آیا ۲۲ بهمن امسال، نقطه عطف دیگری خواهد بود؟

سالروز قیام و انقلاب امسال حال و هوای دیگری دارد. توده های مردم در شرایطی به استقبال گرامیداشت سی و یکمین سالروز قیام ۵۷ می روند که کوله باری از تجارب یک خیزش عظیم توده ای را بر دوش دارند. خیزشی که روز بروز رادیکال تر و اعتلایی تر می شود. خیزشی که در مناسبت های ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و ۶ دی، نقاط عطفی را از خود بجای گذاشت که مژده مرگ حتمی جمهوری اسلامی را می دهند.  
در این روز لازم است کارگران و زحمتکشان و توده های رنجدیده آزادیخواه و برابری طلب، وسیعاً به خیابان ها آیند و با طنین شعارهای:(«مرگ بر سرمایه»  «مرگ بر ارتجاع»  «زنده باد آزادی و برابری»)، یاد جانفشانی های آزادیخواهان و انقلابیونی که در سازماندهی و برپایی قیام ۵۷ نقش تعیین کننده ای داشتند و حاصل مبارزات آنها را امپریالیسم و ارتجاع مصادره کردند، گرامی بدارند.
جمهوری اسلامی در طول سه دهه حاکمیت ارتجاعی و جنایتکارانه اش همواره کوشیده است تاریخ جانفشانی های انقلابیون دوران قیام ۵۷ را بنام خود جعل کند و از همه امکاناتی که در انحصار دارد بهره گیرد تا در ذهن جوانان زیر سی سال این دوره فرو کند که کارگزاران این رژیم و امام شان، وارثان حقیقی قیام و انقلاب مردم اند.  این رژیم در طول این سه دهه همواره کوشیده است در ایامی از بهمن ماه، تحت نام «دهه فجر» با برپایی نمایشاتی ارتجاعی و کسل کننده، با مشتی خرافه مذهبی و تلقینات ارتجاعی؛ ذهن کنجکاو، جستجوگر و نواندیش جوانان را مسموم و مغشوش کند و آنها را در برابر تأثیرات تازگی های دنیای امروز واکسینه و ”مصون” نگهدارد. اما امسال میوه چینان انقلاب، متأثر از بحران همه جانبه ای که در آن غوطه وراند، چنان آشفته حال و بهم ریخته اند که ناتوان تر، کم مجال تر و بی دل و دماغ تر از آنند که این بساط را به روال سال های گذشته پهن کنند. خودشان بهتر از هر کسی می دانند که دیگر نمی توانند با اینگونه نمایشات تهوع آور بر ذهن و وجدان و اخلاق جوانانی که در خیابان مشت گره می کنند و شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» می دهند و مزدوران سرکوبگرش را خلع سلاح می کنند، تأثیر بگذارند.
جمهوری اسلامی از روند رو به پیش و اعتلایی خیزش عظیم توده های مردم، و هراسناک از تکرار ابراز خشم توده ای رویدادهای روز ششم دیماه، دریافته است که بهتر است از خیر برکات دهه فجرش بگذرد و در تدارک مقابله با موج دیگری از خروش مردم مبارز و معترضی باشد که خود را آماده کرده اند تا این روز را هم به نقطه عطف دیگری از خیزش و قیام خود تبدیل کنند. 
این روزها جمهوری اسلامی وحشت زده از تکرار روزهای هفته اول دیماه، بیش از آنکه به فکر برگزاری جشن مصادره قیام ۲۲ بهمن ماه ۵۷ باشد، در تلاش است با ایجاد جوی از ارعاب و وحشت به نیروهای سرکوبگر روحیه باخته اش قوت قلب بدهد تا در میدان بمانند و خود را از گزند خشم و تعرض مردم مصون بدارند و هر طور شده این روز را از سر بگذرانند.
 جمهوری اسلامی با اینکه سی سال از نمایشات چنین روزهایی برای تحمیل حاکمیت سیاه و ارتجاعی خود بهره گرفته است و ”مشروعیت” نا مشروعش را به رخ کشیده است، اما امسال درمانده است که چگونه این روز را از سر بگذراند و نیروهای سرکوبش زیر دست و پای مردم خشمگین زیر پا نشوند. 
