لزوم تسریع تلاشها برای سازماندهی قطب چپ و راهکارها , در حاشیه سمینار رفیق حمید تقوائی

مقدمه:

بیش از سه ماه پیش و در حاشیه سمینار کولن آلمان، مقاله ای نوشتم(۱) که در آن از تلاش برای سازمان دهی قطب چپ توسط فعالین کمونیزم کارگری پشتیبانی کردم و توضیح دادم که بخاطر تغییر شرایط سیاسی و دینامیک مبارزه طبقاتی موجود در ایران و جهان، مسئولیت تاریخی ما کمونیستهای کارگریست که روی مسئله اتحاد جبهه چپ خم شویم و این عرصه را جدی تر بگیریم. خوشبختانه سمینار اخیر رفیق تقوائی در همین موضوع (۲) ، این بحث را بیشتر باز کرد و من در این مقاله کوتاه تلاش خواهم کرد چند نکته را در حاشیه این سمینار خدمت خوانندگان گرامی ارائه دهم:

(۱)نکات مهم بحثهای رفیق تقوائی:

سه نکته مرکزی زیر را من در بحث رفیق تقوائی یافته ام:

الف:رفیق تقوائی روی یک سنت بسیار مهم و زیبای کمونیزم کارگری، بحث خودش را بطور مستقل رو به جامعه ارائه داد. ایشان در سخنرانیش تاکیید کرد که در موضوع سخنرانی، حتی بین رهبری حزب کمونیست کارگری ایران توافق کامل نیست اما ایشان درست دیده بطور مستقل نظراتش را رو به جامعه ارائه دهد. این متد برخورد را من بسیار می ستایم. زیرا نشانه اینست که حتی رهبری این حزب هم به اصل حق بیان مستقل نظرات سیاسیش برای ایجاد کانسنسوس چه در میان حزب و چه درون جامعه متکی است و خودش را در پشت درهای بسته محدود نمی بیند. جامعه می تواند بطور شفاف نظرات فردی رهبران این حزب را بشنود و قضاوت کند.

ب: رفیق تقوائی اساس بحثش را بدرستی روی این حکم استوار کرد که واقعیت سیاسی حکم می کند که کمونیستهای کارگری از پوسته های دیروز ساخته بیرون بیایند و از مرحله “مرز بندی” با دیگران جلوتر بروند. ایشان تاکیید کرد که بخاطر جا افتادن مرزبندیهای ما، حالا زمانی است که ما دنبال سازماندهی بزرگتری باشیم حول اشتراکاتی که خودمان در میان جامعه ایجاد کرده ایم. خود این ارزیابی نشان می دهد که تا چه حد ایشان خوب توانسته این تغییر دینامیک را ببیند و خوب فرموله کند. ایشان تاکیید کرد که بسیاری از شعارهای کمونیستهای کارگری در حال حاضر به گفتمان عمومی اپوزسیون ایران و خصوصا چپ تبدیل شده و زمان آن فرارسیده که ما کمونیستهای کارگری بدون دلنگرانی از جایگاه شخصی خود و “پستهای سازمانی” به سراغ ظرفهای بزرگتری برویم تا بتوانیم تاثیرات عمیقتر و وسیعتری در تحولات سیاسی بگذاریم.

ج: در زمینه دو مقدمه بالا، رفیق تقوائی پیشنهاد می کند که فعالین حزب کمونیست کارگری ایران و سایر فعالین کمونیست کارگری تلاش کنند طی برنامه ای برای سازماندهی سمینار برای پایه گذاری حزب بزرگتر کمونیزم کارگری تلاش خود را آغاز کنند و بدون نگرانی در مورد گذشته، با توجه به حساسیت اوضاع سیاسی و نیاز مبرم جامعه،  برای  تحزب بزرگتر کمونیزم کارگری، تلاشهای خود را متمرکز کنند.

(۲) تلاش برای سازماندهی حزب بزرگتر کمونیست کارگری یا تلاش برای سازماندهی ائتلافها حول مانیفست انقلاب؟

الف:از دید من، تلاش برای سازماندهی تحزب بزرگتر کمونیزم کارگری، در نهایت خود ، تلاشی است بسیار پر زحمت برای نتیجه ای بسیار کوچک! چرا؟

بخش بسیار کوچکی از چپ ایران در حال حاضر در تحزب کمونیزم کارگری (زیر هر شکلش) سازمان یافته و فعالینی مستقل هم که خود را متعلق به این پرچم مشخص می دانند از دید من جدا شدگان همین احزاب بوده اند. از دید من تلاش برای برگرداندن این فعالین، نتیجه چندانی ندارد چرا که این جدائیها هم ریشه عمیق سیاسی داشته و هم ریشه روانی. ریشه های سیاسی این جدائیها غالب است آنجا که به جریانی بنام حکمتیزم برمی خوریم. حکمتیزم که زیر پرچم کوروش مدرسی جدا شد، اساسا جنبش سیاسی دیگریست. گرایش انشعابی قبل از فوت منصور حکمت هم همینطور! گرایش فرقه علی جوادی بیشتر روی تنفر شخصی و “قدرت طلبی” از این حزب جدا شد و حرف جدی سیاسی مستقلی ندارد و همواره زیر سایه حزب کمونیست کارگری حرکت کرده و تنفر و فحاشی و اتهام زنی تنها ابزار “مرز بندیش” بوده و اینها همه مستند است.راهی همه این گرایشات رفته اند که من با تجربه چندین دهه سیاسیم فکر نمی کنم قابل برگشت باشد!تاریخ گروههای چپ نشان نداده که بشود گروههای جدا شده را دوباره در گروه اولیه جمع کرد.ممکنست بشود؟ بله! اما امکانش ؟ بسیار کم است!

