به بهانه انتشار مجموعه شعر اینگونه است شب!

مجموعه شعر اینگونه است شب! نوشته و حاصل تلاش رفیق عزیز میری و برآمده از بتن زندگی پر تلاش وی و نتیجه سالیان سال رنج و کار مزدی است.

وی که دوران کودکی و جوانی خود را در کشور کویت، به ازای فروش نیروی کار خود سپری نموده، مجموعه این اشعار را نه به مانند خیل عظیم کاغذ سیاه کن ها، و نه از کپی کردن جملات کتابها که بر اساس تجربیات و زیسته طبقاتی خود دریافت و به زبان شعر به نمایش کشیده است.

و نیز بدین گونه و بر اساس ستم طبقاتی افسار گسیخته بر زندگی طبقه کارگر است که او را وا میدارد تا نه از عشق های شکست خورده افسانه ای و نه از کاهی کوه بسازد و در عوض شهر، این مکان نامقدس سرمایه داری را که فی الواقع محل زیست خیل زحمتکشان است را با تیغی بر گردن اش، خنجر در پشت، نفرین در دهان و خون در مشت اش ببیند.

زبان شعر عزیز میری، نه زبان خود که می تواند صدای خیل عظیم جوانانی باشد که در شرایطی مشابه او رشد یافته اند، جوانان و نسلی که دوران کودکی خود را نه فقط زیر مشت دولت های دیکتاتور منطقه، که حتی زیر خطرناک ترین موشک و خمپاره ها سپری نمود.

زبان این اشعار، با تمام خشونت های خفته در آن که برآمد زندگی پر تحول وی و مهاجرت های اختیاری و اجباری در جهت تداوم بقا به همراه خانواده اش بوده است، همچنان در خود حامل صدایی رهایی بخش است که می گوید: از آنجایی که یکی به زور تیغ می میرد/از من شعله های آتش بر می خیزد. شعر او به مسائل عمیق اجتماعی بی تفاوت نیست، بلکه به سهم خود در صدد کوششی برای برقراری عدالت است. و بی جهت نیست که زیر چکمه نظامات موجود در منطقه و فشار بی امان آنها بر نیروی کار، در شعر تو در دستان که سوختی می گوید: که ما از گوشت و خون و استخوانیم /نه سنگ و نه آهن که دیوار بوده باشیم و در پی آن روایتی دارد از جنگی بی امان بین دو نیروی طبقاتی متخاصم و درست در همین نقطه است که بر نکته ای انگشت می گذارد که نویسندگان و شاعران در حوزه ادبیات فارسی مدتهاست که آنرا فراموش کرده اند، به واقع این ختم کلام شعر اوست: من اما این پیکار را به نرخ جان هم نخواهم برد از یاد!
مجموعه شعر اینگونه است شب! PDF