کنفرانس پراگ و توقعات بى جا ازآن

در تاریخ ١٧ و ١٨ ماه نوامبرامسال درشهر پراگ پایتخت چک، سومین کنفرانس بخشی ازاپوزیسیون ایرانی و چند حزب کردستان ایران ، حول موضوعات متفاوت پیرامون اتحاد برای دمکراسی، برگزار شد. بعداز شروع و قبل از اتمام این کنفرانس در سایتهای انترنیتی از طرف شماری از شرکت کنندگان در آن و یا کسانی که چشم براه نتایج”ارزنده ای” از آن بودند، در سایتهای انترنیتی جار و جنجال نسبتاً چشمگیری را براه انداختند. سخنرانان و گردانندگان پانلها و دستور جلسات گوناگون را معرفی می کردند. در این میان فعالین حزب کومه له و حزب دمکرات کردستان ایران، دست بالا را پیدا کرده بودند .
بعداز اتمام کنفرانس از طرف همین دوستان داد و بیداد و ناسزا گویی علیه بیانیه پایانی کنفرانس شروع شد و تلاش می شد و هنوزهم ادامه دارد، حزب متبوع خود و نمایندگانشان را دراین کنفرانس، از نتیجه گیری آن که باب طبعشان نبود، مبرا کنند، یکی مطلع بودن نمایندگان خود را از نتایج بحث برانگیز آن انکار می کرد، دیگری می گفت نمایندگان ما هنگام برگشت ازبیانیه پایانی اطلاع یافته اند وکلی توجیهات دیگراز این قبیل.
نمایندگان حزب دمکرات کردستان ایران آقایان حسن شرفی و شاهو حسینی طی اطلاعیه ای اعلام کرده اند، نتیجه گیری از کنفرانس مورد قبول آنها نبوده و در آنجا هم به آن اعتراض کرده اند.
حزب کومه له هم در این رابطه اعلامیه ای را منتشر کرده است و اعلام می کنند که به بیانیه پایانی کنفرانس رآی نداده اند و گویا در سطح شرکت کنندگان برای آن رآی گیری نشده است، دراعلامیه اشان پانل مربوط به موضوع مسئله ملی و پیشبرد کنفرانس را مثبت ارزیا بی می کند و نتایج آنرا به نفع میلیتها و دمکراسی خواهان ایران ارزیابی می کنند .
آقای چالنگی هم یکی از شرکت کنندگان کنفرانس طی اطلاعیه ای ارزیابی نسبتاً واقعی تری را از کنفرانس ارائه داده است و مورد تعمق و توجه بیشتر است .
سئوال این است آیا دو کنفرانس قبلی در شهرهای استکهلم و بروگسل که مورد تآیید اکثریت شرکت کنندگان و از جمله احزاب کرد هم قرار گرفته بود، چه نتایج مثبتی بدنبال داشت تا از نتیجه منفی سومی تعجب نمود و داد و فغان سر داد. گویی مردم ایران و کردستان چشم براه و در انتظار بوده و هستند که این کنفرانسها کاری برایشان انجام دهند. مگر گردانندگان و مهره‌های اصلی این کنفرانس همان اشخاص و جریانات سیاسی نبودند که در کنفرانسهای قبلی هم نقش ایفا می کردند؟ زمان زیادی هم نگذشته است که بدست فراموشی سپرده شده باشد، مگراینکه کسانی ارزیابی دیگری را داشته باشند و فکر بکنند که در فاصله کنفرانسهای دوم و سوم اتفاقی افتاده باشد. برای مثال در این کنفرانس آقای مهران براتی از حزب جمهوری خواهان همراه با نمایندگان احزاب کرد در پانل مسئله ملی بحث ارائه داده است، آیا موضع ایشان در رابطه با بحث ملیتها نسبت به موضع نمایندگان این حزب در کنفرانسهای قبلی تغییر کرده است ؟ این حزب قبلا هم و بخصوص در جریان توافقنامه دو حزب کومه له و دمکرات، که در این فاصله انتشار یافت، نه نتها مخالفت بلکه نفرت خودرا از مسائل مربوط به حل مسئله ملی ملت کرد در ایران را ابراز داشتند و همه شاهد هستند که چه الم شنگه ای را ببارآوردند.
تنها حزب جمهوری خواهان نیستند که در چنین جهتی موضع گرفته‌اند، دوستان بسیار نزدیک این دو حزب کردستانی که جزو گردانندگان اصلی این کنفرانسها هم هستند، چنین موضعی دارند منتها به شیوه خاص خود به پیش می برند، برای نمونه آقایان محسن سازگارا و علیرضا نوری زاده کی و در کجا حق و حقوق ملیتهای ایران و از جمله ملت کرد را به رسمیت شناخته اند، آیا برای این دو حزب کردی کافی است آقای نوری زاده رهبران این دو حزب را کاکه جان بنامد و ” قوم ” کرد راغیورو خون گرم قلمداد کند وتعریف و تمجیدش از کرد این باشد که کردها ازهر ایرانی، ایرانی ترهستند و حاضرند تا پاێ جان از مرز و بوم ایران دفاع کنند .
