کمونیسم به حزب سیاسی نیاز دارد… قسمت دوم

مبارزان کمونیست: از نظر شما زمینه های بحث این پروژه و ضرورت تشکیل چنین حزبی چیست، آیا یکی از احزاب فعلی که تحت عنوان کمونیسم کارگری فعالیت میکنند نمی تواند جای حزب مورد نظر را بگیرند و بقیه احزاب بدان ملحق شوند؟

مجید حسینی: از جواب به قسمت دوم سوال شروع میکنم و باید گفت هیچکدام از احزاب فعلی قادر به جایگزینی با حزب مورد نظر و آن راه ها و امکانات سیاسی و ابعاد اجتماعی که این پروژه بر روی همه ما باز میکند نیستند. این ادعای صرف من و آنهائی که حزب ندارند و از این احزاب فاصله گرفته اند نیست، صحت این نکته را پراتیک مستقل و جداگانه هر یک از این احزاب در نزدیک به یکدهه اخیر آنهم در دل فرصتهای سیاسی مهم اجتماعی و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و اعتراضات قدرتمند توده ای در ایران و منطقه و جهان نشان داده است. با وجود تفاوتهایی که این احزاب با هم دارند، من فکر میکنم بستر سیاسی همه آنها مشترک است و متاسفانه هیچکدام از آنها حزب در گیر و صاحب نقش در مرکز جدال بر سر تعیین سرنوشت جامعه نیستند. چپ رادیکال ایران و این شاخه ها از  طرفداران سوسیالیسم نمی توانند از موضع اپوزسیونی بیرون آیند و به نیروی مدعی قدرت تبدیل شوند. اتحاد احزاب با هم یا پیوستن همه به یک حزب معین در گرو وجود حزبی است که عملا و اجتماعا تفاوت و فاصله خود را با بقیه نشان داده باشد. اکنون چنین حزبی موجود نیست و فایده پیوستن احزاب به هم از این نظر که آمار احزاب و احتمالا دامنه دعوای بین آنها و فعالین چپ را محدود تر میکند خوب است اما درد را درمان نمی کند و سیاست و روش ها همان است که بود.

به قسمت اول سوال و زمینه های این ماجرا بر گردیم و در بخش اول این نوشته در جواب به سوال دوم به نکاتی از قبیل نیاز جامعه به آلترناتیو اجتماعی چپ، پایان دادن به پراکندگی در میان نیروهای کمونیسم کارگری و به زمینه های سیاسی و پایه ای و تاریخی تشکیل چنین حزبی اشاره کردم و اینجا نکات دیگری را بدان اضافه میکنم. تا کنون در سطوح مختلفی راجع به زمینه های این پروژه ای صحبت شده است.

سطحی از بحث ضرورت تشکیل این کنگره را از اوضاع سیاسی جامعه ایران و منطقه و جهان استنتاج میکند. در این رابطه دیدگاه ها و بویژه نتیجه گیریها از بحث گوناگون اند و دامنه و تعداد آنها بسیار بیشتر از تعداد احزاب و گروه و محافل موجود است. همه ما متوجه سیال و متغییر بودن اوضاع عمومی و سیاسی در جامعه سرمایه داری هستیم و اینگونه نیست که این اوضاع امروز حزب لازم داشته باشد و فردا نه. ضرورت تشکیل حزب کمونیستی سیاسی، یا گرفتن کنگره مشترک فرا حزبی در این شرایط مشخص صرفا از اوضاع سیاسی بیرون نمی آید و این اوضاع فقط خصوصیات ویژه حزب و اولویتهای دوره ای فعالیت آن و فوریت دست به کار شدن برای تشکیل حزب را از ما طلب میکند.

یک طرف این بحث به چگونگی وضع و حال این احزاب و آینده آنها و آن تعاریفی که هر یک آنها از خود و از مناسباتی که با دیگر احزاب دارند ارتباط پیدا کرده است. ضرورت تشکیل حزب کمونیستی سیاسی در جامعه سرمایه داری همیشه هست و این ضرورت را خود جنبش برابری طلبی و عدالتخواهانه و نیاز جامعه بشری به صلح و رفاه و ترقی و بکار گرفتن توانائیهای انسان در خدمت انسان در برابر ما قرار داده است. تحلیل از اوضاع سیاسی می تواند متفاوت باشد، اهداف مشترکند، بعد از تشکیل حزب روشهای فعالیتش در دل هر اوضاعی و در ارتباط با رویدادهای سیاسی جامعه تعیین کننده اند.