جمهوری اسلامی از بیم اینکه توده های مردم معترض، این روز، خشمگینانه تر از گذشته به میدان آیند و وسیع تر از پیش مقدسات این نظام را لگدمال کنند و ساختار شکنی کنند، مستأصل و درمانده چاره را در این دیده است که با توسل به زندان و شکنجه و اعدام، وحشت بیافریند و مردم را از تکرار حوادث مناسبت های ماه های اخیر برحذر دارد. 
در این میان هراس سران جنبش سبز نیز، دست کمی از وحشت جناح حاکم نیست. آنها نیز به هراس افتاده اند و مرتب اندرز پرهیز از خشونت می دهند و پیام مانور ”وحدت ملی” صادر می کنند و حداکثر انتظارشان این است که مردم بی سر و صدا با شال و روبانی سبز، خودی نشان دهند و به خانه های شان برگردند.
اما مردم نه گوش شان به پند و اندرزهای سبزگونه سران جنبش سبز بدهکار است و نه وقعی به پیام های وحدت طلبانه آنها می نهند و نه با خط و نشان کشیدن های فرماندهان نظامی جا می زنند و مرعوب می شوند.   مردمی که جسورانه در رویدادهای اخیر مقدسات جمهوری اسلامی را لگدمال کردند و شجاعانه حلقه طناب را از گردن محکومین به اعدام باز کردند و بساط قتل و اعدام این رژیم را به آتش کشیدند، مردمی که روز عاشورای حسینی را به کارناوالی سیاسی و رزمی تبدیل کردند و پایگاه و پاسگاه و قرارگاه نظامی سرکوبگران را تسخیر و مزدوران را خلع سلاح کردند و گوشمالی دادند،این مردم قطعاً ۲۲ بهمن امسال، سازمانیافته تر، رزمنده تر و تعرضی تر به میدان خواهند آمد و نقطه عطف دیگری به نقطه عطف های پیشین خود خواهند افزود و گامها خود را به روز مرگ این رژیم نزدیکتر خواهند کرد.
اگر رژیم سی سال و هر سال با نمایشاتی مُضحک و اجباری تلاش می کرد، نسل جوان را در لاک خشک مغزی محبوس کند، و آنها را با تازگی های دنیای مدرن امروز بیگانه و ۱۴۰۰ سال به عقب برگرداند، اما در جریان خیزش ادامه دار چندماه اخیر بویژه رویداهای مناسبت های ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و روزهای هفته اول دیماه به او فهمانده شد که آحاد این جامعه، بویژه جوانان این مملکت، تا چه حد از این نمایشات و دهه فجر و امام و رهبر و کل این رژیم و کلیت این نظام متنفر و بیزارند. بیزاری توده های مردم از این رژیم و از این نمایشات مسخره، به حدی رسیده است که حتی آنهایی هم که تا پارسال از سر سود جویی، موقعیت طلبی، توهمات اصلاح طلبانه و لیبرالی و هر منفعت دیگری، هر ساله از اسم و رسم و پیشینه هنری شان مایه می گذاشتند و با کار و هنرشان ” فستیوال دهه فجر ” را بزک می کردند و در هیئت داوران ظاهر می شدند و سهمی و نقشی در رونق دان به این نمایشات مسخره داشتند، امسال هر یک به بهانه ای خود را کنار کشیده اند و سرکوبگران رژیم را تنها گذاشته اند تا خود به تنهایی سر و ته دهه فجرشان را هم بیاورند. 
اکنون و بعد از یک خیزش ادامه دار هفت ماهه، بویژه رویدادهای سیرجان و روز عشورا، که هر کدام نقطه عطفی از مبارزات این دوره توده های مردم به حساب می آیند؛ مردم جان به لب آمده یاد گرفته اند که یکی از اشکال کارساز مقاومت در برابر جنایات این رژیم، تعرض است. 
