نقش ورزشکاران خوش نام در مبارزات کنونی

آثار رنج و مشقت ناشی از بیکاری بر زندگی اکثریتی از مردم ستمدیده ایران هر روز ابعاد وسیعتری به خود میگیرد. بیکاری، زندان، شکنجه، اعدام، نابرابری جنسیتی، اجتماعی، طبقاتی و … بخشی از مشقات نظام سرمایه داری حاکم بر جامعه ایران است که به یمن حاکمیت رژیم اسلامی، احکامش الهی و قوانینش بر مبنای امر به معروف و نهی از منکر بر گرفته از فروع دین اسلام است. 
این احکام ارتجاعی از قرن هفتم میلادی تاکنون همچون آفتی مزمن و خانمان برانداز به جان و مال مردم زحمتکش و ستمدیده ایران و سایر کشورهای اسلام زده تحمیل شد.
اخبار رویداد های اعتراضی کارگران و اقشار ناراضی به تمامیت رژیم اسلامی در گوشه و کنار شهر و روستاهای ایران که بخش بسیار کمی از آن در رسانه ها ی دولتی انعکاس می یابد، نشان از اراده مردم مبارز و انقلابی است که تصمیم گرفته اند بیش از این زیر بار زور و تهدید نروند و به حاکمیت مذهبی پایان دهند این تصمیم قابل احترام و مورد پشتیبانی است.
سالروز مرگ تختی بهانه ای شد تا بار دیگر به نقش و جایگاه ورزشکاران سکولار، مبارز و خوشنام در میان جوانان ایرانی در این مقطع حساس از مبارزات اقشار ناراضی به تمامیت رژیم اسلامی با توجه به همه محدودیت های اعمال شده در عرصه ورزش توسط رژیم جمهوری اسلامی که در مواردی منجر به پناهنده شدن تعدادی از ورزشکاران ناراضی به هنگام اعزام در تیم های ورزشی به سایر کشورهای دیگر می شود به رسالت ورزشکاران خوش نام، محبوب و معروف در بین مردم معترض به وضع موجود اشاره کوتاهی خواهیم کرد.
متأسفانه نظام سرمایه داری حاکم بر دنیا، صاحبان پول و ثروت در این سیستم استثمارگر ای سود بیشتر، ورزش و میادین ورزشی را نیز به عرصه ای ناسالم از تبلیغ جهت فروش کالا هایشان تبدیل و ورزش را از محتوای شادی، نشاط، جذابیت، مهارت و سالم سازی فردی و اجتماعی تهی کرده اند. امروزه مشکل میتوان ورزشکار حرفەای و معروفی را یافت که خارج از این سیستم، موفق به عنوانی قهرمانی مخصوصآ در رشته فوتبال شوند.
هدف از این نوشته کوتاه نقد ورزش یا نقد بازی فوتبال نیست، بلکه نقد بخشی از مناسباتی است که در آن ورزشکاران این رشته به عناصری فعال و متأثر از این مناسبات کشیده خواهند شد. سپس سعی خواهیم کرد به جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وسیعی که بازی فوتبال را از سطح سرگرمی و نوعی بازی که معمولآ به جدی گرفته نمیشود و به این عرصه ها از زندگی سوق داده است بپردازیم.
همانگونه که همه مطلعیم نگرش به ورزش در ایران به عنوان مثال در مقایسه با کشورهای اروپا ئی همسان نیست، بلکه جنبه مادی_سیاسی این بازی در اروپا به سطحی ارتقا یافته است که مسئولین و رهبران ممالک مختلف در جریان مسابقات ورزشی بخشی از اوقات کاری خود را به تماشای این مسابقات اختصاص میدهند.
در جریان بازی های مقدماتی جام جهانی فوتبال سال ٢٠١۴برزیل در آلمان، انگلا مرکل صدر اعظم این کشور و فردریک راین نخست وزیر کشور سوئد با شور و هیجان وصف ناپذیر توأم با عرق ملی از تماشاچیان هیجان زده بازی بین فوتبالیست های این دو کشور بودند. مضافآ تیم برنده در برگشت به کشورخود مورد استقبال کاروانهای شادی و سرور توآم با سر دادن شعارهای ملی از مسیر فرودگاه تا مرکز شهر قرار میگیرند و برای مدت زمانی هر چند کوتاه بحران های سیاسی_اقتصادی موجود در کشور خود و منطقه را به فراموشی می سپارند.