تحلیل ها هر چه باشد نفس طرح این بحث در این شرایط معین با وجود این تعداد از احزاب، نشانه نیاز جامعه به نوع دیگر و متفاوتی از حزب کمونیستی و اعلام مستقیم و یا غیر مستقیم ناتوانی این احزاب در جواب به این شرایط است. در نتیجه خارج از اراده این احزاب و رهبری حزب کمونیست کارگری که پیشقدم این طرح است، یک سر این موضوع به بحث ارزیابی از احزاب و موقعیت آنها بر می گردد، و این بحث سر صحبت در مورد احزاب را باز کرده است. به همین دلیل تا کنون در تمام نوشته ها و جلسات مختلف مربوط به این ماجرا، در باره احزاب صحبت شده است و منهم لازم میدانم اشاره کوتاهی به این موضوع حساس داشته باشم. مشکل اینجا است که در پس تحلیل از اوضاع سیاسی در ایران و توضیح رابطه این طرح با احزاب موجود همه آنها بدنبال راهی میگردند که ضعف ها را از خود دور کنند و به دیگران و به رقبای حزبی خود نسبت دهند. اگر چنین بر خوردی از طرف هر حزبی نشانه مخالفت آن با طرح و تمایل به رقابت با دیگران باشد، افتادن حزب کمونیست کارگری ایران بعنوان مبتکر کنگره فراگیر حزبی به این موضع طرح را با شکست روبرو خواهد کرد.

کسانیکه تشکیل حزب دیگر، یا کنگره فراگیر حزبی را ضروری میدانند ناچارند توضیح دهند این احزاب چکاره اند و مشکل آنها چیست؟ این نکته در سمینار ۷ نوامبر ۲۰۱۲ استکهم در سخنرانیهای رفیق حمید و من که سعی کردم بحث را به خارج از این محدوده ببرم و صحبت های دیگر شرکت کنندگان خود را نشان داد و در نتیجه ما نتوانیستم صحبت ها را بخوبی بر روی اصل موضوع متمرکز کنیم. با این وجود تا کنون و بدرست چهار چوب اصلی طرح در مرکز توجه های عمومی قرار گرفته است و نه تحلیل های دور و بر آن. اما باید متوجه بود که در نگاه به این طرح و توضیح ضرورت آن از دریچه منافع محدود تشکیلاتی و سکتی زمینه بسیار قوی دارد و امکان اینکه بحثها به این جهت سوق یابد و چیز دیگری از آن ساخته شود و به بن بست برسد هست. طی تماس هائی که با تعداد زیادی از رفقا داشتیم همه اصل طرح را خوب دانسته اند، اما موانع عملی کردن آن را به تحلیل ها و نقد از دیگر احزاب کشانده اند. میخواهم تاکید کنم که اگر بحث اوضاع سیاسی و نیاز جنبش کمونیستی به تحزب از جمله زمینه های سیاسی این طرح اند، عدم توانائی احزاب فاکتور دیگری است در این رابطه.

