“گل سُرخ سال نو – شعری از لوئی آراگون”

ترجمه: زهره مهرجو

” آیا گُل سُرخِ ماه را
می شناسی؟..
آیا گُل سُرخ زمان را
می شناسی؟..
در تابش آینه آب؛
هنگامیکه یکی دیگری را
منعکس می کند،
این دو بهم شبیهند…

آیا گُل سُرخ تلخی را
می شناسی؟..
که از اشک و امتناع
ساخته شده،
و در جذر و مد امواج بزرگ،
– مثل رنگین کمانی
که پس از باران –
بر اقیانوس گُل می دهد…
* * *
گُل سُرخ رؤیا، گُل سُرخ روح
که در خیابان در دسته گُلها،
فروخته می شوند..
گل سرخ دامنه،
گل سرخ بازی،
از عشقهای منع شده؛
و از حرکات بهدر رفته…

آیا گل سرخ ترس را
می شناسی؟..
آیا گل سرخ شب را
می شناسی؟..
هر دو گوئی
مثل صدائی که بر لبها
نقش می بندد،
یا میوه ای که در میان برگها
آویخته می شود؛
نقاشی شده اند…
* * *
هر گُل سُرخی که
برایش می سرایم؛
هر گُل سرخی که
انتخابش می کنم؛
و هر گُل سرخی که می سازم..
به عبث آنرا
– در کنار این گُل –
می ستایم!..”

