مصاحبه نشریه “موج” با حسن رحمان پناه پیرامون مسائل سیاسی ایران و کردستان

این مصاحبه در نشریه موج (شه پول)در شماره ١۵
توسط روزنامه نگار “ستیفان شمزینان” انجام گرفته است و توسط “اکام بەسیم “از کردی به فارسی ترجمه شده است!

سئوال : اوضاع سیاسی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ به ویژه در شرایط کنونی که فشارهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی تشدید شده است و وضعیت داخلی رژیم نیز به لحاظ اقتصادی با بحران عمیقی گریبانگیر است و روز به  روز تشدید می شود؟

حسن رحمان پناه : جمهوری اسلامی حکومت استبدادی ای است که با بحران زاده شده است. این رژیم که محصول بحران ناشی از قیام سال ۵۷ میباشد، برای حکومت کردن همواره از بحرانی به بحران دیگر گذر کرده است. جنگ ایران و عراق و تلاش برای “صدور انقلاب اسلامی”به خارج از مرزهای ایران، فرمان قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب “آیات شیطانی”و مترجمین و ناشرین کتابش، اقدام به انفجار مراکز یهودیان در کشورهای مختلف از جمله در آرژانتین ، مداخله در امور لبنان، فلسطین، افغانستان و عراق، و اکنون به شیوه مستقیم در سوریه، و همچنین کشمکش بر سر برنامه اتمی با غرب به ویژه آمریکا و دولت های اروپایی، بحران های هستند که جمهوری اسلامی بانی آنان و در راه  بقای خود از آنها سود برده و برای کسب منافع اش از آن ها بهره برداری کرده است. جمهوری اسلامی برای برون رفت از یک بحران، بحران دیگری آفریده و اکنون با دامن زدن به بحران های منطقه ای برای دوره ای مردم را با آن سرگرم و یا به بهانه  آن به سرکوب مبارزات توده ای پرداخته است.

در یک سال گذشته کشمکش جمهوری اسلامی با غرب بر سر برنامه  هسته ای عمیق تر شده است. افزایش این اختلافات و تشدید پی در پی تحریم های اقتصادی، بانک ها، صنعت نفت و گاز و پتروشیمی ایران را نیز در برگرفته است. این شرایط، اقتصاد ایران را هر چه بیشتر به سوی فروپاشی سوق داده است. فروش نفت ایران به عنوان منبع اصلی درآمد این کشور، به نصف کاهش یافته است. بانک های خارجی معاملات خود را با بانک های ایران به حالت تعلیق درآورده اند. به همین دلیل ایران در مقابل فروش نفت به مبادله کالا به کالا روی آورده است. اکنون جمهوری اسلامی جامعه  ایران را به سمت دوره پیشاسرمایه داری سوق داده است. روزانه مراکز کار و تولید تعطیل می شوند. ارزش ریال ایران در مقابل ارزهای معتبر خارجی در قیاس با سال گذشته، به میزان دویست درصد کاهش یافته است. (در مدت مشابه سال گذشته، ارزش دلار آمریکا ۱۲۵۰ تومان بود، اکنون ارزش دلار به مرز ۴۰۰۰ تومان رسیده است.)

بیکاری در بسیاری از مناطق ایران از سی درصد هم گذشته است. قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم به طور روزانه رو به افزایش است. بی تردید چنین اقتصاد بیمار و بحران زده ای با خود بحران های اجتماعی و سیاسی، همچنین جنگ قدرت را در درون جناح های حاکمیت تشدید خواهد کرد.

در شرایط کنونی حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری به دو دلیل اصلی تداوم می یابد. نخست اینکه این رژیم به نیروی سرکوب و کشتار متکی است که بیشتر در سپاه پاسداران تبلور یافته،  و عامل دوم نیز ضعیف بودن آلترناتیو مورد اعتماد مردم در داخل اپوزیسیون از چپ تا راست است.

