مصر و آینده آزادی

در مورد انقلاب مردم مصر نوشته ها و مقالات زیادی نگاشته شده است. تکرار مکررات هم خارج از حوصله است. اما مصر و آینده آن به خاورمیانه گره خورده است. البته بررسی این موضوع را به نوشتارهای بعدی موکول خواهم کرد. امیدوارم که این نوشته دارای نکاتی تازه برای خوانندگان باشد.

با تعریف زیر از آزادی، مقاله را شروع می کنم. : آزادی، آزادی دیگران است.
آیزیا برلین، فیلسوف معاصر انگلیسی، رساله ای تحت عنوان ” دو مفهوم آزادی ” نگاشته است و در آن میان آزادی مثبت و آزادی منفی تفاوت قایل می شود. آزادی منفی یا ” آزادی از ” به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران است و آزادی مثبت یا ” آزادی برای ” به معنای استقلال یا خودفرمایی در مقابل وابستگی به دیگران است. طبق تعریف برلین از آزادی مثبت، می توان گفت که برلین سه معنا در مورد آزادی مثبت را در نظر داشت؛ ١) آزادی به معنای استقلال فردی؛ ٢) عمل بر حسب مقتضیات عقل بشری و ٣) توان و مشارکت در قدرت عمومی.
البته باید گفت که این تقسیم بندی به معنای خوب بودن آزادی مثبت و بد بودن آزادی منفی نیست. مثبت یا منفی بودن را نمی توان خوب یا بد بودن اخلاقی به کار برد. آزادی مثبت و منفی در طول عم و در یک راستا بکار برده می شوند و سر انجام به نتیجه نهایی که همان آزادی واقعی است خواهند رسید. حال دوباره نگاهی به مصر می اندازیم و دو مفهوم فوق از آزادی را در این جامعه بررسی می کنیم. مفهوم آزادی منفی یا آزادی از به معنایی آن چیزی است که مردم نمی خواهند. در این مفهوم می توان بیان کرد که مردم چه چیزی را نمی خواهند و این در بررسی انقلاب مصر نیز قابل رویت است. مردم مصر از همان ابتدا در یک شعار مشترک بودند و آن هم مبارزه برای سقوط رژیم بود . یعنی رژیم دیکتاتوری حاکم بر مصر را نمی خواستند و طالب آن نبودند. پس دیکتاتوری چیزی بود که مردم آن را نمی خواستند و برای آزادی از دیکتاتوری تلاش می کردند. سرانجام مردم به ” آزادی از ” دست یافتند. و درست و در ادامه همان مبارزه ، تلاش برای اهداف “آزادی برای” یا همان آزادی مثبت شروع شد؛ یعنی رسیدن به آزادی های فردی؛ عمل بر حسب عقل بشری و سرانجام مشارکت در قدرت عمومی. و این اهداف اصلی هر انقلاب و مبارزه با دیکتاتورها می باشد.
حال دوباره به مصر نظری افکنیم. در مصر برای رسیدن به این اهداف، از سوی گروه حاکمه اسلام گرای اخوان المسلمین و رهبری آنها که به عنوان نخستین رئیس جمهور دموکراتیک! در مصر از آن یاد می شود، مشکل خواهد بود. مرسی به دنبال قبضه کردن هر چه بیشتر قدرت در دستان خود و درنتیجه حزب اسلامی اخوان المسلمین است.
هرچند نمی توان جنبش های اخیر در خاورمیانه و بالاخص در مصر را دموکراسی خواهانه* قلمداد کرد، برگزاری انتخابات شبه غربی نیز باعث پیچیده تر شدن موضوع خواهد شد و نمی تواند راه حل بحرانهایی از این دست باشد. ، بلکه موجب پیچیده تر شدن موضوع و غلطیدن در این ورطه است که جنبش های اسلامی از این وضع سواستفاده کرده و به قدرت می رسند. موضوعی که تقریبا در خیزشهای اخیر در منطقه شاهد آن بودیم و در مصر هم با نتایجی مشابه روبرو شدیم. محمد مرسی قدرت را در مصر به دست گرفته و به دنبال تثبیت دیدگاهای خود و حزب اخوان المسلمین به صورت یکجا و در یک همه پرسی است. اصلاحاتی که مرسی به دنبال آن است باعث می شو د که مردم مصر از تعریف کردن و تلاش برای رسیدن به آزادی مثبت و سرانجام آزادی نهایی در مصر ناامید و ناکام شوند. خواست مرسی و حزب وی، ایجاد دیواری بلند در مقابل خواست مردم مصر و در نتیجه ایجاد فضایی دیکتاتورگونه برای تثبیت قدرت اسلام گراها در مصر به عنوان یگانه قردت تصمیم ساز و تصمیم گیرنده در مصر است؛ البته در زیر لوای قانون اساسی مصر.
سخن گفتن از اقلیت و میدان دادن به آنها، در فضای کنونی مصر کاری دشوار است. با توجه به نتایج انتخابات در مصر و پیروزی اخوان المسلمین، گمان می رود که نتیجه همه پرسی هم به سود آنها به پایان برسد. در این صورت آنچه که پیش می آید قابل پیش بینی است؛ قدرت گرفت هرچه بیشتر اسلام گراها و اسلامی کردن تمام و کمال قانون اساسی. در این صورت نگاهی به تعریف اول از آزادی بیاندازیم؛ و دیگر دیگرانی نخواهند بود که آزاد باشند. و نتیجه هم روشن است. اما مبارزه و مقابله مردم با این تصمیم به نتیجه رسید. محمد مرسی فرمان خود را پس بگیرد و مرسی برای اعمال تغیر در قانون اساسی به صورت یکجا و یکباره منصرف شود. اما کماکان به دنبال همه پرسی است و اعمال تغییرات در قانون اساسی.اگر در این همه پرسی هم موفق به پیروزی نشود، اما اعمال تغییرات به صورت جز به جز و سرانجام رسیدن در بلند مدت به همان هدفی که در این همه پرسی به دنبال آن است، می تواند دغدغه اصلی مردم مصر باشد. مگر اینکه دوباره مبارزه ای را برای آزادی منفی آغاز کنند.
* منظور من در اینجا تعریف کلاسیک و سنتی از دموکراسی به معنای حکمومت مردم بر مردم و برای مردم است. این تعریف از دموکراسی به دیکتاتوری منجر می شود و به همین دلیل من با این تعریف از دموکراسی مخالفم. و به همین دلیل معتقدم که مردم به دنبال این نوع از دموکراسی نیستند.
سیوان کریمی