“یارانه های هوشمند” بلای جان جمهوری اسلامی

طرح اقتصادی “هدفمند کردن یارانه ها” براستی به معضل جدی و به بلای جان جمهوری اسلامی در شرایطی بسیار خطیر و حساس تبدیل شده است. طرحی که یارانه “هدفمند” و “هوشمند” و برنامه ریزی شده نامیده میشد و قرار بود اقتصاد جمهوری اسلامی را با سیاست ریاضت اقتصادی “جراحی کند” و “متحول کند” و نجات دهد، اکنون به صورت یک معضل سیاسی و اقتصادی جدی برای جمهوری اسلامی در آمده است. دعوا و کشاکش جناحهای حکومت اکنون بر سرنوشت این طرح متمرکز شده. بدنبال تصویب طرح دوفوریتی بحث در مورد مرحله دوم یارانه ها، روز سه شنبه این هفته مجلس اسلامی علیرغم مخالفت دولت احمدی نژاد، رسما توقف مرحله دوم این طرح را با اکثریت بالایی تصویب کرد. مرحله اول نیز بطور جدی زیر سوال است. همین هفته اعلام شد که دولت برای پرداخت یارانه نقدی بقیه ماههای باقیمانده امسال ۱۰ هزار میلیارد تومان کسر بودجه دارد و اگر بخواهد این پرداخت ها را ادامه دهد باید مجلس تصویب کند که قیمت گاز و برق و آب افزایش یابد و مبلغ ۱۰ هزار میلیارد تومان از این منبع به بودجه اضافه شود. شماری از نمایندگان به شدت با این پیشنهاد مخالفت کردند. یکی از آنها میگوید افزایش قیمت گاز وبرق و آب، “مثل ریختن بنزین بر آتش است”، و بعد میگوید بجای آن باید سه دهک بالایی که بیش از ۱۰ میلیون نفر را شامل میشوند را از دریافت یارانه ها محروم کرد. اکنون سوال جدی ای که مقابل کل حکومت قرار دارد اینست که کدامیک خطر بیشتری دارد؟ حذف بیش از ده میلیون نفر از دریافت یارانه ها، یا افزایش قیمت برق و گاز و آب؟ آنهم در شرایطی که گرانی دارد بیداد میکند، ارزش پول ایران چندین برابری افت کرده، و فشار کمر شکن اقتصادی بر اکثریت مردم جامعه را به مرز انفجار کشانده است.

خطر هرچه باشد، با توجه به وضعیت فلج و فروپاشی اقتصادی میتوان با قطعیت گفت که حکومت ناچار است خودرا از شر سیاست کذایی “هدفمند کردن یارانه ها” خلاص کند. چون امکان اقتصادی ادامه آنرا ندارد. این طرح همانگونه که قبلا نوشتیم قرار بود سالیانه حدود ۹۰ تا ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از منبع حذف یارانه ها به خزانه دولت بریزد. اما به دلایل مختلفی از جمله نزاع باندهای حکومتی و ترس از شورش مردم، اوضاع اینگونه پیش رفت که ناچار شدند سالیانه بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی بدهند و در آمدی که از حذف بخشی از یارانه ها کسب میکنند تقریبا نصف این میزان است.

یارانه ها و کارگران و مردم

تا آنجا که به مردم مربوط میشود این البته ظاهر ماجراست. در واقعیت طی مدت اجرای این طرح یعنی کمتر از یک سال اخیر قیمتها چندین برابر افزایش داشته است. بخشی از این افزایش به دلیل حذف سوبسیدها یا یارانه ها و پرداختهای نقدی است، و بخش بیشتری به دلیل تحریمهای بین المللی و کلا فلج اقتصادی ای است که بر اقتصاد جمهوری اسلامی حاکم است. اکنون همه کس میداند که اقتصاد جمهوری اسلامی در بدترین وضعیت خود قرار دارد. صندوق بین المللی پول که سال گذشته گزارشی غیر واقعی از بهبود اقتصاد جمهوری اسلامی داده بود امسال در گزارش خود اعتراف کرده است که ارزیابی اش واقعی نبوده و رشد اقتصادی جمهوری اسلامی برای امسال منهای ۹ دهم در صد است و در سال آینده نیز در همین حدود خواهد بود. هنوز هم این سازمان آمار و اطلاعاتش در مورد نرخ بیکاری و گرانی و تورم بر اساس آمار جمهوری اسلامی است. اما با وجود همه اینها به این نتیجه میرسد که اقتصاد جمهوری اسلامی در حال انحطاط است.