بنابرآنچه گفته شد به یکی دیگر از زمینه های طرح این بحث، یعنی به مشکلات سیاسی و تشکیلاتی این احزاب، به ظرفیت سیاسی آنها و موقعیت هر حزب در مقایسه با دیگر احزاب و رقابت آنها با هم دیگر میرسیم. تمام این احزاب زمان و امکانات و ماتریال سیاسی و فرصت های مناسب از طرف جامعه را در اختیار داشتند که بدون مزاحمت دیگران مستقلا تاثیر بگذارند، نیرو بگیرند، تفاوت خود را با بقیه نشان دهند. همه احزاب آزمایش خود را پس داده اند و تمام آنها محتاج باز بینی خود و چاره اندیشی هستند. اعلام این پروژه از جانب رهبری حزب کمونیست کارگری ایران تلاشی است در این راه. حزب کمونیست کارگری ایران نمونه متکامل ترین حزب چپ رادیکال در ایران است و طی این سالها توانسته دایره نفوذ و توان این رگه معین از کمونیسم را در همه عرصه ها به نمایش بگذارد. رفتن این حزب به پای این طرح اتفاقی نیست و این اقدام آنها بر موقعیت نسبتا جداگانه آن قرار گرفته و نشانه ظرفیت سیاسی بالاتر آن و زمینه های سیاسی مناسب تر درونیش در مقایسه با دیگر احزاب است. این زمینه مساعد را قوام نسبتا سیاسی آن حول استراتژی “انقلاب، انقلاب” ایجاد کرده است و رهبری این حزب تا کنون توانسته با این افق صفوفش را منسجم نماید و رویدادهای سیاسی و محلی و بین المللی را تعریف کند و بدنبال حوادث سیاسی و انقلابات بدود. اما سرنوشت انقلابات و خیزشهای توده ای مردم ستمدیده در کشورهای شاخ آفریقا و امکانات نظام سرمایه داری در به شکست کشاندن تمام این انقلابات نشان داد که استراتژی “انقلاب، انقلاب” بویژه در این دوره از تاریخ جامعه سرمایه داری ابدا جوابگو نیست و مباحث حزب و قدرت سیاسی و حزب جامعه و سبک کاری که این افق در حزب سازی و تبلیغ و ترویج و سازماندهی و دخالت در امورات مختلف اجتماعی طلب میکند تنها راه خروج جنبش کمونیستی از این اوضاع است. استراتژی “انقلاب” بطریق اولی در ایران که تجربه به خون کشیدن انقلاب سال ۱۳۵۷ و تجربه خیرش توده ای سال ۱۳۸۸ را پشت سر دارد جواب نمی دهد و نمی تواتند استراتژی یک حزب سیاسی کمونیستی باشد. در هر صورت در طول یکدهه اخیر این حزب بر مبنای این افق رویدادها و اوضاع سیاسی را تعریف کرده و خود را نگاهداشته و فعالیت کرده است. افق “انقلاب، انقلاب” این حزب عامل و شاخصی است در دست رهبریش که با محک آن فعالیتش را بسنجد، خود را ارزیابی کند، راجع به مسائل تامل نماید، دنبال ضعف و نقاط قوت و راه خروج بگردد، طرح “کنگره فرا حزبی” و رجعت مجدد این حزب به استراتژی حزب و قدرت سیاسی در همین حد سر بسته ای که از آن صحبت شده است محصول چنین حرکتی است.

حزب کمونیست کارگری”حکمتیست” (جناح اقلیت دفتر سیاسی) استراتژی “انقلاب کارگری” را در برابر خود قرار داده است و به امید به میدان آمدن طبقه کارگر روز و شبش را گذرانده و خواهد گذراند. این حزب به گونه ای در مورد طبقه کارگر و نظام سرمایه داری صحبت میکنند انگار که تاریخ از زمان اتخاذ این استراتژی توسط آنها شروع گشته و همین دیروز آنها طبقه کارگر و انقلاب سوسیالیستی را برای عالم کشف کرده اند و واقعا فکر میکنند بقیه از این مسائل طبقاتی سر در نمی آورند. انقلاب سوسیالیستی بعنوان هدف کمونیستها و آرمان آنها، جای استراتژی در این شرایط مشخص سیاسی را برای این حزب گرفته و با تکرار بدیهیات و خواندن ورد “انقلاب کارگر”ی خود را سرگرم کرده اند. این حزب در وصف انقلاب سوسیالیستی و طبقه کارگر سر گرم نوشتن و توضیح واضحات است و روز بروز از پراتیک و دخالت در امور سیاسی دور و دور تر خواهد شد و ناچارند تا ابد بدنبال انقلاب خالص “کارگر”ی سرگردان باشند. حزب کمونیست کارگری “حکمتیست”، دخالت در امور سیاسی، بزعم آنها غیر کارگری و غیر طبقاتی را، بیفایده میداند و مورد تمسخر قرار میدهد. حاصل این استراتژی در عرصه سیاست گرفتن پز ظاهرا چپ و اما در عمل راست روی و انزوای سیاسی ببار می آورد. سیاست منتج از استراتژی انقلاب “سوسیالیستی” مورد اشاره این حزب نیازی به دخالتگری در امور سیاسی و ایجاد تغییر در خود و جذب نیرو احساس نمی کند و حرکت آن در جهت خارج شدن یکسره از دایره طیف کمونیسم کارگری است.

