خشونت بر زنان و اشکال مختلف آن

خشونت بر زنان و اشکال مختلف آن
به مناسبت ۲۵ نوامبر، روز نفی خشونت علیه زنان

سیروان پرتونوری

تاریخچه ۲۵ نوامبر، روز نفی خشونت بر زنان
تعیین روز ۲۵ نوامبر ۴ آذر به عنوان روز جهانی نفی خشونت علیه زنان، که در اثر مبارزه زنان و مردان آزادی خوده و برابری طلب به سرمایه داری و دولت های حامی سرمایه تحمیل شده است. ۴۵ سال پیش در چنین روزی، سه خواهر اهل جمهوری دومینکن، با نام خواهران میرابل، پس از ماه‌ ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. «جرم» این سه خواهر شرکت در فعالیت ‌های سیاسی علیه حکومت دیکتاتوری حاکم بر دومینکن بود.
۲۱ سال بعد از این واقعه، یعنی در سال ۱۹۸۱، در کنفرانسی که در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، از سوی مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شده بود، پیشنهاد تبدیل روز قتل خواهران میرابل به روز نفی خشونت علیه زنان پیشنهاد گردید. هدف از این پیشنهاد آن بود که هم به مبارزه آزادی خواهانه و برابری طلبانه و جسارت این سه خواهر جان باخته ادای احترام شود و هم توجه افکار عمومی بیش از پیش به سوی نفی خشونت علیه زنان جلب گردد. این تلاش ها به آن جا منجر شد که سال ۱۹۹۹، سازمان ملل نیز ۲۵ نوامبر را به عنوان روز جهانی نفی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت. یک سال بعد نیز، سرانجام شورای امنیت سازمان ملل، یعنی در سال ۲۰۰۰، قطعنامه‌ ۱۳۲۵ را با این عنوان: «زنان، صلح و امنیت» به تصویب رساند. محورهای اصلی این قطعنامه، پیشگیری کشمکش و خصومت در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آن ها شامل می‌شوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که عاملان خشونت علیه زنان، به پای میز محاکمه کشیده شوند. اما متاسفانه نه تنها سازمان ملل، اجرای این قطعنامه خود را مانند بسیاری از قطعنامه های دیگرش پیگیری نمی کند و قدرت اجرایی ندارد، بلکه دولت های جانی و ضدزن نیز که عضو سازمان ملل هم هستند، به طور کلی چنین قطعنامه هایی را نمی پذیرند و همواره در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبعیض گسترده و آشکاری بر زنان اعمال می کنند. حتی کشوری مانند ما اگر دختری و زنی مورد تجاوز قرار گیرد جرات این که به یک مرجع حقوقی شکایت ببرد را مطلقا ندارد. زیرا احتمال این که او مجرم شناخته شود و براساس قوانین اسلامی سنگسار گردد، بسیار زیاد است.
در ۱۲ سال گذشته، یعنی از زمان انتشار قطعنامه «زنان، صلح و امنیت» شورای امنیت سازمان ملل، روز ۲۵ نوامبر، تظاهرات و راهپیمایی‌، طرح‌ ها و راه‌ کارهای حقوقی و قانونی، برگزاری سمینارهای علمی و تخصصی و … ارائه می شود.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، سال گذشته در پیامی به مناسبت روز ۲۵ نوامبر، خشونت علیه زنان را نقض فاحش حقوق بشر توصیف کرد. او با تاکید بر این که اعمال خشونت همواره نوعی جنایت و غیرقابل قبول است، از تقویت تلاش های سازمان ملل در مقابله با این پدیده خبر داد. مون، از شورای امنیت خواست که یک سیستم تعقیب و مراقبت برای مبارزه با این گونه جنایات ایجاد کند. دبیرکل سازمان ملل، در بیانیه خود می ‌افزاید که شخصا قصد دارد هدایت کارزاری را در سازمان ملل به عهده گیرد که تا سال ۲۰۱۵ ادامه خواهد داشت و معطوف به تشدید حساسیت نسبت به خشونت علیه زنان و تقویت اراده سیاسی برای مقابله با این پدیده است. بان کی مون، تاکید کرده است که رفع همه انواع خشونت علیه زنان هدف اعلام‌ شده سازمان ملل است.
همچنین لوئیز آربور، کمیسیونر حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز سال گذشته در بیانیه ای از دولت های جهان خواسته بود تا اقدامات بیش تری را برای جلوگیری از نقض حقوق زنان و مقابله با موارد تجاوز و اعمال خشونت علیه زنان را صورت دهند.
خشونت چیست ؟
خشونت نوعی عملکرد است که‌ برای کنترل و ایجاد ترس و وحشت بر افراد و یا جامعه‌ اعمال می شود و بیشتر برای کنترل حرکات و رفتار و عملکرد افراد از آن استفاده‌ می شود که‌ باعث صدمه‌های روحی ، روانی و جسمی زیادی بر انسانها می شود.