تبلیغ برای مذهب کاتولیک به مسابقات فوتبال هم کشیده شد ه است به نقل از خبرگزاری یورونیوز:”طلاب دینی و روحانیون کاتولیک نیز در رقابت های فوتبالی شرکت می کنند که نام آن “کلریکِس کاپ”یا جام روحانیون است. این رقابت ها که از سال ٢٠٠٧ آغاز شده، همه ساله در واتیکان برگزار می شود. در مسابقات امسال(٢٠١٣) ١۶تیم شرکت می کنند که بازیکنان آن از ٧٠ کشور جهان هستند.”یکی از داوطلبان شرکت کننده در مورد این مسابقات می گوید:”جام روحانیان به وسعت قلمروی مذهب کاتولیک است و برای ما حکم جام جهانی را دارد.”
اما در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی و به دنبال قیام سال ۵٧ بازی فوتبال و مسابقات آن به یکی از معضلات اساسی رژیم اسلامی تبدیل شد، فدراسیون فوتبال در سال ١٣۶۴اولین لیگ سراسری را بعد از قیام بین استانهای ایران تحت عنوان”لیگ قدس”برگزار کرد که این بازی ها به ندرت از تلویزیون ایران پخش می شد. در سال ١٣۶٨برای اولین بار بازی های باشگاهی تحت همین نام(لیگ قدس)بعد از١٠سال در ایران برگزار شد.
حضور مسئولین رده بالای رژیم اسلامی در میادین ورزشی تقریبآ غیر ممکن است. برگزاری مراسم های شادی و سرور در جریان مسابقات ورزشی آنهم به صورت جمعی که جنبه مذهبی ندارد تحملش برای رژیم اسلامی مشکل است. بر عکس سوگواری، سینه زنی و قمه زنی در کاروان های مذهبی که الگوئی است از مذهب تشیع با سر کار آمدن رژیم اسلامی در ایران به شدت رواج یافت. اما در جامعه امروز ایران، علی رغم برگزاری این مراسمها به مناسبت هائی از سال کار ساز نبوده و نخواهد بود.
رژیم اسلامی تحت فشار مبارزات توده های ستمدیده و جوانان مبارز که حضور بخش قابل ملاحظه ای از آنها ترکیبی است از تماشاچیان جوان و ورزش دوست در میادین ورزشی، ناچار شد شادی و سرور حاصل از مبارزات جوانان انقلابی در میادین ورزشی را در جریان برگزاری مسابقات تحمل کند.
تحمل این خواست بیشترین تناقض را بین سیاستگزاران رژیم اسلامی در عرصه ورزش خصوصآ در رشته فوتبال به همراه داشت به نحوی که رژیم بناچار برای پاسخگوئی به بخشی از نیازهای جوانان و با امید به اینکه در فضای بسته تری مانند استادیوم فوتبال و یا سالن های سر پوشیده ورزشی میتوانند کنترل بیشتر بر تماشاچیان داشته باشد و به حد اقلی از خواست جوانان(شادی و سرور)جوابی داده باشد به این تجمعات تن داد. اما بعد از مدتی متوجه شد که کنترل این تجمعات کار ساده ای نیست. جوانان معترض و مبارز در جریان بازی ها و به هنگام خروج از استادیوم و سالن های ورزشی با سر دادن شعارهای ضد حکومتی سیاست های ارتجاعی رژیم را به چالش کشیدند.
از سال ١٨٨٠که بازرگانان و تاجران انگلیسی در آلمان اولین باشگاه فوتبال را بوجود آوردند و در ادامه فعالیت خود از طریق باشگاه ها زمینه خرید و فروش ورزشکاران در رشته فوتبال متداول و بعد ها به الگوئی تجاری در ورزش ارتقأ یافت. اگر به سایت های ورزشی باشگاه های معروف دنیا مراجعه کنیم قیمت گذاری فوتبالیست های معروف دنیا و در مواردی قیمت پیش فروش آنها از باشگاهی به باشگاه دیگری را خواهیم یافت.
کالائی شدن ورزش در نظام سرمایه داری زمانی به اوج گندیدگی و فساد خود رسید که همه چیز در این عرصه به معرض رقابت از نوع خرید و فروش کالا ارتقاع یافت از جمله احساسات و عواطف انسانی که بعضآ فوتبالیست های ایرانی در این مناسبات از نظام سرمایه داری جهانی و اینکه چگونه یک فوتبالیست ایرانی تحت تأثیر این مناسبات خود به بخشی از کالا تبدیل میشوند در محتوا چندان تفاوتی با ورزشکاران کشور های پیشرفته که توسط سازمانهای مافیا ئی و دلالان متخصص این عرصه ازخرید و فروش خواهند شد ندارند، بلکه تفاوت تنها بر سر قیمت گذاری مهارت های فردی است.
