سکولاریزم و آزادی بیان و حوزه های شمول آن , در حاشیه نظرات رفیق نوید محمدی

مقدمه:

متعاقب شروع بحث من در نقد رفیق شاه محمدی که هواداری کرده بود از ممنوعیت اذان در سوئد و توضیح داده بود که اذان همه جای دنیا باید برچیده شود، افرادی مثل حبیب بکتاش و نادر بکتاش مقالاتی نوشتند که بیشتر رتوریکهای جلوی دانشگاه تهران در روزهای انقلاب را بیاد می آورد تا “پاسخ”. آسمان را به زمین بافته بودند و شانتاژهای معمول یعنی “هواداری از اسلام” یا “فیل هوا کردن” طبعا پاسخی منطقی در مقابل نقد من نبود و زیاد انرژی لازم نداشت که واقعا به اینها پاسخی بدهم! خود “پاسخهای” اینها بهترین دفاعیه بود برای من!

خوشحالم مقاله رفیق جوان حزبمان سعنی  نوید محمدی را خواندم(۱) از این جهت که این مقاله بسیار وزینتر و رفیقانه تلاشی بود برای پاسخی منطقی. از سوی دیگر هم بیشتر امیدوار شدم که اقلا نسل جدیدتر ما بیشتر اهل منطق است و از رتوریکهائی که ارزش مناظره ندارند فاصله گرفته. این خودش بسیار مهم است که ما کمونیستهای کارگری و در سطحی وسیعتر فعالین سیاسی تمرین کنیم مناظره های جدی را اعم از اینکه مخالفمان در چه سطحی است یا به چه جبهه ای متعلق است یا با جدیت پاسخ دهیم یا اصلا وارد مناظره نشویم و فضای دیالوگ اجتماعی را آلوده نکنیم چون مردم ما واقعا خسته هستند از این رتوریکهای بی ارزش!

در این مقاله کوتاه سعی خواهم کرد به نکات رفیق عزیزم نوید محمدی پاسخی داشته باشم و امیدوارم مفید باشد برای همه خوانندگان:

(۱)دو دیدگاه متضاد در برخورد به “حق اذان” گفتن مسلمانها

من در مقالاتم (۲و۳) توضیح دادم که به اذان بعنوان بخشی از آزادی بیان مسلمانان باید نگاه کرد و با نگاهی سکولار و نوترال به مسئله صدای مزاحم اعم از اینکه چه نوع صدائی است و چه “معنی” می دهد و ما چه احساسی در موردش داریم برخورد کرد. توضیح دادم که سیاست عبارت نیست از احساسات ما یا عقیده ما در مورد مخالف بلکه سیاست عبارتست از اعمال موازینی برابر در مورد انسانهائی برابر که حتما تعداد اکثریتشان مثل ما نمی اندیشند. از دید من این راه حل مسئله فرهنگی در جامعه رنگارنگ و آزاد آینده ایران است. این مسیر بطور واقعی می تواند فرهنگ جامعه را به جلو بکشد و ارتجاع مذهبی و ارتجاع غیر مذهبی را به یکسان به پایان برساند. توضیح دادم که آته ایزم و مذهب ستیزی راه حل فرهنگی و سیاسی جامعه آزاد نیست. از جایگاه آته ایستی نمی شود سیاست برای جامعه نوشت. می توان آته ایست بود و گروههای آته ایست تشکیل داد و تبلیغ ضد مذهب کرد اما بعنوان یک حزب سیاسی کمونیست کارگری در نقطه آته ایستی نمی توان ظاهر شد و مدعی تغییر سیاست شد.

دوست ما نوید محمدی معتقد است که ممتد مخالفت با اذان، ” بخشا ربطی به اصل آزادی بیان ندارد” بلکه “یک اصل دیگر حزبی است حالا ببینیم دلایلش چیست؟

در برنامه حزب:
” ممنوعیت هر نوع تبلیغ نفرت مذهبی، ملی و قومی، نژادی و جنسی …” ,
” ممنوعیت انتساب افراد و گروه ها به ملیت خاص در سطح عمومی …” ,
” … ممنوعیت هر نوع ابراز وجود مذهبی که مخل آرامش و احساس امنیت مردم باشد. … “

“آیا پخش اذان نه در اطاقی یا سالنی بلکه در انظار عموی و روزی چند بار حداقل “افراد زیر شانزده سال ” را به فرقه های مذهبی جلب نمیکند؟ و ایا این ابراز وجود مذهبی مخل آرامش و احساس امنیت مردم نیست؟”

اسلام سیاسی در خارج کشور با شلاق و سنگسار عمل نمیکند بلکه فعلا از این طریقها ی به اصطلاع ” آزادی مذهب” وارد عمل میشود و راه را برای قوانین دیگر باز میکند.”

” ما هم میتوانیم محلی به اسم مثلا “خانه آتئیستها” کرایه کنیم و هر روز ۵ بار مسائل خودمان را پشت بلندگو بزنیم. آیا دولت این اجازه را به ما میدهد؟”

 

(۲)چند پاسخ به نظرات نوید محمدی:

اولا: نوید محمدی می گوید که اذان “بخشا” به آزادی بیان ربطی ندارد” خوب این جمله دو سره هست! جون “بخشا” پذیرفته که ربط دارد! واقعا هم ربط دارد چون اذان مقل سایر مراسم مذهبی بخشی از اشکال ابراز اعتقاد مذهبی است. اینکه چه معنی می دهد و چه هدفی دارد ؟ طبعا هر مذهبی مراسمش برای توسعه اش در جامعه انجام می شود. مسیحی ها در اروپا هم مجسمه مسیح و مریم را در شهرها با بوق و کرنا می چرخانند . اونها هم زنگ کلیسا و کارنوالهائی دارند. غیر مذهبیون هم کارنوالهائی دارند و صدای ساز و بلمدگوهائی دارند. خوب سوال اینست که کدام را نوید محمدی می خواهد خاموش کند و خفه کند و چرا؟ همه اینها بخشی از آزادی بیان هستند.

