وقتی شکست خوردگان، سناریوآینده سازان را مینگارند!

از ۲۲ بمهن ۵۷ تا ۲۲ بهمن ۱۳۸۸
نقدی کوتاه بر مواضع اولترا راست حزب کورش مدرسی و شرکا!

داستان پیدایش و تکامل حزب کورش مدرسی و شرکاء، داستانی است بس تعجب آور و آموزنده! تنها اندک زمانی (گویا چند قرنی) بیشتر از درگذشت متفکر و بنیانگذار کمونیسم کارگری، که نام او قباله ای زیر پای اینان است، نمیگذرد که این رفقای صدرصد “کارگری”، “امروزی”، “مدرن” (و صدها صفات پسندیده دیگر! (که خودشان به خودشان اعطا کرده اند،)) مشتهای خود را گره کردند، محزون اند و نادم از انقلاب ۵۷ و از آن صد البته بیشتر از هر جوشش انقلابی امروزی و در این طوفان سهمگین سیاسی تنها قادرند جناح های جمهوری اسلامی را ببینند و شکست جنبش نوپای سرنگونی را و
“وقتی دقیقتر گوش میکنید، می بینید (به اینان)، انگار دارند سرودی را زمزمه میکنند، آری اشتباه نمیکنید اینان دارند به جنگ می آیند، به جنگ سرزمین و اردوگاه و قلعه خود، یا بهرحال آنچه خود روزگاری چنین پنداشته و نامیده بودند. اینها دارند برای انتقام از “خود”  و  “خودی”های دیروز بر میگردند. برای کسی که از داخل قلعه به بیرون نگاه میکند، این حتما منظره هولناکی است. . . گفته اند که تاریخ را همواره فاتحین مینویسند اما باید افزود تاریخی را که شکست خوردگان مینویسند بمراتب دروغین تر و مسموتر است” (تاریخ شکست نخوردگان. منصور حکمت). پرانتز اول  از من
“بار دیگر توده های وسیعی از مردم ایران به امید یک گشایش سیاسی و فرهنگی و به امید یک زندگی کمتر مشقتبار اقتصادی، حول انتخابات جمهوری اسلامی بسیج شدند و بار دیگر شکست خوردند. بار دیگر مردم ایران به این یا آن جناح جمهوری اسلامی امید بستند و بار دیگر شکست خوردند. نه فشار اقتصادی کم شد و نه فضای سیاسی و فرهنگی گشایشی یافت.
این بار، توده وسیعی از مردم شهری تحت تاثیر سیاستها و تبلیغات بورژوازی غرب و ناسیونالیسم پروغرب ایران، حول یکی از جناحهای رژیم (جناح موسوی – کروبی – رفسنجانی) به خیابان آمدند. قبول کردند که بیرون از رژیم، پیروزی ممکن نیست؛ باید مبارزه را از کانال جدالهای درون رژیم تعقیب کرد. مردم انقلابی، برعکس اعتراضات تیر ماه ۱۳۷۸، که علیه هر دو جناح رژیم بود، به یکی از جناحها امید بستند. از تجربه تیر ۷۸ عقب نشستند. اما بازهم شکست خوردند. . .”  آنچه باید آموخت!بیانیه پلنوم ۱۵ کمیته مرکزی حزب کوروش مدرسی و شرکاء

بقول یک ضرب المثل اروپائی(؟): ببخشید! آیا ممکن است یکی از من نیشگانی بگیرد؟ میخواهم ببینم بیدارم ؟ یا خوابم؟ شکست خوردیم؟ کی؟ چطوری؟ چون کهروبی به خامنه ائی لبیک گفت؟ آه بلی وقتی شکست خوردگان تاریخی مینویسند بمراتب دروغین تر و مسموتر است!
پس شکست خوردیم! کهروبی گفت غلط کردم، ما شکست خوردیم! البته کورش مدرسی و شرکاء هم گفته بودند که توده مردم ایران باری دیگر شکست خواهند خورد! ولی توده مردم رفتند و بار دیگر قبول کردند که “بیرون از رژیم، پیروزی ممکن نیست!”
