شاه ، مجاهدین ، فدائیان ، خمینی ، عاشورا ، اسلام

تصور من اینست که زمان شامورتی بازی برای رسیدن به قدرت برای هر نیروئی به پایان رسیده نیروئی میتواند به قدرت برسد که موازین ملی میهنی ایران را در اهم اهمیت قرار دهد والا مجبور به سرکوب است و ایران پس از سقوط جمهوری اسلامی پتانسیل انفجاری دارد ولی تحمل سرکوب مجدد خیر. از این لحاظ من نگرانی ندارم که چه نیروئی بر سر قدرت خواهد نشست. 
نیروئی میتواند بر سر قدرت بنشنید اعم از مجاهد و یا فدائی ، مشروطه خواه، نهضتی جبهه ای و غیرو و یا هر نیروی دیگری که با گذشته خودش بنفع منافع ملی و میهنی و بین المللی مردم ایران تعین تکلیف کرده باشد.فدائیان و مشروطه یا سلطنت طلبان باید در تحقیقات رسمی و علنی مواضع تاریخیشان را نسبت به کشتار حسین و علی اعلام کنند . مواضع خسرو گلسرخی که حسین کشتار گر مردم ایران را در دادگاه شاه که خود شاه مانند گلسرخی معتقد و حامی حسین بود بعرش برد چه ضرباتی را بر پیکر جامعه وارد ساخته است خارج از هر گونه حُب و بغض های احساسی نیروهای چپ و حتی شاعرانه نسبت به خسرو گلسرخی و یا از طرف مشروطه طلبان نسبت به شاه. گلسرخی جاده های روشنفکری و مردمی را برای حکومت جمهوری اسلامی همانطور که حکومت شاه برای آخوند هموار و اسفالت کرد . مجاهدین صد ها درجه بدتر از خسرو گلسرخی که حتمن تابع متغیری از فضای حاکم بر زندانهای آن زمان شاه بود و تضاد های مسعود رجوی و گروه انشعابی مجاهدین یعنی تقی شهرام و بهرام آرام را در زندان میشناخت حسین را در اذهان روشنفکری جامعه به عرش برد.
مجاهدین از حسین و علی بعنوان قاتلین مردم ایران حمایت کرده و میکنند و خودشان را از صحنه منافع سکولار و ملی و میهنی و بین المللی ایران بدست خود حذف میکنند و تاریخ ایران را یا نمیگویند و یا بدروغ جلوه داده و میدهند. کاش محمد حینف نژاد و رهبران سابق مجاهدین حتی یک جرقه از حقانیت تاریخ ایران در ذهنشان نشسته بود و حتی نازل ترین درک را نسبت به جنایات حسین و علی در حق مردم ایران داشتند آنگاه فضای سیاسی جامعه آنچیزی نبود که امروز است و یا حتی علی شریعنی ها وقتی حسین وارث آدم را مینوشت.
من امیدوارم تمام این نیروها مقتضیات امروز یک جامعه سکولار را به نفع منافع ملی میهنی و بین المللی دریابند و رسما کشتارهائی را که حسین و علی از مردم ایران کردند به سمع و نظر مردم ایران برسانند با گذشته خود که هیچ وجه مشترکی با منافع ملی و میهنی و مردمی ایران و ایرانی ندارد تعین تکلیف کنند.
ایران در چندین صد ساله گذشته در سه محور مشخص گرفتاری داشته ۱٫حکومت های دیکتاتوری سلطنتی ۲٫ سلطه دین اسلام و دروغ های سمبل ساز مذهبی نظیر حسین و علی وارث آدم و سرور شهیدان و گزافه گوئی هائی از این دست و نهادینه کردن آن در ذهن جامعه و روشنفکران و قشر عامی و نیز ۳٫ نیروی سازماندهی شده آخوند.
برداشتن این سه پدیده از جامعه ایران و روشن کردن این موضوع که تاریخ اسلام از شروع حمله اعراب و حسین و حسن و علی و عمر و دست نشاندگانشان به ایران چه فجایع و جنایاتی آفرید توسط تک تک نیروهای سیاسی ایران اعم از مجاهد کمونیست سوسیالیست سکولار و حتی نیروهائی که خود را به اصطلاح ملی مذهبی میخوانند اعم از نهضت آزادی و جبهه ملی و غیرو اولین گام بسوی آزادی و رهائیست. غوطه خوردن در چنبره های گذشته هر نیروئی را هر چقدر هم که در پروسه دو نظام شاه و شیخ خون داده باشد ولی با حسین و علی بعنوان کشتار گران مردم ایران رسما و کتبا تعین تکلیف نکند از حیطه منافع ملی و میهنی و بین المللی ایران به بیرون پرتاب خواهد کرد. تعین تکلیف با اسلام یک جانب قضیه است و تعین تکلیف تاریخی با حسین و علی بعنوان کشتارگران مردم ایران به لحاظ روان شناختی و نیز جامعه شناختی بحث دیگر است . من مطمئن هستم که حذف تاریخی این نیروها صورت خواهد گرفت زیرا فرهنگ گلوبالیزم و جامعه ارتباطات و کامپیوتر و فیس بوک و تویتر وارد زندگی روز مره مردم شده و درجا زدن هر نیروئی در قالب های گذشته زمانی اعم دوران فئودالیته یا بورژوازی و یا سرومایه داری بزرگ حتی غوطه خوردن در فرهنگ جامعه صنعتی که جهان از آن عبور کرده ضربه بر پیکر نیروئی خواهد بود که نتواند مقضیات کنونی جامعه اینفرماتیک را درک کند. این درست مانند این است که نیروئی سیاسی بخواهد امروز در جلو جمهوری اسلامی عرض اندام سیاسی کند ولی بپرهیزد از اینکه بگوید و رسما اعلام کند که تک تک اعضای این جمهوری اسلامی خمینی چه جنایاتی در حق مردم ایران انجام داده اند. حتی شعرا و نویسندگان نیز باید به میدان بیایند و رسما اعلام مواضع کنند و این لباس مندرس و کثیف اسلامی – حسینی را که خیلی از شعرای متاخر و کلاسیک بر تن شعر و غزل ایران کردند مورد ارزیابی و تدقیق و بازنگری قرار دهند و از این مدیحه سرائی ها به نفع منافع ملی ایرانیان و احترام به خونهائی که حسین و برادرش حسن و علی پدرشان ار مردم ایران ریختند بپا بخیزند