالین کارگری این کمیته از همان فردای آزادی، با وجودی که هنوز اعضای بدن خود را به دلیل جراحت های وارده و درد کوفتکی نمی توانستند به راحتی تکان بدهند، اولین سوالی که از خود و دیگران کردند این بود ” خوب دوستان حالا چه بکنیم؟” به قامت استوار و شجاعتشان درود.

امروز در درون کمیته هماهنگی به سوال “چه باید کرد ” عملا پاسخ های متفاوتی داده شده. کسانی عملا پاسخشان سکوت بوده است. تلاشی هم نکرده اند که این پاسخ را به زینت توجیه تئوریک مزین بکنند. صداقت آنها قابل احترام است. برای آنها آرزوی خیر کرده و بخاطر هر آنچه که تا کنون بخاطر خود و جنبش کارگری انجام داده اند، خالصانه از ایشان ممنون و چشم انتظار دیدن دوباره شانیم.

پاسخ دیگر در قبال سوال “چه باید کرد” این است که بعد از آن ضربه فعالین کارگری می بایست واقعبینانه وضعیت را ارزیابی کرده و دیگر دچار خودبزرگ بینی نباشند، شرایط برای کار عملی در میان توده کارگر آنطور هم که برخی ادعا می کنند مهیا نیست. این پاسخ، فعالیت این فعالین را در محفل های کوچک و بسته محدود می کند. آنها با اینکه خودشان هم کارگر هستند، ذهنا خود را بالاتر از دیگر فعالین کارگری ارزیابی کرده و وظیفه خود را کنترل، بازبینی و احیانا جهت دادن به حرکت ها و ممانعت از بیگدار به آب زدن های فعالین کارگری دیگر می دانند. این فعالین در واقع خودشان در جنبش کارگری دارای هیچگونه حرکت مستقلی نیستند و برنامه عملی ندارند. آنها در فعل و انفعالاتی که اکنون در میان فعالین کارگری و جنبش کارگری در جریان است، بی تاثیر هستند. با بی عملی در انتظار حرکت دیگران می باشند، عملا عملکرد و برنامه های دیگر فعالین برای آنها تنها ملاط کاریست و اینکه به دیگران بگویند چه کارشان غلط و کدام ها درست بوده است. این دوستان محترم می خواهند نقش رهبری و کنترل کننده را داشته باشند و از آنجا که فاقد برنامه عملی مشخصی هستند، فعالیت عملی بیرونی ندارند. آنها بجای اینکه به ضرورت ایجاب کننده حرکت های عملی از طرف فعالین کارگری دیگرتوجه کرده، بجای اینکه برای این ضرورتها، برنامه عملی مشخصی داشته باشند، برای جلوگیری از عملکردهایی که به نظرشان غیر اصولی می آید، معمولا راه غیر اصولی و منفعلانه ای همچون دور زدن و… را در پیش می گیرند. این دوستان اگر هم قصد مداخله ای در سوخت و سازهای جنبش کارگری و مسائل موجود داشته باشند در نهایت دنباله رو می شوند.

در ادامه بحث، می بایست کوتاه در رابطه با فعال کارگری معروفمان که در مقاله قبلی بطور مفصل از ایشان آمده بود، نکاتی بگویم. این فعال کارگری برای پاسخ به سوال “چه باید کرد” خوب است که در درجه اول  به سوالات اساسی که در آن مقاله  ازشان شده بود بپردازند. طرفداران ایشان هم به جای بکارگیری شیوه های غیر اصولی بایکوت، تحریف و دروغ پراکنی بهتر است به آن سوالات توجه داشته باشند، یا اینکه از نظر آنها سوال کردن ممنوع است؟!

اینکه نقش ایشان در کمیته رضا شهابی چه بوده است، اینکه مشخصا چه کسی به این فعال کارگری گفته: چرا به کتاب ها و آثار مارکس مراجعه نمی کند. منظورایشان از گفتن “کارفرمایان کوچک ” مشخصا چه کسانی بوده اند. صحبت های ایشان و اینکه همه فعالین کارگری دیگر را کارفرما خواندند باعث اغتشاش و تفرقه در جنبش کارگری شد. پاسخ روشن به سوالات مطرح شده از طرف ایشان می توان برای حل مسائل و مشکلات بوجود آمده،  که خود ایشان باعث و بانی آنها بوده اند کمک کنند و به اتحاد دوباره فعالین کارگری یاری برساند. مقاله قبلیم با عنوان “تفرقه اندازی و تکتازی شیوه مبارزه پیشروان کارگری نیست” هم در جهت برآورده کردن همین خواست بوده است. هر چند بخصوص در خارج از کشور این مقاله مورد بی مهری، بایکوت و تحریف طرفداران این فعال کارگری قرار گرفت و کار به جایی رسید که آدم شناخته شده ای که حرفه انگ زنی و فحاشی دارد به بنده القابی مرسوم کردند که در واقع بازگو کننده انعکاس شیوه برخورد خود ایشان در برابر  آینه  است. از خود می پرسم این برخوردها چه ربطی به جنبش کارگری دارند؟

بررسی دو شیوه فعالیت:

فعالین کارگری در شهر سنندج در تاریخ ۱۵٫۱۰٫۹ گلگشت کارگری برگزار کرده اند. همیشه متحد، موفق و پیروز باشند.