حقیقتا رفقای دیروز که متاسفانه امروز مجبورید روی پای خودتان بایستید! و حرفهائی بمراتب دروغین تر و مسموتر بزنید! اینهمه دیالکتیک و نقد علمی و “بدهیات”،آنهم تنها به کمک چند جمله چطور ممکن است؟
از کجا بایستی شروع کنیم؟ از توده مردم متوهم به جنبش سبز؟ از شکست خوردن توده مردم! از پیروزی و حکمت کورش مدرسی ها و شرکا؟ از درسهای آموخته شده شما شکست خوردگان ۵۷ تا ۸۸؟ از شکست همه جانبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی؟ و . . . از اینهمه کمونیست علم گرا! و نقدهائی که خود مارکس بایستی می آمد و تاسف میخورد چرا در زمان این کمونیستها زندگی نکرده است تا از این کمونیستهای مدرن یاد میگرفت و مانیفست حزب کمونیست را به زبان این متفکرین قرن ۲۱مینگاشت و اسمش را میگذاشت مانیفست حزب کمونیست شکست خوردگان!!
خودتان یک بار این چیزهائی را که بنام بیانیه پست اش میکنید، خوانده اید؟ اینهمه شکست! این توده شکست خورده بیآیند و لشگر سیاهی حزب شما که بغیر از شکست دیگر هیچ چیزی دیگری نمی بیند، بشوند؟ دیگر به جناحهای رژیم دل نبدند؟ و به شما تاریخ نویسان شکست خورده دل ببندند؟من مطمئنم اگر جای فاعل ها (که شما باشید) را با مفعولین (که توده مردم) باشند را در بیانیه تان عوض کنیم! آنوقت و تنها آنوقت به واقعیت تاریخ امروز مبارزات حق طلبانه مردم در ایران خیلی نزدیک تر میشویم! مطمئنا شما نیز خود را با توده مردم و توده مردم را با خود اشتباه گرفته اید؟
چطور است شما از خواب هپروتی بیدار شوید و به توده مردم بپیوندید؟ همان توده مردمی که در جلوی زندان اوین، خیابان و هر کوی برزنی ایستاده اند و به یک سانتیمتر کمتر از آزادی و سرنگونی کامل جمهوری اسلامی رضایت نمیدهند! همان توده ائی که حتی یک دقیقه نایستاد و به تمکین کهروبی ها وقعی نگذاشت! به همان زنان، جوانان، کارگران شریفی که میدانند که ضرورت تاریخی شان حکم به سرنگونی کامل رژیم داده است و میدانند تا این رژیم را تماما نریزانند، نه بهبودی در وضعیت اقتصادی آنان بوجود میآید و نه گشایشی در فضای سیاسی و فرهنگی آنان بوجود خواهد آمد! چطور است چشمهایتان را آبی بزنید و ببیند این حرکت شورانگیز و قدرتمند را؟ چطور است از اعمال و گفتار اولترا راست خودتان تا دیرتر نشده دست بشوئید و از مادران، پدران و هشتاد میلیون انسانی که جلوی چشمانشان به دختران و پسران شان تجاوز کردند، با ماشین از رویشان گذشتند، اعدامشان کردند ولی هرگز! هرگز حتی لحظه ائی آزادی شان را گدائی نکردند! معذرت بخواهید! امروز اگر میخواهیم تعریفی از صفات کوه بدست آوریم، بایستی از حماسه زنان و جوانان و مادران ایران نمونه برداری کنیم! آنان حتی لحظه ائی برای سانتیمتری آزادی دستشان را دراز نکردند! بر خلاف ایده های آکادمیکی ترم اولی شما آقایان و یا زنان،در تاریخ مبارزه مردم ۵۷ نقطه ائی گذاشته نشد و امروز این مبارزات از اول نوشته نمیشود! آقای محمد فتاحی! این جنبش ادامه آن جنبشی است که ۳۰ سال سرکوب اش کردند به بیراه بردنش! این جنبش ادامه ۱۵۰ سال مبارزه آزادیخواهی در ایران است! این جنبش ادامه جنبش آزادیخواهی ۳۱ سال پیش است! مردم به حق شان نرسیدند، لحظه ها را دریافتند و از آن استفاده کردند که کار این ارتجاع را تمام کنند! آنوقت شما مشتی نادان میگوئید بروید خانه! شکست خورده اید؟ ما شکست خورده ایم؟ یا شما؟ بروید گارد سلطنتی تان را بسازید! البته اگر مردم بشما این اجازه را دادند!
