خطر جنگ در کردستان عراق , راه حل استقلال کردستان است!

نسان نودینیان: اوضاع سیاسی در عراق وارد دوره پر از تنش و التهاب شده است. درگیری مسلحانه در “دوز خورماتو” میان نیروی ارتش عراق (سپاه عملیاتی دجله) و نیروی پیشمرگ احزاب حاکم در کردستان عراق یک کشته و بیش از ده نفر زخمی به جا گذاشت. هم اکنون نیروهای مسلح دو طرف در حال آماده باش کامل هستند. با سنگربندی نظامی در مناطق مرزی کرد نشین و عرب نشین٬ که شامل استانهای کرکوک٬ موسل٬ دیاله و…. میشود٬ در یک طرف دولت مرکزی تحت حاکمیت نوری مالکی با اعزام سپاه نسبتا قوی “سپاه عملیاتی دجله” با ظرفیتها و تجارب نظامی فرماندهان ارتش “بعث” دوره صدام حسین و در جبهه اقلیم کردستان، نیروهای مسلح پیشمرگ با ارقام هزاران نفره٬ عملا صف آرایی در مقابل همدیگر را فراخوان و آماده باش داده اند.

بوی باروت و توپ و خمپاره و در یک کلام جنگ این دو نیرو٬ فضای سیاسی در عراق و کردستان عراق را تحت تاثیر خود قرار داده است. به منظور روشن کردن جوانب و تبعات سیاسی و مشقات ناشی از این جبهه بندی ها٬ سوالات زیر را با محمد آسنگران دبیر کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری درمیان گذاشته ام.

 اولین سوال من اینست که آخرین تحولات و اخبار این مناقشات از چه قرار است. چرا این شرایط پیش آمده است؟ سابقه تاریخی مرزهای توافقی یا منطقه تحت حاکمیت اقلیم کردستان از کی مورد منازعه و دعوا است.؟

محمد آسنگران: ریشه این موضوع اساسا به جدال دو جنبش ناسیونالیستی عرب و کرد برمیگردد. این جدالی قدیمی است و تاریخ آن طولانی است. با تحولات دهه نود میلادی در عراق از آن هنگام تا کنون عملا احزاب ناسیونالیست کرد حاکمیت کردستان را از آن خود کرده و دولت مرکزی دخالت چندانی در کردستان نمیتواند بکند. به این معنا اعمال ستم ملی هم منتفی شد. اما مسئله کرد مبنی بر تعیین چگونگی حاکمیت مناطق کرد نشین و حد و حدود آن همچنان حل نشده باقی مانده است.

بعد از اشغال عراق بوسیله آمریکا و متحدینش در سال ۲۰۰٣ متعاقبا دولت توافقی جریانات ناسیونالیست و اسلامی در عراق شکل گرفت و احزاب ناسیونالیست کرد یک پای قدرت در عراق شدند. اما همزمان اقلیم کردستان به عنوان یک دولت”فدرال” شکل گرفت و بر اساس قانون مصوب دولت عراق قانونیت یافت. از این تاریخ به بعد کشمکش و جدال حاکمین بغداد و اربیل بر سر تسلط بر مناطق مرزی عرب نشین و کرد نشین شکل گرفت. چگونگی حاکمیت بر استان و شهر کرکوک عمدتا به دلیل ذخایر نفتی آن در مرکز این جدال قرار دارد. اما همزمان استانهای موسل و دیاله و کل مناطق مرزی مورد بحث هم بخشی از این جدال را تشکیل میدهند. بر این اساس ماده ای قانونی که معروف به ماده ۱۴۰ میباشد برای تنظیم و تقسیم قدرت دو طرف بر این مناطق تدوین و تصویب شد. این ماده قانونی مورد توافق دو طرف اجرا نشده باقی مانده است و همچنان مورد مناقشه است.