برای سرنگونی حاکمیت سیاسی، تنها بحران اقتصادی و اجتماعی و یا تحریم کافی نیست، بلکه مهمتر از آن، متشکل شدن کارگران در نهادهای طبقاتی و مستقل خود، و مبارزات سازمانیافته و متحدانه توده های مردم برای سرنگونی انقلابی حاکمیت است که هنوز چنین شرایط مبارزاتی ای بوجود نیامده است.

سئوال : سرنگونی رژیم حاکم بر سوریه تا چه اندازه به تضعیف رژیم ایران کمک خواهد کرد؟ موقعیت جمهوری اسلامی را پس از سرنگونی رژیم سوریه چگونه ارزیابی می کنید؟

حسن رحمان پناه : سوریه یکی از متحدین استراتژیک ایران در سطح جهان و تنها متحد این کشور در میان کشورهای عربی بوده و هست. سوریه برای ایران پلی ارتباطی با حزب الله لبنان و حماس در فلسطین و مرکز دخالت در امور کشورهای دیگر عربی و آفریقایی است. به این جهت رژیم ایران با تمام قوا برای بقای “بشار اسد” تلاش می کند. بر اساس گزارش روزنامه “تایمز” لندن، جمهوری اسلامی ۱۰ ملیارد دلار به رژیم سوریه کمک مالی کرده است. همچنین “مناف تلاس” فرمانده گارد ریاست جمهوری سوریه پس از فرار از این کشور اعلام نمود که هم اکنون بیش از ۳۰۰۰ نفر از نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در سوریه برای دفاع از رژیم بشار اسد و سرکوب مخالفان حضور دارند. در ماه های اخیر ارسال نفت رایگان و سلاح و تدارکات روزانه از ایران به سوریه، بر کسی پوشیده نیست.

تمامی این پشتیبانی ها به این جهت ارزانی داشته می شود که سوریه حلقه  واسط ارتباط ایران در منطقه بحران زده خاورمیانه و شمال آفریقا است. همچنین سوریه با اسرائیل، دشمن فکری و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نیز همسایه و هم مرز است.

سرنگونی رژیم سوریه نه تنها بر روی ایران تاثیر می گذارد، بلکه بر تضعیف روحیه دیکتاتورهای منطقه و افزایش روحیه مبارزاتی توده ها علیه آن ها نیز تاثیر گذار خواهد بود. اما سرنگونی رژیم سوریه به معنی سرنگونی و یا فرا رسیدن نوبت ایران نیست. زیرا هر کشوری دارای ویژگی و وضعیت مختص به خود است، که با کشورهای دیگر تفاوت دارد.

سئوال : وضعیت سیاسی کردستان ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا در شرایط کنونی هیچگونه پیشروی ای در وضعیت سیاسی کردستان ایران دیده می شود؟

حسن رحمان پناه : وضعیت اقتصادی کردستان ایران با دیگر نقاط کشور تفاوتی ندارد. بلکه به علت عدم وجود مراکز بزرگ صنعتی و تولیدی از مناطق دیگر نیز بدتر است. علاوه بر این، فضای نظامی و امنیتی در کردستان در قیاس با نقاط دیگر ایران شدیدتر است. صدها هزار نیروی نظامی، بسیج و اطلاعاتی در شهرها و روستاهای کردستان مستقر شده اند. جمهوری اسلامی در کردستان از سایه خود نیز وحشت دارد. اغلب خیابان ها و میادین شهرهای کردستان علاوه بر نیروی نظامی و لباس شخصی، با دوربین مدار بسته نیز کنترل می شوند. وضعیت اقتصادی مردم این منطقه فلاکت بار است و فقر و نداری در میان توده های مردم بیداد می کند. ده ها هزار کارگر مهاجر به کردستان عراق روی آورده اند و با دستمزد پایین، عدم وجود قانون کار و امنیت شغلی ،نداشتن سرپناه و محل اسکان مناسب برای گذراندن زندگی ،کار می کنند و عرق می ریزند.