سرکوب ، ترور ، زندان و شکنجه مخالفین،اعدام و ایجاد رعب و وحشت در جامعه‌ از جمله‌ خشونت هایی است که‌ رژیم های دیکتاتور و مذهبی و انسان ستیز‌ به‌ وسیله‌ ابزارهای نظامی و اطلاعاتی و مزدوران خود که‌ در اختیار دارند بر کل جامعه‌ اعمال می کنند.
در جامعه‌ ای که‌ مذهب و سنتهای کهنه‌ و فرسوده‌ و فرهنگ مرد سالارانه‌ و پدرسالارانه‌ و آداب و سنت های عقب مانده‌ که‌ از طرف خود سیستم برای تفرقه‌ و به‌ انقیاد کشاندن مردم از آن استفاده‌ می شود و آن را به‌ تار و پود جامعه‌ تزریق می کنند و باعث ترویج خشونت ، فقر و درماندگی و باورهای زن ستیزانه‌ و افکارمردسالارانه‌ و گسترش خشونت در جامعه‌ می شوند که‌ قربانیان اصلی این خشونت ها در واقع کل احاد جامعه‌ و در صدر آن زنان و کودکان می باشند.
بحث بر سر خشونت بر زنان و اشکال مختلف آن است میزان و آمار تکان دهنده‌ در باره‌ خشونت علیه‌ زنان در سراسر دنیا بخصوص در کشورهای جهان سوم و بویژه‌ در ایران هرروز شدیدتر و گسترده‌تر می شود این خشونت ها که‌ از اشکال مختلف و متفاوت برخورد دار است عبارتند از :
خشونت فیزیکی: که‌ نوع قابل رویت آن است شامل: گرفتن و بستن ،چنگ آنداختن ،کشیدن مو ، اخراج از خانه‌،کتک کاری،محروم کردن از غذا ، گاز گرفتن،سیلی زدن، مشت و لگد زدن،کشیدن و هل دادن است.
خشونت خانگی: که‌ برهم زدن میز غذا، محکم کوبیدن در ،شکستن اشیاء منزل و ….
خشونت روانی و کلامی : یکی دیگر از اشکال خشونت است که‌ بر زنان اعمال می شود که‌ با بکار بردن کلمات رکیک و دشنام و تهمت زدن ،بهانه‌ گیریهای پی در پی،قهر و محبت نکردن ، و ایراد گرفتن به‌ شکل ظاهری بدن و پوشش زن.
خشونت جنسی و ناموسی: تجاوز ،ختنه‌ جنسی ، قتل ناموسی، اجبار به‌ سقط جنین یا حاملگی اجباری و ناخواسته‌، عدم رعایت بهداشت جنسی ، امتناع از داشتن رابطه‌ جنسی، که‌ هرکدام از این خشونت ها خود بحث مفصلی را می طلبد.
یکی دیگر از انواع خشونت تهدید به‌ آزار و قتل است: تهدید به‌ اذیت و آزار رساندن به‌ نزدیکان و اطرافیان زن ، بچه‌ دزدی و ….
خشونت اقتصادی : بسیاری از مردان با استفاده‌ از عوامل مالی و اقتصادی، زنان را مورد خشونت و کنترل قرار می دهند این مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می کنند و با ندادن خرجی خانه‌ و پول کافی برای زنان مشکلات و مضیقه‌ مالی ایجاد می کنند.
خشونت حقوقی : طلاق ، چند همسری ، صیغه‌ ، روابط بدور از چشم همسر و حضانت کودکان ،امتناع مرد از طلاق بر خلاف اصرار زن .
ممانعت از رشد فکری ، آموزشی و شرکت در فعالیتهای اجتماعی و اشتغال زنان نوعی دیگری از خشونت است که‌ با ایجاد محدودیت در ارتباط با جامعه‌ ، فامیل ،دوستان و بر زنان اعمال می شود.
نوع دیگر خشونت: خشونت علیه‌ همجنسگرایان است که‌ با تحقیر ، توهین و مسخره‌ و انکار و نادیده‌ گرفتن حقوق انسانی بر آنان اعمال می شود.
در سال های اخیر‌ ایران در رده‌ بندی خودکشی زنان و زن ستیزی زنان در جهان در ردیف کشورهای بسیار واپس مانده‌ در رده‌ سوم این درجه‌ بندی قرار گرفت.
