ابهاماتی پیرامونِ «گذار به دموکراسی»

شعارِ « برگزاری رفراندوم برای تغییر قانون اساسی رژیم» و یا شعار پیش بسوی «انتخابات آزاد» و «حق حاکمیت صندوق رأی» میتوانند تا ابدالدهر در حد شعار باقی بمانند و به آنها دلخوش کرد. امّا پرسش اساسی این است که چگونه و تحت چه روش مبارزاتی قرار است این شعارها متحقق شوند؟ آیا بنا است برای «گذار به دموکراسی» و حق «حاکمیت صندوق رأی» همگی دست در دست هواداران «اصلاحات» در همین رژیم بدهیم، به پای صندوق های رأی برویم و برای تعدیل استبداد مذهبی حاکم بر کشورمان آرای خود را در صندوقهای رأی بیاندازیم؟ در رابطه با پاسخ روشن به این سئوال هیچ لزومی ندارد که صفحات بیشماری را در جهت توجیه و تئوریزه کردن این خواست سیاسی قلمی کنید. همینکه کوتاه و مختصر شرح دهید برای تحقق شعارِ «انتخابات آزاد» چه تاکتیکِ مبارزاتی را برگزیده اید، بسهولت کافی است دریابیم که اساسا ً آن جایگاهی را که شما برای اپوزیسیون در مانیفست سیاسی خود در این برهه زمانی در مقابلهء با جمهوری اسلامی در نظر گرفته اید چیست.

