وداع با “دوران سپرى شده”(نکاتى پیرامون نوشته م.آسنگران پیرامون طرح “اتحاد نیروهاى کمونیسم کارگرى”)

اخیرا متن مصاحبه اى از نسان نودینیان با محمد آسنگران پیرامون طرح “اتحاد نیروهاى کمونیسم کارگرى” منتشر گردیده که حاوى نکات قابل بررسى است. موضوعات متعددى در این مصاحبه مورد بحث قرار مى گیرند. اما، کل مصاحبه یک هدف مشترک راتعقیب میکند و آن این است که در بر گیرنده یک مقدمه چینى به اصطلاح “تٸوریک” براى توجیه شکست عملى این سیاست یعنى “طرح کنگره فراگیر” مى باشد. 
ما قبلا هم گفته ایم که این طرح در بر گیرنده تناقضات خرد کننده اى است که در مقابل یک نقد کمونیستى تاب مقاومت ندارد و خیلى سریع با بن بست و شکست مواجه خواهد شد. سیر واقعیات در این مدت بسیار کوتاه همین را به ما نشان داد. محمد آسنگران اساسا براى توجیه این شکست و بى حاصلى عملى این سیاست، نوشته و مصاحبه کرده است.
از قرار معلوم و بنا به اظهارات محمد آسنگران دراین طرح قرار نبوده که نیروهاى موسوم به کمونیسم کارگرى با هم “متحد” شوند، بلکه هدف این بوده که یک به اصطلاح “رویکرد جدید” ، “یک استراتژى جدید” و یک “افق شورانگیز” را در مقابل حزب خودشان بر جسته نمایند و نیرو و کادر براى پیشبرد این “افق جدید” فراهم کنند . در این مصاحبه گفته مى شود که:
“این بحث و رویکرد برای ما یک سیاست استراتژیک است. آمدن و نیامدن این نیروهای کمونیسم کارگری در اصل موضوع و اصل بحث تغییری ایجاد نمیکند. این نیروها بیایند یا نیایند این بحث بسیار مهم و تعیین کننده است. کمونیسم کارگری در جهان امروز برای پیروزی راهی بجز اتخاذ این سیاست و استراتژی ندارد. ” .

همین جا این سٸوال پیش مى آید که اگر هدف این بود، چرا در همان ابتدا با صراحت این را بیان نکرده اید؟ اگر قرار بوده که “سیاست هاى استراتژیک” را تغییر دهید ، چرا آن را در زرورق “طرح اتحاد” پیچیده اید؟ آیا نمى توانستید همین رویکرد “جدید” را با همان مقدمات چیده شده مثل “انقلابات خاورمیانه”،”تغییر دوران”،”انقلاب انسانى” “عروج جنبش ٩٩ در صدى ها” و بحران و بن بست سرمایه دارى در سمینار حمید تقوایى ، مطرح کنید؟
جالب اینجا است که محمد اسنگران اذعان مى کند شاید انها درست بحث را مطرح نکرده اند و مى گوید که اساسا “طرح اتحاد نیروهاى کمونیسم کارگرى” قالب مناسبى براى طرح این “رویکرد جدید” نبوده و مخالفینش را به “کوته نظرى” متهم مى کند که قادر به درک روح شرایط و “دوران جدید” نمى باشند. این دیگر به یک سنت جا افتاده در میان این دوستان تبدیل شده که هر گاه بن بست و سترونى سیاست هایشان بر همگان آشکار شد ، به جاى اینکه به فکر یک راه حل سیاسى براى خروج از وضعیتى که دچار شده اند، باشند، تلاش مى کنند که سیر بحث را به جاى دیگرى بکشانند وبراى گریز از حقایق وضع خود اتهامات زمختى را به طرف مخالفینشان پرت کنند. باور کنید که منتقدین سیاست هاى شما تقصیرى ندارند.
ما قبلا هم نوشته ایم که پایه هاى یک حزب کمونیستى دخالتگر بر بستر یک حرکت انتقادى مارکسیستى ساخته مى شود .
تحلیل هاى شما در رابطه با “دوران انقلابات”، نقشى که به فعالیت در دنیاى مجازى مى دهید و اعلام پایان دوره “رهبرى سیاسى دخالتگر” به سبک مارکس،لنین و منصور حکمت و .. براى شما تازگى ندارد و در طول بیش از یک دهه ناظر بر فعالیت هایتان بوده. آیا این نوع از فعالیت و نگرش تاکنون ثمرى براى شما به بار اورده است ؟ آنچه که ما شاهدش هستیم فقط انزواى هر چه بیشتر حزب شما است.
همه ما به یاد داریم که رهبران حککا بیشتر دوست داشتند به عنوان “کانال جدیدیها” در انظار جامعه شناخته شوند و براى دوره اى بیشتر اعضاى کمیته مرکزى مجرى برنامه ویژه اى در کانال تلویزیون بودند و کماکان مى باشند. علاوه بر این در طول تمام یک ده گذشته “افق انقلاب ” محور و چشم انداز فعالیت هاى آکسیونى و مجازى بوده است و قاعدتا تحولات یکى دو سال اخیر در خاور میانه و …نمى بایستى براى این حزب رویداد هاى جدیدى باشند.
مقاله حمید تقوایى در نشریه انتر ناسیونال شماره ٣٩٠ تحت عنوان ” قدرت مردم و مساله رهبرى حزبى در انقلابات عصر اینترنت”را بایست خواند تا به طور محرزى اشکار شود که این جریان قبلا هم در صفوف خود چه اهمیت زیادى به این ابزارها در زمینه رهبرى سیاسى داده اند. وقتى حزبى سیاسى عملا با این تٸوریهاى سطحى خود را براى امر دخالتگرى سیاسى خلع سلاح مى کند، دیگر نباید بى تاثیرى را درست در روزى که باید نقش ایفا کنند براى کسى تعجب آور باشد.
بهر صورت فشار واقعیات سیاسى خاورمیانه و به ویژه رویدادهاى سیاسى ایران، در سال ٨٨، عملا این حزب را با سیاست هایش در بن بست کامل قرار داد و عملا به حاشیه تحولات سیاسى رانده شدند.

