زیر چتر اختناق

فضای سرکوب بر جامعه ایران سایه انداخته است٬ رسانه های دولتی با همه امکانات خود به جلو صحنه رانده شده اند تا پیام ارتجاع حاکم را به مردم برسانند. رهبران بزرگ و کوچک نظام بر اهمیت این پروژه و پیشبرد دقیق آن به صورتی که با مقابله جدی طبقه کارگر و زن و جوان آزادیخواه روبرو نشود٬ انگشت میگذارند. سرکارپاسدارها و شکنجه گران رژیم بر کرسی قضاوت در عدالتخانه ها نشسته و تعهد به پیشبرد امور کرده اند. صدها نفر را به بهانه اعتراضات اخیر درشهرهای مختلف و در دانشگاهها دستگیر کرده اند٬ تلاش وسیعی کرده اند تا فضای مراکز تحصیلی را کاملا نظامی کنند. شاخ و شانه کشیدن جناح حاکم ظاهرا تماما علیه جناح رقیب است اما اولین قربانیان این تحرک ارتجاعی اعدام و سنگسار زنان به جرایم ناموسی بوده است. هر روز در گوشه ای از این مملکت برای ایجاد ترس٬ کسانی را به جرائم مختلف اعدام میکنند. احکام اعدام فعالین سیاسی که در طول چند سال گذشته دستگیر شده اند را دوباره زنده کرده و در مقابل مردم قرار میدهند. ارتجاح قدرت ترور و آدمکشی و توان خود را به رخ جامعه میکشد.

در این فضا و زیر چتر اختناق هر اعتراض کارگری حتی برای گرفتن مزد روزانه خود با دستگیری و زندان جواب میگیرد. پرونده سازی و زندان و تهدید علیه کارگر و زن و جوان آزادیخواه از هر زمان بیشتر است. کرور کرور دانشجوی معترض را به بهانه های مختلف دستگیر، تبعید و یا از تحصیل محروم میکنند. جناح حاکم تلاش میکند به بهانه جنگ با جناح رقیب از این فضا برای پس زدن کل جامعه و در هم شکستن امیال انسانی مردم انقلابی و توقعات آنها از داشتن زندگی قابل تحمل٬ استفاده کند. آنچه مهم است پس زدن طبقه کارگر٬ جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، پس زدن جنبش خلاصی فرهنگی٬ پس زدن جنبش حق زن و مدرنیسم و سکولاریسم و پس زدن هر مطالبه عدالتخواهانه برای بهبودی ولو جزئی در زندگی مردم است. این آن چیزی است که دولت بورژوایی ایران با تمام قدرت در دل جنگ و جدال با جناح سبز در فکر تامین آن است.

جنبش ارتجاعی سبز با تحمیل عقب گرد به جامعه مشکلی ندارد. این محور مشترک منفعت هر دو جناح است. اگر در جدال کنونی با فرض محال٬ سبزها موفق شوند٬ پس زدن جامعه و ساکت کردن اعتراض زن و جوان برابر طلب و به زانو در آوردن بیش از پیش طبقه کارگر در مقابل بردگی مزدی عریان٬ اولین هدف آنها است.

مردم باید هوشیار باشند!

نباید گذاشت هزینه جنگ رفسنجانی٬ خامنه ای٬ موسوی با جناح رقیب را طبقه کارگر و صف آزادیخواهی بپردازد. جنگ آنها با هم جنگ کارگر، زن و جوان برای رفاه و بیمه بیکاری و طب رایگان نیست٬ برای آزادی بیان و پوشش و برابری زن و مرد و سکولاریسم نیست. جنگ آنها جنگ بخشهای مختلف بورژوازی ایران بر سر چگونگی پیشبرد و سازمان دان جامعه برای تامین سود سرمایه بر گرده طبقه کارگر و سهم هر جناح از آن است. تامین سود سرمایه در جامعه ای چون ایران جز با سیه روزی طبقه کارگر و با ارزان نگه داشتن نیروی کارش تامین نخواهد شد. استبداد و زندان و اختناق و زن ستیزی شرط تامین این مهم و بخشی از صورت مسئله و نیاز نظام سرمایه داری در ایران است. رهبران سبز و احزاب رنگارنگ همراه بخش آگاه و بی توهم در این جنبش هستند که در چنین جامعه ای با حفظ اسلام و استبداد و بردگی مزدی طبقه کارگر آن زنده اند.

دوره اخیر در نبود قطبی قوی و با نفوذ کمونیستی٬ جنبش ارتجاعی سبز به کمک صفی از دولتها و احزاب بورژوایی و مدیای آنها از چپ تا راست بسیج شدند و با دروغ و حقه بازی و به نام منفعت مردم ٬ به نام انقلاب و سرنگونی٬ مردم انقلابی و سرنگونی طلب را زیر عبای اسلام علیه انقلاب و آزادیخواهی بسیج کردند٬ فریب دادند و به صف ارتجاعی سبز کشاندند.

همزمان لمپنیسم اسلامی به رهبری احمدی نژاد و به نام دفاع از محرومین٬ بخشی از صف طبقه ما را به دنبال خود راه انداخته است. و اکنون نیز از این فرصت میخواهد قبل از هر چیز اعتراض کارگر و صف آزادیخواهی را خاموش کند.

علیه این اختناق٬ علیه هر نوع دستگیری و کشتار به هر بهانه ای٬ باید صف خود٬ صف اعتراض برحق کارگر و زن و جوان آزادیخواه را سازمان داد. نباید گذاشت مردم محروم٬ کمونیستها و آزادیخواهان٬ کارگر معترض و حق طلب و زن برابری طلب قربانی جنگی شوند که خود هیچ منفعتی در آن ندارند. دفاع از آزادی بیان و عقیده و مقابله با این فضا٬ بر هم زدن بساط سنگسار و احکام اعدام و ممانعت از گسترش فضای اختناق در دستان متحد ما است. نیروی که میتواند این فضا را در هم شکند صف عدالتخواهی طبقه کارگر ایران همراه با همه آزادیخواهانی است که در وجود اختناق نفعی ندارند. برای تامین این مهم باید اوضاع را شناخت٬ باید دوستان دروغین مردم را افشا کرد٬ باید تکلیف خود با جنبش ارتجاعی سبز را روشن کرد. باید تلاش کرد مردم انقلابی را از زیر دست و پای جنبش ارتجاعی سبز و سیاه بیرون کشید. باید همه توان خود را در جهت شکل دادن و قوام گفتن جنبش آزادیخواهانه طبقه کارگر به کار بست.

یکسره کردن تکلیف جمهوری اسلامی با سیاه و سبز آن به قدرت ما و به اتحاد ما٬ به صف سازمانیافته و متحد ما و به قدرت آگاهانه و روشن سیاسی و حزبی و سازمانی ما کارگران بستگی دارد. این از ما ساخته است. جمهوری اسلامی بر دریایی از تنفر نشسته است اما در نبود درجه ای از تحزب٬ در نبودن پرچمی روشن سیاسی و کمونیستی٬ در نداشتن سازمانی محکم٬ جمهوری اسلامی میتواند سالیان سال بماند٬ سنگسار و زندان کند. حزب حکمتیست کار خود را سازماندادن طبقه کارگر و مردمان آزادیخواه دور پرچم آزادی و برابری قرار داده است. به این حزب بپیوندید٬ آن را تقویت کنید. این حزب سازمان هر کارگر و زن و جوان عدالتخواه و برابری طلب است.