فیلم مستند جنگ جهانی چهارم + لینک دانلود فیلم

فیلم مستند جنگ جهانی چهارم
مستند جنگ جهانی چهارم ( صدای بزرگ، ۲۰۰۳ ) تصاویر آتشین، ویرایش هنری و روایتی شاعرانه را به صورتی منسجم و ماهرانه در تار و پود یک فیلم زیبا به همراه مقاومت مردمان جهان در نیمه های آخر دهه پایانی جنگ سرد که بنابر روایاتی به جنگ جهانی سوم مشهور بود، بکار گرفته است. روایت فیلم در مورد مبارزات مردم آرژانتین، چیاپاس – مکزیک، آفریقای جنوبی، کارگران کره جنوبی و فلسطین قهرمان میباشد که همراه صحنه هایی از خیزش توده ای و تظاهراتهای میلیونی در شهر کبک کانادا، تظاهرات علیه سرکرده های جهان موسوم به جی – ۸ در جنوای ایتالیا، خروش مردمی علیه جنگ و تجاوز به عراق در سراسر دنیا و غیره می باشد که علیرغم جغرافیای متفاوت، انسانها گرد مطالبات مشترک و برحق انسانی خویش جمع شده و برایشان مبارزه میکنند، می جنگند و جان می بازند.
این مستند در به تصویر کشیدن واقعیات یک مبارزه جهانی متمرکز در نیمکره جنوبی به ویژه برای مخاطبان تا کنون نا آگاه جنبش ضد جهانی شدن موثر است. هر چند نسل فعالان کنونی مجرب تر می باشند، با اینحال به احتمال زیاد این فیلم کوتاه اطلاعات آنها را بیشتر خواهد نمود، زیرا تصاویر مفید و ارزشمندی را از مردمانی که در خطوط مقدم مبارزه حضور داشته و تا حدی نیز ستیزه جو، خطرناک و شجاع هستند را به نمایش میگذارد.
بر این اساس، آنارشیست های میلیتانت که یک پای ثابت صحنه های فیلم مستند جنگ جهانی چهارم میباشند، میتوانند از این فیلم کمال استفاده را ببرند بخصوص در مورد جذب نیروهای بیشتر از مردم موجود در خارج از جنبش برای پیوستن به آن. زیرا فیلم بشیوه ای ماهرانه در کار ارایه تجزیه و تحلیلهای مورد سوال آنارشیستهای رادیکال میباشد.
یکی از بارزترین فیلمهایی که دیده ام، فیلم زاپاتا می باشد که بنظرم واژه یا اصطلاح « جنگ جهانی چهارم» از آن فیلم به امانت گرفته شده است. بخصوص که دو صحنه از تظاهراتهای فیلم زاپاتا در قالب ایده ئولوژیی آرام در این مستند تکرار شده اند.صحنه اول فرهنگی میباشد که بیشتر روی تاریخ سنتهای مبارزاتی آمریکای لاتین و روایات مستقل فرهنگی زوم کرده که به اعتبار آنها، مبارزه برای ساخت کشورهای غیر اروپایی – آمریکایی باید ادامه یابد و صحنه دوم سیاسی یا همان تعادل پوزیتیویستی است که به زاپاتیستها اجازه ایجاد اتحاد را در بین طیف گسترده ای از جناحهای آنتاگونیست مانند لیبرال سازمانی، مارکسیست ها و آنارشیست ها را که در فیلم به درجه زیادی تصفیه شده اند، بر اساس همان ویژگی ها و خصلتهای اتحادی بین اتحادیه های کارگری کره ای، آزادیخواهان فلسطین، دانشگاهیان مارکسیست آرژانتین، دهقانان بومی مکزیک، کالج رادیکال آمریکایی شمالی ، آنارشیست های ایتالیایی و ضد آپارتاید آفریقای جنوبی بدون حتی یک زمزمه جنگ و تفرقه میدهد.
تجزیه و تحلیل ساختاری فیلم این باور را به بیننده القا میکند که مستند مذکور نسخه ای دوست داشتنی از رهنمودهای آنتونیو گرامشی یا نئو مارکسیسم میباشد. زیرا بیشتر تحلیلهای روشنفکر آرژانتینی مصاحبه شده در اول فیلم، در مورد جهانی شدن نئولیبرالی بوده که معنی مستقیم این مسئله از بین رفتن مرزهای ملی و رها کردن مردم زیر زحمت بازار آزاد و مکانیسم هایش میباشد. همچنین در یکی دیگر از بخشهای فیلم راوی میگوید: ما علیه دولت خیز برداشته و میخواستیم آنها را از قدرت پایین بکشیم ولی بعدا متوجه شدیم که دولتی در کار نیست و ما با یک سیستم جهانی و شمولی در خارج از مرزهای ملی روبرو شده ایم.
