اعتقاد به خرافه و سنت های غیر منطقی، بهترین مرجع برای دلایل عقب ماندگی، تداوم استبداد حکومتی، و پیشرفت غربی ها

مقدمه

تعریف خرافه (جمع: خرافات) به معنی اعتقاد غیرمنطقی به تأثیر امور ماورای طبیعت و خلاف عقل، علم و تجارب شهودی در امور طبیعی است. خرافه، به عبارت دیگر، هر نوع اندیشه باطل و خلاف واقع است. معمولاً در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده می‌شوند و یا علت و معلول یکدیگر دانسته می‌شوند. معمولا خرافات ریشه در واقعیات دینی و یا تجربی در زندگی بشر داشته اند و به مرور تبدیل به خرافه شده‌اند. خرافات، «پندار موهوم» است که سپس تبدیل به گفتار یا کردار نیز می شود ولی به هر حال نه تنها ریشه در علم و عقل و شرع نداشته بلکه حتی پایه‌ای که در خیال و تخیل نیز ندارد. پس باید گفت خرافات مبتنی بر وهم است که خود از نظر روانی، ریشه در جهل و ترس دارد.

خرافات به خصوص در زمان انحطاط جامعه و حکومت رشد کرده و توسط رهبران بی کفایت ترویج می‌شود تا هم بار مشکلات به نیروهای ماورایی نسبت داده شود و هم اینکه مردم به جای تلاش، اتحاد و مبارزه برای حل مشکلات خود دست به دامان نیروهای ماورایی شوند. [۱]

بی عقلی انسان باعث عقب ماندگی در جامعه می شود و راه هر گونه پیشرفت را سد خواهد نمود. باور به خرافات ها فرصتی به آیت الله های دینی می دهد که در مقابل علوم انسانی و دانش بشر امروزی به جنگ و دشمنی بپردازند و امروز هم شاهد هستیم که روحانی به نام “خامنه ای” پرداختن به علوم انسانی در دانشگا ها را به صلاح دانشجویان ایرانی و مملکت اسلامی نمی دانند!

مردم خرافه پرست برای حل مشکلات مادی به دادن صدقه، نذر و نیاز، زیارت اماکن مقدسه، چاه جمکران… روی می آورند. در حالی که واقعیت زندگی  روی زمین از طریق واسطه گری میان خود و خدا و یا هررابط مرده دیگری برآورده نمی شود. پایت روی زمین است و مشکلات از طریق امکانات موجود در نکانی که زندگی می کنی رفع و رجوع می شود. بسیاری هم از طریق پرداخت پول به  ملا ها، امکن مقدسه، نذر و نیاز در صدد خرید خانه ئی در بهشت و زندگی بعد مرگ هستند!

  انسان خرافاتی و بی عقل اجازه می دهد که روحانیون و مبلغین دینی با دروغ ها و تبلیغات مذهبی  زندگی مادی دنیائی شان را با وعده های زندگی پس از مرگ مبادله نمایند. و بایت چنین فریبکاری پول زیادی هم به جیب می زنند! و این در حالیست که بهشت فروشان، دکان داران دینی، خود و آقا زاده هایشان در کشور های پیشرفته غربی تحصیل می کنند، و زندگی مرفه ئی دارند.

و چرا اینکه غربی ها پیشرفت کردند و ما هنوز عقب مانده ایم را باید  در تفکر های سنتی خرافه پرستی مان جستجو کنیم. اینکه آنها در یک تاریخی ( انقلاب فرهنگی رنساس ) به دلیل نیاز های شخصی و رفاهی زندگی روی زمین رو در روی کلیسا ها ایستادند. و برای همیشه تاریخ اجازه دخالتگری پدر روحانی ها را در مسائل جامعه گرفتند. کار پدر روحانی پرداختن به اخلاقیات است و این در حالیست که دنیای مادی پر از رمز وراز ومشکلات زمینی است که با رجوع به باور های اخلاقی قابل به درمان نیست.

 از ریش سفید ها ( پدران بیسواد خودمان) سوآل نمائیم که در طول عمر ۷۰ ساله و یا هر چند سال دیگر… در راه سازندگی و داشتن اقتصادی قوی  چه کرده اید؟ که بچه محلی هاشان در راه سازندگی چه کردند؟ آیا آنها درارائه یک برنامه تولید کشاورزی،  صنعتی… نقشی داشتند؟ بدون شک جواب منفیست! اما تا بخواهید برایتان از خاطرات ماه محرم، قمی زنی… نذر و نیاز، دعا، زیارت مکه، کربلا، مشهد مقدس، اماکن متبرکه… خواهند گفت.

باید ریشه اصلی و دلایل عقب ماندگی هایمان را در چنین رفتار های اجتماعی مان جستجو کنیم. و باور به چنین خرافاتی بود که به آخوند “خمینی” فرصت داده شد که به قدرت سیاسی در ایران دست پیدا کند. اعتماد سیاسی به روحانی شیعه که هیچ برنامه اقتصادی برای مردم ندارد و تمام مرجع فکری اش فرهنگ بی حقوقی انسان و توسل به خرافات است. بر اساس همین باور هاست که پدران ما عکس او را در ماه می بینند! ملی مذهبی ها می بینند! و در ادمه نیز امثال “خمینی”، و“خامنه ئی”  را به عنوان “ولایت فقیه” و نماینده تام الختیار خدا روی زمین معرفی نمایند!  و ایرانیان به عنوان بله قربان گو چاره ئی به غیر از اطاعت کردن فتوا ها و قوانین تحمیلی ندارند. در غیر این صورت به مجازات های سنگینی از قبیل زندان، شکنجه، و اعدام روبرو خواهند شد.

کار دنیا با رجوع به مرجعی بنام دین حاصلی جز عقب ماندگی و منفعت رساندن برای مبلغین دینی نیست.

و به امید روزی که ایرانیان برای مشکلات مادی جامعه شان به فهم و شعور و عقل  را مرجع قرار دهند، و نه رجوع به باور های غیر منطقی. به مسئله اقتصاد توجه کنیم و همه توانشان را در این راه بکار گیرند. دین را از قوانین اساسی کشور حذف نمایند. دست دین داران را از دخالتگری در جامعه کوتاه شود. مشکلات جامعه  را به متخصصان امور واگذار نمایند. و مذهب هم می تواند در کنار آن در بخش خصوصی  برای کسانی که مایل هستند درس های اخلاقی دهد. بحث اخلاقیات مسئله  کاملاً جدای از زندگی بشر روی زمین است. و کلام آخراینکه در صورتی می توانیم معنی رفاه، امنیت، خوشبختی، و دنیای بهتر را تجربه کنیم، که به خرافه های سنتی در زندگی و قوانین اساسی پایان دهیم. و برای زندگی زمینی مان برنامه ریزی بر اساس فن و دانش و علوم انسانی بشر امروز داشته باشیم. تا همین جا چند صد سال است که از پیشرفت های زندگی عقب مانده  ایم.

مراد شیخی

شنبه ۰۴ آذر ۱۳۹۱

۲۴٫ ۱۱٫ ۲۰۱۲

muradsheixi@yahoo.com

[۱]   برگرفته شده از از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد