کانون انجمن های صنفی ، نهادهای ضد کارگری جدید

“سرانجام بیست و دوسال بعد از تصویب و اجرایی شدن قانون کار که در آن به رغم همه ی ابهام ها و کاستی ها انجمن های صنفی کارگری و کانون های مربوطه به رسمیت شناخته شده است در تاریخ چهارم تیرماه ١٣٩١مجمع عمومی موسس کانون انجمن های صنفی کارگران استان تهران با حضور چهل و شش انجمن صنفی برگزار و شد و کانون استان تهران موجودیت یافت. “( کاظم فرج الهی: بە نقل ازانجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران).
کانون انجمن های صنفی کارگران استان تهران رسمیت یافت. این خبری بود که چند وقت پیش خبرش در سایتهای اینترنتی درج شد و در سطح کل جامعه و بخصوص در سطح جنبش کارگری تلاش شد با هیاهوی تبلیغاتی به عنوان موفقیتی به طبقه کارگر اعلام شود. البته اعلام این تشکلهای دولتی و زرد از طرف دولت سرمایه داران و با حمایت جناح راست جنبش کارگری در نزد طبقه کارگر ایران نه تازگی دارد و نه کارگران با آن بیگانه هستند. تجربه تلخ شوراهای ضد کارگری، انجمنهای اسلامی و خانه کارگر این لانه جاسوسی حکومت سرمایه جمهوری اسلامی را حداقل بیش از دو دهه است که کارگران با پوست و گوشت خود لمس نموده اند و بطور دائم در مباررزه با این ارگانهای ضد کارگری پرداخته اند. اما اینکه دولت چه اهدافی را در بر پایی همچنین تشکلهایی دنبال می کند قابل بحث است. قرار بر این است که، وزارت کار به عنوان هدایت کننده رسمی روابط کار و مسایل مربوط به این انجمنهای صنفی مقدمات و برنامه ایی ایجاد نماید که بدون دخالت و اعمال نفوذ کارفرمایان، احزاب سیاسی و نهاد های دولتی، انجمن ها و تشکل های صنفی کارگری تشکیل گردد و اگرلازم باشد مقدمات و آموزش های لازم در این زمینه توسط کارگرانی که با تجربه تر هستند با رعایت اصل” عدم دخالت و اعمال نظر” فراهم گردد تا طی یک دوره ، نخست این تشکل ها به عنوان نهادهای پایه ای کارگری در صنعت، خدمات و دیگر محیط های کار کارگران ایجاد شده و سپس تشکل های استانی و سراسری آن ها در قالب کانون های استانی و یا هر نام دیگری که خود برگزینند به وجود آیند. البته لازم به یاد آوری است که وزارت کار فقط در امر این تشکلهای دست نشانده خود و دولت حضور فعال نشان داده اما تا جاییکه به ایجاد تشکلهای مستقل از دولت و کارفرما بر میگردد
نه تنها بستر و زمینه ی مناسب برای شکل گیری وسیع این تشکلها را فراهم نکرده بلکه هر جا نیز این گونه تشکل ها بطور مستقل، از دل محیط های کار و به وسیله ی خود کارگران شکل گرفته برای شناسایی و انحلال آنها به شکل های مختلف تلاش و سنگ اندازی نموده است و بهترین گواه این گفته شکل گیری و فعالیت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران ، سندیکای کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه ، انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران و… است. تشکیل انجمنهای صنفی کارگر و کارفرمایی مدتها است مطرح شده است، و حتی با استقبال تعدادی از فعالین جناح راست جنبش کارگری روبرو گشته و از این طرح به وجد آمده اند. هدف از ایجاد این انجمنها این است که می خواهند جریان دیگری را سازمان دهند که در واقع نماینده کارگاهها و کارگرانی باشند که شورای اسلامی ندارند و در کارگاههای کوچک فعالیت می کنند و طبق آمار ٧ میلیون کارگر را شامل می شوند. می خواهند نشان دهند که همچنین محیط های کاری از تشکلهای کارگری برخوردارند و هم سیاست همکاری و همراهی با اداره کار را پیش ببرند. از همین ابتدای کار با همکاری و همراهی اداره کار شروع بکار کرده و با اجازه از آنها و دفتر و دستکی که از جانب آنها اهداء می شود اقدام به ایجاد این نوع “تشکلهای کارگری” نمایند.