مختصری درباره شاعر:
لوئی آراگون، زاده شده با نام لوئی آندریکس – ۳ اکتبر ۱۸۹۷ تا ۲۴ دسامبر ۱۹۸۲ – میلادی؛ شاعر، رُمان نویس، نویسنده، عضو دراز مدت حزب کمونیست فرانسه و نیز جامعه ادبی گُنکورت بود.
اشعار وی از تنوع زیادی برخوردارند، و در آنها می توان از نثرهای شعرگونه تا اشعار کلاسیک را یافت. کارهای اولیه او تحت تاثیر فعالیتهای سوررئالیستی اش دارای زبان معترضانه و نفی کننده ای می باشند، اما از دوران جنگ جهانی دوٌم به بعد بیشتر حکایت از بازگشت وی به اشعار موزون و کلاسیک می کنند. او دلیل این تغییر سبک نوشتن خود را به نیاز به حفظ ماهیت ملی در طی سالهای جنگ مربوط می کرد. پس از پایان جنگ جهانی دوم اشعار او مضمون سیاسی بیشتری پیدا کردند، با اینهمه او هیچوقت از نوشتن به سبک کلاسیک تماما دست نکشید. آراگون با تلفیق اشعار کلاسیک با آزادی نسبی برگرفته شدن از گرایشات پیشین سوررئالیستی اش، به آنها یکنوع زیبایی و قدرت تاثیرگذاری خاصی بخشید.
بسیاری از اشعار لوئی آراگون به دنیای موسیقی کشیده شده اند، و در آن مورد توجه و محبوبیت زیادی قرار گرفته اند.
در زمینه رُمان نویسی، آثار آراگون از کلیه ویژگیهای فرهنگی قرن بیستم، از جمله رُمانهای سوررئالیستی، رئالیسم و رئالیسم اجتماعی سیر می کنند. او در حقیقت یکی از شخصیتهای بنیانگذار رُمان نویسی در دوران خودش بود.
در سال ۲۰۱۰ میلادی اداره پست فرانسه سه تمبر در یادبود لوئی آراگون صادر کرد.
از نزدیکتر با آراگون:
لوئی آراگون در سوم اکتبر ۱۸۹۷ در پاریس بدنیا آمد. پدر او سناتور سابق بخشی از جنوب فرانسه، متاهل و سی سال از مادرش بزرگتر بود. بهمین دلیل او هیچگاه با مادر لوئی ازدواج نکرد، و مادر و مادربزرگ او کار مراقبت و بزرگ کردنش را بر عهده گرفتند.
این ماجرا تا ۱۹ سالگی، هنگامیکه لوئی باید به خدمت نظام در جنگ جهانی اول می رفت، و مادر و مادربزرگش امیدی به بازگشت وی نداشتند؛ از او پنهان نگاهداشته شد. تا آن لحظه لوئی مادر طبیعی خودش را بعنوان خواهرش، و مادربزرگش را بعنوان دایه خود می شناخت.
همانطوریکه می توان تصور کرد، آشکار شدن این واقعیت، احساسات و اشعار بعدی وی را تحت تاثیر خود قرار داد.
از لحاظ هنری آراگون از بیست و دو سالگی تا بیست و پنج سالگی درگیر فعالیت در زمینه دادائیسم – جنبش طغیان و نفی گرائی – بود، و سپس بهمراه آندره برتون و فیلیپ سوپالت نقش موثری در بنیانگذاری جنبش سوررئالیسم را ایفا کرد. در این دوران او بهمراه چند تن دیگر از فعالین جنبش سوررئالیستی، هوادار حزب کمونیست فرانسه بود؛ اما در سال ۱۹۲۷ رسما به این حزب پیوست.
وی در سال ۱۹۳۳ میلادی به کار نوشتن برای روزنامه حزب بنام “انسانیت” پرداخت. در سالهای بعدی، او به نوشتن در سایر منابع حزبی و همچنین همکاریهای دیگر با آن ادامه داد، و تا پایان عمر خویش همچنان عضو حزب کمونیست فرانسه باقی ماند.
در کنگره جهانی نویسندگان در دفاع از فرهنگ که در سال ۱۹۳۵ میلادی برگزار شد، لوئی آراگون به مخالفت با تلاش آندره برتون – بنیانگذار جنبش سوررئالیسم – در جهت حمایت از لئون تروتسکی پرداخت. اگرچه آراگون منتقد اتحاد جماهیر شوروی نیز بود، و مخالفت خود را بخصوص پس از کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی به سال ۱۹۵۶ میلادی، که در طی آن استالین بوسیله خروشچوف محکوم شد؛ علنی تر کرد.
لوئی در سال ۱۹۳۹ میلادی با اِلسا تِریولِت – خواهر زن ولادیمیر مایاکوفسکی – که با او یازده سال پیشتر آشنا شده بود؛ ازدواج کرد. از آن ببعد اِلسا به الهه اشعارش تبدیل شد. این زوج در طی بیشتر سالهای جنگ جهانی دوم، ناگزیر به زندگی مخفیانه و ادامه فعالیتهایشان بشکل زیرزمینی شدند.
در سال ۱۹۳۹ میلادی به لوئی آراگون بخاطر فعالیتهای دلاورانه ضد نازیستی اش مدالهای صلیب جنگ و صلیب ارتش اعطا شد. پس از شکست سال ۱۹۴۰ میلادی، آراگون به منطقه جنوبی پناه برد، و در آنجا بهمراه چندین شاعر دیگر، از جمله رِنِه شار، فرانسیس پانگ، رابرت دِسنوس، پُل اِلوار و جین پیِر روسنی؛ به جنبش مقاومت فرانسه پیوست، و به همکاری در زمینه فعالیتهای ادبی و نیز عملیات برنامه ریزی در آن پرداخت.
او بهمراه همسرش در کار تنظیم گروه نویسندگان ملی منطقه جنوب مشارکت کردند.
آراگون بهمراه شاعرانی همچون پُل اِلوار و رِنِه شار، خاطرات سالهای جنگ و جنبش مقاومت خود را به اشعار دوران پس از جنگ منتقل کرند. بعنوان مثال در سال ۱۹۵۴ میلادی، او در یکی از آثارش به ستایش از نقش خارجیها در جنبش مقاومت پرداخت، و بطور مشخص به یک فعال آمریکائی و آخرین نامه او به همسرش پیش از اعدام؛ اشاره کرد. این شعر بعدا بوسیله لئو فِره در آهنگی سروده شد.
پس از آزادی فرانسه از دست نازیها، لوئی آراگون به یکی از تئوریسینهای مهم حزب کمونیست بدل شد؛ و در کمیته ملی نویسندگان مسئولیتهایی را بعهده گرفت. در سال ۱۹۵۰ میلادی وی به سمت عضو کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. البته او در این دوران مورد انتقادهای زیادی هم قرار گرفت، بعنوان مثال پس از انتشار یکی از طراحیهای پابلو پیکاسو – در مارس ۱۹۵۳ بمناسبت مرگ استالین – در ژورنالش، به او اینچنین انتقاد شد که این کارش در واقع شمایل شکنی استالین بوده، و در پی این انتقادها او ناچار به دفاع از خود گشت.
در طی سالیان متوالی، آراگون از طریق همسر روسی اش اِلسا، از کارهای سرکوبگرانه استالین مطلع شده، و به جمله مخالفین وی پیوسته بود. با اینهمه به او در سال ۱۹۵۶ میلادی جایزه صلح لنین اعطا گشت. در این زمان او بشدت حکومت متمرکز شوروی را محکوم می کرد، در مجله اش از مخالفین استقبال کرده و همچنین محاکمات نمایشی بر علیه روشنفکران را محکوم می نمود. در سال ۱۹۶۸ نیز با وجود عدم اطمینان حزب کمونیست فرانسه، به حمایت از جنبش دانش آموزان پرداخت.
با وجود کلیه فعالیتهای انتقادی اش، لوئی آراگون تا پایان عمر خود عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه باقی ماند.
وی در سالهای واپسین عمرش دوباره به ریشه های سوررئالیستی خویش بازگشت، و در طی ده سال باقیمانده از زندگیش حداقل دو رُمان از جمله کتاب “هنری ماتیس” را بتحریر در آورد.
سرانجام در روز بیست و چهارم دسامبر سال ۱۹۸۲ میلادی، لوئی آراگون در حالیکه دوستش جین ریستات همراه او بود، درگذشت.
برخی از آثار وی از جمله: “نامه‌های تیرباران شده”، “هفته مقدس” و “یادگار شهیدان” در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند.

منابع دیگر:
اشعار شاعران فرانسوی زبان قرن بیستم:
http://www.poetryintranslation.com/PITBR/French/SelectedFrenchPoemsoftheTwentiethCentury.htm#_Toc281664420
زندگینامه لوئی آراگون – به انگلیسی:
http://en.wikipedia.org/wiki/Louis_Aragon
زندگینامه لوئی آراگون – به فارسی:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C_%D8%A2%D8%B1%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86
درباره جامعه ادبی گُنکورت:
http://en.wikipedia.org/wiki/Acad%C3%A9mie_Goncourt
درباره دادائیسم:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%B3%D9%85
درباره سوررئالیسم:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C