با توجه به این مردم همانگونه که پیش بینی میشد چندین برابر آنچه را که بعنوان یارانه نقدی دریافت میکنند، با افزایش قیمتها از دست میدهند. وقتی که قیمتها بطور سراسری حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافته، و در مورد برخی کالاهای اساسی بیش از ۱۰۰ درصد افزایش قیمت وجود دارد، آشکارا معنیش نصف شدن در آمد همه مردم است. طبعا آنچه مردم از دست میدهند سرمایه داران و دولت و کسبه به جیب می زنند. اما این معضل جدی ای از حکومت حل نمیکند.

بنزین بر آتش

میتوان تصور کرد که با حذف کامل یارانه ها، وضعیت زندگی زیر خط فقر میلیونها نفر از مردم به چه شکلی در خواهد آمد. حذف پرداخت یارانه نقدی وضعیت قیمتها را به میزان و سطح سابق بر نمیگرداند. بلکه برعکس با توجه به تشدید درهم ریختگی و بی اطمینانی اقتصادی، گرانی و تورم را بسیار افزایش خواهد داد. واگر با آن مقابله جدی نشود میتواند برای توده کارگران و مردم فاجعه بار باشد. یعنی توده هفتاد میلیونی مردم که اکثرا فی الحال چندین برابر زیر خط فقر زندگی میکنند، هم پول کمتری در دست خواهند داشت و هم باید برای نیازهای اولیه زندگی خود پول بسیار بیشتری بپردازند.

جمهوری اسلامی میداند که مردم این را به هیچ وجه نمی پذیرند. و این آن چیزی است که نماینده مجلس اسلامی بدرست آنرا “ریختن بنزین بر آتش” مینامد. یعنی فوران خشم مردم میلیونی. با احتمال زیاد سعی شان این خواهد بود که ذره ذره این روال را به خورد مردم دهند. یعنی امسال ده میلیون نفر را از دریافت نقدی محروم کنند، شش ماه بعد ده میلیون نفر دیگر و الی آخر. اما میتوان تصور کرد که با وضعیت سیاسی و اجتماعی ای که وجود دارد، در همان قدم اولش نیز خواهند ماند. یک طرح دیگر نیز اینست که در انتخابات سال آتی این طرح را هم زیر بغل احمدی نژاد بدهند و قال هردو را بکنند. اما روشن است که این هم برایشان بهیچ وجه راحت نیست.

بهررو یک رودر رویی همه جانبه با جمهوری اسلامی گریز ناپذیر و نزدیک است. جمهوری اسلامی دارد زور و بازوی خودرا با گسترش دستگیری ها و زندان و اعدام نشان میدهد. اما صفی که مقابل آن قرار دارد فی الحال بدرجه زیادی با همین دریافتی های نقدی و شرایط اقتصادی مشابه، متحد شده است. هفتاد میلیون نفر خودرا طلبکار جمهوری اسلامی میدانند و هر ماه منتظرند که دولت پولی به حسابشان بریزد تا بتوانند زندگی کنند. خود حکومتیان حتی در دعواهایشان اعتراف کرده اند که باید میزان پرداختی ها به بالای ۷۰ هزار تومان در ماه به هر نفر افزایش یابد. توقع و انتظارات مردم بالاست. صفوف حکومت بشدت در هم ریخته است و دارند از “جنگ نهایی” با یکدیگر و “آمادگی برای شهادت” سخن میگویند. رهبران و فعالین جنبشهای اجتماعی باید بطور جدی خودرا برای این رودررویی آماده کنند و آنرا علیه کل حکومت و همه جناحهایش جهت دهند.*

لینک چند نوشته دیگر در همین مورد:

شکست “طرح یارانه ها”، آخر خط

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=13703

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=13518