مبارزه برای ایجاد تشکل توده ای کارگری یکی از اولویتهایی بوده که همیشه در دستور کار طبقه کارگر و بویژه فعالین گرایش سوسیالیستی کارگری بوده و هست. این بر همه روشن است بدون تشکل های کارگری ای که به نیروی خود کارگران ایجاد شده باشد کارگران ایران نمی توانند حتی به خواسته های حداقل اقتصادی –سیاسی خود دست یابند. با مروری بر تاریخ جنبش کارگری بویژه در طول این دو دهه اخیر می توان به این واقعیت رسید که مبارزه و جدال بر سر ایجاد تشکلهای کارگری بطور روزمره ادامه داشته است و گرایشات مختلفی که در داخل جنبش کارگری هستند حامل سیاست ها و خط مشی های متفاوتی در باره تشکلهای کارگری بوده اند. به طور مشخص گرایش راست همیشه دنبال تشکلهایی بوده است که سیاست مشخص همکاری طبقاتی را با دولت و کارفرما پیش ببرد و در مقابل آن گرایش چپ همیشه برای ایجاد تشکل های توده ای مبنا را مبارزه طبقاتی قرار داده است و یا اینکه گرایش راست حتی به تشکلهای فرمایشی و حکومتی خوشبین بوده و همیشه خواهان مشارکت کارگران در آنها بوده اند اما در مقابل گرایش چپ جنبش کارگری به درست تنها تشکلهایی را مد نظر داشته که طبقه کارگر با اتکاء به نیرو و پشتیبانی خود برای آن مبارزه نموده و آن را ایجاد بنماید.
در دوره های مختلفی گرایش راست در هم سویی با طرح و برنامه هایی که دولت و کارفرماها در پیشبرد سازش طبقاتی ارائه داده اند فعالانه شرکت نموده است مثلاً در دوره ایی که شورای اسلامی کار توسط رژیم در محیط های کاری برای سرکوب و مهار کردن مبارزات کارگری ایجاد شده بود و گرایش راست حمایت خود را بیشرمانه از این تشکلها اعلام نمود و حتی بعضاً در آن شرکت نمودند یا در سال ٨۴ همین گرایش راست وقیحانه از وزارت کار رژیم سرمایه اسلامی درخواست نمود که موانعی که در راه ایجاد این تشکلها موجود است را بردارد که با هوشیاری و درایت گرایش چپ جنبش کارگری این مسئله این بار با شکست مواجه شد و پیشبرد سیاست های راست ناکام ماند. در شرایط فعلی هم با موجودیت یافتن این کانون که اخیرا رسیمیت یافته است، فعالین این گرایش راست دوباره برای رسیدن به اهدافشان فعال شده و تلاش نموده اند در انجام این طرح مشترکاً با نیروهای ضد کارگری دولتی سهم خود را ادا نمایند، اما این بار حتی بحث تعامل طبقاتی هم مطرح نیست و عملاً از این استراتژی هم عقب نشسته و به طور کامل ادغام شدن خود را در دولت اعلام نموده اند تا آنجا که فراخوان و یا مصاحبه های انجام گرفته بعد از مجمع عمومی شان سرشار از تشکر و قدردانی از مسئولین دست اندرکار وزارت کار رژیم است و حالا هم منتظر تحویل دفتر و دستک از وزارت هستند که بتوانند آنطور که به نفع دولت بورژوایی جمهوری اسلامی است وظایف خطیرشان را در راستای تعامل و همکاری با دولت شروع کنند .

