فاجعه شین آباد و همدردی جامعه

ابراز همدردی وسیع وگسترده مردم در جریان واقعه تأسف‌آور آتش‌سوزی در مدرسه شین آباد پیرانشهر نشان از همبستگی عمیق و انسانی جامعه با حقوق انسانی وبخصوص حقوق کودک دارد. این مسئله که در عین حال به یک کمپین اعتراضی علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است، همچنین یکبار دیگر تناقض وجود یک رژیم مرتجع مذهبی را بر بالای سر یک جامعه مملو از نوع‌دوستی و عاطفه انسانی نشان داد. این بار هم این واقعه دردناک به درست و به سرعت به یک کیفرخواست علیه نه تنها مسئولین مستقیم این رویداد بلکه علیه کل موجودیت رژیم وتکرارهزارباره این واقعیت تبدیل شد، که رژیم جمهوری اسلامی نه تنها صلاحیت تأمین امنیت جامعه را ندارد، بلکه سیاست‌ها، اولویت‌ها و صرف وجودش مایهی ناامنی جامعه است. 
بحق درورای هر سانحه و فاجعه‌ای که روی می‌دهد، باید نقش رژیم و سیاست‌هایش را دست‌نشان کرد. شاید ادعا شود که چنین سوانحی ممکن است در هر جا اتفاق بیفتد، این درست است. اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی این فاجعه‌ها به نرم عادی زندگی جامعه مبدل شده است. صفحه حوادث روزنامه‌ها را نگاه کنید. در لابلای سایت‌ها و أخبار مر بوط به ایران وحتی رسانه‌های دولتی به آسانی قابل تشخیص است که این جامعه در جرم ،جنایت، فاجعه و رویداد‌های دلخراش غوطه‌ور است. وامروز بعد از ٣٣ سال برای همه کس، نه تنها سیاسیون و احزاب مخالف بلکه برای هر شهر وند باانصاف روشن است که ردپای تمامی این فجایع اجتماعی به جمهوری اسلامی و سیاست‌هایش می‌رسد. قربانیان مدرسه دختر انه شین آباد، همانند ٢۶ دختر بروجنی که جانشان در راه خرافه راهیان نور گرفته شد، مانند دانش آموزان مدرسه سفیلان چهار محال و بختیاری که ١٣نفرشان در آتش‌سوزی مدرسه سوختند، ویا کشته شدن ۴ دانش آموز در چاه بهار بازهم در اثر آتش سوزی در سال گذ شته و نمونه‌های بسیار دیگر، طعمه سیاستهای دولت مرتجعی شدند که هزینه کردن میلیا رد‌ها تومان برای تبلیغات اسلامی در آموزش و پرورش و انواع پروژه‌های ارتجاعی از قبیل کاروان راهیان نور واستخدام مزدوران حزب الهی برای کنترل مدارس، برایش مهم‌تر و اولویت‌دار‌تر از رسیدن به امنیت و ارتقای سطح آموزش و پرورش جامعه است. بخش زیادی از بودجه آموزشی صرف پروپاگاند قرون وسطایی و تحمیق در مدارس و محیط‌های آموزشی می‌شود. بازار فساد و دزدی در این عرصه هم چنان وسیع است که صدای خودیهای رژیم را هم درآورده است.
در نتیجه همین سیاستهای کهنه پرستانه است که هنوز در ایران، کشوری که دومین تولید کننده گاز جهان است در حال حاضر در ١۵٠ هزار کلاس درس از بخاری نفتی استفاده می‌شود. که یکی از دلایل اصلی آتش سوزی در مدارس بوده است. و اما در شین آباد پیرانشهر بخاری نفتی کهنه در حالی چنین فاجعه‌ای آفرید که آبادی دارای لوله کشی گاز است و همین به تنهایی برای مجرم شمردن مسئولان بی‌شرم آموزش و پرورش کافی است. در مملکتی که طی چند سال گذشته تعداد دانش آموزان در آن حدود ۵-۶ میلیون نفر کاهش یافته است، چرا باید کلاس درسهای ۴٠ نفری برپا باشد؟ این جدااز به خطر انداختن امنیت در مواقع اضطراری به کیفیت یادگیرد و آموزش وپرورش ضربه جدی می‌زند. میزان ۴٠ در صدی مدارس فرسوده وکهنه و شیوه عقب افتاده گرمایش مدارس بی‌توجهی مسئولین به کیفیت وسائل ایاب‌وذهاب دانش آموزان به اضافه رفتار قرون وسطایی کتک کاری دانش آموزان که‌گاه وبی‌گاه خبرآن به بیرون درز پیدا می‌کند، همگی باعث ناامنی محیط‌های آموزشی و نگرانی خانواده‌های دانش آموزان شده است. مسئولیت تمامی این حوادث دلخراش و پایین بودن کیفیت آموزش و پرورش و وضع وخیم معلمان به لحاظ مالی و امنیتی به عهده رژیم مرتجعی است که دل‌مشغولی و اولویت‌هایش هزینه کردن امکانات مالی برای بقا حاکمیت ارتجاعی‌اش در جامعه است. در حالی عدم امکانات کافی از کودکان دانش‌آموز چنان قربانی می‌گیرد که بخش عمده امکانات مملکت صرف دارو دسته‌های سرکوبگر وآخوند و روضه‌خوان و یا جاسوس و خبرچین در محیط‌های آموزشی می‌شود. جامعه، والدین دانش‌آموزان و خود دانش‌آموزان باید خود مستقیما به مصاف حل نا‌امنی در محیط‌های آموزشی بروند. معلمان و آموزگاران تلاش‌گران همیشگی بهبود کیفیت آموزش و پرورش در ایران بوده‌اند. وجود جمع زیادی از آن‌ها در زندانهای رژیم نشان از وجود اعتراض و رویارویی همیشگی علیه تبعض و فضای نا‌امن در محیط‌های آموزشی است، اعتراضاتی که اغلب با پشتیبانی دانش‌آموزان همراه بوده وباعث هراس جمهوری اسلامی شده است. دانش‌آموزان با کمک خانواده‌هایشان باید خود راس در مقابل این شرایط نا‌امن و شرایط نا‌هنجار آموزش و پرورش بطور سیستماتیک هوشیار و فعال باشند. تشکل‌های مدنی و قانونی دانش آموزان با کمک خانواده‌هایشان می‌تواند ظرف مناسبی برای این رویارویی با مسئولین رژیم باشد و مسائل امنیتی وآموزشی را مدام زیر نظر داشته باشند. همچنین از طریق چنین تشکل‌هایی می‌توان حیله ونیرنگ رژیم و مسئو لین‌اش را افشا کرد، که بدنبال هر حادثه دلخراشی با گرم کردن بازار حیله گرانه استعفا و استیضاح می‌خواهند، هم از موج تنفر و اعتراض خانواده‌ها و مردم بکاهند و هم مسئولین واقعی چنین فجایعی را با وعده دادن دیه و خسارت از چشم عموم پنهان کنند.
سوختن ٣٨ کودک کلاس چهارم دبستان شین‌آباد پیرانشهر و جان باختن سیران یگانه مایه ننگ و شرم جمهوری اسلامی و باعث غم و اندوه مردم منطقه و اعتراض مردم در شهرهای مهاباد و پیرانشهر شد. دفاع از حق کودک، تعهد وفداکاری بسیار بیشتر ی را روی دوش جامعه می‌گذارد.
همایون. گدازگر
١۶ دسامبر ٢٠١٢