موقعیت جمهوری اسلامی و “انتخابات” ریاست جمهوری

“انتخابات” ریاست جمهوری که بیش از شش ماه به موعد برگزاری اش نمانده است، به دغدغه و نگرانی واقعی برای همه بخشهای حکومت، خامنه ای، عسکر اولادی، خاتمی، رفسنجانی و سایر اصلاح طلبان حکومتی تبدیل شده است. پروسه انتخابات ریاست جمهوری از دوران خاتمی تا امروز یکی از جنجال برانگیزترین مقاطع برای رژیم اسلامی ایران بوده است. با وجود تلاش فراوان، دستگاه حکومتی هیجگاه موفق نشده که این پروسه را بدون دردسر و یا با مشکلات کمی از سر بگذراند. شرایطی که امروز رژیم با آن دست و پنجه نرم میکند، بیش از هر زمانی تعادلش را بهم ریخته و چگونگی بر گزاری انتخابات این دوره را به کابوسی تبدیل کرده است. بحران داخلی و موقعیت بین المللی، تحولات جهانی و منطقه ای و پیامدهای سیاسی وسیع آن، معادلات را بشدت به ضرر جمهوری اسلامی عوض کرده و به انزوای سیاسی و بحران اقتصادی بیش از سابق حکومت منجر شده و بحران حکومتی نیز بیش از هر زمانی عمق شکاف جمهوری اسلامی و بحران حکومتی را عیان نموده و تنش بین دولت و مجلس را افزایش داد است و صف آرایی جدیدی را شکل داده که علیرغم تلاش خامنه ای، حدود و ثغور آن از کنترلش خارج شده است. این شرایط جمهوری اسلامی سرمایه را ضعیف تر از هر دوره در مقابل کارگرن و مردم قرار داده و پیچیدگی و مشکلات به مراتب بیشتری را برای نمایش انتخابات ریاست جمهوری این دوره بوجود آورده است.

 توافق احتمالی جناح خامنه ای و اصلاح طلبان جهت به تمکین کشاندن مردم

شرایط فعلی از سویی اختلافات درون دستگاه حکومتی را تشدید نموده و هر بخش راه حل خود برای ورود به انتخابات را ارائه میدهند. احمدی نژاد و مجلس نیز بار دیگر جهت بدست گرفتن سکان قدرت در انتخابات آتی ریاست جمهوری با شدت هر چه بیشتر به جان هم افتاده اند. احمدی نژاد با خط سیاسی و سیاست اقتصادی شکست خورده اش به عنوان جناحی از بورژوازی و حاکمیت نمیتواند چون گذشته به تقویت جریان خامنه ای و بهبود شرایط در این راستا کمک نماید، خامنه ای خود یک پای اساسی عقب راندن و ساکت کردن احمدی نژاد است، در نتیجه قادر به کا‌هش تنشهای کم سابقه ناشی از بحران اقتصادی و بحران حکومتی که هر روز دامنه آن گسترش بیشتری بخود میگیرد و مضافا تحریمهای اقتصادی و انزوای بین المللی نیز آن را تشدید کرده است، نمیباشد.

ظاهرا دعوا بر سر ناکارآمدی سیاست اقتصادی احمدی نژاد است، اما کشمکش مجلس، با احمدی نژاد که خامنه ای نیز در آن ذینفع است، اساسا نیتجه وخیم تر شدن بحران اقتصادی و بیربطی کامل جمهوری اسلامی به زندگی و معیشت کارگران و مردم ایران است که کل رژیم، اصلاح طلبان و حتی سران سپاه پاسداران را به تحرک در آورده است. تناقضی که بیربطی رژیم را بیش از هر زمانی با جامعه ایران نشان میدهد. از سوی دیگر خاتمی و رفسنجانی هر کدام با شیوه و روش خود، تلاش میکنند شرایط بحرانی فعلی و موقعیتی که کارگران در آن قرار دارند را یاد آوری نمایند و خطری که بدون اصلاح طلبان در کمین حکومت نشسته است را گوشزد کنند و اجازه ورود اصلاح طلبان برای کمک به بقای رژیم را به خامنه ای تفهیم نمایند.