حزب “حکمتیست” جناح اقلیت و حزب کمونیست کارگری ایران دو جریانی هستند که هر دوی آنها دارای افق انقلابند، یکی از نوع “سوسیالیستی” و دیگری از نوع انقلاب عمومی. با این تفاوت که استراتژی “انقلاب،انقلاب” حککا برای رسیدن به انقلاب مورد نظرش بطور فعالی حوادث و رویدادها را تعقیب میکند و در آنها دخالت می نماید و این تفاوت نقطه اتکایی برایش ایجاد کرده است.

اما در میان این احزاب، حزب کمونیست کارگری ایران- “حکمتیست”(جناح اکثریت دفتر سیاسی)، افق معینی ندارد، این حزب در لابلای استراتژیهای “انقلاب انقلاب” و “انقلاب سوسیالیستی” و “کارگر کارگری” دو حزب دیگر سر گردان است. جولان سیاسی این حزب بین این دو استراتژی تعیین کننده خصلت سیاسی و پراتیک آن در عرصه سیاست و حزب داری و تبلیغ و ترویج و شیوه های فعالیت آن است. دامنه توجیهگری و تحمل و تناقضات و رفت و بر گشت های سیاسی در این حزب بسیار گسترده است. بعنوان نمونه دست نکشیده از سیاستهای دوره قبل از دو تکه شدنش و تصویب کلیه آن سیاستها در اولین کنگره بعد از جدائی و اینکار تنها بخاطر ساکت کردن منتقدین قدیمی و جدید درون آن حزب از سیاستهای گذشته اش نبود، آن دفاع متعصبانه از سیاستها گذشته در کنگره و تصویب آن قرار لازم شد تا موقعیت دنباله روان لیدر سابق و مدافعین سنتی آن سیاستها در دوره بعد از جدائی لطمه نخورد و چهره های جدید رو نیایند. اما در جریان پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به این حزب با این جمله که “…..مسئولیت مصوبات گذشته دو حزب بعهده رهبری دو حزب است. ” این دو حزب با هم متحد شدند و اینبار نه تنها تعصبات زمان کنگره در دفاع از آن سیاستها جائی نداشت، لازم هم ندیدند بگویند سیاست بعدیشان چیست. تفاوت اساسی اطلاعیه های نشست رهبری این حزب با اطلاعیه های حزب کمونیست ایران و کومه له و توجیه تناقضات جدی میان آنها، و هم چنین تماس با جریانات ناسیونالیست کرد بدون اینکه فعالیتی یا پروژه معینی در منطقه چنین تماسی را توجیه کرده باشد، نشانه دامنه سرگردانی و جولان آن ما بین مسائل و رویدادهای مختلف سیاسی است. رهبری این حزب فکر می کند با رفت و بر گشت بین این دو افق می تواند از محسنات هر دو استراتژی بهره برداری کند و شر آنها را برای احزاب رقیب باقی بگذارد. سر نوشت سیاسی و تشکیلاتی این حزب در ابهام است و هنوز منزلگاهش معلوم نیست. نزدیک به شش سال پیش در نوشته ارزیابی از انشعابات راجع به حزب “حکمتیست” نوشتم:

“حرکت سریع این حزب برای بریدن از جنبش کمونیسم کارگری، پیدا نکردن جا پای محکم در جبهه چپ، خلاص نشدن از آثار و عوارض کمونیسم منصور حکمت در این حزب مشکلات جدی بوجود آورده و این حزب هنوز حزبی سرگردان و تناقض گو و عصبانی است و نه منزلگاهش معلوم است و نه سر نوشت آن.” سالها است این نوشته تمام شده و بدلیل مشکلات مالی و فنی چاپش به تاخیر افتاده بزودی بصورت کتاب مستندی با عنوان “کمونیسم معاصر در ایران، مسیرها و دور باطل چپ غیر کارگری” منتشر خواهد شد.