به رسمیت شناختن و تشکیل کانون عالی انجمن های صنفی بحث تازه ای نیست مجمع عمومی این کانون تقریباً دو سال پیش توسط وزارت کار و افراد دست اندر کار این وزراتخانه تشکیل شد. این کانون آنچنان که مدیر کل سازمانهایی کارگری و کارفرمایی آن زمان، محمد رضا ربیعی، بیان نمود قرار بود که بیش از ٧
میلیون نفر از کارگران ایران را تحت پوشش خود داشته باشد یعنی کارگرانی که در کارگاههای ١٠ تا ۵٠ نفر مشغول به کار هستند. وی در ادامه بعد از اشاره به نقش مهم بخش خصوصی در کنار دولت برای پشت سرگذاشتن بحران اقتصادی چنین ادامه داد که: ” نیل به اهداف سند چشم انداز ٢٠ ساله، اجرای هیات‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و طرح بزرگ هدفمند کردن یارانه با حداکثر کارایی با توسعه، گسترش و استفاده صحیح از ظرفیت تشکل‌های صنفی ممکن است.” (به نقل از خبرگزاری فارس٢٧ /٧/٨٩ ) همچنین این نماینده دولتی معتقد است که در صورتی که تشکلهای کارگری و کارفرمایی قادر باشند می توانند مشکلات خود را از طریق مراجع رسمی حل و فصل نمایند.
در همان وقت خادمی زاده ( رئیس کانون سراسری انجمن های صنفی) در گفتگو با ایلنا در خصوص انگیزه هیات‌ موسسان کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری ایران اعلام نمود: ” در حال حاضر اکثر کارگران ایران یا در بنگاه‌های تولیدی کوچک و یا در واحدهایی که امکان تشکیل شورای اسلامی کار درآنها وجود ندارد مشغول به ‌کار هستند که در صورت تشکیل کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگری ایران امکان حضور نمایندگان این گروه اکثریتی از کارگران کشوردرگفتگو‌های سه‌ جانبه مهیا خواهد شد.” (١٨/٣/١٣٨٩ )
از تمام گفته های این شخص در آنزمان می توان این نتیجه را گرفت که این نوع تشکلهای کارگری در خدمت چه اهدافی می باشند. از نظر دست اندر کاران دولتی قرار است این کانون عالی انجمنهای صنفی به مانند تشکیل شوراهای اسلامی عمل نماید و هر چه بیشتر خواسته های کارگران و اعتراضات آنها را در جهت منافع بورژوازی ایران سمت و سو دهد نه در تقابل با آن.
و از دیگر مشخصات این پروژه سیاستهای سه جانبه گرایی میباشد بنا براین از ابتدای شروع بکار این دارو دسته، پیش برد سیاست سه جانبه گرایی، ایجاد تشکل دولتی و قانونی کردن انجمن های صنفی و جایگزین نمودن آنها بجای شورای های اسلامی کار در محیط هایی که آنها وجود ندارند، را در دستور کارشان قرار دادند؛ این سه جانبه گرایی که سال ها است به این روش دستمزد کارگران را بدون در نظر گرفتن تورم واقعی در جامعه تعیین می کند، که عملا نه سه جانبه گرایی که یک جانبه گرایی است، چون دولت خود بزرگترین کارفرما است، کارفرمایی که علنا نمایندگان خود را دارد و شوراهای اسلامی ضد کارگری که دست نشانده دولت و کارفرمایان هستند این طرح را عملن پیش میبرند. و اکنون هم انجمنهای صنفی را می خواهند به عنوان بدیل شوراهای کارگری به کارگران تحمیل نمایند، تا شاید بشود تعدادی از کارگران را بدین شیوه بفریبند. در شرایطی که رهبران و فعالین کارگری را که برای تشکلهای مستقل اقدام نموده اند را دسته دسته روانه زندان می کنند و یا مورد بازجویی و پیگرد قرار داده، به این آقایان مزدور سرمایه دفتر و دستک و امکانات و دستمزد می دهند تا آنچه را خانه کارگری ها و شورای اسلامی کار انجام می دهند را تقویت نمایند و در آرایش و طرح جدیدتری به یاری این ارگانهای ضد کارگری بشتابند. واقعیت این است که خانه کارگر و شورای اسلامی کار مدتها است که تحت ارگانهای سرکوبگر نزد طبقه کارگر ایران افشاء و رسوا شده اند حالا از این طریق نیز تلاش دارند تا به شکل و نام جدید دیگری به میدان بیایند تا شاید