کوروش اعتمادی
۲۵ نوامبر ۲۰۱۲
Koroush_etemadi@hotmail.com

****
نزدیک به سه دهه است پروسهء «اپوزیسیون سازی» و یا با کلامی رایج تر روندِ ایجادِ «آلترناتیو سیاسی» با هدف تغییر رژیم و سکولاریزه کردنِ ساختارِ نظام سیاسی ایران نا روشن و با شکست مواجه شده است. امّا در مقابل، در خلالِ همهء این سالها، شاهد بوده ایم که چگونه اجتماعات کوچک تحت عنوانهای پُرطمطراق «اپوزیسیون»، یکی پس از دیگری شکل یافتند که هر یک پس از مدّت زمان کوتاهی در بی تعادلی محض، متلاشی و محو شدند بی آنکه در صحنه سیاست اثری ماندگار از خود برجای بگذارند. در روند این فروریختگی ها، هرگز شاهد نبودیم که تلاشهایی صورت گیرد تا دلایل اصلی این شکست های مستمر را بررسی کنند و آنها را جهت داوری در اختیار افکار عمومی قرار دهند؟ آنچه که در این راستا پیش از هرچیز قابل تعمق بوده است؛ اصرار و ادعای چند بارهِ برخی از شخصیت ها و دستجات معین سیاسی است که ظاهرا ً این وظیفه را یافته اند، بدون در نظر گرفتن دلایل همهء ناکامیها و یا درک صحیحِ ازاشتراکات مهّم سیاسی جهت پیوندهای گسترده اپوزیسیون، به «سامانه» های کوچکی دلخوش باشند که احیاناً روزی امکان یابند در سایه «نظم قانونی» این حکومتِ «ماوراءطبیعی» جوازِ فعالیت علنی دریافت کنند.
حتی روندِ رو به رشدِ بحران رژیم با جامعه بین المللی، آنهم در این ابعادِ خطرناک اش، ضرورت حس تعهد و آینده نگری در بین نیروهای مخالف رژیم نسبت به سرنوشت کشور را سبب نشد تا تدبیری اندیشه شود برای بُرون رفت از این بُن بست ویرانگر. ناروشنیهای آشکار درشعارها، روشهای مبارزاتی و استراتژی سیاسی گروه بندیهای گوناگون اپوزیسیون، در برپایی حاکمیتی دمکراتیک و عرفی همچنان در پرده ابهام فرو رفته است و پراکندگی همچنان وجه بارز جامعه سیاسی ایرانی محسوب میشود.
روند پیشبرد «اصلاحات» در درون نظام، نه ساقط کردن کل نظام اسلامی، حول شعارهای معین با محتویی مجعول؛ وجه قالب دیدگاه «اپوزیسیونی» است که خود را پیشتر از سر ندانسته و حسابگرایانه به جنبش «مدنی» متصل میداند نه سیاسی که بدین بهانه بیشتر توجیه گر وضعیت سیاسی موجود در کشور باشد و نه تغییر آن.
تلاش برای «برگزاری رفراندوم جهتِ تغییر قانون اساسی» رژیم اسلامی و یا این اواخر طرح برگزاری «انتخابات آزاد» در چارچوب حکومت ولائی، از جمله آن توهم پراکنی در بین جامعه شهروندی است که گویی سران حکومت اسلامی یکشبه خوابنما شده اند تا برای نفی خود از صحنه سیاست، بر سر هر کوچه و برزنی صندوق رأی ای دائر کنند!!! ابتداء آقای سازگارا و شرکا از درون با در دست داشتن طرح «برگزاری رفراندوم جهت تغییر قانون اساسی» و تعدیل قدرت ولی فقیه به بُرون مرز کوچ میکنند که پس از واکنش همه جانبهء بخشی از جامعه سیاسی، شعار مزبور به کناری گذاشته میشود و جای خود را به شعاری دیگر میدهد؛ «انتخابات آزاد» و یا «حق حاکمیت صندوق رأی». البتّه همهء این ادعاها در حد شعار باقی است و فاقد توجیهات عملی که چگونه و در چارچوبِ چه راهکارهای عملی قرار است این شعارها تحقق یابند. شعارِ « برگزاری رفراندوم برای تغییر قانون اساسی رژیم» و یا شعار پیش بسوی «انتخابات آزاد» و «حق حاکمیت صندوق رأی» میتوانند تا ابدالدهر در حد شعار باقی بمانند و به آنها دلخوش کرد. امّا پرسش اساسی این است که چگونه و تحت چه روش مبارزاتی قرار است این شعارها متحقق شوند؟ آیا بنا است برای «گذار به دموکراسی» و حق «حاکمیت صندوق رأی» همگی دست در دست هواداران «اصلاحات» در همین رژیم بدهیم، به پای صندوق های رأی برویم و برای تعدیل استبداد مذهبی حاکم بر کشورمان آرای خود را در صندوقهای رأی بیاندازیم؟ در رابطه با پاسخ روشن به این سئوال هیچ لزومی ندارد که صفحاتِ بیشماری را در جهت توجیه و تئوریزه کردن این خواست سیاسی قلمی کنید. همینکه کوتاه و مختصر شرح دهید برای تحقق شعارِ «انتخابات آزاد» چه تاکتیکِ مبارزاتی را برگزیده اید، بسهولت کافی است دریابیم که اساسا ً آن جایگاهی را که شما برای اپوزیسیون در مانیفست سیاسی خود در این برهه زمانی در مقابلهء با جمهوری اسلامی در نظر گرفته اید چیست. چون براستی هنوز کسی به روشنی از روش مبارزاتی شما برای تحقق شعار «انتخابات آزاد» برای «گذار به دموکراسی» آگاهی همهء جانبه ندارد. از همین رو درخواست میشود از تکرار صدباره و توجیه هزارباره شعار «انتخابات آزاد» و یا «حاکمیت صندوق رأی» پرهیز کنید و برای یکبار هم شده روشن و آشکار در خصوص آن تاکتیک مبارزاتی صحبت کنید که قرار است در چارچوب آن این شعار متحقق شود. و یا اینکه در باره استراتژی سیاسی صحبت کنید که برای آینده سیاسی ایران در نظر گرفته اید. آیا استراتژی شما برای آینده سیاسی ایران یک نظام دمکراتیک و سکولار برای گذار از جمهوری اسلامی است و یا همین جمهوری اسلامی با تعدیلاتی در قدرت ولی فقیه حکومت؟ و اگر استراتژی سیاسی شما یک نظام سیاسی دمکراتیک و سکولار است، ابزارهای مادی دست یازیدن به این خواستِ حداکثرِ سیاسی را توضیح دهید. و یا اینکه باور دارید اساسا ً برپایی حکومتی دمکراتیک و غیر مذهبی از خلال موجودیت همین جمهوری اسلامی امکان پذیر میباشد؟
بنظر میرسد ۳۳ سال زمانِ کافی بوده است برای پنهانکاری و گُنگ سخن گفتن و امروز میبایست کمی بی پرده با مردم صحبت کرد که چه میخواهیم و چه نظم سیاسی را برای آینده ایران در نظر گرفته ایم. یقین بدانید صداقت و روشنی در گفتار، محبوبیت و اعتماد یکا یک ما را در بین افکار عمومی نسبت به مطالبات سیاسی مان صد چندان خواهد کرد. یقینا ً در بین جامعه شهروندی ایران هستند بیشماری که قصد مبارزه جدّی و رو در روی مستقیم با رژیم را ندارند و میخواهند با اجرای «اصلاحاتی» در همین رژیم، بزعم خود، گذاری به دموکراسی داشته باشند. منتهی ابهام گویی های ما در بسیاری موارد این دسته از هموطنهای ما را دچار سرگیجه کرده است که بدرستی متوجه نشوند، مطالبات سیاسی ما از چه محتوی برخوردار هستند. در نتیجه توضیحات و توجیهات روشن ما در رابطه با تاکتیک و استراتژی سیاسی مان نسبت به جمهوری اسلامی و آینده سیاسی ایران این حُسن را خواهند داشت تا نظر مثبت بخش بزرگی از جامعه شهروندی را بسوی خود معطوف داریم و تبدیل به نیروی اجتماعی بزرگتری شویم. من گمان نمیکنم یک نهاد اپوزیسیونال قادر باشد صرفاً با طرح چند شعار در هوا، وحدت ملی بین جامعه و جامعه سیاسی را موجب شود. آنچه که مورد پرسش است مسئله چگونگی تحقق این شعارها است و ابزارهای رسیدن به آنها.