 از اول ماه مه سال ۸۸ فعالین کارگری تصمیم گرفتند گلگشت ها را از کوه و خارج از شهرها به خیابان ها و میان مردم کوچه بازار بیاورند، در تهران و شهرهای مختلف مراسم اول ماه مه در داخل شهرها بر پا شد و تشکل ها، متحد و یکپارچه قطعنامه مشترک خود را دادند. حتی امسال فعالین کارگری شهر سنندج مراسم روز اول ماه مه را با برپایی راه پیمایی در شهر و میان مردم برگزار کردند، حال امروز چه تغییر و تحولی در شرایط واقعی و عرصه فعالیت جنبش کارگری پیش آمده است که فعالین کارگری می بایست دوباره به حرکت “گلگشت های خارج از شهر” روی بیاورند؟ آیا زندگی مردم راحت تر شده؟! کارگران که امروزبیشتر از گذشته ناراضی و معترض هستند. خشونت جمهوری اسلامی نه بیشتر شده است و نه کمتر. چه تغییر و تحولی در شرایط محیط پیرامونی ما پیش آمده که در جواب به “چه باید کرد” دست از حرکت در میان کوچه، بازار و زندگی واقعی کارگران برداشته ایم. پاسخ به نابسامانی های کنونی در زندگی کارگران و زحمتکشان چیست؟ قصد پیش داوری نیست، سوال همراه با تعجب است. البته شاید این حرکت تنها یک زنگ تفریحی بوده است، در مقابل همین ناملایمات. یعنی این حرکت اصلا ربطی به پاسخگویی به معضلات کنونی کارگران نداشته است. در اینصورت می بایست از این تفریح سالم سیاسی کارگری خشنود بود. برای ادامه کاری در مبارزه میباست گه گاه نفسی تازه کرد، گاهی هم می بایست برای تمدد اعصاب کارهای جانبی دیگری انجام داد تا بتوانیم با اعتماد بیشتری به مبارزه ادامه بدهیم. اما آن برداشت من از این حرکت، و عقب نشینی دانستن آن بی دلیل نیست. در سایت “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری” برای این حرکت با آوردن عکس های متعدد، یک قطعنامه مفصل و گزارش طولانی تبلیغ زیادی شده۱، اما در مقابل گزارش کوتاهی از حرکت فعالین کارگری درشهر بوکان آمده است.۲ این خود می تواند نشانه ای از ارجحیت دادن به حرکت گلگشت در مقابل دیگر حرکت ها باشد. آیا با این شیوه تبلیغ کردن از حرکتی که برای تقویت روحیه و کسب انرژی بوده است، کار اصلی فعالین کمیته را بی اهمیت جلوه نداده ایم؟

در راستای عملکردهای کمیته از اول ماه مه سال ۸۸ و در ادامه آن، فعالین کارگری شهرهای سقز و بوکان به سوال “چه باید کرد” پاسخ خود را داده اند. آنها آزادی دوستان کارگرمان در بوکان را جشن کوچه و بازار کرده و مردم کارگر و زحمتکش را در این شادی و سرور سهیم می کنند و با برافرشتن پرچم سرخ تبریک کارگری به مناسبت آزادی ۵ فعال کارگری در بوکان، ایشان حضور خود را در کنار دیگر کارگران و زحمتکشان اعلام کردند. پاسخ این فعالین کارگری به سوال “چه باید کرد” روشن است: جای فعالین کارگری که هدفشان کمک به ایجاد تشکل های کارگری است در میان کارگران و زحمتکشان است.

فعالین کارگری شهر سقز، بوکان و اشنویه به معضل گرفتاری خانواده بهنام ابراهیم زاده، فعال کارگری در بند با آغوش باز، همدل شده و جوابی مشترک و جمعی می دهند. آنها با وجود دوری راه و گرفتاری های بیشمارشان به دیدار نیما رفته اند. همگی برای اظهار شادی خود بخاطر آزادی فعال کارگری رضا شهابی به دیدارش می شتابند، تا همبستگی طبقاتی خود را نشان بدهند: “ما درد مشترکیم.”

امروز در جایی که فعالین کارگری در زندان سرهر مسئله و معضل اجتماعی، فعالانه اظهار نظر کرده، پاسخ روشن خود را می دهند. سعی می کنند با همراهی در اعتصاب غذاهای حمایتی خود از همدیگر، با به خطر انداختن جانشان به یاری همدیگر بشتابند واتحاد طبقاتی خود را حفظ کنند. ما فعالین کارگری که در خارج از زندان بسر میبریم، پاسخ ما در قبال سوال “چه باید کرد” چیست، همدلی و همراهی ما در کجاست؟

۱)

http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1216:1391-10-15-13-58-39&catid=10:1389-12-23-23-55-18&Itemid=26

۲)

http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1215:1391-10-15-00-11-28&catid=10:1389-12-23-23-55-18&Itemid=26