تفاسیر شما آنقدر بچه گانه، خودمحور بین و کوته بینانه و عاری از هرگونه “اساس سوسیالیسم انسان است”، است که تنها میتوان سری از روی حیرت تکان داد! رفقای دیروز، امروز ده سال پیش نیست! که حرفی بزنید و کسی یخه تان را نگیرد! امروز حرف زدن عوارض دارد! آنهم عوارض سنگین! امروز حتی ۸ ماه پیش هم نیست! مردم مستقیما و بدون اجازه شما و من! آمده اند حسابشان را با جمهوری اسلامی یکسره کنند! آیا بدان آگاهید که تفاسیر زشت و دشمن دوستانه شما، شما را در جناح راست کهروبی – موسوی می ایستاند! با کارگر، کارگر گفتن نه شما کارگری میشوید و نه کارگران فراموش میکنند که امروز شما چه میگوئید! امروز حتی خامنه ائی درجنجالی ترین سخنرانی هایش ادعا نمیکند که ما (من خودم را جزو و همراه جنبش سرنگونی میدانم) شکست خورده ایم! کهروبی و موسوی نمیگویند و میدانند که مردم را دیگر نمیتوان خانه نشین کرد! اما شما مصم اید این کار را بکنید!
رفقای دیروز، اگر بیشتر از این قدرت نقد، تفسیر و درک اتفاقات بزرگ را ندارید بروید خانه هایتان، نه اسم آن مبارز بزرگ را لکه دارتر کنید و نه شاخ و شانه بروی مبارزات بر حق مردم بکشید! رفیقانه بشما پند میدهم! نمک بیشتر روی زخمهای این مردم رنج دیده نریزید! آنان با شما شوخی ندارند! نه امروز و نه در انقلاب ۵۷ حتی اگر حزبی مانند حزب کمونیست کارگری منصور حکمت هم بود هیچگاه! مطلقا هیچگاه! روبروی مردم نمی ایستاد و آنان را به خانه نمیفرستاد! بایستی درکنار توده مردم بود! نقش یک حزب سیاسی و بخصوص کارگری در آن است که در خیزش انقلابی با راهبردهایش! افشاگری هایش و راهگشائی هایش راه درست را به جنبش سرنگونی نشان دهد و آن را بدانجا هدایت کند! و در این میان راه را برای انقلاب کارگری هموار کند! هرکسی که بخواهد در مقابل جنبش آزادیخواهانه مردم بایستاد، خواه یا ناخواه تنها در کنار دشمنان جنبش آزادیخواهان قرار میگیرد! اسم مخفی طبقه کارگر هم شما را از خشم مردم در امان نخواهد گذاشت! شوخی سیاسی، رهبر بازی دروغین کافی است! بخاطر بیآورید انواع و اقسام احزاب را در آستانه انقلاب ۵۷! چگونه آنان سوت شدند؟ درس عبرتتان باشد! داستان شما با به گنداب کشیدن جنبش آزادیخواهانه مردم بشدت ناگوارتر خواهد بود.
رفقای دیروز بروید با اینترپول و گارد آزادیتان سرگرم شوید! امر، جنبش سرنگونی، انقلاب و کارگر را بسپارید به دست هزاران رهبر کارگری، به زنان و جوانان مبارزی که امروز بر خلاف ۳۰ سال پیش میدانند چه میخواهند! و چه چیزی را نمیخواهند! کارگران از برکت همین جنبش نوپا، دهها تشکل شورائی خود راتشکیل داده اند! زنان به کمتر از برابری  بین زن و مرد، جوانان به کمتر از آزادیهای وسیع جوامع پبشرفته و توده مردم به کمتر از جامعه سکولار و سوسیالیستی رضایت نخواهند داد! حساب کارگران هم روشن است، لازم نیست ژست کارگری بخود بگیرید، با اینکه سی سال است حتی در یک کارخانه را از درونش ندیده اید! کارگران همین امروز دهها سایت مستقل خود را دارند و حرف خود را میزنند! بزودی کنگره هایشان را علنی هم برگذار خواهند کرد (همان جوری که عرف کمونیسم کارگری است!). آنان نه به جنبش موسوم به جنبش سبز توهمی دارند و نه به اینکه گویا در ایران دو تا اتاق وجود دارد! آن دو اتاق هم جناح اتاقهای رژیم است! و آنان هربار بسراغ یکی از آنان میروند! یک سئوال آیا براستی چیزی از جهان متمدن شنیده اید؟ از جبهه سوم و افول اسلام سیاسی چطور؟
رفقای دیروز، جنبش سرنگونی امروز به برکت صدها فاکتور جدید که ما در انقلاب بهمن خوابش را هم نمیدیدیم روشن و آگاه تر از شماست! و بهمان نسبت هم به رهبران آگاه تر و هوشیارتر از خود نیازمند است! باور بفرمائید جامعه از شما مدتهاست که عبور کرده است!
نادر شریفی
گوتنبرگ سوئد