جمهوری اسلامی وسناریوی تکراری درقتل ستاربهشتی

جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم دیکتاتوری وسرکوبگربرای همگان شناخته شده است.موافقان ومخالفان این حکومت هم این حقیقت رابه خوبی میدانند که رژیم اسلامی وسردمداران آن درادوارگذشته برای خاموش کردن صدای مخالف دست به چه اقدامات وجنایاتی زده اند.
با توجه به این مهم ،عمال جمهوری اسلامی نشان داده اند که وحشت بسیاری از رسانه ای شدن جنایاتشان دارند وهمواره سعی کرده اند به نوعی درسکوت رسانه ای قرار بگیرند ویا بر آن درپوش بگذارند،ولی نه تنها دراین امر موفق نشده اند بلکه بیش از پیش در پیشگاه مردم وقضاوت عمومی شناخته شده تر ومنفورتر شده اند.
دستگیری وشکنجه وسپس قتل ستاربهشتی جوان وبلاگ نویسی که تنها جرمش ،نوشتن وانعکاس مشکلات مردم واعتراض به فرورفتن نظام به منجلاب فساد واختلاس بود ،به صورت گسترده ای درمیان توده مردم ورسانه های مختلف بازتاب داشت ومظلومیت این جوان درچنگال جمهوری مستبد اسلامی باعث اعتراضات گسترده ای درمیان شبکه های اجتماعی وهمینطور سازمانهای حقوق بشری داخلی وخارجی واقشارمختلف مردم شد.
همچنانکه مشاهده شد رسانه ها وعناصر وابسته به رژیم در ابتدا هیچگونه واکنشی نسبت به این جنایت در داخل شکنجه گاههای مخوف خود نشان ندادند وتقریبادریک سکوت خفت بار فرورفتند.ولی فشار رسانه ای وجوجامعه،آنها راناگزیربه پاسخگویی کرد البته از نوع خودشان وبازهم همانند دفعات قبل ابتدا تلاش در انکاروحاشاوسپس سعی درطبیعی جلوه دادن مرگ یاربط دادن این قتل با عوامل مختلف داشتند که درتماسهای آنهاباخانواده مرحوم وسعی در القای جملاتی ازقبیل (اودارای بیماری قبلی بوده و…)یاموضع گیری نمایندگان وعناصر این رژیم درجهات مختلف کاملا نشان ازبازی کثیف وتکراری رژیم می داد.
همانند گذشته این بارهم رژیم درباتلاقی که خود درست کرد،گیرافتاد.
آری؛ازگذشته خوب به یاد داریم که در اعتراضات سال۸۸یا دفعات قبل وبعدازآن این ظالمان چگونه جریانات مختلف یامعترض رامسئول یامرتبط باقتل وکشتارجوانان مردم میدانستند،در مواقعی هم وانمود نمودند مرگ کاملا طبیعی بوده وهیچ دلیل یاعوامل غیر عادی در مرگ زندانی یا فردموردنظرمشاهده نشده است همانند جریان قتل زهرا کاظمی و…
واکنش واظهارات مسئولان قوه قضاییه ودرراس آنهاصادق لاریجانی درمشاهده کبودی درنقاطی ازبدن همانند کمروپاوبرخوردباعوامل احتمالی درصورت اثبات قتل،پرواضح بودکه رژیم درحال فراربه جلومیباشددرهمان حال اظهارنظرات مختلف ازداخل نظام مبنی بر احتمال کم مرگ زیر شکنجه واحتمال دلایل دیگرنشان از هماهنگی مسئولان داشت برای سرپوش گذاشتن برجنایتی دیگر،درپایان هم بیانیه پزشکی قانونی(که عدم استقلال آن وفشارازبالا ازقبل مشخص بود)دربیان عدم اثبات مرگ به صورت شکنجه وپیدانشدن شواهدی ازخفگی و مسمومیت یاغیر عادی بودن مرگ،این سناریوی تکراری نظام راکاملا به پایان خودنزدیک کرد.
دراینجالازم به یادآوری میباشد که علیرغم تمام مشاهدات ومستدلات واظهارات خانواده آن مرحوم واشارات خودمرحوم ستاربهشتی مبنی برتهدیدوارعاب قبل ازدستگیری وشکنجه وآزاربعد ازدستگیری،همراه باشهادت زندانیان بند۳۵۰ازمشاهداتشان ازآثارشکنجه شدید برروی مرحوم ستاربهشتی ،جمهوری اسلامی بازهم تلاش کردخودراکاملابیگناه وعاری ازهرگونه خطا وظلم وجنایتی جلوه دهدولی حقیقتی که رژیم نمیتواندازآن بگریزداین است که عوامل ونیروهای وابسته به جمهوری اسلامی ودر راس آنها شخص علی خامنه ای مسئول قتل مرحوم ستاربهشتی وتمامی جانباختگانی هستندکه اسیردست جلادان سرکوبگررژیم ظالم اسلامی شدندوبااین اقدامات نخنماشده رسانه ای نمیتوانندخود راتبرئه یا افکارعمومی رامتقاعدبا اقدامات خودکنندوناگزیرنددر به خاطراین گونه جنایات که ازبدوتشکیل این حکومت نامیمون شروع شده وتاکنون ادامه داشته پاسخگوباشند ومسلماروزی خواهد رسیدکه دربرابرقانون ومردم وخانواده های مظلوم وداغ دیده قرارگیرند وماهیچگاه فراموش نخواهیم کردجنایات این رژیم خونخوار را ومطمئنااین جنایت اخیرهم همچون دفعات قبل لکه ننگی بود برپیکره نظام اسلامی وتنفربیش از پیش همگان رادربرداشت.
مهدی داداش زاده