“تا طلوعی دیگر: شعری برای قربانیان شکنجه و اعدام سالهای سیاه”

“دریای آرام عشق بودی،
و تو را با امواج سهمگین طوفان
آشنایی نبود…
قلب باشکوهت،
برای همه
آزادی و نان و عدالت می خواست،
اما سهم تو
زندان شد،
و گرسنگی و نابرابری..

و تو اینهمه را بخاطر آنها
که وجودت مملو از محبت و ایثارشان بود؛
پذیرا گشتی…
بخاطر آنها که،
تو را با ساده ترین مفاهیم زندگی
آشنا کرده بودند…
* * *
هنگامیکه در سلول تاریک،
درد سراپای جسم بی پناهت را
در می نوردید،
و تنها گفتن کلامی
می توانست بهای آزادیت باشد؛
به ایمان خویش
وفادار ماندی…

و بدینسان بود
که سکوت محض،
به طوفانی مرگزا بدل گشت؛
و تو را سوار بر خویش،
به خط گلگون افق سپرد..
* * *
تا سرانجام طلوعی دیگر،
باز رساندت..”

توضیح:
*سالهای سیاه اشاره بر کودتای مذهبی در سال ۱۳۵۷ شمسی، و سالهای متوالی پس از بر روی کار آمدن حکومت فاشیستی اسلامی در ایران می باشد.