کم نیستند ورزشکاران خوش نامی که به دور از جنجال های تبلیغی_ تجاری در سطح جهانی عنوان قهرمانی کسب کرده اند و در حوادث و رویدادهای ناگوار به کمک کارگران و زحمتکشان مناطق فقیر نشین در شهر و روستا شتافتند.
درشهریور ماه١٣۴١چند روز پس از زلزله ویرانگر”بویین زهرا”تختی و چندنفر از دوستانش در حالی که اخبار و تصاویر ساکنان مصیبت زده و ویرانه های مناطق زلزله زده را در روزنامه نگاه می کردند، فردای آن روز تختیی بدون هیچ اعلان و تبلیغاتی اول صبح به چهار راه ولیعصر فعلی رفت و تصمیم خود برای جمع آوری اعانه به نفع زلزله زدگان را به کمک دوستانش به اطلاع مردم رساند. مشارکت های مردمی در آن روز کم نظیر و شاید بی نظیر بود.
محمود رفعت نویسنده کتاب تختیی مرد همیشه جاوید این واقعه تاریخی را چنین نقل می کند:”مردم که دهن به دهن خبردار شده بودند از دور و نزدیک خودشان را به محل رسانده بودند و بی دریغ هر چه از دستشان برمی آمد کمک کرده بودند. چند دانشجو کتشان را درآورده بودند و انداخته بودند روی تل بزرگ لباس ها، پتوها، و … .”
جمع آوری این کمک ها علاوه بر جنبه انسانی نشان از نوعی همبستگی و اتحاد بین مردم تهران با مردم زحمتکشی بود که علاوه بر از دست دادن امکانات فقیرانه زیستی خود اغلب ساکنان این منطقه ویران شده کشته و زخمی شده بودند. رساندن این کمک های هر چند جزئی نقطه امیدی شد برای التیام این حادثه ناگوار که بدون حضور و ابتکار تختی امکان پذیر نبود.
سوال اینجا است، آیا بجای اتهام زدن، خط و نشان کشیدن، افشاگری و تهدید بین مربیان و فوتبالیست های ایرانی وقت آن نرسیده که آن تعداد از ورزشکاران خوش نام و با اتوریته در میان مردم با حرکتی انسان دوستانه، انقلابی و جسورانه حد اقل ترتیب مسابقه ای سراسری را بین پیشکسوتان فوتبال بدهند و بخشی از در آمد آن را صرف امکانات گرمایشی و مداوای دانش آموزان سوخته و نیمه جان روستای”شین آوا”و بخش دیگری را به بچه هائی که والدین خود را بر اثر وقوع زلزله در آذر بایجان شرقی از دست داده اند و هنوز در این سرمای سخت زمستان در چادر به سر میبرند اختصاص دهند؟
دوستان عزیز این کار شدنی است. ورزشکاران محبوب، خوش نام و مبارز در صفوف پیشمرگه های کومه له در مبارزه ای سخت و رودررو با نیروهای مسلح رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در راه رها ئی از قید ستم، استثمار و بنیاد نهادن سیستمی که در آن آزادی، برابری و دنیائی عاری از استثمار ایجاد کنند جانباختند و تاریخ پر افتخاری از خود بجای گذاشتند.
ما به این مقطع تاریخی از مبارزه ورزشکارانی که در صفوف پیشمرگان کومه له و حزب کمونیست ایران جانباختند ارج مینهیم.
همزمان با این مبارزات ورزشکاران، جوانان و مردم مبارز کردستان مسابقات و میادین ورزشی را که اکنون به محلی جهت اجرای حکم اعدام مخالفین رژیم اسلامی تبدیل شده است به عرصه ای از مبارزه بر علیه رژیم حاکم بر ایران شد.
مردم مبارز و معترض به ضع موجود از شما ورزشکاران عزیز، انقلابی و سکولار انتظار دارند با مبارزات جاری در ایران و در رأس آن کارگران و اقشار تحت ستم همگام شوید و به هر نحوی که برایتان امکان پذیر است به پروسه مبارزه ای که هم اکنون بر علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در جریان است کمک کنید.
جمعه ٢٩ دی ١٣٩١