آنها آموخته اند که ابعاد تعرض شان هرچه توده ای تر، هر چه وسیعتر و هر اندازه هماهنگ تر و سراسری تر باشد، به همان اندازه قادر خواهند بود روحیه نیروهای سرکوب را در هم شکنند و انسجام آنها را درهم بریزند.  مردم یاد گرفته اند که چگونه تعرض کنند، با چه تاکتیک های ابتکاری تهاجم نیروهای سرکوبگر را کم اثر کنند، و چه اشکال کارسازتری از مبارزه را در دستور بگذارند تا زمینه پیشروی های بیشتر خود را فراهم کنند.
اکنون مردم می دانند که چه می خواهند و چه نمی خواهند. مردم آزادی و برابری و حرمت انسانی می خواهند. این مردم از فقر و گرسنگی و شلاق و زندان و اعدام و سنگسار و خرافه مذهبی و آخوند و پاسدار و بسیجی، بیزار و متنفرند.
این مردم نمی خواهند در مملکتی با این همه ثروت، زیر خط فقر زندگی کنند. بیش از این تحمل بی سرپناهی را ندارند و نمی خواهند شبهای سرد زمستان را کنج دیواری و درون کارتن خیس خورده ای به روز آورند. نمی خواهند کودکان شان در خیابانها و سر چهار راه ها شیشه اتومبیل ها را پاک کنند و بساط واکس زنی پهن کنند. نمی خواهند دختران کم سال شان در خیابان ها ول بگردند و تن شان را به حراج بگذارند. نمی خواهند جوانان شان کنج خرابه ها و کنار خیابان ها خمار و مچاله شده خفت ببیند. نمی خواهند زندانها مملو از جوانانی باشد که برای آزادی و برابری و علیه دیکتاتوری و خفقان فریاد زده اند.
 این مردم نمی خواهند هیچ نشانه ای از آپارتاید جنسی ببینند و انسان ها بر حسب جنسیت شان تفکیک و درجه بندی شوند. نمی خواهند خبر بدار آویختن کسی را بجرم ابراز عقیده، باور مذهبی، عشق ورزیدن یا هر دلیل دیگری بشنوند. 
این مردم دیگر نمی خواهند دین و مذهب و آئین، نُرم زندگی شان را رقم بزند، موهومات و خرافه های مذهبی بر اذهان فرزندان شان  سنگینی کند، قوانین و احکام قضایی از دین و شریعت برگرفته شوند. 
این مردم خواهان جدایی دین از دولت، از سیستم قضایی و از سیستم آموزشی اند. کارگر و زحمتکش این مملکت نمی خواهند از حاصل کار و رنج شان در گوشه و کنار مملکت کارخانه های آخوند سازی دایر باشند و جهل و خرافه باز تولید شوند.
این مردم آزادی می خواهند، نان می خواهند، کار می خواهند، بهداشت و درمان و خدمات پزشکی رایگان می خواهند، بیمه بیکاری می خواهند. رفاه و آسایش می خواهند. شادی و سرور می خواهند.
مردم مبارز در جریان مبارزات بی وقفه و رو به گسترش خود دریافته اند که جمهوری اسلامی سرمایه را، نمی توان تنها با افشاگری ها و اعتراض های خیابانی عقب نشاند و خواستی و مطالبه ای را به او تحمیل کرد.
 مردم به تجربه دریافته اند که واکنش مؤثرتر آنها در پس نشاندن های این رژیم، اساساً آن زمان بوده اند که فراتر از شعار دادن، با ساز و ابزارهای حدادی شده تر و شیوه و شگردهای عملی تری به میدان آمده اند.
اگر امروز این رژیم جنایتکار جرأت نمی کند بی پروا در ملاء عام مردم را به دار آویزد، تنها به این دلیل است که مردم شجاع سیرجان در یک تعرض جسورانه، با دستهای توانمند خود طناب دار را از گردن محکومین به اعدام باز کردند و بساط قتل را به آتش کشیدند.