در مقطع کنونی بسیاری از روشنفکران مارکسیست و آموزش دیده که تاریخ را از منظر تکامل دیالکتیکی نگاه میکنند، جهانی شدن را به عنوان یکی از فرآیند های ساختار قدرت فوق العاده بورژوازی تفسیر و تأویل نموده تا به این نتیجه دلخواه برسند که پرولتاریا هم همگام با جهانی شدن سیستم کاپیتالیستی فراگیر شده و آماده بدست گرفتن قدرت در عرصه جهانی می باشد.
تأکید بر ضدیت با دولت یا حتی رمانتیک نمودن دولت ملی، علاوه بر اینکه این احساس را برای مارکسیستها درست میکند که با چسبیدن به برخی اصول آنارشیستها مانند نادولت گرایی میتوان خاطرات بدی که تجربه دیکتاتوری حزب و دولتِ شوروی پیشین و چین در اذهان مردم کاشته است را به مرور از یادها محو نموده، همچنین میتوان با اتکا به نوعی خودگردانی (autonomism ) یا تبلیغ شیوه زندگی بومی های آمریکای لاتین آنچنان که در ادبیات این قاره منعکس شده است (indigenism) خود را با روند رو به رشد مخالفت جهانی علیه کاپیتالیسم تطبیق داد. زیرا مارکسیستها بطور طبیعی تمایلی به انتقاد از تمدن صنعتی و اینکه کسی نمی خواهد کارگر این سیستم تحت لوای هیچ نوع ایده ئولوژی ای باشد، ندارند و نکته دیگر که نمی خواهند اذعان کنند، اینست که وجود دولت ولو دولت طبقه کارگر هم نیاز به وجود استثمار اقتصادی وسیع دارد و حال که میخواهند با وجود تجربه های تلخ تاریخی – جهانی بازهم بعنوان اپوزیسیون سیستم فعلی مطرح گردند، باید گذشته را به نحوی مورد شماتت قرار دهند.
البته که سرمایه داری مداوما و بطور فزاینده ای خود را با مرزهای ملی نیز هماهنگ نموده است، زیرا بعد از تجربه های نفتا و اتحادیه اروپا به وضوح نشان داده شده است که جهانی شدن همچنین میتواند به معنای میلیتاریزه کردن مرزها و تقویت ایده ئولوژیهای بیگانه که حامی دولت ملی میباشند، باشد. صندوق بین المللی پول و بانک جهانی از همه بیشتر مضطرب شنیدن این جمله هستند که : دولت وجود ندارد، زیرا بدون وجود یک دولت که قادر به برنامه ریزی برای تقویت نظامی خود در سراسر جهان ( آمریکا و متحدان اروپایی آن کمتر به ذهن متبادر میشوند ) باشد، این نهادهای فراملی جهانی شدن قویترین مکانیسم های اجرای خود را از دست می دهند. چه تعداد از کشورها بعد از وقوع کودتا و شورشهای از پیش طراحی شده مجبور به قبول برنامه های دیکته شده از طرف بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای ایجاد تعدیلات ساختاری شده اند و چه تعداد تنها به محض دریافت تهدید از طرف این ارگانهای وام دهنده و بدهکار کننده ملتها و دولتها تسلیم شده اند؟.
نکته جالب دیگر در فیلم اینست که بیشتر افراد مصاحبه شده و مبارزین موجود در عرصه تظاهرات ها و نه روشنفکران، بخصوص در چیاپاس – مکزیک، آرژانتین و آفریقای جنوبی، خود دولت ملی یا نیروهایش را به عنوان منبع استثمار و ظلم معرفی میکنند و در واقع نشان دادن این صحنه ها در مستند جنگ جهانی چهارم می تواند به این معنا نیز باشد که محروم کردن مردم از دولت ملی میتواند به معنای افتادن آنها در آغوش نهادهای فراملی همچون بانک جهانی و شرکتهای چند ملیتی باشد. آیا دولت ملی اختراع نیروهای پلیس نیست؟ آیا به این مسئله اعتقاد داریم که پلیس بعنوان سگ هار سرمایه، تا زمانیکه دولتهای محلی خود را نوکر وفادار شرکتهای چند ملیتی نکرده باشند، مردم را مورد ضرب و شتم قرار نمی دهند؟ در چه مقطع زمانی دولتهای ملی ضمانت دادند که دیگر مردمشان مجبور به زنده ماندن تحت رحمت بازار و مکانیسم هایش نیستند؟ شکایتها از مرگ و پایان دولت ملی، شکایت از متخصصان تحصیلکرده ای بود که خود را دور از ساختارهای قدرت پسا استعماری نگه داشته بودند که زمانی برای آنها قابل دسترسی بنظر میرسید، همان کسانیکه خود را بوسیله تضعیف بوروکراسی کار سوق داده و به نظر میرسید برای اینکار توجیه ایده ئولوژیک شده اند. درک واقع بینانه تر جهانی شدن که این فیلم بوسیله نقل قول هایی از زاپاتیستها به آن اشاره میکند، به ما میگوید که مردم جهان در مقاطعی مجبور به پناه بردن و تشکیل دولت ملی برای خلاص شدن از دست استعمار اروپایی و ایجاد دولتهای مهاجرنشین مانند آمریکا، کانادا و استرالیا شدند.