جناح اقلیت دفتر سیاسی این حزب، حزب کمونیست کارگری”حکمتیست”، در جریان جدائی از جناح اکثریت دفترسیاسی یعنی حزب کمونیست کارگری ایران-“حکمتیست” در نیمه دوم ماه فوریه ۲۰۱۲ با افق  “کارگر کارگر”ی مسیر مشخصی را در پیش گرفت، اما جناح اکثریت، یعنی حزب کمونیست کارگری ایران”حکمتیست”، هم چنان بعنوان بخش سر گردان و بی افق آن باقی است. این حزب تعلق خاطر سیاسی و عاطفی به کمونیسم کارگری دارد، فعلا در ادعا و در معرفی خود سعی دارد با استراتژی حزب و قدرت سیاسی تداعی گردد و تحت این عنوان هر حرکتی را توجیه نماید. تناقض بین ادعا و عمل این حزب و پراتیک این مدت کوتاه بعد از جدائی نشانه این استکه رهبری این حزب هر کجروی و سیاست نادرستی را تحت عنوان حزب و قدرت سیاسی به خورد صفوفش میدهد و از این کانال به حقانیت و اعتبار این مباحث ضربه خواهد زد. مابین تکرار صرف حزب و قدرت سیاسی و ادعا ها در این رابطه و حتی تمایل واقعی و نیت خیر بخشی از کادرهای این حزب به این استراتژی با آنچه در پراتیک و در میدان سیاست در عرصه های مختلف توسط رهبری آن بکار برده میشود فاصله اساسی هست. در هر حال بی افقی و ناپایداری سیاسی این حزب یکی از عوامل ترس و تردید و احتمالا عدم پیوستن این حزب به پروژه تشکیل حزب دیگر است. این حزب بدون استراتژی است، چون جا پائی ندارد از هضم خود در حزب جدید مورد بحث، از احزاب صاحب استراتژی و از اقدامات سیاسی بزرگ واهمه دارد و وارد شدن به پروژه تشکیل حزب را معادل نفی خود می بیند و از آن ناخوشنود است. رهبران این حزب این ناخشنودی را در جلسات خود و در تماسهای تلفنی و در سکوت طولانی مدت راجع به این پروژه نشان داده اند و امید است حرکتی خلاف این ها را شاهد باشیم. این حزب هنوز در فاز گذشته دوره جناحبندیها در حزب منصورحکمت است و در امتداد همان روند و همان فضا به مناسبات خود با دیگر احزاب حتی به گروه و محافل و افراد نگاه میکند.

مبارزان کمونیست: با توجه به این ارزیابی که از احزاب دادید آیا گرفتن کنگره عمومی و تشکیل حزب مورد نظر که ترکیب اصلی آن از همین احزاب و کادرهای آنند، می تواند سر آغاز دوره متفاوتی از فعالیت نیروهای چپ و کمونیسم در جامعه باشد؟

مجیدحسینی: هدف من از ارزیابی نقد این احزاب نبود، هدف اشاره به سر حال نبودن این احزاب بعنوان یکی از زمینه های واقعی این طرح و مستدل کردن نفع همه آنها در پیوستن به این پروژه است. پیوستن به این پروژه تنها راه نجات این احزاب در شرایط کنونی و جلو گیری از ادامه انشعابات است، در عین حال شرط به ثمر رساندن این پروژه در گرو پیوستن حداقل یک حزب دیگر یا تعداد قابل توجهی از کادرهای کمونیست به آن است و فکر نمی کنم حککا به تنهائی امکان به نتیجه رساندن این طرح را داشته باشد.

