نقدی بر جلسه ” خشونت علیه زنان”

روز ٢٣ نوامبر نشستی تحت عنوان خشونت علیه زنان در استکهلم برگزار شد. در این نشست نمایندگانی از سوی گروه ها و سازمان های حامی حقوق زنان حضور و به دو سوال اساسی قرار بود که پاسخگو باشند. صرف نظر از حضور و برگزاری فیزیکی این نشست، ماهیت این نشست و سخنان و صحبت های رد و بدل شده بین اعضای پانل هیچ سنخیتی با ماهیت سوالات نداشت. 
سوال اول این نشست در مورد مکانیزم های خشونت علیه زنان و چرا پس از خشونت بر علیه زنان، کماکان این زنان به عنوان یک قربانی در این رابطه باقی می مانند، بود. این سوال، موضوعی تخصصی و علمی را شامل می شد اما پاسخ های اعضای پانل بسیار متفاوت از سوال بود. به نظر من، هیچ یک از برگزار کنندگان و اعضای پانل به این سوال پاسخی روشن ندادند. یعنی معنی واژه ” مکانیزم ” برای دوستان برگزار کننده روشن و شفاف نبود. تا جایی که حتی یکی از آنها از مکانیزم به عنوان وسیله نام برد.! در تمام مدت پاسخ گویی به این سوال، تنها با ذکر نمونه و آوردن مثال سعی در روشن کردن آن داشتند. باید گفت که شرکت کنندگان در این جلسه کم و بیش با خشونت و نمونه های آن آشنا بودند. مکانیزم یعنی چارچوب و تابعی که خروجی آن خشونت علیه زنان است. اما آوردن نمونه هایی از خشونت علیه زنان همچون بریدن قسمتی از بدن، اسید پاشی و یا هر نوع خشونت، تنها نمونه هایی برای آن است. در حالیکه سوال و مضمون و هدف آن، یافتن چارچوبهایی بود که در آن خشونت به عنوان خروجی بر زنان تحمیل می شد. اما متاسفانه تمام زمان اختصاصی برای این پرسش صرف آوردن نمونه و مثال برای این موضوعاتی شد که همه مهمانان با آنها آشنا و حتی برخی آن را لمس کرده بودند. جالبتر جوابهایی بود که به این پرسش، علی رغم اینکه با سوال متفاوت بودند، داده می شد. اول از همه، تقریبا همه جواب ها کپی هم بودند که تنها با ادبیات و واژگانی متفاوت بیان شد. تا جایی که حتی مجری برنامه هم چند بار از اعضای پانل درخواست کرد که به مکانیزم های خشونت بپردازند، اما….
به هر حال تنها در یک مورد و آن هم به صورت بسیار سطحی، مذهب را به عنوان یک مکانیزم بیان کردند که خشونت را برای زنان به بار می آورد. اما چرایی و چگونگی آن به بحث و تبادل نظر گذاشته نشد. جالب اینکه در حالیکه در مورد سوال اول به هیچ نوع جمع بندی نرسیده بودند، سوالی دیگر که بسیار مهم بود مطرح شد که از اعضای پانل خواسته شد به آن جواب دهند. راهکارهای مقابله و مواجهه با این مکانیزم ها چیست؟ وقتی که هنوز نه مفهوم خشونت و نه مکانیزم های آن برای اعضا و مهمانان تعریف نشده بود، چگونه می توان به موضوع راهکار پرداخت! و اما پاسخ برخی از اعضای پانل خود مهر تاییدی است بر گفته های من. به نظر نگارنده، خشونت علیه زنان هنوز برای برگزار کنندگان تعریف و تعیین حدود نشده بود. خشونت علیه زنان موضوعی اجتماعی- سیاسی است. یعنی شرایطی که باعث خشونت علیه زنان میشود از بطن اجتماع نشات می گیرد. یعنی باید قبل از هر چیز خشونت تعریف شود، حوزه های جامعه که این خشونت را ایجاد و گسترش می دهند شناسایی و برای تغییر آنها تلاش کرد. اما وقتی از یکی از اعضای پانل خواسته شد که راهکاری برای مقابله با خشونت را بیان کند، جوابی جالب داد؛ از بین رفتن جمهوری اسلامی. خانم علی پور؛ همه کسانی که در این جلسه بودند با جمهوری اسلامی مخالف و مبارزه می کنند. اما آیا قبل از جمهوری اسلامی خشونت علیه زنان نبود؟ آیا در کشورهایی که مذهب و دین حاکم نیست، خشونت علیه زنان وجود ندارد؟ آیا در کشورهایی که اسلامی بودند و رژیم آنان تغییر کرده کماکان خشونت علیه زنان وجود ندارد؟ کسی منکر این نیست که رژیم اسلامی یکی از عوامل خشونت علیه زنان است. باز هم تکرار می کنم رژیم جمهوری اسلامی عاملی برای خشونت علیه زنان است. اما با رفتن وی تنها عامل و آمر خشونت کنار می رود و شاید تغییر کند. این جواب شما گویای این مطلب است که نه معنی مکانیزم را دریافته اید و نتیجتاً راهکاری هم برای آن ندارید. البته این انتقاد به تمام اعضای پانل وارد است. منظورم این است که در سوال اول تنها حرف های هم را کپی می کردند و در سوال دوم هم دیگر معلوم و مبرهن است، وقتی که درک درستی از آن ندارند به چه راهکاری باید برسند!؟
البته من نمی خواهم که تمام این مطلب رابه نقد در مورد این جلسه اختصاص دهم، و به عنوان نکته آخر به پاسخ خانم صدیقه محمدی به سوال آخر می پردازم. در پاسخ وی به این سوال، گذاشتن دست زنان در دست کارگران به عنوان راهکار ارائه شد. مگر اکنون این دو با هم و در کنار هم نیستند؟ مگر شماری از کارگران را زنان تشکیل نمی دهند! همان زنانی که خشونت مورد بحث شما در مورد آنها نیز صادق است؟ پس چرا آنها را از هم جدا کرده اید و پیوند دوباره آنها را راهکاری برای مقابله می دانید؟ البته از سخنان شما می توان این برداشت را داشت که زنان نیز دارای طبقه ای جدا هستند.

