آموزش و پرورش مبنای رشد جامعه

همانطور که می دانیم در مدرسه ابتدایی دخترانه شین آباد شهر پیرانشهر آتش گرفتن بخاری نفتی در یکی از کلاسها منجر به آتش سوزی و سرانجام رخ دادن فاجعه ای وحشتناک شد و دختران بی گناه در مسیر آموختن سلامتی و جانشان را از دست دادند و چهره های سوخته شان تنها بهره آنها از کشور نفت خیز ایران بود.

اما این کل ماجرا نیست !
سیستم آموزشی ایران به دلایل بسیاری این سوانح را بازتولید خواهد کرد .
آموزش و پرورش در هر کشوری کلید توسعه پایدار و مبنای رشد و پیشرفت جامعه می باشد اما سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی  به دلیل  ضعف مدیریت دچار افتها و آسیبهای  کمی و کیفی می باشد.
به طور مثال کشوری مانند ژاپن فاقد منابع طبیعی نفت و گاز می باشد ولی درامد سرانه مردم آن ۱۵ برابر ایران می باشد و علت توسعه آن توجه به نیروی انسانی می باشد اما در ایران بودجه ها صرف مناسک مذهبی و ساختن ضریح طلایی برای مرده ها و خرافات و کارهای نمایشی مانند میزگردهای بی نتیجه در وزارتخانه ها  می شود.
خمینی با شعار ایران را مدرسه کنیم وارد ایران شد اما نظام جمهوری اسلامی به جای بازسازی مدارس فرسوده به ساختن پادگان و زندان و مقر سپاه پاسداران و بسیج پرداخته است .
به لحاظ کمی مشکل  مدارس فرسوده در کشور و گنجاندن تعداد زیادی از دانش آموزان بیشتر از ظرفیت استاندارد کلاس و فقدان تجهیزات آموزشی و آزمایشگاهی و نیز وجود کلاسهای چند پایه می باشد که دربین مناطق کشور به دلیل تقسیم ناعادلانه درامدها و اعتبارات ملی کاملا متفاوت می باشد.
به لحاظ کیفی یکی از اهداف نظامهای آموزش توسعه یافته آموزش تفکر و مهارت اندیشیدن می باشد و سعی می شود هر چه بیشتر عقلانیت رشد یابد و رویکردهای عقلانی به مسائل شکوفا گردد اما در نظام آموزش و پرورش ایران به جای آموزش و تفکر اندیشیدن تفکر به حفظیات و انباشت اطلاعات بی فایده و بی استفاده تاکید می گردد و دانش آموزان بیشتر از آنکه مهارت تفکر آموخته باشند آموزش سکوت دیده اند دانش آموزان به جای آنکه قدرت استدلال و تفکرشان تقویت شود گوشهایشان برای شنیدن  حافظه شان برای به یاد سپردن به کار گرفته می شود در این گونه از تعلیم و تربیت سکوت رکن اساسی و مهم به حساب می آید و در نهایت شهروندانی را پرورش می دهد که در مواجه با قدرت پیشگان سکوت می نمایند و اعتماد به نفس خویش را از دست می دهند روند آموزش جمهوری اسلامی مجال آزاد اندیشی و تمرین آزادی را می ستاند به طوری که یک روند آموزش تقلیدی است که پرسش و نقد ممنوع می باشد.
آموزش و پرورش در کشورهای توسعه یافته پرورش شخصیتهای مدارا گر است و آموزش شهروندانی  که تفاوتها را به رسمیت می شناسند و راههای مسالمت آمیز در کنار یکدیگر را می آموزند و تکثر فرهنگی را آموزش می دهند اما در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی هر صبحگاه مدارس مانند پادگانهای نظامی مرگ بر این و آن بر زبانشان جاری می شود و کینه توزی را آموزش می دهند .
.دانش آموزان در این سیستم آموزشی فرصت امتحان  استعدادهای خود را نمی یابند و استعدادایشان سرکوب می شود و از حرکت به سمت استعدادهایشان نا امید می شوند .
دانش آموزان در نظام آموزش جمهوری اسلامی سوخته اند و قربانی شده اند زیرا شادی هیچ جایگاه و معنا و مفهومی در این نظام آموزشی ندارد و مناسک و شعائر تاریخی سوگ به آسانی و در طول سال در تمامی مقاطع اجرا می شود و خبری از جشنهای شادی بخش نیست و می توان به راحتی مراسمی از غم را اجرا کرد و آموزش دین ارتباط نزدیکی با غم اندیشی و غمناکی پیدا می نمایدو هنر به دلیل تعارض با مبانی دینی هیچ جایگاهی در این سیستم ندارد و این گونه لذت زیستن و زندگی با کیفیت از دست می رود.
ناکارامدی این سیستم کاملا مشخص است که هفت سال در مقطع راهنمایی و دبیرستان زبان انگلیسی تدریس می شود اما فارغ التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله ی ساده ی انگلیسی عاجزند و از این رو افراد برای فراگیری زبان انگلیسی ناچار خواهند بود که به آموزشگاههای خصوصی مراجعه نمایند و هزینه های سنگینی را متحمل شوند .
از طرفی دیگرآموزش  مسائل جنسی به طور کامل در نظام آموزشی جمهوری اسلامی حذف و مورد انکار قرارمی گیرد نتیجه اینکه شهروندانی تربیت می شوند که از برقراری ارتباط با جنس مخالف عاجزند و موجب بروز بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی می باشد که ناشی از نداشتن حداقل اطلاعات در این زمینه می باشد .

پس با توجه به ناکارامدی سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی شکافی تردیدزا بین آموخته ها و واقعیتها  به وجود آمده و به نوعی فریب دانش آموزان می باشد و مشکلاتی از قبیل اعتیاد در مدارس ، ترک تحصیل ،مشکلات  جنسی و خشونت  در بین دانش آموزان رشد نموده است و دانش آموزان نه تنها با آتش بخاری بلکه در آتش سیاستهای جمهوری اسلامی روزانه می سوزند و نابود می شوند .