در جامعه‌ ای که ‌شبانه‌ روز از طرف سیستم و قوانین متحجرش و در مدیاهای شبانه‌ روزیش، تلویزیون ،رادیو ، نشریات ،حفظ سنت و آداب و رسوم و آیین های کهنه‌ و فرسوده‌ و تبلغ مذهب و مردسالاری و ستم جنسی به‌ شیوه‌ ای علنی و همه‌ جانبه‌ تبلیغ می شود و ستم بر زنان به‌ امری عادی و روز مره‌ تبدیل شده‌ است در جامعه‌ ای که‌ هنوز آداب و معاشرت بر مبنای سنت و مذهب و قوانین شریعت متداول است چگونه‌ می توان علیه‌ خشونت و زورگوی بر زنان در جامعه‌ و متوقف کردن و کاهش آن مبارزه‌ و تلاش کرد ؟
این بحثی است که‌ پژوهشگران و فعالین عرصه‌ جنبش رهایی زنان و فعالین سوسیالیست در این رابطه‌ با ایجاد میزگردها، سخنرانی ها ،گردهمایی ها،نوشتن مقالات و مطالب ارزانده‌ روزانه‌ در پیش برد آن تلاش و مبارزه‌ می کنند.
با توجه‌ به‌ این که‌ ریشه‌ این خشونت و نابرابری ها و دیگر مصائب اجتماعی در قوانین کشورها، روش و باور به‌ اعتقادهایی است که‌ طی هزاران سال حیات انسان تحکیم و با ستم بر زن ادامه‌ و به‌ روند عادی زندگی در جوامع تبدیل شده‌ است،در جوامع سرمایه‌ داری با توجه‌ به‌ خصلت متحرک سرمایه‌ داری تاآنجا که‌ به‌ حفظ سود آوری و انباشت سرمایه‌ لطمه‌ وارد نشود با تلاش و مبارزه‌ مردم آزادیخواه‌ و برابری طلب به‌ بخشی از این قوانین از جمله‌ در حوزه‌ خانواده‌ ، ازدواج، اشتغال و غیره‌ تن داده‌ اند و بعضی از قوانین را تغیر داده‌ اند . در ایران و جوامع مشابه‌ خصلت متحرک سرمایه‌ داری بسیار کند پیش رفت و بجز در عرصه‌ ستم و استثمار بر کل احاد جامعه‌ در حوزه‌های قوانین اجتماعی به‌ همان روال گذشته‌ باقی مانده‌ و بسیاری از آداب و رسوم عقب مانده‌ مانند شیر بها، جهیزیه‌، مهریه‌ و روشهای حقارت بار در رابطه‌ با زنان باقی مانده‌ فقط بطور نمونه‌ کشتار ناموسی زنان در کشورهای خاورمیانه‌ مجوز قانونی دارد و قتل محسوب نمی شود در ایران جمهوری جهل و جنایت و سنگسار طبق اصل ۱۳۲ قانون جزا این کشتار واجب شمرده‌ می شود.
حفظ مذهب و سنت و فرهنگ مرسالارانه‌ برای سرمایه‌ داران این خاصیت را دارد که‌ با فرو دست نگه‌ داشتن زنان و جلو گیری از اشتغال و شرکت در تولید منافع اقتصادی توسط زنان به‌ تفرقه‌ و تشتت در میان کارگران زن و مرد دامن زده‌ و از همبستگی کارگران و زحمتکشان جامعه‌ و حضور آنان در جامعه‌ به‌ شکل های مختلف مانع ایجاد کنند.
مارکس در دست نوشته‌ های اقتصادی ، فلسفی خود به‌ این موضوع به‌ خوبی پرداخته‌ است او نوشت که‌ ” حضور زن و مرد در و رابطه‌ آنها در جامعه‌ و خانواده‌ انعکاسی از سطح ترقی و پیشرفت اجتماعی است ” و گفته‌ معروفش که‌ ” شاخص آزادی و پیشرفت هر جامعه‌ای رهایی و پیشرفت زنان در آن جامعه‌ است و پیشروی زنان بسوی رهایی همواره‌ معیار تحول و تکامل هر دوره‌ ای از تاریخ است”.
در جریان پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه‌ زنان به‌ دستاورد های بزرگی در امر رهایی و حقوق برابر در عرصه‌ های قوانین مدنی ، ازدواج ، مالکیت ، طلاق ، اشتغال و تحصیل دست یافتند در این قوانین نقش خانواده‌ و موقعیت برابری مطلق زن و مرد اعلام شد ، آزادی های جنسی برقرار شد، طلاق و جدایی زن و مرد صرفأ با اعلام تمایل هر یک از طرفین و مراسمی مختصر برگذار می شد .، در تمامی مشاغل به‌ روی زنان باز شد ، روابط جنسی و هر نوع رابطه‌ ای بین افراد بزرگسال امر خصوصی آنان اعلام شد و از دخالت مذهب و دولت مبرا اعلام شد.