 درس و دستاوردی که مردم شجاع سیرجان از خود بجای گذاشتند بما یادآور می شوند که برای هر قدم پس زدن این رژیم و برای پیشروی هر یک قدم خود، باید خواستها و مطالباتمان را به شکلی تعرضی به این رژیم جنایتکار تحمیل کرد.
تجربه تا کنونی ثابت کرده است که بسیاری از مطالبات را نه از راه سردادن شعارش، که با تحمیل عملی آن می توان بچنگ آورد. و این یعنی: 
– اگر با اعدام مخالفیم باید چنان قدرتمند و سازمانیافته به میدان آئیم که بتوان قاتلین مأمور اجرای احکام اعدام را فراری داد و محکومین را آزاد سازیم.
– اگر آزادی زندانیان سیاسی را می خواهیم باید چنان وسیع و سازمانیافته در برابر زندانها تجمع کنیم که بتوان رعشه مرگ بر دل و جان زندانبانان و شکنجه گران درون زندان اندازیم. همه آنهایی که درد و رنج زندانی زیرشکنجه و بیم و نگرانی خانواده های آنها را احساس می کنند، اگر وسیعاً در تجمعات اعتراضی خانواده زندانیان سیاسی به شکلی توده ای و قدرتمند شرکت داشته باشند، حتی می توان نرده های زندان را هم، از جا کند.  
– اگر بیش از این نمی خواهیم نماد تحقیرآمیز زن بودن یعنی: «حجاب» را تحمل کنیم، باید فشرده تراز همیشه بدون حجاب، بدون روسری، و بدون هیچ نشانی از تحقیر، به میدان آئیم و تاریخ بسر آمدن این دوران تحقیر زن را؛ اعلام کنیم.
با روی آوری به این اشکال از اعتراض و مبارزه در شکل وسیع و توده ای و سازمانیافته اش، می توان امیدوار بود که برخی از خواست ها و مطالبات را همین امروز، همین روزها و تا قبل از بگور سپردن این هیولا به رژیم تحمیل کرد و راه سرنگونی آن و رهایی از یک دیکتاتوری مذهبی را هموار ساخت.
 با این درجه از رادیکالیزمی که توده های مردم در جریان مبارزات روزهای هفته اول دیماه از خود به نمایش گذاشتند، می توان با آمادگی بیشتری در روزهای آینده و روز ۲۲ بهمن در میدان مبارزه علیه دیکتاتوری و سرکوب و برای رهایی از شر حاکمیت جمهوری اسلامی ظاهر شد.
روز ۲۲ بهمن را باید به روز اعتراض وسیع توده ها علیه مجازات اعدام، به روز مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، به روز مبارزه برای لغو طرح هدفمند کردن ” یارانه ” ها، به روز نمایش زنان بی حجاب، به روز گرامیداشت یاد همه جانباختگانی که در طول این سه دهه برای آزادی و برابری مبارزه کردند و جان باختند، تبدیل کرد.
در این روز توده های تهدست جامعه و همه آزادیخواهان و برابری طلبان در عین حال، لازم است که همبسته و همگام و همصدا آمادگی خود را برای وارد کردن ضربات اقتصادی به مراکز تولید و ایجاد اختلال در دم و دستگاه اداری نظام اعلام کنند. 
راه اندازی اعتصابات عمومی و سراسری باید به یکی از مشغله های جدی مبارزات این دوره کارگران و توده های مردم مبارز، بویژه فعالان جنبش های رادیکال و پیشرو تبدیل شود. 
شکل کارساز دیگری از اعتراض که می تواند بر پیکر بحران زده این نظام ضربه فلج کننده ای وارد سازد و سیستم فاسد مالی و اداری اش را بهم ریزد، سرباز زدن از پرداخت مالیات و عوارض و آبونمان آب و برق و گاز و تلفن و… می باشد.