بتوانند تا حدودی از رسوایی سرمایه و سرمایه داران کاسته و در مهار نمودن کارگران در اقدام برای تشکلهای واقعی اشان موفقیتی حاصل نمایند؛ نکته قابل توجه اینجا است که با فرض پیوستن نماینده آنها به کمیسیون سه جانبه، همه این دارو دسته انجمن های صنفی و شوراهای اسلامی کار- یک حق رای در مقابل کارفرما و دولت دارند، چون به هر حال قانون سه جانبه گرایی است و کارگران از هر صنفی باشند با هر شکل و تعدادی ظاهر شوند یک حق رای دارند؛ در کمیسیون سه جانبه گرایی جایی برای حضور کارگران وجود ندارد و تنها با تحریم و افشای این تشکلهای ضد کارگری و ایجاد تشکل های مستقل کارگری ممکن خواهد بود تا کارگران قدرتمند در مقابل سرمایه داران ایستادگی کنند و حقشان را بگیرند. بساط سه جانبه گرایی که در به رسمیت شناختن کانونهای صنفی نقش مستقیم ایفاء می نمایند در واقع از یک سیاست مشترک برخوردارند چیزی جز توطئه های شوم سرمایه داران برعلیه کارگران نیست و همه کسانی که این طرح ارتجاعی را تایید می کنند دشمنان کارگرانند؛ در تمام سال های گذشته با این طرح سه جانبه گرایی و اکنون انجمنهای صنفی( تشکلهای دست نشانده دولت و کارفرما) فقط و فقط فقر و سیه روزی بیشتر به کارگران تحمیل شده و وضعیت وخیم اقتصادی طبقه کارگر در شرایط کنونی نتیجه کارکرد این ارگانهای ضد کارگری و تایید کنندگانش هست.
از طرف دیگر چهره ضد کارگری نمایندگان طبقه کارگر که از طرف خانه کارگریها معرفی می شوند در مذاکرات سه جانبه پیش طبقه کارگر ایران مشخص و سرکوبگر بودن شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر برای همگان روشن شده است.
همچنانکه خود خادمی زاده هم در گفتگو با ایلنا دو سال قبل ذکر کرده بود تلاش اینها برای تشکیل کانون انجمنهای صنفی به سال ١٣٨٣ بر می گردد که اینها از وزارت کار تقاضای اجازه برای ایجاد این کانون را در یک نامه مطرح می سازند اما در آن دوره فعالیت رو بجلو فعالین کارگری در گرایش چپ و مبارزه آنان با گرایش راست باعث شد که اینها هم در این زمینه موفقیتی کسب ننمایند (کما اینکه خادمی زاده خود هم به این مورد تحت عنوان مخالفت احزاب وسازمانها و سایر تشکل های کارگری اشاره می کند) و در طول این چند سال شاهد پیشروی گرایش چپ جنبش کارگری بودیم و در مقابل گرایش راست نتوانسته عرض اندام نماید. لازم به یاد آوری است گرایش راست، تشکل کارگری را از دولتی درخواست می کرد و می کند که نه تنها میلیونها کارگر را به فقر و سیه روزی کشانده اند بلکه کارگران را در مبارزه برای احقاق حق و حقوقشان به گلوله بسته اند نمونه مشخص آن حمله به کارگران خاتون آباد در سال ٨۴ بود. یا در دو سه ماه گذشته نیروهای سرکوبگر رژیم بطرز وحشیانه ای به مجمع عمومی اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری یورش بردند و با طرز بسیار فجیعی این فعالین کارگری که فقط جرمشان متشکل شدن و دفاع از حق و اولیه اشان است شکنجه نموده و مورد اهانت و بی حرمتی قراردادند و زندانی نمودند از آنها خواستند که تشکلشان را منحل نمایند. و یا در ۱٢مرداد ماه طبق خبری از” ندای سبز چنین آمده است: ” فدراسیون جهانی کارگران صنایع کشاورزی، خدماتی و غذایی با انتشار بیانیه‌ای از فشار نیروهای امنیتی بر اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه برای انحلال این تشکل کارگری خبر داده است. ” بر اساس این بیانیه اعضای هیات مدیره این سندیکای کارگری که بیش از یک هزار عضو دارد در دو ماه اخیر از سوی ماموران امنیتی احضار شده و به آنان گفته شده است با امضای نامه‌ای، انحلال این تشکل غیر دولتی را اعلام کنند تا بازگشت به کار آنان در شرکت نیشکر هفت تپه امکان پذیر شود.
