جلو این آدم کشی را باید گرفت

بررسی کوتاه از کمپین علیه اعدام زانیار و لقمان مردادی 
۴ ژانویه امسال نامه جوانی ۲۱ ساله از زندان رجائی شهر بار دیگر توجه ها را به زندانهای رژیم اسلامی و اعدام نوجوانان جلب نمود. اگر چه آنچه را زانیار بیان نمود ،نکته تازه ای در مورد جنایتکاری رژیم اسلامی در بر نداشت. و همگان میدانند که این رژیم با اعدام و کشتار زاده شده و سی و چند سال عمر آن تنها و تنها با برپا داشتن بساط اعدام و کشتار و ایجاد رعب و وحشت ادامه پیدا کرده است. اما در این مورد نامه پر از احساس زانیار وجدانهای آگاه را به وجد آورد همه را بفکر چاره ای انداخت.
نامه زانیار محصول شرایط اعتراضی در درون خود زندان و همراهی و پیوستن بخشی از زندانیان به کمپین برای نجات جان زانیار و لقمان و علیه حکم اعدام بطور کلی بود. این نامه در ادامه اقدام مشترک ۲۲ نفر از رهبران و فعالین سیاسی و کارگری در زندان در رابطه با بدرفتاری و سماجتی بود که رژیم اسلامی در رابطه با معالجه رضا شهابی انجام داد. در این نامه به همین روشن برخورد که منجر به از دست دادن جان ستار بهشتی شد اشاره شده بود
روز شنبه ۱۲ ژانویه بخشی از نیروی متحد ما مردم مبارز علیه اعدام از شهر مریوان تا سلیمانیه تا ۱۴ شهر در اروپا و امریکا علیه اعدام و در اعتراض به حکم اعدام زانیار و لقمان به خیابانها آمدند و انزجار خودشان را نصبت به این احکام نشان دادند. مردم در کشورهای اروپائی با شنیدن سخنان تکان دهنده زانیار در نامه اش به بیرون از زندان حمایت خود را از این کمپین ابراز داشتند. از همینجا، جا دارد از مردم مبارز در شهر مریوان و شهرکهای اطراف آن، از احزاب و سازمانها و نهادهای مدافع حقوق انسانی و علیه اعدام که در این کمپین فعالانه شرکت نمودند قدردانی کنم. حرکت اخیر بدنبال اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت ۸۹ مردم در شهرهای کردستان در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر و ۴ فعال سیاسی دیگر و تهیه طومار جمعی از طرف مردم در مریوان در اعترا ض به احکام صادره برای لقمان و زانیار مرادی در سال قبل، از جمله نمونه های برجسته ای از یک حرکت اجتماعی موثر علیه اعدام و نه به اعدام و به این رژیم صدهزار اعدام است.

در بررسی این کمپین چند فاکتور اساسی در تسریع و گستردگی آن موثر بود.
این اقدام توانست موفق پیش برده شود چرا که احزاب و سازمانهای سیاسی چپ شناخته شده و انقلابی در کردستان و دهها نفر از رهبران و فعالین سیاسی شناخته شده این جامعه بدور از عرق تشکیلاتی و مرزهای حزبی متحدانه برای محقق کردن یک هدف پا جلو گذاشتند. تجربه اعتصاب عمومی ۲۳ اردیبهشت ۸۹ و نمونه اخیر در مریوان نمونه های موفقی در این رابط است.
یک نکته دیگر روی آوری خانوادههای زانیار و لقمان به مردم مریوان درخواست همراهی وهمیاری آنها از مردم بود و قطعا این نیز به نوبه خود توانست توجه تعداد زیادی از مردم و همراهی آنها با کمپین را جلب نماید.
قطعا این حرکت متحدانه و تلاش برای نجات جان زانیار و لقمان امروز دیگر انها را در زندان در موقعیت دیگری قرار داده است و دیگر آنها خود را تنها نمی بینند آنها از درون زندان تا شهر مریوان و تعداد زیادی از کشورهای اروپائی مورد حمایت قرار گرفته اند. همانگونه که خود انها در نامه دوم شان می نویسند که با شنید خبر این موج عظیم اعتراضی برای دفاع از آنها در میان زندانیان سیاسی به این اقدامات امیدوارشده اند. اما در عین حال بدرست نگرانی خود را از موقعیتی که در آن قرار دارند ابراز داشته اند. آنها می نویسند” اخبار همه حکایت از این دارد که اوضاع به نفع ما دارد عوض میشود. ما امیدوار شده ایم و همین باز بسیار اوضاع را برای من و لقمان سخت تر کرده است. اگر با این امیدواری و روشنایی که به قلبمان و روحمان تابیده٬ کوتاه نیایند و در زندان باز شود و ما را صدا کنند٬ چه میکنیم؟ ولی الان خود من طوری هستم که دیگر از این به بعد را فکر نمیکنم. بسادگی امیدوار هستم و همین خوب است”.
کابوس اعدام هنوز همراه این اعتماد و شعف شادی از این همبستگی روزانه تصاویر پیشارویشان است. روز چهارشنبه ۲۷ دی دو نفر را اعدام نموده اند در همین روزها در زندانهای مشهد، سبزوار نیز دو نفر دیگر اعدام شده اند، اینها همگی این احساس دوگانه را در آنها بوجود آورده است. لذا قابل درک است که تا زمانی که بطور کامل این حکم لغو نگردد باید تلاش برای نجات جان این دو عزیز با شیوه های ممکن ادامه پیدا کند. برای هر شهروندی این جزو داده های آن جامعه است که رژیم اسلامی نمی تواند به حیات خود بدون زندان، شکنجه و اعدام حتی یک روز هم ادامه دهد این رژیم خوب می داند که بر چه کوه عظیمی از نفرت عموم مردم نشسته است. کتمر خانواده ای هست که در سوگ از دست دادن یکی از عزیزانشان توسط این رژیم نه نشسته باشند. آیا ممکن نیست دیگر به این ماشین کشتار و سرکوب اسلامی پایانی داد؟ آیا ممکن نیست این جنبش علیه اعدام را روزانه علیه هر گونه حکم اعدامی به حرکتی زنده و روزانه تبدیل نمود؟ تجربه فرار دادن چند اعدامی در هنگام پهن کردن بساط چوبه دار در سیرجان و فراری دادن اعدامیها نمونه و تجربه خوبی علیه اعدام است.
تجربه اعتصاب عمومی شهرهای کردستان در سال ۸۹، تجربه اخیر مردم مریوان، تجربه مادران پارک لاله، مادران جانباختگان در کردستان نمونه های ارزنده ای از فعالیت متشکل و بزرگ مردم علیه زندان و اعدام است. این تجارب نشان داده است هرجا مردم متشکل و وسیع در مقابل رژیم ایستاده اند انها را به عقب نشینی وا داشته اند.
زانیار و لقمان ها هنوز در کابوس اعدام بسر می برند هنوز در انتظار تلاش وسیع ما مردم و رهائی از چنگ جمهوری اسلامی هستند . تردیدی نیست که این تلاشها از داخل خود زندانها تا شهرها ایران و خارج کشور ادامه پیدا خواهد کرد.

اسد نودینیان
۲۲ ژانویه ۲۰۱۳
Nodinyan.asad@yahoo.se