سوسیالیسم تنها نظام اجتماعی است که‌ برابری اقتصادی زنان را با آزادی های مدنی و رهایی جنسی ، حقوق برابر سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ برای همگان را تضمین می کند .
در دنیای امروز که سرمایه داری و دولت های حامی سرمایه، بهره کشی غیرقابل تصوری را بر توده های مردم جهان تحمیل کرده اند؛ به ویژه ستم بر زنان، تنها به آزار و اذیت جنسی و جسمی و روحی محدود نبوده، بلکه بهره کشی بسیار هولناک تر و عمیق تری در جریان است؛ سیستم سرمایه داری همواره ستم بر زنان و مردسالاری را به عناوین مختلف در جامعه بازتولید و تشدید می کند، پس مبارزه بر علیه ستم بر زنان، نمی تواند از مبارزه طبقاتی با سیستم سرمایه داری و بدون دست بردن به ریشه های تاریخی ستم کشی زن با آغاز طبقات و روابط و مناسبات سرمایه داری جدا باشد.
تحلیل های لیبرالی و مبارزه بر علیه نابرابری زن با افق و چشم انداز این تفکر، اولا ستم کشی تاریخی زن را تحریف می کند و دوما، مبارزه زنان را به یک سری تحولات حقوقی در چارچوب سیستم سرمایه داری محدود می کند.
خشونت و تبعیض و ستم بر زنان، از هنگامی که طبقات در تاریخ پدید آمدند، وارد مرحله جدیدی شد. قبل از آن تاریخ، زنان در همه امور مانند مردان سهیم بودند. هم اکنون با وجود این که سرمایه داری در تمام جهان مسلط شده است و فعلا گرایش غالب است اما خشونت بر زنان، از خشونت دولتی گرفته تا خشونت در خانواده، محیط کار و خیابان به شکل های مختلف در جریان است.
خشونت علیه زنان، با وجود ادعاهای دولت و نهادهای بین المللی مبنی بر کاهش آن، هم چنان پدیده ‌ای گسترده و آشکار و شنیع است. زنان جهان، با تفاوت هایی در کشورهای مختلف، آماج خشونت ‌های گوناگون، از سرکوب دولتی، ضرب و شتم در جامعه و خانواده، تحقیر، ختنه جنسی و محرومیت اقتصادی گرفته تا قربانی قتل‌ های ناموسی‌ هستند. تهدید و خشونت زبانی و کلامی نیز بخشی از این خشونت ‌هاست.
آمار صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، تخمین زده است که هر ساله ۵۰۰۰ زن در سراسر جهان توسط خانواده های خود به دلایل ناموسی به قتل می رسند. از هر ۵ زن یک زن در زندگی خود مورد تجاوز و یا در معرض تهدید به تجاوز قرار گرفته است.

برای ریشه کن کردن خشونت علیه زنان نه تنها باید مبارزه ای همه جانبه علیه سنتها، اخلاقیات و خرافات مذهبی و ارتجاعی و فرهنگ مردسالار سازمان داد، بلکه باید مبارزات پیگیری علیه نظام تفرقه افکن و نابرابر سرمایه داری که به عقب ماندگی و نابرابری برای ادامه حیات نیازمند است و دولت های حافظ این نظام نیز سازمان داد. همچنین مبارزه با فقر یکی از مسائل مهم و پایه ای برای رفع خشونت علیه زنان است. علاوه بر تمام این مسائل مهم در جوامع اسلام زده، نظیر ایران مبارزه با ارتجاع اسلامی و تلاش برای استقرار یک نظام آزادیخواه و برابری طلب از ملزومات مبارزه با خشونت علیه زنان چه در شکل دولتی و چه خانوادگی است.
هر انسان برابری طلب و آزادی خواهی که به حرمت و موجودیت و حقوق و آزادی های افراد احترام می گذارد از دیدن و شنیدن هرگونه خشونت علیه زنان چه اقتصادی و چه فیزیکی و لفظی، دلش به درد می آید. هیچ انسانی اعم از زن و مرد شایسته تحقیر و توهین و بی حرمتی نیست.
هیچ انسان عدالت خواه، نمی تواند نظاره گر بی حرمتی و ستم بر زنان باشد. باید از هر امکان ممکن به مبارزه با آن برخیزد. حال ابعاد این مبارزه به چهاردیواری منزل محدود شود و یا محل کار و تحصیل و به طور کلی در همه عرصه های اجتماعی بست و گسترش پیدا کند.
تحقیر و توهین به زنان، تحقیر و توهین به کل بشریت است. بنابراین، باید انسانهای آزادی خواه و برابری طلب جامعه باید نسبت به بی حقوقی زنان عکس المعل مناسب و پیگیری از خود نشان دهد.