نکته دیگر مورد نظرم مقابله با آن نظراتی است که از زاویه غیر سیاسی و سکتی در مخالفت و یا در موافقت با این پروژه طرح میشوند. گرفتن کنگره فراگیر حزبی برای تشکیل حزبی دیگر، یک پروژه سیاسی و اجتماعی است و امکان ندارد چنین پروژه ای سیاسی و اجتماعی را با استدلال و تحلیل های غیر سیاسی و از زاویه منافع محدود تشکیلاتی توضیح داد. طرح سیاسی، ارزیابی سیاسی و اقدامات سیاسی و روشن بینی را طلب میکند. مخالفت غیر سیاسی با این طرح را میشود جواب داد و به عقب راند، اما دفاع غیر سیاسی را نه، دفاع رقابتی و از دریچه منافع محدود سازمانی پرو بال سیاسی طرح را قیچی میکند و چیز دیگری از آن می سازد. پیوستن اعضا و کادرهای این احزاب به یک حزب در یک کنگره عمومی، تفاوت زیادی با جمع عددی تمام آنها با هم دارد و در این را رابطه به چند نکته اشاره میکنم.

–  قبلا گفتم پروسه گرفتن کنگره فراگیر حزبی و تشکیل حزب جدید می تواند تبدیل به یک کمپین بزرگ سیاسی و طرح آلترناتیو چپ در جامعه گردد. انجام چنین کمپینی صرفا متکی به امکانات تبلیغی این احزاب و یا نفوذ کادرهای آن نیست، این مسئله زمینه های قوی اجتماعی دارد و جامعه تشنه آلترناتیو چپ است و جای آن واقعا خالی است. بورژوازی غرب پول و امکانات و رسانه های خود را بکار گرفته و سخنگویان و ایدئولوگها را به جان مردم انداخته است تا توقعات آنها را پائین بیاورد و جریانات ملی مذهبی و مسئولین قتل عام سالهای شصت رانده شده از قدرت را بعنوان رهبران مردم جا بزنند. سکوت کامل این رسانه ها در مورد چپ و کمونیسم بخشی از یک نقشه عمومی بسیار دقیق و حساب شده و ایجاد فضا علیه کمونیستها در ایران است. پروسه تشکیل حزب و کمپین آن یک حرکت اجتماعی خلاف جریانی است و به ما امکان میدهد در همان قدم اول در بعد جامعه به این فضا تنه بزنیم و چهره مدعی و مسئولانه ای از چپ نسبت به سرنوشت مردم بر روی صحنه بیاوریم.

–  انشعابات پشت سر هم و دعوای این احزاب با هم، بی اعتمادی اجتماعی و نوعی بن بست سیاسی و حزبی را از نظر مردم بوجود آورده است. این طرح امکان میدهد این بن بست در هم شکسته شود و برای دوره ای خطر انشعاب از سر نیروهای چپ دور گردد و روی آوری فعالین سیاسی و کارگری و کمونیستها به فعالیت متشکل آسان گردد. پشتوانه اینکار تجربه و درس گرفتن همه ما از جدائیهای قبلی و از اشتباهاتی است که انجام دادیم، همه تغییر کرده ایم، همه ارزش همدیگر و کادر کمونیست را بهتر فهمیده اند، ارزش حزب بزرگ قدرتمند، جایگاه سیاسی فرد و شخصیت ها در حزب و ضرورت با زگشت به متد منصور حکمت را عمیق تر از هر زمانی فهمیده ایم.