جدال ناسیونالیسم عرب و کرد در یک سال گذشته بر محور جدال و اختلاف مالکی نخست وزیر و فرمانده کل قوای عراق و بارزانی به عنوان رهبر اقلیم کردستان حاد و حاد تر شد. مالکی در عراق به ارتباط نزدیک با حکومت اسلامی و سپاه پاسداران اسلامی معروف است و گفته میشود نیروی ایران در عراق است.  ائتلافهایی از احزاب کرد و غیر کرد که عمدتا شامل حزب دمکرات کردستان عراق٬ اتحادیه میهنی کردستان عراق و دو جریان علاوی و مقتداصدر برای عزل مالکی شکل گرفت. در میانه راه با دخالت و اعمال فشار جمهوری اسلامی جلال طالبانی و مقتدا صدر از پیگیری پروژه عزل مالکی پشیمان شدند. مالکی در قدرت ماند. طالبانی و جریان علاوی و مقتدا صدر سعی کردند با سازش همراه با دیالوگ انتقادی با مالکی موقعیت خود را تحکیم کنند.

اما مالکی از این فرصت استفاده کرد و برای قدر قدرتی خود و تعیین تکلیف جدالش با بارزانی یک سپاه عملیاتی به اسم “سپاه عملیاتی دجله” سازمان داد و یکی از فرماندهان شناخته شده قبلی ارتش صدام حسین را به فرماندهی این سپاه تعیین کرد و آنها را همراه انواع سلاح سبک و سنگین روانه کرکوک کرد. هدف این سپاه اسما حفاظت از مرزهای عراق در مناطق کردستان تعیین شد. اما اولین اقدامش سنگر بندی و اعمال قدرت در اطراف شهر کرکوک بود. با این تحرکات نیروی پیشمرگ احزاب حاکم بر کردستان عراق هم به تقویت نیروی مسلح خود در این مناطق پرداختند. این دو نیروی مسلح در شهر “دوز خرماتو” با هم درگیر شدند و چند نفر زخمی و کشته نتیجه درگیری آنها بود. به دنبال این برخورد نظامی دو طرف نیروهای بیشتری به مناطق مورد اختلاف اعزام کردند و اعلام آماده باش نظامی دو طرف برای جنگی بزرگتر از نتایج این جدال تا کنون است.

با این تحولات رئیس پارلمان عراق طی سفری به کردستان و ملاقات با بارزانی زمینه مذاکره و توافق را فراهم کرد و این مذاکرات تا این لحظه همچنان ادامه دارد. طرفهای مذاکره عبارتند از دو هیئت نظامی از وزارت دفاع عراق و وزارت پیشمرگ کردستان عراق٬ بعلاوه یک هیئت از نمایندگان آمریکا که تلاش میکنند تعادلی میان نیروهای دو طرف ایجاد کنند. بر اساس نتایج اعلام شده این مذاکرات قرار است هر دو طرف نیروهای اعزامی خود را به جاهای قبلی برگردانند و از درگیری نظامی پرهیز کنند. اما معلوم است که این توافق موقتی است و تا کنون هیچ تضمینی برای عدم از سر گیری جنگ نظامی تمام عیار وجود ندارد.

مناقشات بین دولت  عراق و حاکمیت اقلیم کردستان عراق هردم حادتر میشود و در هفته گذشته  به رودرویی های نظامی منجر شد. این مساله مهمی است که کل منطقه  را تحت تاثیر خود قرار میدهد. رقابت دو جریان حاکم در کردستان عراق و بغداد تازه نیست. آنچه تازه است حاد شدن این مناقشات و نزدیک شدن به فاز نظامی است.

 

نسان نودینیان: به گفته مسعود بارزانی اختلافات دو طرف این جدال از این قرارند: عدم پایبندی مالکی به قانون اساسی عراق (اجرا نشدن ماده ۱۴۰)، مسئله حاکمیت بر کرکوک و دیگر مناطق کُردنشین خارج از محدوده اقلیم، بودجه پیشمرگ، مسئله نفت و گاز و به قول بارزانی عدم تمرکز قدرت که هم اکنون نوری مالکی آنرا در دست خود قبضه نموده است.

به نظر شما بر متن این زمینه ها که روزانه از طریق میدیا و رسانه ها در میان جامعه کردستان افکار عمومی مردم را احاطه کرده اند، جنگ و درگیری مسلحانه یا راه حل دیپلماسی  مثلا راه حل دخالت دولتهای آمریکا و ائتلاف و یا راه حل استفلال کردستان کدامیک میتواند مردم را از نگرانی کنونی نجات بدهد؟.