الان بیش از ۵۰۰ سال است که بشریت جنایتهایی را که مستند جنگ جهانی چهارم به تصویر کشیده را درک نموده است و شاید حداکثر ما را نسبت به کارایی تظاهراتهایی که بانک جهانی را به چالش می کشانند بیشتر مشکوک کند، چنین درکی قطعا ما را نسبت به فیلمهایی که تظاهراتهای مختلف به همراه جنگهای مسلحانه بومی را به عنوان یک جنبش جهانی ناگسستنی به تصویر می کشند، بیشتر مردد میکند.زیرا این مستند به ارزیابی انتقادی از جنبش حالیا موجود نمی پردازد یا درک ما را از این جنگ جهانی چهارم که جهانی شدن یکی از مراحل آخر آن می باشد، تعمیق نمی گرداند.هر چند شاید ما را به درک واقع بینانه تری در مورد انگیزه های لجام گسیخته نسل کشی و سرکوبی که سیستم بعنوان یک جنگ علیه ما براه انداخته است برساند و با نصایح راوی در مورد چگونگی مبارزه کردن و پایان دادن به این غادله در تضاد باشد.
مستند جنگ جهانی چهارم علیرغم ستیزه جویی نسبی که بر آن حاکم است بازهم نسخه مقاومت آرام و بدون خشونت را تجویز میکند، هر چند فیلمسازان این را به بینندگان شان در آمریکای شمالی نشان میدهند که پرتاب سنگ و کوکتل مولوتوف به پلیس تا چه حد در نقاط دیگر جهان شایع می باشند و البته پرتاب سنگ توسط کودکان فلسطینی بسوی ارتش صهیونیستها را بدون نشان دادن بیشمار کودکی که در این راه کشته شده اند، زیاد صادقانه بنظر نمی آید. مورد دیگر که در مورد فیلمسازان مشکوک بنظر میرسد، نشان دادن سمپاتی به قضیه فلسطین و چیاپاس مکزیک می باشد در حالیکه هیچ یک از عملیات مسلحانه این نیروها را به تصویر نکشیده است و این طرز تفکر را به بیننده القا میکند که تمام مبارزه انسانهای ساکن این مناطق محدود به انجام تظاهرات و پرتاب سنگ و مولوتوف می باشد و شاید هم این تنها راه برای به سرانجام رسانیدن مبارزات شان باشد.
در طول فیلم میتوان اظهارات گیج کننده دیگری از راویان مختلف را مشاهده نمود، مانند ارجاع به گذشته هایی که در آن گوشت و استخوان محکمتر از سرب بوده اند و یا اینکه بشریت امپراطوریهای بیشماری را در طول تاریخ از بین برده است، این در حالیست که هیچ گلوله سربی بدون درد کشیدن و رنج و مرارت زیاد متوقف نشده است و حداقل در هزار سال گذشته یک امپراطوری را نمی توان دید که مستقیما توسط مردم از بین رفته باشد بلکه علت نابودی آنها وجود رقبای قوی تر یا تجزیه شدنشان بوده است. البته فیلمساز حق دارد بحث امپراطوری فروپاشیده مغولها را پیش بکشد که بنظرم محلی از اعراب نخواهد داشت.