ب: چه برنامه سیاسی قرار است فعالین چپ را دور هم جمع کند؟ آیا قرار است برنامه حزب کمونیست کارگری این کار را بکند؟ خوب اکثریت جدا شده ها که در تحزبی مانده اند، اون برنامه را دارند اما چرا جدا شدند؟!منشعبین منفردی که در زمان منصور حکمت جدا شدند؟ طبعا حول برنامه حزب متحد نخواهند شد چون به این گرایش کمونیستی متعلق نیستند.فرض اینکه اینها بتوانند حول این نوع کمونیزم متحد شوند اساسا فرضی باطل است مگر اینکه خود ما تضاد ماهوی بین کمونیزم کارگری و سایر کمونیزمها را ندیده بگیریم! و آنرا مادی نبینیم.

ج:آیا سازماندهی حزب بزرگتر گمونیزم کارگری در شرایط کنونی (قبل از پیروزی انقلاب) ممکنست؟ بسیار منطقی است که حزب کمونیست کارگری ایران بعد از پیروزی انقلاب بر علیه رژیم اسلامی و در شرایط آزادی سیاسی صدها هزار نفر عضو و فعال و شاید بیشتر را در خود جای دهد. همانطور که در تا ریخ بلشویکها و حتهی چپهای نیم بند فدائی و توده ای در انقلاب ۵۷ رشد کردند. خود انقلاب، حزبش را رشد خواهد داد. دینامیک سازماندهی حزب بزرگتر کمونیست کارگری از دید من تحول کیفی وضعیت موجود است. این تحول به انقلاب مشروط است.

د: چپ جامعه، و نه لزوما چپ سازمانیافته و متحزب، با رادیکالیزه شدن نبرد طبقاتی ، امروز به وحدتی عملی حول برنامه حداقلی نزدیک شده که حزب ما آنرا هم فرموله کرده و نامش را مانیفست انقلاب نامیده. در حال حاضر می شود و باید حول اون مانیفست انقلاب، حزب ما سمینار تشکیل بدهد و هم احزاب و هم فعالین منفرد را خطاب قرار دهد. سازماندهی سمینارها برای سازماندهی عمل مشترک حول سند مانیفست انقلاب، با هر نامی و هر تیتیری، کاری بسیار ضروری است. بلوک چپ را اگر نتوانیم سازمان دهیم ، حتما انقلاب ایران شکست خواهد خورد. هیچ حزبی به تنهائی نخواهد توانست انقلاب ایران را به تنهائی موفق گرداند.

(۳) نقش و اهمیت حزب کمونیست کارگری ایران در تقویت بلوک چپ و پیروزی پروژه اتحاد چپ:

از دید من تا همینجا رفیق حمید تقوائی نشان داد که تا چه اندازه با احساس مسئولیت سیاسی و اخلاقی دارد به مسئله اتحاد نگاه می کند.سمسنار ایشان بهترین گواه است که این تیزهوشی را دارد که تفوت موقعیت کنونی و دینامیزم کنونی را با گذشته نه چندان دور درک کند و فعالین کمونیزم را به ورود به عرصه بزرگتری فرامی خواند.چنین سطح احساس مسئولیتی را باید قدر دانست.حزب ما همانطور که حمید تاکیید کرد توان و پتانسیل سیاسی این را دارد که وارد هر مذاکره سیاسی بشود. دستاوردهای بیش از ۳۰ سال کار تئوریک و عملی این حزب را به پر دستاوردترین تحزب کمونیستی تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است.

این پتانسیل سیاسی را باید ازش بهره جست. سوال اینست که در مرحله کنونی و با سطح پتانسیل جنبش چپ چه سطحی از فعالیت مشترک را می توان هدف گرفت که واقعا نتیجه بدهد؟ از دید من در حال حاضر ورود به سمینارهائی با فعالین سازمانیافته و منفرد چپ، حول مانیفست انقلاب، می تواند عملی و راهگشا باشد. عمل مشترک حول مفاد این مانیفست را باید تمرین کرد و تجربه کار مشترک را جلو برد. نمونه هائی مثل تریبونال بین المللی هم اکنون جلوی ماست. کارزارهای مشترک ائتلاف چپ بتدریج می تواند زمینه فرهنگی و سیاسی تمرین کار درون ائتلافها را بالا ببرد.

 

منابع بیشتر:

(۱) سعید صالحی نیا: در حمایت تلاش مداوم برای ایجاد وحدت در قطب چپ

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/10718-b.html

(۲)سمینارچشم انداز نزدیکی و اتحاد نیروهای کمونیزم کارگری-حمید تقوائی

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=mzfoXm4On0Y

(۳)گره دشوار همگرائی پلورالیستی چپ(بهنام چنگائی)

http://www.azadi-b.com/J/2012/11/post_435.html

(۴)نامه سرگشاده به حمید تقوایی و فراخوان تاریخسازش(مازیار رادپور)

http://www.azadi-b.com/J/2012/11/post_440.html