«سحابی»، بیش از سردمداران رژیم نگران است!

اعتراضات چند ماهه و بویژه چند هفته‏ی اخیر بر نگرانی‏های سران نظام افزوده است. در حقیقت این فقط سران حکومت نیستند که بر نگرانی‏های‏شان افزوده شده است بل در این میان جریانات، حامیان و مدافعینِ سیستم و مناسبات سرمایه‏داری هم هستند که دارند آه و ناله سر می‏دهند و دارند اندرباب تحرکات بحق و مقابله‏ای مردم علیه‏ی سرکوب‏گران شکوه و گلایه می‏کنند. این هراسان از انقلاب، به بهانه‏های متفاوت دارند بر طبل استراتژی مبارزه‏ی بی ثمر می‏کوبند و دارند افکار عمومی را از اتخاذ هر گونه راه‏ها و روش‏های تعیین کننده باز می‏دارند.

سی سالی‏ست که رژیم جمهوری اسلامی دارد سلاح‏های‏اش را بسوی اعتراضات کارگری – توده‏ای نشانه می‏گیرد و سی سالی‏ست‏ که راه هر گونه مبارزه‏ی مسالمت آمیز و مدنی در درون جامعه را بسته است و دارد ابتدائی‏ترین خواسته‏های توده‏ها را با گلوله پاسخ می‏دهد؛ سی سالی‏ست که فضای سرکوب و خشونت را بر جامعه‏ی‏مان حاکم گردانده است ولی در عوض، به اصطلاح مدافعین منافع‏ی مردمی دارند هم‏چنان از بی ثمری و نافرجامی مبارزه‏ی مقابله‏ای سخن می‏گویند، بدون این‏که بر این امر واقف گردند که پایه‏های جامعه‏ی ایران را ظالمان با بگیر و به بند و کُشت و کُشتار محرومان پی ریخته‏اند؛ بدون این‏که واقف گردند که سران حکومت بدون نشانه‏گیری سلاح به روی مردم قادر به حکومت‏داری نیستند. براستی کدام عقل سلیمی‏ست که می‏تواند بخود بقبولاند، دلیل تحرکات ضد انقلابی دشمنان و ارتکاب این‏همه جنایات و کُشتار، در تحرکات عملی مردم نهفته می‏باشد؟ کدام عاقل و یا "سیاست‏مداری" می‏تواند بپذیرد که بانی، شروع کننده و تداوم دهنده‏ی خشونت، کسانی جز حاکمان و زورگویان نیستند؟

در حقیقت خشونت‏های اخیر بدون بُرو برگردی نمایان‏گر خلق و خوی و تمایل باطنی رژیم جمهوری اسلامی‏ست؛ بدون بُرو برگردی با سیاست‏های‏شان جور در می‏آید و خلاف آن، در خلاف منفعت‏شان قرار دارد. سرکوب‏گران رژیم این‏روزها وحشیانه بجان مردم افتاده‏اند و در خیابان‏ها دارند خون مخالفین بی‏دفاع و بی سلاح را بر زمین می‏ریزند؛ دارند جوانان و معترضین را با ماشین له و لورده می‏کنند تا مانع‏ی گسترش اعتراضات مردمی گردند. چرا که پی بُرده‏اند موقعیت نظام‏شان به خطر افتاده است؛ چرا که پی بُرده‏اند اعتراضات مردمی و جامعه بمانند سابق نیست و رنگ و بوی دیگری بخود گرفته است. تصمیم دشمن از همان آغاز در برابر اعتراضات مردمی روشن بود و اینرا در عمل و در دوره‏های متفاوت نشان داده‏اند و هر زمان‏که از جانب توده‏ها و جوانان خطری احساس نموده‏اند، به قلع و قمع آنان پرداخته‏اند. این زبان رایج سران حکومت است و با این زبان به میدان آمده‏اند؛ با این زبان دارند با مردم سخن می‏گویند و با این زبان تاکنون کار کرده‏اند و طبعاً با این زبان هم می‏توان بساط‏‏ شان را بر چید. این تنها و یگانه راهِ نجات مردم, رنج‏دیده و محرومان از شر هر گونه ظلم و تباهی‏ست. این جنگی‏ست که سران رژیم آغاز نموده‏اند و هم‏چنان دارند ادامه می‏دهند و بدون شک در این میانه نیروهای مدافع‏ی مردمی، مستحق دفاع و مجاز به مقابله‏اند. این پائین‏ترین حقی‏ست که در مقابل عناصر متعهد به انقلاب قرار گرفته است و نمی‏توان و صحیح هم نیست تا به بهانه‏ی پرهیز از خشونت و یا به بهانه‏ی جلوگیری از تحرکات ضد انقلابی دشمنان طبقاتی کارگران – زحمت‏کشان، از توضیح, ماهیت واقعی سران نظام سرباز زد و بر روش‏های نافرجام مبارزه اصرار ورزید. 

