رژیم اعدام و کشتار اسلامی ایران بار دیگر تشنه خون جوانان گشته و در صف طولانی جوانانی که برای اعدام آمادهاشان کردهاند، اینبار نوبت به زانیار و لقمان رسیده است. در بیدادگاههای جمهوری اسلامی ایران، زانیار و لقمان را به جرم کشتن پسرامام جماعت مریوان، به مرگ محکوم کردهاند، اگرچه جرمشان هم ثابت نشده است. مدت نسبتأ طولانی است که در زندان مورد آزار و اذیت مأموران و شکنجه گران می باشند. در بیدادگاههای اسلامی حکم نه بر اساس اظهارات متهمین و بازجوئی از آنها و مدارک و دفاع وکلا، صدور حکم اساسأ به پیروی از اطلاعات مذهبی ملای حاکم و یکسری قواعد عصر حجری که بیش از ١٣٠٠ سال قبل در دشتهای کویراعراب نشین توسط بادیه نشینان بکار گرفته شده است. اینکه به اسیر و زندانی تجاوز می کنند، پیروی از این سنت است. کافی است آخوندی حکم بدهد این زندانی علیه اسلام حرکت کرده است، دیگر هر کاری با او مجازاست و خدمت به اسلام بحساب می آید. جدا از اینکه خون آشامی جزو خصیصه بارز رژیم اسلامی است و اساسأ پایه و سنگ بنای این نظام به بتونهای از خون آغشته شده جوانان این مملکت استوار است، جو و فضای حاکم بر جامعه و ضرورت سیاسی مسائل داخل و خارج کشورهم تأثیر بسزائی در راه اندازی اعدام و کشتارها دارند. هراز چندگاهی فوجی از جوانان را به بهانههای متفاوت ازچوبههای دار آویزان می کنند که اکثر این اعدامها بخاطر فعالیت سیاسی و حتی مدنی و حقوقی صورت میگیرند. اعدام و قتل و عام را به حدی رساندهاند که دارد برای بخش چشمگیری از مردم هم حالت عادی بخود می گیرد وگاهأ احساس میکنید که مردمان زیادی نسبت به آن لاقیدند و بی تفاوت از کنار آن میگذرند و صحنههای اعدام را نظارهگر میباشند. گویی نفس کشیدن آخوندهای مفتخور و لم داده بر ثروت و سامان مردم زحمتکش و دیگر قاتلان ریشو، به این بند است که روزمره دست به کشتار انسانها بزنند. بنابراین قوانین قضایی رژیم متکی بر هیچ ضوابط و قانونی نیست حتی آنچه هم که خودشان نوشتهاند و تحت عنوان احکام قضایی اعلام کردهاند. زانیاردرنامه اش که از زندان کرج نوشته است، به این اشاره دارد که در سلول مرگ به انتظاراعدام نشسته است، یقینأ او و لقمان و دیگر محکومین به اعدام، دقیقه شماری میکنند که کرکسان و پیام آوران مرگ کی میرسند وآنها را باخود می برند و برروی چهارپایه مرگ و وحشت قرارشان می دهند و طناب را به دور گردنشان بیاندازند. فکر کردن از حال و وضعی که زانیارها و لقمانها در آن بسر می برند به خوابی می ماند که انسان در آن اسیرکابوسی شده باشد. لحظه شماری برای اینکه چه موقع صدای پا میآید و دڕ سلول بازمی شود و نقاب پوشان چشم و دست تو را ببندند و به جوغه اعدامت بسپارند. حالت و فضای زجرآوری است و سخت ترین شکنجه روحی و روانی است.
انتظارلحظهای پدرو مادر وخواهر و برادر زانیار و لقمان و صدها و هزاران خانواده دیگر، که هرآن ممکن است صدای تلفن در آید و خبر اعدام عزیزانشان را بشوند، دردآورترین لحظات زندگی و زندگی همراه با اعمال شاقه است، این حالت و این ماتمزدگی هم برای آنها کمتراز درد و زجرعزیزانشان در شکنجه گاههای رژیم اسلامی نیست.
در اینگونه مواقع دهها سئوال و فکر بدون پاسخ به مغز انسان خطور میکند. احساس نزدیکی با این خانوادهها و درک دردشان و حال وهوایی که درآن بسر می برند، انسان را به آشنایی چند ساله با آنها تبدیل می کند. در کنار مادر زانیار و لقمان که چشمهایشان دارند از حدقه درمی روند، نشستهاید و با آنها گاهی اشک می ریزید و گاهی هم درتلاش برای نجات عزیزانشان هستید، دست را روی شانه پدرشان گذاشتهاید و بدون هیچ صحبتی به آنها خواهی گفت با شما هسیتم و با تمام وجود دردتان را احساس میکینم، دوست دارید در آنجا باشید و یک بیک خواهران و برادرانشان را در بغل بگیرید و محبتهای خود را نثارشان کنید، همچنان که همراه پدر و مادر احسان فتاحیان در جلو زندان اوین بی صبرانه منتظر خبر آری یا نه وکیلش بودیم، با دایه سلطنه مادر فرزاد کمانگر دستهایمان را گره کردیم و از شهامت و استقامت فرزاد بخود بالیدیم .
درآخرهمصدا با آنها ازمردم، از وجدانهای بیدار، از بشردوستان ، احزاب و تشکلهای سیاسی و مدنی، از تمام کسانیکه علیه ظلم و ستم هستند، بخواهید و بخواهیم که برای نجات این دو جوان که هزاران آرزو برای زندگی خود در سر می پرورانند تلاش کنند و به هر شیوه ممکن اقدام کنند که جمهوری اسلامی ایران تحت فشار قراربگیرد که اعدام زانیار و لقمان و دهها و صدهای دیگر را متوقف کنند.
همدردی با این خانوادهها تلاش برای نجات فرزندانشان است. ماشین مرگ جمهوری اسلامی که فوج فوج جوانان را به کام خود می کشاند، باید روزی بوسیله این مردم به تنگ آمده ازکار بیفتد و سایه توحش وهولناک این رژیم هارو افسارگسیخته را از سر مردم به تنگ آمده برداشته شود.
زانیارولقمان مجرم نیستند، جمهوری اسلامی وسردمدارانش مجرم اصلی هستند که مرتکب هزاران جرم و جنایت می باشند و دستهایشان به خون دهها هزارانسان آغشته گشته است. فعالین کارگری را به جرم اینکه خواستار حقوق خود و هم طبقهایهایشان هستند روانه سیاه چالهای رژیم میکنند و مورد شکنجه و بی حرمتی قرارمی گیرند ، زنان را به روز سیاه نشاندهاند و جهنمی را به اسم جامعه برای آنها بخصوص و کل مردم وجوانان برپا کردهاند. این حاکمان ستمکار باید روزی بپای میزمحاکمه کشانده شوند و به مردم حساب پس بدهند، دیریا زود این روز فرا خواهد رسید.
پس علیه اعدام زانیار و لقمان باشیم و برای جلوگیری ازاجرای آن بکوشیم .
١٠.٠١.٢٠١٣