رفسنجانی “مرد عبور از بحرانها”! ( اصطلاحی که در موردش به کار میبرند) چندی پیش یک بار دیگر برای عبور رژیم از بحران، ورود مجدد خود را به سیاست به طور ضمنی اعلام کرد و ضمن هشدار به رژیم، خواهان تغییر مسیر رژیم شد و اظهار داشت هنوز برای اصلاح وضع موجود زمان هست. همچنین نگاه غیر خودی به نیروهای دلسوز نظام را مخل وحدت ملی خواند، در آخرین اظهار نظرش جریان احمدی نژاد را با اهداف‌ آیت‌الله خمینی و انقلاب بیگانه خواند که اکنون نیز پاسخگوی عملکردش نیست و گفت این در توان و اختیارات رهبر جمهوری اسلامی است که مسیر کشور را تغییر دهد.

خاتمی نیز با درک شرایط بشدت بحرانی حکومت ایران، مرتب در تدارک دست یابی به راهکارهای است تا موافقت رژیم جهت شرکت اصلاح طلبان در انتخابات را فراهم نماید. چندی پیش در دیدار با ستاد برگزاری کنگره اصلاح طلبان، اظهار داشت که اگر اجازه برگذاری این کنگره داده شود میتوان آنرا علامتی از علاقه جمهوری اسلامی برای همه سلایق در انتخابات دانست. و باز به گفته ایشان اگر همه جریانات وفادار به قانون اساسی و اصل نظام جمهوری نتوانند در فضای سیاسی فعال باشند، انتخابات نامطلو‌بی خواهیم داشت.

از سوی دیگر تعدادی از اصولگرایان نزدیک به رهبری مانند عسکراولادی که رژیم را در موقعیتی نمیبینند که تک جناحی وارد انتخابات دوره یازدهم شود، تلاش میکنند تا روش دیگری را در برخورد به اصلاح طلبان در پیش گیرند، و در مورد موسوی و کروبی میگوید که سران فتنه نیستنند و نباید آنها را از دست بدهیم. افزون بر این احمد علم‌الهدی امام جمعه مشهد که به درشت‌گویی بر ضد سران جنبش سبز مشهور است، امروز نسبت دادن فتنه‌گر به موسوی و کروبی را ناروا و تهمت میداند و…

هر چند خامنه ای بطور علنی اظهار نظر نکرده ولی روند ظاهری نشان میدهد که میخواهند قبل هر چیز با نالایق معرفی کردن احمدی نژاد و بخشی از شخصیت های دولتی نزدیک به او، اوضاع فعلی را نتیجه سیاست های اقتصادی او به جامعه قالب نمایند و اذهان جامعه را به بیراهه بکشانند و با قربانی کردن احمدی نژاد و چند مهره دولتی، مردم را به تمکین بکشانند. امری که قبل از هر اختلافی همه در تدارک چیره شدن بر آن هستند. همه میخواهند مردم را به شکست بکشانند و بقای نظام اسلامی را بار دیگر تضمین نمایند.  روشهایی که احمدی نژاد در تقابل با “بیت رهبری” بکار میگیرد، راهکارهایی که برای بقای خود به آن متوسل میشود و افشاگریهایی که برای خنثی کردن فشارهای مجلس و هر تند پیچی که او را نشانه گرفته است، انجام داده است و… اصلاح طلبان حکومتی آرام مثل خاتمی و رفسنجانی را به یکی از گزینه های از میدان بدر کردن احمدی نژاد از یک سو و کشاندن مردم به پای صندوقهای رای از دیگر سو تبدیل نموده است. این که روند فعلی تا مقطع انتخابات ادامه پیدا میکند یا نه، به معادلات جهانی، مسایل خاور میانه و بویژه موقعیت سوریه در این فاصله گره خورده است.