اما این تشکلهایی که با این شیوه وحشیانه از طرف دولت ، کارفرماها و و زرات کار با حمایت جناح راست جنبش مورد اذیت و آزار و انحلال قرار می گیرند تشکلهای کارگری نیستند و نمی توانند از حق و حقوق کارگران دفاع نموده و آنها را نمایندگی نمایند؟ این نیاز به تاکید نیست این تشکلهای واقعی و مستقل، مورد اعتماد کارگران است تنها تفاوتشان این است که بدون اجازه دولت و با اتکاء به نیروی خود کارگران ایجاد شده است. دولت و کارفرماها از آنجا دستور به انحلال آنها میدهند که آنها را خطری در تقابل با دولت سرمایه می دانند، و ایجاد این تشکلهای زرد همچون انجمنهای صنفی را در تقابل با این تشکلهای مستقل کارگران علم نموده تا بدین وسیله بتوانند بر حرکتهای جنبش کارگری احاطه کامل داشته و بتوانند در فردای نه چندان دور اگر تغییر و تحولی از طریق جنبش کارگری بوقوع پیوست آن را سرکوب و مهار نمایند.
و اما گرایش راست اینهمه جنایات بر علیه کارگران را مشاهده می نماید اما هنوز دست از آشتی طبقاتی بر نمی دارد، این گرایش که به نظر همان گرایش راستی است که سالها به یمن رشد رو بجلو گرایش چپ جنبش کارگری نمی توانستند در جلو صحنه باشد اما امروز به دلیل بحرانهای شدید اقتصادی و سیاسی و عدم انسجامی که در گرایش چپ سوسیالیستی موجود است که به نوعی هم خود را در سطح جنبش کارگری نشان میدهد این گرایش دوباره به جنبش و جوش افتاده است اما این بار به قصد همکاری نزدیک و ادغامش در بدنه رژیم.
در شرایط فعلی بحرانهای اقتصادی و سیاسی در درون حکومت به اوج خود رسیده و جامعه ایران با تورم و گرانی سرسام آوری که روبرو است هر روز به قهقرا میرود . دولت با روبرو شدن تحریمهای شدید اقتصادی ناتوان از برون رفت از این بحرانها و وحشت از احتمال شکل گیری اعتراضات از پایین توسط توده های کارگر و زحمتکش تنها راه رهایی خود را در سرکوب و آمادگی بیشتر در مقابله با این اعتراضات و شورش ها می بیند بنابراین، در حال تهیه و تدارک نظامی در داخل شهرها و امنیتی نمودن فضای جامعه هستند و از طرف دیگر خود این مزدوران سرمایه می دانند که بحرانهای شدید اقتصادی این بار با بحران سیاسی که رژیم به آن دست به گریبان است مربوط است و اینها همه فضا را برای حضور طبقه کارگر و به دنبال آن رادیکالیزه شدن کلیت جنبش فراهم می نماید .
از طرف دیگر علی رغم اینکه حکومت می خواهد به نیروی نظامی در این مسیر تکیه نماید اما به خوبی می داند که تنها آلترناتیوی نیست که برای دراز مدت بتواند از آن استفاده نماید بهمین دلیل بطور استراتژیکی با کمک جناح راست جنبش کارگری می خواهد با استفاده از این تشکلها (به جای شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر) نه تنها در مهار کردن حرکتهای کارگری استفاده نماید بلکه طبقه کارگر را به این قانع کنند که حل تمامی این بحرانها در گرو همکاری طبقاتی اش با سرمایه داری ایران است. برای حل بحران اقتصادی و سیاسی که جامعه را به نکبت و بدبختی کشانده تنها راه حل آن ” تقویت بخش خصوصی” است و برای تقویت نمودن بخش مذکور” فعالیت تشکلهای صنفی مجرب و گسترش و استفاده صحیح از ظرفیت های آنها” لازم است. بنابراین کارگران شما باید با صبوری طرح این ریاضت اقتصادی را به جانتان بخرید! شما باید تحمل و همکاری نمایید اگر حتی هم نانی بر سفره تان نباشد با تقویت بخش خصوصی شما هم از نعماتش بی نصیب نخواهید ماند، این است پیامی که اینها می خواهند جا بیندازند.