در قسمتی از فیلم راوی میگوید: ما آپارتاید را که دست پرورده امپریالیسم در آفریقای جنوبی بود شکست دادیم، اما در جایی دیگر ادعا میکند که رژیم آپارتاید یکسال قبل از فروپاشی و سقوطش خود اجازه انتخابات را داده است و کنگره ملی آفریقا بعنوان برنده آن، پای قراردادهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که خود مواجب بگیر سیستم آپارتاید جهانی می باشند را امضاء نموده است، اجازه دهید این پیروزی مشکوک را از زبان راوی واکاوی نماییم، او ادعا میکند: ما آپارتاید را از طریق انتخابات یا درگیریهای نظامی شدید ساقط نکردیم، ما آپارتاید را شکست دادیم و سعی میکنیم این جنگ، جنگ جهانی چهارم، را بوسیله هزاران شورش و اعتراض، اقدام جمعی و نافرمانی مدنی متوقف و غیر ممکن گردانیم و این در حالیست که مستند با موسیقی پیروزی و اعتراض و رقص در خیابان و تأکید بر قدرت بالفعل تظاهرات و تکرار صحنه ها به پایان میرسد اما توضیح نمی دهد که چگونه این لحظات دنیا را تغییر خواهند داد، چطور تظاهرات و ضرب و شتم پلیس در خیابانها سیستم را متوقف میکند و چرا اگر بخواهیم کاری بکنیم باید خود را محدود به انجام روشهای کمتر مؤثر همچون، تشکیل زنجیرهای انسانی و سوزاندن لاستیکها و سر و کله زدن با پلیسهای مسخره کاپیتالیسم بکنیم و این نوع جنگ را جانشین دیگر اقدامات ممکن علیه سیستم بکنیم، شاید آنها میترسند که نتوانند عواقب ناشی از اقدامات بیشتر را کنترل نمایند، شاید به این دلیل که آنها نمی خواهند ائتلاف مترقی شکننده مردم را بوسیله دیدگاههای غیر قابل انکاری که در تضاد با انقلاب قرار دارند، بخطر بیاندازند. شاید به این دلیل که آنها میخواهند کشورهای آمریکای شمالی به پایتخت تولید سیاسی و غیر انتقادی سازمانهای چپ با نوشداروی راهپیمایی مسالمت آمیز و مخملی در بیایند. به قول مارکوس آنها حتی ممکن است صدای مظلومان را وام بگیرند، تا بدینوسیله به بورژواهای شمال آمریکا هشدار دهند که دیگر سرمایه گذاری در این سیستم منجر به جنگ شده و خطرناک می باشد و باید اذعان داشت که برای بازگشت دادن استحکام و بهبودی به سیستم، برای پایان دادن به این جنگ خیابانی و تبدیل آن به پیروزی، به صلح و آرامش نیاز هست، صلحی از نوع آمریکایی آن (Pax Americana ).
یک چیز مسلم است، هزاران شورش، اقدام جمعی و نافرمانی مدنی، قطعا منجر به آزادی آفریقای جنوبی و هند و غیره از هژمونی نظام سلطه جهانی نگردیدند، از سوی دیگر، مبارزه مسلحانه، اهداف مورد نظر در ویتنام، کره شمالی و کوبا را به دست آورد، هر چند در عمل ایدئولوژی مارکسیستی – لنینیستی از هر سه شورش تنها تضمین توسعه یک سیستم جدید استبدادی را استخراج نمود. چرا تمامی تلاشهای آزادیخواهانه جهان در بعد از پایان جنگ جهانی دوم، مارکسیسم را سر لوحه مبارزات خویش قرار داده اند؟ زیرا ظاهرا تنها معلم انقلاب جهان قبل از آنها، شوروی پیشین بوده است که خود نتیجه نافرجامی از تثبیت تلاشهای آزادیخواهانه مردم روسیه بعد از خیانت لنینیست ها، حذف آنارشیستها و دیگر متحدان ضد استبدادی بود و در نهایت، این تاریخ تنها تأکیدی است بر این نکته که مستند جنگ جهانی چهارم به ایده همبستگی صدمه میزند.ما همیشه باید با دیده تردید به کسانی که بما میگویند: هر وقت بخواهیم میتوانیم به جنگهای سیستمی که موجودیتش بر اساس جنگ طلبی چیده شده است، خاتمه داده و بدون جنگ و مرگ بر آن پیروز گردیم. در نهایت باید بگویم که مستند جنگ جهانی چهارم از بیشمار پیچیدگی های حاکم بر جنبش مقابله با سیستم کاپیتالیستی حاکم بر دنیای کنونی تنها دو نقطه متضاد هم، یعنی ماهیت دشمن و متد مبارزه علیه آن را به شیوه ای تبلیغاتی برجسته نموده است.
به نقل از وب سایت
www.news.infoshop.org/article.php?story=2005080911512712
مترجم فیلم و مقاله : فریدون حسین زاده

داونلود فیلم مستند، جنگ جهانی چهارم بهمراه زیرنویس فارسی از لینکهای زیر
part.1
www.mediafire.com/?1x89r8f8y6vc4e9
part.2
www.mediafire.com/?k2csxma5s0i67l5
part.3
www.mediafire.com/?thb4r7ht58p6xac
part.4
www.mediafire.com/?1ipou6n9tt792za
زیرنویس فارسی جداگانه
farsisubtitle.com/downloads/index.php?act=download&id=27127
زیرنویس فارسی جداگانه
www.mediafire.com/?d1ag3zd80k7h39k
داونلود فیلم از تورنت
www.isohunt.com/torrents/?ihq=The.Fourth.World.War.2003