– اگر چه این احزاب از نظر جنبشی مشترکند، فعالیت آنها در یک حزب جدید شروع دوره نسبتا متفاوتی از فعالیت حزبی و سیاسی را به نسبت وضعیت فعلی جلو همه ما باز میکند. حرکت برای تشکیل حزب منجر به تقویت زمینه های سیاسی و سازمانی پیشروتر و مدرن تر خواهد شد. ما نباید این زمینه مساعد و این فرصت پیش آمده را از دست دهیم. در صورتیکه حتی حزب جدید نتواند پا را از محدوده سبک کاری و شیوه فعالیت چپ رادیکال بیرون بگذارد، تقویت این طرح و حزب جدید، در این دوره از کشمکش نیروهای سیاسی در ایران بر سر شکل دادن به آینده جامعه یک اقدام سیاسی مسئولانه است. هیچکدام از احزاب نمی توانند این نقش را داشته باشند زیرا که همه آنها از زمان تکه و پاره کردن حزب منصورحکمت پروسه عقب نشینی سیاسی و حزبی را طی میکنند. تنها راه نجات این چپ و بیرون کشیدن آن از دعوای درونی و دور زدن منطقی تمام این موانع و بسیاری دیگر از مشکلات در گروه تکمیل این طرح است. پیوستن به این طرح نشانه درجه ای از سیاسی بودن ما است که راهی پر از تفاهمات و عقب نشینی و درجه ای از سازش با هم و احساس مسئولیت را نشان میدهد. پیوستن به این طرح به معنی دادن تضمین سبک کار و متد فعالیت سیاسی آینده حزب جدید نیست و اکنون با بحث و نقد صرف و بدون دخالت عملی و قدم پیش گذاشتن کاری به پیش نمی رود.

در آخر این بحث میخواهم به نکات پراکنده و از جمله در سطحی عام به گوشه ای از نقدهای انجام گرفته در رابط با این طرح اشاره کنم و منهم فکر میکنم بعضی از این انتقادت درست اند و به مواردی از آن در همین مصاحبه اشاره کرده ام. اما بعضی از انتقادات از حککا اگر چه درست اند بی ربط به این طرح اند و مواردی از آنها صرفا بیان مخالفت با تشکیل کنگره فراگیر حزبی و گریز از جواب مشخص به یک طرح معین و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت در قبال جنبش کمونیستی است. واقعیت این استکه حزب کمونیست کارگری ایران با تردید و احتیاط و بصورت نارسا و ابتدائی راه خروج از این اوضاع را به وسط انداخته است و همه می توانند در آن نقش بازی کنند و بنای زیبائی از آن بسازند. انتظار هست همه دست بکار شوند و اگر با چنین طرحی مخالف اند در همین سطح عمومی و فراگیر برای سرو سامان دادن به جنبش کمونیستی و سازمان آن چاره اندیشی کنند. رهبری حزب کمونیست کارگری ایران با این اقدام ناقص به حرکت تازه و مثبتی دست زده و حزبش را با شرایط خطیری رویر کرده است و برخورد نادرست غیر سیاسی به این طرح نتیجه ای جز هموار کردن راه عقب نشینی این حزب از این پروژه و سنگر گرفتن در موضع دفاع از حزبش ندارد. در چنین صورتی رهبری این حزب باید به مشکلات خود بپردازد و دنبال راه استفاده از این طرح برای حزبش آنهم در صورت توانائی و یا راه خلاص شدن از عوارض آن بگردد. آنهائیکه شرط پیوستن به این طرح را در گرو نقد این حزب از خود میدانند، ناشی از ارزیابی نادرست آنها از انشعابات و تقلای بی ثمر برای کنار کشیدن حزبشان و نقش منفی همه ما بلا استثناء بعنوان حزب و فرد در جریان جدائیها است. عوامل دیگری از جمله عدم شناخت از حککا و از بقیه احزاب کنونی و یا توهم به این احزاب و هم جنبشی بودن با آنها در این ماجرا موئثرند. این رفقا فرق و فاصله بین اثرات سیاسی اجتماعی تغییر دهنده این طرح سیاسی را با یک انتقاد از خود درک نکرده اند. اینجا طرح پیوستن احزاب بهم و یا به حزب دیگری در میان نیست و من به انتقاد از خود هیچ حزب و فردی اعتقاد ندارم و آن را در رابطه با این طرح لازم نمی دانم، عمل سیاسی ملاک است و گوش همه ما پر از ادعاهای رنگا و رنگ است. در این ماجرا فعالین کمونیست هم خط و موافقان این طرح در میان سه حزب موجود و در خارج از آنها پراکنده اند و اینطور نیست که گویا همه اعضا رهبری و کادرهای حککا موافق این طرح اند و اعضای و کادرهای دیگراحزاب مخالف آنند.

مجیدحسینی

۱۹ ژانویه ۲۰۱۳

تلفن: ۰۷۳۷۷۶۵۳۴۶

majid.hosaini@gmail.com