در دستور قرار گرفتن چنین اقدامی از سوی کارگران و توده های تهیدست جامعه، نه تنها شکل مؤثری از اعتراض است. که با این اقدام می توان بار سنگین فقر و تنگدستی را هم تا حدودی سبکتر کرد و در عین حال به رژیم فهماند که اگر قرار است صاحبان سرمایه دستمزدهای آنها را گروگان گیرند و دولت با پیاده کردن طرح توسعه فقر «هدفمند کردن یارانه ها»، قیمت همه چیز و از جمله آب و برق و گاز مردم را چند و چند برابر کند، مردم هم حاضر نیسنتد آبونمان شان را پرداخت کنند.
اگر یکی از مولفه های سرنگونی این رژیم بهم ریختگی دم و دستگاه اداری اش است، هر کسی به سهم خود باید نقشی در این بهم ریختگی داشته باشد. 
چرا باید مردم به زیر خط فقر رانده شده ای که زیر بار گرانی له شده اند، خود را موظف بدانند که ماهانه بخشی از درآمد ناچیزشان را به حساب دولتی بریزند که برای شان بجای رفاه و آسایش، ذلت و فقر می آورد؟
مردم باید خود را قانع کنند که مبارزات از این ببعدشان تعرضی تر و ساختار شکنانه تر باشند، باید ضربه اقتصادی وارد کنند، باید اختلال در سیستم اداری ایجاد کنند. باید غارتگری غارتگران را افسار زنند.
در شرایطی که سپاه پاسداران در یک معامله چند دقیقه ای شرکت مخابرات ایران را صاحب می شود و سود نجومی آن به جیب فرماندهان جنایتکار صاحب سهم این نیروی سرکوبگر می رود، چرا نباید مردم ناندانی این جنایتکاران غارتگر را با سرباز زدن از پرداخت آبونمان تلفن و اینترنت و…، زیر ضرب گیرند؟! 
مردم به زیر خط فقر رانده شده باید خود را قانع کنند که اگر در این مملکت فرماندهان نظامی و آخوندها و آقازاده ها، کرور کرور پول از بانکهاهای مملکت بیرون می کشند و با آنها در داخل و خارج مملکت سرمایه گذاری می کنند و کارگران را استثمار می نمایند و حاضر هم نیستند یک ریال از این پول های مردم را برگردانند، چرا باید آنها که با هزار بدبختی و این در و آن در زدن برای سرپا کردن یک چهار دیواری و یا رفع و رجوع کردن گوشه ای از مشکلات مالی شان از بانکی وام کوچکی گرفته اند، خود را موظف بدانند که هر ماه بخشی از هزینه خورد و خوراک و بهداشت و پوشاک بچه های شان را بزنند و قسط و سود بانکی پرداخت کنند؟!
در روز ۲۲ بهمن امسال، توده های مردم شرکت کننده در راهپیمایی های این روز، لازم است علاوه بر نمایشات قدرتمند خیابانی و تکرار شعارهای رادیکال و انقلابی، خود و اطرافیان شان را قانع کنند که از این پس خود را ملزم نبینند که مشترکی ” خوش حساب ” برای بانک ها، شهرداری ها، ادارات دارایی و مراکز دولتی ارائه خدمات، باشند!
در آستانه سالروز ۲۲ بهمن امسال توده های مردم مبارزی که با خیزش توده ای خود گام در برپایی قیامی دیگر نهاده اند، باید بدانند که بدون کاربست  پیام قیام ۵۷، مبارزه پیروزمندی را به سرانجام نخواهند رساند.
پیام قیام ۵۷ نیز جز این نیست که هر خیزش توده ای و قیامی، تنها آنزمان دستاوردهای مبارزاتی قابل توجه و پایداری خواهد داشت که در رأس آن، طبقه کارگر متشکل و سازمانیافته با پرچم پیشروی به سوی استقرار حکومتی شورایی، قرار گرفته باشد. 
قیام ۵۷ کارگران را فرا می خواند که با حضور متشکل و سازمانیافته خود در هر عرصه ای از مبارزات توده ای این روزهای توده های مردم معترض و متعرض، پایان یک حکومت سرمایه داری مذهبی را اعلام و آغاز یک حکومت کارگری شورایی را نوید دهند!