در اینجا بر آن هستم تا به صورت مختصر و مفیدی به دو سوال فوق پاسخ دهم. امیدوارم که در فرصتی مناسب به صورت کلی و مبسوط این موضوعات باز و تشریح شوند.
هر نوع خشونتی که پایه و اساس آن جنسیت باشد و به صورت تهدید از سوی یک فرد، جامعه و یا نهادهای به صورت رسمی و غیر رسمی حقوق اساسی یک زن را تهدید کند، انتخاب و فعالیت او را محدود کند و یا او را به صورت منفی از تاثیر در جامعه منع کند و او را از هر نوع پیشرفتی باز دارد، به عنوان مشکل و خشونت علیه زنان تعریف می شود. پس تمام اشکال خشونت جسمی، روانی، جنسی و کلامی و محرومیت های اجتماعی و اقتصادی، تهدید به چنین اعمالی، اجبار و محرومیت از آزادی برابر یک زن و به این دلیل که چرا که او یک زن است، چه به طور مستقیم یا غیر مستقیم، و به صورت تحمیل جسمی، روانی،جنسی، روانی، اجتماعی و اقتصادی آسیب یا درد و رنج، واینکه آیا عمومی است یا در زندگی خصوصی باشد، خشونت علیه زن است.و آنچه که باعث می شود زنان جامعه پس از اعمال خشونت، کماکان در این موضع خشونت علیه خود بمانند، مکانیزم خشونت علیه زنان تعریف می شود.
این مکانیزم ها؛ اقتصاد، دین یا مذهب، فرهنگ، سیاست و یا ایدئولوژی حاکم می باشند. یعنی تابع هاایی که باعث می شوند خشونت علیه زنان اعمال شود و کماکان زنان را پس از اعمال خشونت و در این چارچوب نگه دارند. نرم های حاکم بر جامعه از جمله ارزشها، نگرش ها، باورها و عمکردها شرایطی را به وجود آورده اند که از حاکمیت مرد بر جامعه حمایت می کند. دین به عنوان مکانیزمی تعریف می شود که زن را برده و ابزاری برای مرد تعریف می کند .خدمات ناکافی از جمله بهداشت، آموزش، امنیت و رفاه اجتماعی نیز وجود دارند که پاسخگوی نیازهای زنان و مراقبت از آنها را ندارند. نبود قدرت اقتصادی، قانونی و اجتماعی برای زنانی که می خواهند آسیب پذیری نسبت به خشونت را کاهش دهند، عاملی دیگر است. موارد فوق شرایط و مکانیزم هایی هستند که زنان را کماکان وا می دارد که در شرایط خشونت بار بمانند.
اما راهکارها را نیز به صورت مختصر به شرح زیر بیان می دارم. قدرتمند کردن زنان به وسیله ترغیب برای گرفتن رهبری در سطوح مختلف جامعه، افزایش آگاهی، آموزش و مهارتهای زنان راهکاری است که می تواند در کنار آگاهی دادن به زنان در مورد حقوق آنها و ایجاد نهادهایی برای حمایت از حقوق خود گام نخست این راه باشد که سرانجام به تغییر منتهی شود. تغییر نرم های اجتماعی از طریق ایجاد ظرفیت رسانه ای برای نشان دادن خشونت علیه زنان ، حمایت از سازمان های مدافع حقوق زنان ، ترغیب و تشویق سیاسیون برای بحث در مورد حقوق زنان و مهمتر از همه استفاده از شخصیت های محلی و منطقه ای دارای نفوذ می تواند به تغییر در نگرش ها منتهی شود. ایجاد شرایطی که زنان بتوانند مستقل از مردان اقتصاد خود را تامین کنند و نیازی به مردان برای تامین معاش نداشته باشند. یکی از مهمترین راهکارها تغیر در نگرش های مذهبی است. نگرشهایی که زن را برده و وسیله ای برای مردان تعریف می کند. این تغییر می تواند اساسی ترین موضوع باشد، چراکه در جامعه کنونی ایران بسیاری از نرم های اجتماعی نیز به موضوع مذهب گره زده شده است. پیشبرد جامعه به سوی جامعهای سکولار و عاری از مذهب می تواند گامی مهم در این رابطه باشد.
این راهکارها می توانند باعث شوند که زنان حقوق خود را بشناسند و از حقوق خود بتوانند به عنوان یک فرد و فارغ از موضوع جنسیت دفاع کنند و تمام ارزش ها، نگرش ها ، باورها و عمکردهای جامعه طوری تغییر کند که هر نوع خشونت علیه زن به عنوان یک جرم شناسایی و قبیح جلوه کند.
سیوان کریمی
٢۵ نوامبر ٢٠١٢