محمد آسنگران: اختلافاتی که مسعود بارزانی به آن اشاره کرده است هر کدام گوشه هایی از مناقشات دو طرف را تشکیل میدهد. اما اصل مناقشه بر سر حاکمیت و سهم خواهی دو طرف برای تصاحب قدرت و کسب امکانات بیشتر در کردستان است. در این میان تسلط بر شهر کرکوک به دلیل وجود ذخایر عظیم نفت و گاز و گوگرد آن در مرکز این جدال قرار دارد. البته دیگر ذخایر نفتی در مناطق کرد نشین هم به اندازه کافی وسوسه کننده است و هر کدام تلاش میکنند بر آن ذخایر مسلط شوند. بنابر این قدرت سیاسی و کسب حاکمیت بر مناطق کرد نشین در شرایط فعلی اساس اختلاف آنها را تشکیل میدهد. ولی ناگفته پیدا است که این قدرت و حاکمیت را برای تسلط و بهره برداری از ذخایر عظیم نفتی و گازی و دیگر منابع این مناطق میخواهند. به این معنا هیچ کدام از دو طرف جدال٬ نماینده خواست و امیال مردم نیستند. در این میان هیچکدام از دو طرف درگیر٬ به فکر مردم و زندگی آنها و مطالبات آنها نیستند.

اما در مورد راه حلها باید بگویم جنگ و راه حل نظامی فقط به کشتار مردم و ویرانی بیشتر این مناطق منجر میشود و نهایتا دو طرف به هر نتیجه و سازشی برسند مردم بازنده اصلی آن و قربانی آن خواهند بود. راه حل دیپلماسی و مذاکره با دخالت آمریکا برای ایجاد تعادلی جدید در میان این نیروهای ارتجاعی حاکم بر عراق هم جواب نیست. زیرا تا هنگامیکه مسئله کرد حل نشده باقی بماند این جدال و کشمکش میتواند هر آن سر باز کند و مردم را گوشت دم توپ دو طرف کند. آمریکا هم به نسبت منافعی که دارد در هر دوره ای در کنار جریانات و دولتهای خاصی قرار میگیرد. نزدیکی آمریکا به احزاب حاکم بر کردستان عراق هم همیشگی و استراتژیک نیست که احزاب ناسیونالیست بتوانند به آن دل خوش کنند. فردای بعد از تحولات سوریه امکان اینکه ترکیه و آمریکا سیاست دیگری را در پیش گیرند و همین احزاب حاکم بر کردستان عراق را به نفع دولت مرکزی عراق تحت فشار قرار دهند کم نیست.

بنابر این تنها راه حل مسئولانه و کم دردسری که میتواند برای همیشه جدال ناسیونالیسم کرد و عرب را پایان دهد و مانع درگیری و جنگ و خونریزی شود و در عین حال مسئله کرد را یک بار برای همیشه حل کند٬ به رسمیت شناختن کردستان عراق به عنوان یک دولت مستقل و تشکیل دولت کردستان است. اگر مردم ساکن کردستان عراق بتوانند دولتی مستقل غیر قومی و غیر مذهبی را در کنار دولت عراق برپا کنند٬ امکان این را فراهم میکنند که مردم کرد و عرب در کنار همدیگر زندگی کنند. این راه حل امکان دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود را بیشتر از هر راه حل دیگری فراهم میکند.

 

نسان نودینیان: حزب کمونیست کارگری در رابطه با این مساله اطلاعیه ای داده است.  فراخوان شما چیست؟

محمد آسنگران: من فکر میکنم مردم و نیروهای چپ و سکولار عراق باید خطر جنگ و جدال دو طرف درگیر را بیش از همیشه درک کنند و ماهیت ارتجاعی دو طرف را بیش از همیشه متوجه شده باشند. برای مهار و کنار زدن این جریانات ارتجاعی ناسیونالیست و اسلامی حاکم بر عراق٬ مردم و در راس آنها جریانات چپ باید اقدامات عملی مشخصی را در دستور قرار دهند.

جریانات چپ بویژه جریانات کمونیسم کارگری در عراق لازم و ضروری است یک جبهه مستقل از دو طرف این جدال را نمایندگی کنند. به یک معنا جبهه سوم یا همان مردم فراموش شده که هست و نیستشان اکنون  در معرض خطر جدی جنگ دو طرف ارتجاع اسلامی و ناسیونالیستی قرار گرفته است٬ باید به میدان بیایند.