با وجود این دشواری ها که بر سر راه زندگی توده های کارگر و زحمتکش قرار دارد، جمهوری اسلامی در کردستان بر روی خاکستر آتش خشم و بیزاری مردمی حکومت می کند که هر آن امکان شعله ور شدن آن وجود دارد.

سئوال : چندی پیش حزب دموکرات و کومه له “جناح مهتدی” توافق نامه ای را با هم امضا کردند، این توافق نامه را چگونه ارزیابی می کنید و چرا کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در آن شرکت نکرد؟

حسن رحمان پناه : قبل از هر چیز لازم به یادآوری است که این توافق نامه، توافقنامه “حزب دموکرات و کومه له نیست”. بلکه توافق نامه جناحی از حزب دموکرات و یکی از جناح های سازمان زحمتکشان است که در سال ۲۰۰۰ از کومه له جدا شدند و تا بحال دو انشعاب دیگر نیز در صفوف آن ها رویداده است. سازمان زحمتکشان از روی فکری، سیاسی، ستراتژی و حتی سازمانی نیز هیچ ارتباطی با کومه له و سنت های آن ندارد. این توافق نامه نشان می دهد که دو جریان مذکور از نظر فکری، سیاسی، و استراتژی با هم نزدیک هستند. بنابر این طبیعی است که باهم به توافق برسند.

این توافق نامه به دلیل ماهیت قدرت طلبی این دو جریان و تناقض آن با سطح مبارزات امروز مردم کردستان، نه در داخل جامعه کردستان ایران  و نه از سوی احزاب و سازمان های سیاسی دیگر و نه توسط هم پیمانان استراتژیک آن ها در سطح سراسری و نه در صفوف احزاب و جریانهای لیبرال و ناسیونالیست های عظمت طلب ایران ، با استقبال روبرو نشد و بلکه با انتقاد و مخالفت شدیدی مواجه گردید. این دو جریان می پنداشتند که با این اقدام دل آمریکا و غرب را بدست خواهند آورد، که آنها نیز کمترین اهمیتی به این توافقنامه نشان ندادند. علاوه بر این به مفاد توافق نامه نیز انتقاد زیادی وارد است. به دلایل مذکور و به ویژه به دلیل تفاوت در استراتژی و سیاست و همچنین شیوه فعالیت جهت سرنگونی رژیم اسلامی، انتخاب دوست و هم پیمان در سطح سراسری در داخل و خارج ایران ، راهکارشان در پاسخ به حل مسئله ملی در کردستان و پایان دادن به ستم ملی، همچنین ساختار حاکمیت توده ها در کردستان و به دلیل ایجاد تفرقه در صفوف نیروهای  سیاسی موجود  و مردم کردستان، کومه له نمی توانست و نمی تواند در چنین همکاری و اتحاد عملی شرکت کند.

سئوال : گفته می شود در کردستان ایران بر خلاف گذشته چپ رو به نزول و نیروهای ملی در حال رشد میباشند. آیا واقعا چپ رو به نزول است؟ اگر رو به نزول است، دلایل آن کدامند؟

حسن رحمان پناه : بهتر است کسانی که چنین ادعایی را مطرح می کنند با سند و مدرک صحت ادعایشان را ثابت کنند. علاوه بر این عوامل رشد نیروهای ناسیونالیست کدام ها هستند؟ کدام برنامه و استراتژی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجب چنین رشدی گشته یا خواهد شد؟

برخلاف این ادعاها، چپ در کردستان و جریان کمونیستی که در شکل برنامه و استراتژی کومه له تبلور یافته است، در چند سال گذشته گام های بزرگی را به پیش برداشته است. این امر نشانه پایگاه اجتماعی این جریان و اثبات صحت استراتژی سیاسی کمونیستی که در میان توده های ستمکش کردستان جواب شایسته خود را گرفته است، می باشد. اینها نشانه توانایی این گرایش در به پیروزی رساندن جنبش سیاسی – طبقاتی و همچنین داشتن برنامه جهت پایان دادن به ستم ملی علیه مردم کردستان است.