اما آنچه در این مصاحبه صراحت بیشترى پیدا مى کند این است که می خواهند نه تنها منصور حکمت، بلکه مارکس و لنین را هم در این شکست و در راستای “تغییر استراتژی” با خود سهیم کنند. آنچه که مى بینیم فقط نمایش اخر پروژه وداع با دورانى که از نظر سیاستگذاران حککا “سپرى شده” یعنى “کمونیسم منصور حکمت” است. وقتى ایشان مى گوید همزمان با دفاع از سیاست هاى تا کنونى این حزب تواما خواهان تغییر حزبشان بر اساس روش ،نگرش و افق جدیدى است درست به همین موضوع اشاره میکند. براى روشن تر کردن بد نیست که به قسمت از نوشته ایشان اشاره شود:
” به این معنا آن دوستانی که فکر میکنند حزب کمونیست کارگری باید تغییر کند، من قبلا هم گفتم: حزب کمونیست کارگری که سهل است اگر منصورحکمت هم بود باید تغییر میکرد. باید حزب کمونیست کارگری منصور حکمت هم تغییر میکرد.”
وقتى این لحن آمیخته با تبختر را در مقابل منصور حکمت و نمایش برائت از هر گونه “دگماتیسم” و “خلوص ایدئولوژیک” را در برخورد به منصور حکمت در کنار دست و دل بازی ایضا “ایدئولوژیک” ایشان به ا.آذرین و رضا مقدم قرار مى دهیم ،آنوقت متوجه ابعاد این “استراتژى جدید” و ” سیاست جدید” و لزوم پافشاری مصرانه بر”تغییر کردن”ها خواهیم شد.
ایا بدنه کادرى این حزب به راحتى حاضر مى شوند این “رویکرد جدید” را هضم کنند، امرى است که اینده باید به ما نشان دهد. سیر تا کنونى رویدادهاى درونى این حزب ، چشم انداز و کارنامه خوبى را به ما نشان نمى دهد.

