گفتگو در مورد دیکتاتوری پرولتاریا

گفتگو در مورد دیکتاتوری پرولتاریا – گفتگو شماره ۱
————————————–
محمد ولدی : با سلام دوست عزیز رفیق امین قضایی

دیکتاتوری پرولتاریا بمثابه یک دیکتاتوری گذار پرولتری برای حفظ دستاوردهای انقلاب و تثبیت حاکمیت کارگری هم
یشه سوال برانگیز بوده که چرا برای دنیایی رفاه و برابر و ازاد چنین مقوله ای که حاوی دیکتاتوری است لازمه ؟
مارکس در مانیفست می نویسد: نخستین گام انقلاب طبقه ی کارگر باید پرولتاریا را به جایگاه ِ طبقه ی حاکم برکشد.» و در نامه ای به ژوزف وایدمایر به سال ۱۸۵۲ می نویسد: تا آنجا که به من مربوط میشود، هیچ امتیازی به واسطه ی کشف وجود طبقه ها در جامعه ی مدرن، یا کشفِ پیکار میان آنها ازآن ِ من نمیشود… کاری که من انجام دادم و تازگی داشت نشان دادن این نکته ها بود:
۱) هستی ِ طبقه ها صرفاً وابسته به مرحله ی تاریخی ِ خاصی در تکامل تولید است.۲) پیکار طبقاتی به طور ضروری به دیکتاتوری ِ پرولتاریا منجر می شود.۳) این دیکتاتوری صرفاً پایه ی گذار به انحلال تمامی ِ طبقه ها و استقرار یک جامعه ی بدون طبقه خواهد بود».
ودر این مورد لنین می گوید:ما کاملا بر روی اساس تئوری مارکسیستی ایستادگی می کنیم: تصرف قدرت سیاسی توسط پرولتاریا……

و حالا چند سال از شما دوست گرامی برای تفسیر و ضرورت شکلگیری دیکتاتوری پرولتاریا
—————————————-
سوال ۱ ”
تئوری دیکتاتوری بنام پرولتاریا در کدام دوران و برای چه ضرورتی مطرح شد؟

جواب :
دیکتاتوری پرولتاریا یکی از ضرورت های نظریه مارکسیستی است و می توان گفت که بدون آن مارکسیسم نظریه ای عقیم خواهد بود و به ادعای خود برای رهایی طبقه کارگر پشت پا خواهد زد.
برای اثبات ضرورت دیکتاتوری پرولتاریا حتی نیازی نیست به گفته های مارکس یا لنین رجوع کنیم. با تحلیل منطقی می توان ضرورت آنرا برای رهایی طبقه کارگر نشان دهیم.
در جامعه کنونی وقتی کسی از شما چیزی را می دزدد شما می توانید به پلیس و دادگاه برای اعاده حق تان رجوع کنید. برای گرفتن حق تان شما در چارچوب قانون عمل می کنید و خودتان شخصا برعلیه مجرم وارد عمل نمی شوید. اما برای گرفتن حق طبقه کارگر یعنی محصول کاری خودش باید مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را اشتراکی کرد و انرا از استثمارگران سلب کرد. چنین کاری در حیطه قوانین موجود امکان پذیر نیست چرا که قوانین سرمایه داری حق مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را برای سرمایه داران به رسمیت می شناسد و رسما از دزدی آنان حمایت می کند. بنابراین حزب طبقه کارگر بعد از رسیدن به قدرت سیاسی برای تحقق این حق می بایست فراقانونی عمل کرده و از بورژوازی سلب مالکیت کند. معمولا در جیطه قانون دولت ها حق دخالت در بازار آزاد و مالکیت خصوصی را ندارند. اما حزب طبقه کارگر باید این حق را اعاده کند و از اینرو باید فراقانونی عمل کند.به این دولت فراقانونی پرولتاریا از این جهت که فراتر از قوانین مالکیت سرمایه داری عمل می کند دیکتاتوری پرولتاریا می گوییم.
اگر حزب طبقه کارگر قدرت سیاسی را چه با انقلاب و چه با رای گیری کسب کند و زمین و ابزارتولید را صاحبین واقعین یعنی کارگران پس ندهد در این صورت طبقه کارگر را از زنجیرهای سرمایه آزاد نکرده است.

بنابراین دیکتاتوری پرلتاریا مطابق بحث انگلس دو ویژگی دارد:
۱. فراقانونی است. ۲. از دولت فقط به عنوان ابزاری برای سلب مالکیت و سرکوب بورژوازی استفاده می کند.
—————–
سوال ۲ ”
آیا با دیکتاتوری پرولتاریا موافقید ? چرا دیکتاتوری؟

جواب :
بله البته که با دیکتاتوری پرولتاریا موافق هستم. مارکسیسم بدون این نظریه ممکن نیست. هر تلاشی برای لوث کردن این نظریه و مشارکت ائتلافی احزاب چپ با دیگر احزاب بورژوایی بعد از انقلاب درصورتی که توان کسب کامل قدرت سیاسی را داشته باشند کائوتسکیسم و خیانت به طبقه کارگر است.

سوال ۳ ”
چرا بیشتر احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست در مورد دیکتاتوری پرولتاریا سکوت اختیار کرده اند

جواب :
این سوالی است که باید آنرا از خودشان بپرسید. ولی من فکر می کنم بسیاری از آنها این را قبول دارند اما در موردش حرف نمی زنند.

سوال ۴ ”
آیا کارگران ایران از نظریه دیکتاتوری پرولتاریا سر در می آورند آیا تفهیم این نظریه مشکل است و آیا فکر میکنید که بحث و مکث روی این نظریه دراین زمان ضروری است ?

جواب :
فکر می کنم توضیح من بسیار ساده و عاری از هرگونه مفهوم پردازی پیچیده بود. اگر اینطور می توان ضرورت دیکتاتوری پرولتاریا را توضیح داد پس هرکسی قادر به درک آن خواهد بود البته اگر با ضرورت سلب مالکیت خصوصی از بورژوازی موافق باشد. به محض پذیرش ضرورت مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید فرد تلویحا دیکتاتوری پرولتاریا را هم پذیرفته است.

سوال۵ ”
ایا در کمون پاریس (۱۸۷۱) دیکتاتوری پرولتاریا میتوانست شکل حاکمیت را بیشتر از ۷۲ روز تظمین کند ?

جواب :
مارکس به کمون پاریس به شکل یک مورد تجربی برای اثبات ضرورت دیکتاتوری پرولتاریا نگاه می کرد. اینکه این کمون می توانست دوام بیاورد محل بحث نیست. مسئله اینجاست که مارکس به این نتیجه رسید که طبقه کارگر نباید با همان چارچوب های قانونی و کارکردی بورژوازی از دولت استفاده کند.

با تشکر رفیق امین قضایی.

محمد ولدی
۱۵/ November 2012

nehayats@gmail.com