به عبارتی حقیقی‏تر باید گفت که سکوت و دعوت معترضین به آرامش و پی‏گیری خواسته‏های اولیه خودی و آن‏هم در چهارچوبه‏ی قانون، به معنای دعوت به پذیرش بیش از این نظام جمهوری اسلامی‏ست و این سیاست در خدمت به رهائی و آزادی مردم از اسارت و بندگی نیست؛ دعوت به خویشتن‏داری بیش از این معترضین به بی‏عدالتی‏های موجود در جامعه، ضمانتی بر بردوامی سران حکومت است؛ تلاش و ترغیب جنبش‏های اعتراضی به سمت روش‏های مسالمت آمیز و مبارزه‏ی مدنی، مبارزه‏ای که سی سال ثمره‏ی خود را در ابعاد متفاوت بر جای گذاشته است، به معنای تخلیه‏ی رادیکالیزم اعتراضی‏ست. این سیاست، باب طبع جریانات و افرادی‏ست که از انقلاب توده‏ای هراسناک‏اند و دارند در عمل نقش سوپاپ اطمینان نظام‏های سرمایه‏داری و از جمله رژیم جمهوری اسلامی را بازی می‏کنند. یکی از این افراد «عزت الله سحابی»ست که خیابانی و علنی شدن خشم و نفرت مردم از سران رژیم جمهوری اسلامی باعث گردیده است تا بر خشم و نگرانی‏اش افزوده گردد و دارد برای رژیم جمهوری اسلامی و "رهبر فقیه‏"اش دل می‏سوزاند و دارد برای حفظ نظام و خامنه‏ای، مردم را به آرامش و خویشتن‏داری بیش از این دعوت می‏کند. وی در این زمینه و در مصاحبه‏ای با سارا سماواتی می‏گوید: "مردم با توجه به همین اصراری که طرف مقابل بر خشونت دارد و با توجه به اینکه حتا در روزی مثل عاشورا تظاهرات مردم را به آن سمت می‏کشد، مردم باید هر چه بیشتر از آن دوری کنند و مبارزه دموکراتیک را طولانی‏تر و کم هزینه‏تر کنند. در واقع مردم باید خویشتن داری کنند. این درک ما و تجربه ما از مبارزات سیاسی در این جامعه است و از مردم ایران این تقاضا را داریم. حال چقدر این توصیه ما را بپذیرند و عمل کنند… ما سعی خودمان را می‏کنیم".

چنان‏چه بخواهیم از تجربه‏ی منفی و بی ثمری مبارزه‏ی سیاسی گذشته‏ی «عزت الله سحابی» حرفی بمیان نیآوریم و به ایده‏ی کنونی‏اش بپردازیم، بی تردید می‏توان گفت که در زیر سلطه‏ی دیکتاتوری خشن و عریان، طولانی‏ترین، کم هزینه‏ترین اعتراضات مردمی، "خوشتن‏داری" و تسلیم در مقابل خشونت‏های رژیم جمهوری اسلامی نیست که «سحابی» کهنه کار، مبلغ آن می‏باشد. «سحابی,» سراسیمه، دارد سیاستی را به مردم دیکته می‏کند که سی سالی‏ست‏ جامعه‏ی ایران با چنین تجارب منفی و بی سر انجامی روبرو می‏باشد و تاکنون هزینه‏های بس سنگینی در این را