جنجالی که از مدتی قبل در مورد انتخابات دوره یازدهم براه انداخته اند برای منحرف کردن اذهان کارگران و مردم از مسایل اساسی میباشد که جامعه ایران را بسوی فلاکت اقتصادی کشانده است. جنگ قدرت در بالای حکومت نیز انعکاس وخامت اوضاح رژیم و فلاکت اقتصادی کارگران و مردم محروم جامعه ایران است که تحریمهای اقتصادی نیز آنرا بیشتر تشدید کرده است. بحران اقتصادی، فشار قدرتهای جهانی، تحولات خاورمیانه، موقعیت شکننده رژیم سوریه، فاصله گرفتن حماس از رژیم ایران، منزوی شدن جریان حزب الله و سایر جریانات تندرو اسلامی در منطقه، موقعیت رژیم را بیش از پیش شکننده کرده است و بازگشت به تعادل سابق را برای جمهوری اسلامی بسیار مشکل و احتمالا غیر ممکن نموده است.

در چنین شرایطی انتخابات ریاست جمهوری از حساسیت بسیار بیشتری برای حکومت ایران برخوردار است و بیش از هر زمانی خطر اعتراضات وسیع مردمی رژیم را تهدید میکند. گذشته از این اگر در کشاندن مردم به پای صندوقهای رای موفق شوند، اعتماد بنفس و دست بازتری در گفتگو با امریکا و غرب پیدا میکنند. به همین خاطر تلاش وسیعی از سوی شخصیتهای اصولگرا و اصلاح طلب جهت عبور دادن رژیم از شعبده بازی انتخابات ریاست جمهوری شروع شده است.

 اصلاح طلبان نیز بخشی از سازندگان نظام جمهوری اسلامی هستند که در دوره های قبل جزو سازماندهندگان شکنجه، جنایت، سیاهی و تباهی ای بوده اند که رژیم در طول حیات ننگینش بر مردم ایران تحمیل کرده است. هر چند هاله اصلاحات بدلیل شکست های پی در پی اصلاح طلبان، در میان مردم رنگ باخته تر و بی محتواتر از آن است که نقشی ایفا کند. ولی هنوز در خلاء فعلی، قدرت فریب و توهم پراکنی در میان بخشهای از مردم را بدرجه ای حفظ کرده است. در نتیجه بعید نیست در شرایط بشدت بحرانی فعلی که رژیم با آن دست و پنجه نرم میکند و جناح خامنه ای قدرت و جرئت آن را ندارد که به تنهایی به سراغ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برود، بار دیگر آنها را سپر بلای خود نماید. البته رژیم شگردها و راهکارهای متفاوتی را بکار خواهد گرفت تا مردم را به تمکین بکشاند،  به هر رو همه ترفندهای رژیم، از همین امروز باید با تعرض و افشاگری کمونیستها و آزادی خواهان روبرو شود. باید کل بساط انتخابات و خیمه شب بازی رژیم خون و جنایت را به شکست کشاند.

 جمهوری اسلامی قرنها از جوامع امروزی عقب است و بی ربط ترین حکومت به جامعه متمدن ایران است. انتخابات جنایتکاران اسلامی سرمایه نیز به همان اندازه رژیم، به مردم بیربط است. انتخابات و آرای مردم در طول حیات حکومت ایران جایگاهی در ساختار جمهوری اسلامی نداشته و اینکه این خیمه شب بازی را بنام انتخابات جار میزنند و میخواهند به مردم تحمیل نمایند، صرفا جهت مشروعیت بخشیدن به حکومت توسط آرای مردم در راستای سرکوب بیشتر مخالفان سیاسی، مبارزات کارگری و اعتراصات اجتماعی بوده و بس. نام این مضحکه را انتخابات گذاشتن، پشت کردن به حقیقت و شعور میلیونها انسان است.

 کارگران و مردم ایران مدتها است به ماهیت جمهوری اسلامی ایران پی برده اند و منتظر فرصت هستند تا این لاشه متعفن را بگور بسپارند. دروغ، تحمیق، بی حقوقی و به اسارت در آوردن جامعه ایران توسط کپک زده ترین حکومت سرمایه داری برای کارگران و مردم غیر قابل تحمل شده است، مشکل خلاء یک آلترناتیو با نفوذ کمونیستی و رادیکال در صحنه سیاست ایران است. مادام که جمهوری اسلامی در قدرت است، مادام که سایه شوم جمهوری اسلامی بر جامعه ایران تاریکی و تباهی گسترانده است، انتخابات آزاد توهمی بیش نیست و کارگران و مردم ایران نباید در آن شرکت کنند.

٢٠١٣-١-٣