پیرامون این کنفرانسها تا بحال ارزیابی و بحثهای متفاوت و نظرات مختلف حول آنها صورت گرفته است، شاید هر حزب و جریانی در این راستا یک هدف تعقیب نکنند، یکی ازطریق دیالوگ مابین این جمع در فکر دستیابی به فردای بهتری برای ایران باشد و دیگری بر این عقیده باشد که راه رسیدن به دمکراسی در ایران ازاین مسیر طی خواهد شد . آنچه عیان است طرفداران و احتمالا مهره های دست اندر کار جناح سبز در ایران که بر اساس « شعار جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم » در این تجمعها دست بالا دارند و تلاش اصلی شان اینست که مبارزات مردم ایران را از مسیر اصلی خارج کنند و پایه های حفظ نظام اسلامی را استوار نگه دارند، تغییر جمهوری اسلامی و قانون اساسیش را از طریق صندوقهای رآی خواهانند و به این کنفرانسها این معنا را می بخشند. سر دادن ندای مخالفت با خشونت یعنی پرهیز کردن از شعار سرنگونی کل نظام جمهوری اسلامی، گویی جناح اقتدارگرای اسلامی در ایران فرش قرمز را پهن کرده اند که این حضرات قدم رنجه فرموده و انتخاباتشان را درشعف و شور بر گزار کنند و در هلهله و شادی دمکراسی باب طبعشان را پیاده کنند و کروات زده و ادوکلن به صورت خود پاشیده وبه کاخهای تابستانی و زمستانی آخوندهای لم داده بر ثروت و سامان مردم ایران، راه یابند. این طرزتفکر و این ادعا از یک ارزیابی خیالی و دور از واقعیت مسائل ایران نشأت می گیرد.
این دسته از مجریان و گردانندگان این نوع کنفرانسها تحت عنوان اتحاد برای” دمکراسی” در ایران هیج متضرر نیستند بلکه به نفعشان هم هست، غیراز ارضای تمایلات شخصی شان، خود مطرح کردنی هم برای فردای ایران در سر می پرورانند. احزاب تمامیت خواه که بشدت از شوینیسم ملت بالا دست تبعیت می کنند، ضمن اینکه تریبون را در اختیار دارند و خودرا مطرح می کنند به اهدافی هم که دارند خدمت می کنند واین تجمها به نفعشان تمام خواهد شد. برعکس ادعای اطلاعیه حزب کومه له نه تنها ملیتهای ایران واز جمله ملت کرد در این میان نفعی نصیبش نخواهد شد، بلکه بیش از پیش مورد حمله و اهانت جریان و اشخاصی قرار می گیرند که اساسآ حق و حقوقشان را به رسمیت نمی شناسند و ملت بودنشان را بباد ناسزا می گیرند. لطف و مرحمتی که در حق این ملیتها مبذول می دارند، اینست وقول می دهند که به مسائل ویژه اشان توجه شود، چه مسائلی را در نظر دارند نامفهوم است بعید نیست منظورشان این باشد که اگر در فردای آزادی ایران این عالیجنابان جزو حکمرانان بودند و ملیتهای ایران خواست حق تعیین سر نوشت خود را مطرح کردند، خدمتشان برسند و توجه شان اینطور معنی شود. انتظاراز این هم نابجاتر اینست که انتظار داشته باشید این کنفرانسها به حق و حقوق کارگران و زحمتکشان بپردازند، البته درواقع ‌هیچکدامشان نه کرد و نه فارس و نه دیگران همچون ادعای نداشته اند و نباید برایشان حرف در آورد .
در این بازار بر پا شده، بازندگان اصلی احزاب کردستانی هستند که نه فقط به حزب خودشان و نمایندگانشان، بلکه به جنبش انقلابی مردم کردستان هم لطمه می زنند و نقش و جایگاه آنرا تنزل می دهند وبعضی مواقع که صحنه های این کنفرانس را می بینید احساس می کنید نمایندگان این احزاب در جایگاه متهم نشسته اند واز سئوال کردن و طرز صحبت کردن عده ای از شرکت کنندگان در کنفرانس، از آنها چنین برداشتی می شود، ودر تقابل، اشخاص و جریانات بی خاصیت در مسائل امروز و فردای ایران، به موضع دفاعی می افتند وناچارشان می کنند حتی از مواضع اعلام شده حزبشان هم عدول کنند. در اینباره می توان به موارد متعدد در مصاحبه ها و میزگردهای تلویزیونی اشاره نمود. در نتیجه باید تآکید کرد تقویت جنبش کردستان و سیردمکراسی خواهی در ایران هیچ ازاین مسیرنمی گذرد بلکه به ضررشان هم تمام خواهد شد. بنابراین بیانیه پایانی کنفرانس پراگ آئینه تمام نما و واقعی این نوع تجمعها و این شگردها است. شرکت نکردن و خاتمه دادن به آن خالی از فایده نیست .
٢٣.١١،٢٠١٢