در رابطه با بیانیه سه خانواده ی کارگر زندانی هفت تپه در خصوص مشکلات بوجود آمده با عنوان حمایت های مالی

نامه سرگشاده تان به تمام انسانهای شریفی که با کمک های مالی خود خواستار کمک به شما هستند را خواندم و با شما بخاطر دستان گرمتان و دل های شکسته تان احساس همدلی می کنم.

می دانید دنیای عجیبی است، زندگی ما همطبقه ایها بدون کمک به همدیگر نمی چرخد. وقتی هم که برای کمک به همدیگر دست یاری بهم دراز می کنیم ماموران زندان به قصد اذیت و آزار ما، ما را مجبور می کنند که حتی بخاطر اینکه دست یاری بسوی هم دراز کرده ایم پشیمان باشیم.
من هم دوران شما را گذرانده ام و خوب می فهمم که این چه روزگاری است.  قتی که به تنگ آمده ایم، وقتی که حتی برای یک لحظه ملاقات با عزیزمان مجبورهستیم صد تا تقاضا بنویسیم و به هر کسی روی بیندازیم، آن هم تنها برای چند دقیقه ای پر از آشوب، دلمان مثل سیر وسرکه می جوشد و آن چند دقیقه ای را هم که حق دیدار عزیزمان را داریم می بایست میان خود تقسیم کنیم. بچه ها، پدر، مادر، خواهر، برادر… همگی حق دیدار عزیزشان را دارند و دقایق هم که در یک چشم بهم زدن تمام می شود. در راه بازگشت به خانه بغض سرخورگی و اینکه حرصمان را هم نمی دانیم سر چه کسی خالی کنیم، دیگر رمق و توانی برای آدم نمی گذارد.
این همان اسارت است. در اصل زندان برای درهم شکستن غرور، انسانیت، احساس همدلی و حق خواهی است. زندان ها ساخته می شوند که مبارزات حق طلبانه را به نیستی بکشانند. اسارت، زن، بچه وحق وحقوق نمی شناسد. زندانبانان خیلی آگاهانه قصد سوءاستفاده از هیجانات عصبی ما، بغض و سرخوردگی ما را دارند. آنها قصد دارند با اختلاف انداختن میان ما، استقامتمان را در هم بشکنند. این شیوه ای نو نیست، این همان شیوۀ” اختلاف بینداز و حکومت کن” یک شیوۀ تاریخیست. در کارخانه ها با استفاده از این شیوه اعتصاب ها را به شکست می کشانند، تشکل های کارگری را نابود می کنند و قصدشان هم این است که بتوانند اعمال قدرت کنند. زندانبانان با تلاش به در هم شکستن کسانی که جلو افتاده اند تا برای حق و حقوق کارگری مبارزه کنند، می خواهند مانع ازمستحکم شدن تشکل های کارگری بشوند. این تجارب تلخی که هم اکنون شما خانواده ها گریبانگیرش هستید تازگی ندارد.
عزیزانمان اما پشت میله های زندان همه یار و یاور هم هستند و روزی هم که سرخانه و زندگیشان برگردند، وقتی که چشمشان به چشم هم بیفتد به غیر از غرور و سر بلندی هیچ چیز در نگاه هم نخواهند یافت. هیچ کس هیچ اشتباهی مرتکب نشده، قصد کمک به هم چه مادی و چه معنوی در هیچ کجای دنیا و در هیچ دین و مذهب و نظامی، کاری خلاف انسانیت و اخلاق به حساب نمی اید.
در همه جای دنیای مدرن وقتی نان آور خانواده دچار سوانح کاری شود، به زندان بیفتد ویا به هر دلیلی قادر به تأمین خانواده اش نباشد دولت با توسل به شهرداری هر منطقه وظیفه دارد خانواده ها را تحت پوشش حمایتهای مادی و معنوی خود قرار دهد، و تا بازگشت نان آور خانواده زندگی اعضای آن با کمک های دولتی تامین می شود. این نه بخاطر دلبستگی دولتها به انسانها و انسانیت، بلکه بر طبق قوانینی است که در نتیجه سال ها مبارزه متشکل کارگران و زحمتکشان، بخاطر پافشاری آنها برای احقاق حقشان در سراسر دنیای مدرن تامین شده است (هر چند امروزه دولتهای سرمایه داری سعی دارند از سرو ته این حقوق و امکانات بزنند).
حالا یک کارگر شریف هم به پیروی از دوراندیشی و طبق قوانین تمام جوامع مدرن این دنیا، خودش یک حساب بانکی باز کرده و از همه هم طبقه ایهایش تقاضای کمک مالی کرده، از شما می پرسم آخر با کدام عقل و منطقی می توان آن را کار غلطی دانست. این تنها زندانبانان تنگ نظرو مغرض هستند که با توسل به فشار آوردن به شما عزیزان قصد دارند با یک تیر دو نشان بزنند، آنها می خواهند با این ادعا های واهی هم شما عزیزان و هم عزیزان ما درپشت میله ها را شکنجه روحی کنند. عزیزان ما در زندانِ روزگار حکم  زندان خود را می گذرانند. آنها با هم یکجا، سر یک سفره می نشینند، مدام چشم در چشم هم دارند و فردا هم که آزاد شوند باز هم درجمع بزرگی به همراه خانواده هایشان سر یک سفره می نشینند و نان نمک هم را می خورند. این روزها گذرا است. هم طبقه ای های ما همه جمع یک خانواده بزرگ هستند و این همان چیزی است که زندانبانان را آزار می دهد و چشم دیدنش را ندارند؛ زندانبانان قصد از هم پاشیدن این خانوادۀ بزرگ را دارند.

طبقه کارگر یک خانواده بزرگ است، با منافع مشترک، ما اعضای این طبقه به تنهایی نمی توانیم برای کسب احقاق حقوقمان پیروزشویم، ما مثل آب و هوا، به تشکل و به اتحاد خود نیازمندیم. ما نمی‌گذاریم مغرضان و بیگانگان با متوسل شدن به بهانه های مختلف در میان ما رسوخ کنند.*

به نقل از به پیش! ۵۱، ۱۷ بهمن ۱۳۸۸، ۶ فوریه ۲۰۱۰