دوما: استدلال اینکه در “برنامه حزبی ما چه نوشته” استدلالی برای جامعه نیست! ما قرار نیست به جامعه استدلال کنیم که اگر سوال دارد بیاید برنامه ما را بخواند! مثل مسلمانها استدلال نکنیم که وقتی ازشان دلیل می خواهیم می آیند قرانشانرا دلیل می آورند.با جامعه باید با منطق جامعه و اعم از برنامه و کتب اعتقادی خودمان وارد بحث شویم. این متد استدلال نیست!

وقتی رفیق شاه محمدی می رود در شورای شه استکهلم نمی تواند برای دلیل برنامه حزبش را نشان مردم بدهد! در عرصه جامعه استدلال کردن ادله دیگرلازمست!قرار نیستن من سعید صالحی نیا قانع شوم قرار است جامعه را قانع کنید!

سوما:اصول برنامه ای حزب ما قانون اجتماع نیست و ممکنست هرگز هم نشود.اینها اصولی است به شدت قابل تاویل و تفسیر چرا که دقت قانونی ندارند.کلمه ممنوعیت را چسبانده اند به موضوعات متعددی اما چه کسی است که روشن کند واقعا مرزهای واقعی اشاعه تنفر چیست؟ مرزهای “مخل آرامش” چیست؟در مقاله قبلیم توضیح دادم که اگر ادعا اینست که مردم آرامششان مخل شده بروید آمار بگیرید! آیا می توانید بجای مردم نظر دهید که مردم آرامششان بهم خورده و صدای مسلمانها را خفه کنید؟ خوب شترسواری که دولا دولا نمی شود! از سوئی می فرمائید مردم و از سوئی نمی خواهید زیر بار رای مردم بروید؟

چهارما: فرمودید که اسلام سیاسی اذان را ابزار می کند برای گسترش خودش. این استدلال نیست! همه برای پیشبرد اهداف خود ابزارهائی دارند. حق ندارید برای جلوگیری از چیزی که اتفاق نیفتاده زبان فردی را ببندید! اینکه چه چیزی می تواند باعث رشد چه چیز دیگر بشود دقیقا یک سفسطه است برای بستن زبان مردم. پاسخ شما اینست که شما هم بروید سنگسار و جنایات اسلامیها را افشا کنید نگذارید اذان بشود ابزار توسعه سیاستهاشان! به خودتان و شعور مردم اعتماد کنید!

پنجم: شما هم حتما محق هستید درخواست کنید هر روز نه ۵ بار بلکه هزار بار بلندگو بدست بگیرید و ضد مذهب حرف بزنید. این حق شماست برایش تلاش کنید و انجا هم اگر مخل ارامش مردم نبودید منهم بهتان رای می دهم!من بعنوان کمونیست کارگری طرفدار حرف زدن و بیان آزاد هر آدمیزادی هستم به شرطی که مخل اسایش مردم نشود. اعم از اینکه شما باشید یا اون مسلمان یا این یکی مسیحی! به این می گویند سکولاریزم و تمدن! و آزادیخواهی!اگر دولت به شما اجازه ندهد باید تلاش کنید ثابت کنید که اجازه بدهد. بخواهید که به شما مثل مسلمانها و مسیحی ها اجازه بدهد و برابری را و آزادی را رعایت کند. این راهش هست. نه اینکه چون به شما اجازه ندادند دیگران هم حقشان نقض شود!

خلاصه کنم:

استدلالات نوید محمدی هم یبار دیگر نشان می دهد که ما کمونیستهای کارگری هنوز در عمل آنچه اصل آزادی بدون قید و شرط بیانست را خوب متوجه نشده ایم. ضمن پذیرش اینکه آزادی اذان مسلمانها “بخشیش” واقعا مربوط به مبحث آزادی بیانست، هنوز داریم مانور می دهیم که این حق را نه از در سکولاریزم نوترال بلکه از در برنامه حزبی خودمان نقض کنیم! فکر می کنیم انقلابی گریست اگر جامعه را به برنامه های حزبیمان رجوع دهیم! امیدوارم همین تجربه سوئد و برخوردی که حکومت سوئد می کند دوستانرا یاری دهد. هنوز بسیاری چیزهاست که ماها باید از تمدن غرب بیاموزیم!

 

منابع بیشتر

(۱)نوید محمدی: “اذان، اعلام موجودیت اسلام، معرفی عقاید و اعمال مسلمانان”

http://rowzane.com/index.php/vije/182-1391-09-19-16-45-25/11844-b.html

(۲)سعید صالحی نیا: مشکل دفاع از آزادی بی قید و شرط بیان و “دفاع از ممنوعیت پخش اذان”! در حاشیه مقاله رفیق شاه محمدی

http://rowzane.com/index.php/vije/182-1391-09-19-16-45-25/11810-1391-09-17-21-30-01.html

(۳)سعید صالحی نیا: دفاع از آزادی بیان یا دفاع از اذان؟! در حاشیه “انتقاد”حبیب بکتاش

http://rowzane.com/index.php/vije/182-1391-09-19-16-45-25/11812-1391-08-26-20-36-04.html