وقتی که کارگران دست به اعمال خشن می زنند!

من از کشتن انسان، حتی انسانی که بیشترین ظلم ها را هم کرده باشد، بیزارم. هیچ چیزی اما بیشتر از اعتراض کارگران من را به وجد نمی آورد. شکستن غل و زنجیرهای بر پای اسپارتاکوس را با اعتراض کارگران در ذهن خود تصویر و در وجودم احساس می کنم! موهای تنم از زیباترین احساسها سیخ می شوند. می خواهم جامعه سرمایه داری یک پارچه آتش باشد. نمی خواهم یک لحظه آرام در این جامعه ببینم. می خواهم هر روزش شاهد اعتراض و قیام باشم. احساس می کنم که این سیستم انسانیت انسان را از او گرفته و انسان را از خود بیگانه کرده است.
بی بی سی خبری را منتشر کرده است که “کارگران هندی، صاحب کارخانه چای‌سازی را در آتش سوزاندند”. لینک خبر در انتهای این نوشته آمده است؛ اما چه میزان ظلم و زورگوئی ٧٠٠ کارگر یک کارخانه را این چنین به ستوه آورده که یکپارچه به خانه صاحب کارخانه حمله کرده و خود و همسرش و کل خانه او را به آتش بکشند!؟ اولین واکنش صاحبخانه ام بعد از شنیدن خبر فوق این بود که “او باید خیلی ظالم بوده باشد.” همین صاحبخانه، وقتی که خبر مرگ ٨ کارگر معدن در طبس را شنید، انگشت اتهام را به سوی سرمایه داران نشانه رفت. در هر دو حالت، چه سرمایه دار کشته شود و چه بکشد، مقصر خودش است. اما انسان شایسته زندگی دیگری است. شایسته دنیایی بهتر!

لینک خبر بی بی سی:
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121227_l41_india_burning_boss.shtml
لینک انگلیسی این خبر:
http://www.bbc.co.uk/news/world-asia-india-20849295

٩ دی ١٣٩١
rashid.yousefi@yahoo.com
http://rashidxan.wordpress.com/