اعتصاب پیروزمندانه ١۶ مرداد سال ١٣٨۴ و ۲۳ اردیبهشت ١٣٨٩، مراسم های گرامیداشت اول ماه مه روز جهانی کارگر، ٨مارس روز جهانی زن، روز کومه له و سازماندهی ده ها اعتراض و نارضایتی دیگر در دفاع از فعالان کارگری دربند و دیگر زندانیان سیاسی، تنها نمونه هایی از صف آرایی جریان کمونیستی و چپ جامعه در کردستان است. آیا این مبارزات و کارنامه روشن نزول چپ را نشان می دهد یا رشد و تکامل آن  را؟ آیا نیروهای “ملی” می توانند سازماندهی یک حرکت اجتماعی و به پیروزی رساندن آن را به ما نشان دهند.

سئوال : تعدادی از ناظران سیاسی بر این باورند که صحنه سیاسی کردستان ایران کم کم دارد در اختیار “پژاک” قرار میگیرد. به نظر شما نیروهای سیاسی دیگر آن قدر ضعیف اند که میدان سیاسی کردستان را به “پژاک” واگذار کنند؟

حسن رحمان پناه : به نظر من این ادعا نیز از نوع تبلیغاتی است که در پرسش پنجم بدان پاسخ دادم. تمام فعالیت پژاک از مبارزه مسلحانه که هر از گاهی انجام داده اند و تعدادی از جوانان را به سوی خود جلب کرده اند، فراتر نمی رود. فعالیت آن ها بیشتر در مناطقی است که پیشتر “پ ک ک” به شیوه علنی اجازه کار و فعالیت داشته است. علاوه بر این، فعالیت پژاک تابع مصلحت و منافع “پ ک ک” است. “پژاک” برای پاسخگویی به خواست های توده های مردم کردستان از جمله حل مسئله ملی، حقوق کارگران، زنان، جوانان و دیگر اقشار جامعه برنامه معین و مناسبی ندارد. ضمنا “پژاک”در هیچ یک از جنبش های اجتماعی اصیل نیز جا پایی ندارد. پس این سحر و جادو چیست که باعث شده  میدان سیاست در کردستان ایران به “پژاک” واگذار شود.

سئوال: چرا کومه له (من سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را به عنوان کومه له قبول دارم)، خود را از احزاب دیگر از قبیل حزب دموکرات و پژاک و دیگران دور نگه می دارد؟ خیلی مواقع این احزاب بدون حضور شما گردهم می آیند. چه دلیلی دارد؟

حسن رحمان پناه : اگر منظور شما ارتباط با دیگر احزاب و جریان های سیاسی است، کومه له همواره کوشیده است با دیگر جریان های اصلی حاضر در صحنه سیاسی کردستان ارتباط برقرار نماید و فضای سیاسی آرام و مسالمت آمیزی را با فرض گرفتن اختلافات سیاسی، ایدئولوژیک و برنامه ای در جامعه کردستان ایجاد نماید. اگر منظور شما کار مشترک و همکاری از نوع توافق نامه حزب دموکرات و جریانی از زحمتکشان است، لازم است تآکید نمایم که کومه له به اقدامات بزرگتر و چتر فراگیرتری می اندیشد و با آگاهی کامل وارد چنین توافق نامه های محدودی نخواهد شد.

علاوه بر این،  همکاری نزدیک تر میان جریان هایی صورت میگیرد که از نظر سیاسی، استراتژی و تحلیل اوضاع سیاسی و راهکار جوابگویی  به وضعیت کنونی به همدیگر  نزدیک تر هستند. اختلاف در عرصه سیاست ، استراتژی و تحلیل سیاسی، دلایل اصلی دوری کومه له از جریان هایی است که بدان اشاره نمودید.

برگرفته از جهان امروز شماره ٢٩٨