مردم بایدعلیه سیاستهای جنگ طلبانه متحدانه به میدان بیایند و اعمال حاکمیت خود را به عنوان آلترناتیو طرفین درگیر مطرح کنند. مردم و در راس آنها نیروهای چپ و آزادیخواه و حق طلب کرد و عرب٬ باید دولت مالکی را تحت فشار قرار دهند که دست از ماجراجویی و لشکر کشی به سبک صدام حسین بردارد و به او بفهمانند که مسئله کرد راه حل نظامی ندارد. تجربه تاریخی عراق٬ ترکیه و ایران اینرا ثابت کرده است. مردم باید برای برکناری مالکی و همه جریانات اسلامی و ناسیونالیست از قدرت و اعمال حاکمیت خود به میدان بیایند. تنها راه حل انسانی و مترقی در کردستان هم این است که مردم کردستان به منظور اعمال حاکمیت خود دست به کار ایجاد سازمانها و تشکلهای توده ای خود بشوند و تلاش کنند جریانات مافیایی ناسیونالیست و اسلامی کرد را حاشیه ای کنند و با اجرای یک رفراندوم در مناطق کرد نشین شرایط و زمینه تشکیل دولت مستقل کردستان را فراهم نمایند.

نسان نودینیان: مردم عراق بطور کلی و مردم کردستان عراق چه نفعی در این میان دارند؟

محمد آسنگران: هیچ نفعی ندارند. مردم تا وقتیکه نتوانند با اعمال حاکمیت متشکل خود این جریانات ارتجاعی اسلامی و ناسیونالیست را حاشیه ای کنند٬ زندگیشان همچنان در معرض خطر جنگ و خونریزی و خانه خرابی این جریانات قرار دارد.

نسان نودینیان: نقش دولت های منطقه و مواضع آنها چیست؟

محمد آسنگران: جمهوری اسلامی تماما در کنار مالکی و دست اندر کار تقویت دیگر جریانات اسلامی تروریست در عراق است و از راههای مختلف جریانات حاکم بر کردستان را هم تحت فشار قرار داده است که با مالکی و دیگر جریانات اسلامی همراه شوند. دولت ترکیه فعلا و در شرایط کنونی که موضوع سوریه حاد شده است٬ خود را نزدیک احزاب حاکم در کردستان عراق میداند و علاقه مند است که دولت مالکی به دلیل همراهیش با جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارد. در عین حال ترکیه از طریق کمک احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق تلاش میکند که در کردستان سوریه نیروی متحد خود را سازمان بدهد و همین چند روز گذشته در شهر اربیل نیرویی به اسم “ارتش آزاد کردستان سوریه” تشکیل شد٬ که این هدف را دنبال میکند. دولتهای عربی به دلیل مناقشات منطقه ای و اختلاف منافعی که با جمهوری اسلامی دارند٬ نیروهای اسلامی متحد جمهوری اسلامی در عراق را مانع اعمال نفوذ خود در این کشور میبینند و خود را در جبهه ترکیه و از این طریق نزدیک به احزاب حاکم در کردستان عراق میبینند. دولت آمریکا هم اگر چه تلاش میکند که تعادل قوای جدیدی در عراق را به نفع احزاب کرد حاکم بر کردستان عراق تقویت کند اما این نقش را اساسا در چهار چوب منافع عمومی تر خود در تحولات منطقه از جمله تحولات سوریه و احتمالا در قدم بعدی ایران دنبال میکند. لازم به تاکید است که این موقعیت حاصل دوره کنونی و اوضاع حاد سوریه است. بدون شک بعد از سقوط اسد٬ جمهوری اسلامی در موقعیت ضعیفتری قرار خواهد گرفت و ناچار به امتیاز دهی بیشتری به ترکیه و کشورهای عربی خواهد شد. ناگفته نماند که جمهوری اسلامی همزمان تلاش میکند راه سازش با غرب را هم مطرح کند. اما کل این پروسه به تضعیف جبهه جمهوری اسلامی و تبعا مالکی می انجامد. با این حال در دراز مدت تا هنگامیکه مسئله کرد لاینحل مانده باشد امکان جنگ و خون ریزی بین ناسیونالیسم کرد و عرب وجود دارد. *