دلیل اینکه انجمنهای صنفی به جای شورای اسلامی کار و خانه کارگریها در این دوره برای سرمایه کارآیی دارد و عمل می کنند این است که از منظر طبقه کارگر شورایهای اسلامی کار امتحان خود را پس داده اند سابقه این تشکلها برای طبقه کارگر و فعالینش کاملاً روشن است که این ارگانهای سرکوبگر تا چه اندازه در پیشبرد سیاستهای ضد کارگری جمهوری اسلامی نقش مهمی ایفاء نموده اند علی الخصوص در دوران اعدامها دهه ۶٠ و نیز در چند سال اخیر در حمله به سندیکای کارگران شرکت واحد تهران توسط خانه کارگریهای اوباش و چاقوکش. نقشی که این مزدوران سرمایه سالها است در محیط های کارگری دارند شناسایی فعالین واقعی چپ و سوسیالیست و سد نمودن اعتراضات کارگری است. از طرف دیگر همانطوریکه دست اندر کاران این تشکلهای صنفی از جمله خادمی زاده معتقدند امید آنها این است که بتوانند خودشان را به عنوان نماینده این هفت میلیون کارگر در نهاد های بین المللی معرفی نمایند و جای شوراهای اسلامی کار و خانه کارگریها را بگیرند بنابراین رژیم فعلی به هیچ عنوان نمی تواند روی هیچ چیز شورای اسلامی کار و خانه کارگریها حساب باز نماید تا جایی که تاریخ مصرفشان را برای رژیم از دست داده اند و باید به دنبال چهره ها یا نهادهای خنثی تری باشد که هم قابل قبول طبقه کارگر ایران و هم مورد تایید نهادهای بین المللی قرار بگیرند. اینها تشکلهای واقعی کارگری را حق کارگران نمی دانند تا با پشتوانه خود کارگران بخواهند رژیم را مجبور به پذیرش این تشکلها نمایند آنها تنها می خواهند این نوع تشکلها پاسخی باشد به اوضاع نابسامان جمهوری اسلامی و ترس و وحشت از اعتراضات کارگری در آیند ه ای که بنظر می آید چندان دور نیست. این تشکل کذایی حتی قرار است که همه امکاناتش را از کمک های مالی گرفته تا دفتر و دستکش را از وزارت کار رژیم بگیرند و در کنار آن هم لابد قسم می خورند که ارتباطشان با وزارت کار تنها در حد یک همکاری میباشد و نه بیش! و شکی در این نخواهد بود که منظور از تعامل و همکاری همان ادامه دادن سیاستهای ضد کارگری تشکلهای دوست و برادرشان یعنی شوراهای اسلامی و خانه کارگریها این بار با تجارب بیشتری در طول سه دهه گذشته باشد.
همانطور که در بالا هم اشاره کردم تنها به این دلیل ساده که اینها خودشان هم می دانند که هیچ ربطی به طبقه کارگر ندارند و نمایندگان واقعی کارگران نیستند حتی از کوچکترین پشتیبانی طبقه کارگر برخوردار نیستند از این رو با دریافت دفتر و دستک و ابزار سرکوب از وزارت کارتازه نخواهند توانست در رابطه با کارگران کار بجایی برسانند باید امیدشان را به این ببندند بعد از مدتی خوش خدمتی در حضوراربابانشان در حکومت به جایی برسند.
این وظیفه فعالین کارگری و سوسیالیست جنبش کارگری است که این بار هم با هوشیاری توطئه های ضد کارگری مزدوران دولتی وزرات کار و گرایش راست را افشاء نمایند و با تدبیر و درایت لازم که همیشه از آن بهره مند بوده اند این گرایش را برای یک بار دیگر منزوی و بی موضوعیت نمایند آنها یک بار با تیز بینی و شجاعتشان این کار را کردند این بار هم خواهند کرد.

اکتبر ۲۰۱۲
بر گرفته از نشریه کارگر سوسیالیست شماره ۷