همینجا لازم مى دانم که اشاره اى در رابطه با روشى که م.آسنگران و تعداد دیگرى از کادرهاى حککا در قبال مخالفین سیاسى شان به کار مى برند، داشته باشم. من این روش “بدیع” را (جدل با اشباح) مینامم. این روش نازل در قبال مخالفین سیاسى انسان را از جدل با اینان مایوس مى کند.
در این مدت کادرهاى حککا و از جمله محمد آسنگران در مصاحبه اخیر خود بارها به مباحث اراٸه شده توسط مخالفین این طرح اشاره مى کنند بدون اینکه اسمى از کسى ببرند. علم و آدم بدین امر بدیهى واقفند که سیاست امرى غیبى و سرى نیست. سیاست و جدل از کانال انسانهاى حقیقى و حقوقى میگذرد. سیاست در همه دنیا و جنبشها امرى است پرسنالیزه شده که با طراحان و صاحبان خود به جامعه شناخته مى شود. م.آسنگران در روش و سبک منحصر بفرد جدل سیاسى همه را در یک کاسه مى ریزد تا به راحتى از پاسخگوٸى به نقد هاى سیاسى مطرح شده طفره رود. ما بارها به کلمات و جملاتى مثل “یکى از مخالفین “، “آن دوستانی “، “تعدادى هم نوشته اند ” بر مى خوریم و نویسنده عزیز ما به خودش زحمت این را نمى دهد که به خوانندگان احتمالى مقاله اش، بگوید که کدام آدم هاى معین با اسم و هویت واقعى پشت این بحث ها هستند. . چرا کسانی که در پشت گرمی به دوخردادیون و به هر آنچه که با کمونیسم منصور حکمت تداعی میشود با نفرت برخورد مى کنند ، اکنون “رفیق” صاحب نام اند، اما دیگران و بویژه منتقدین سیاستهای شما، “دوستان” گمنام؟ آیا این هم یکی از ملزومات “به سر رساندن” دوران “رهبری” مارکس و لنین و منصور حکمت نیست؟
این خود بزرگ بینى خود فریبانه تنها بدرد ارضاى حس خود فریبى فرقه اى میخورد وگرنه کسى که در بخش عمده بحثش به جوابگویى اشباح میپردازد در درجه اول دارد به فشار و وزن و اعتبار مخالفین خود شاید نا خواسته اعتراف مى کند. این منش جدید و این رویکرد سبک کارى رایج قبل از اینکه لطمه اى به اعتبار مخالفین بدهد وزن و جایگاه خود بحث کننده و جدل کننده با اشباح را زیر سئوال مى برد. در ادامه این سبک مخالفین را با گروه چند نفره و محفل چند نفرى معرفى کردن نیز مشاهده میشود معلوم نیست که از کجا و از کى حقانیت را از شمارش و کمى و زیادى طرفدارانش باید استنتاج کرد. براى من حقیقت همان است که هست. حتى اگر تمام دنیا مخالف باشند حاضر نخواهم بود که جانب حقیقت را بخاطر تعداد و شمار مخالفین، ول کنم.
روش نازل دیگرى که در این مصاحبه در چند جا به کار برده مى شود ، توسل به نوعى “حق السکوت گرفتن” و ” ارعاب ” مخالفین است. مى گوید.:
” وقتی که ما میگوییم کلیومترها را صفر میکنیم و به گذشته نمیپردازیم خیلی مسئولانه و صمیمانه داریم راه نزدیکی و ممکن را به این رفقا پیشنهاد میکنیم. اما تعدادى از سر لاابالیگرى و بى مسئولیتى میخواهند طلبکار ظاهر شوند.” و یا این:
” حتی وقتی که ما با سعه صدر گفتیم که نمیخواهیم به گذشته برگردیم و داستان انشعاب را به رخ کسى بکشیم و کیلومترها را صفر میکنیم. بعضی از اینها هنوز متوجه نیستند که چرا ما این حرف را میزنیم. ظاهرا هنوز متوجه نیستند که خود اینها نیروی انسانى چه سیاست مخربى شدند آن هنگام که پشت سیاستهاى غیر کمونیستى و راست کورش مدرسى قرار گرفتند.”.
این دیگر یعنى سد ایجاد کردن در مقابل نقد و فضاى سالم سیاسى، وقتى ما مى گوٸیم که نمى شود از یک دهه تاریخ زنده و تبعات ان به راحتى صرف نظر کرد و باید با نقد کمونیستى و بازبینی علمی و مسئولانه، انشقاق در مطرح ترین حزب سیاسی جامعه ایران را مورد بررسی قرار داد، داریم بر تفکر، و تعقل انسانهای زنده که از “شکست” پروژه های مهم سیاسی میخواهند درس بگیرند، مراجعه میکنید ، ایشان به جاى پاسخگوٸى سیاسى مى نویسد که “دیگر شما ها زیادى طلب کار هستید” ،” لب فرو بندید”، چونکه ما مى دانیم که شما وقت خودش از “سیاست هاى راست” حمایت کرده اید .
این روش درست است که ظاهرا خطاب به منتقدین بیرون از حزب ایشان است، اما در حقیقت کوبیدن میخ ممنوعیت تفکر و حس کنجکاوی در برابر سیاستهائی است که بدون کمترین جدل و تقابل، یکراست به عنوان مصوبات “کنگره” ها اعلام شدند. انصافا بر سر مبانی تئوریک “انقلاب انسانی” و ” میثاق جهانى ۹۹درصدی ها” و …، سمینار و جدل و “بولتن مباحثات” که هیچ، به چند “ملاحظه” حتی از طرف هم حزبی هایتان گوش داده اید؟

٢٠ ژانویه ٢٠١٣
داریوش نیکنام