ازلابیستهای جمهوری اسلامی تا «ملّیون وجیهه المله»

* چه روشن و با صراحت تدوین کنندگان «منشور ۹۱» اعلام میدارند؛ که هیچ قصدی برای سامان بخشیدن به اجتماعی از نیروهای واقعی اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی را ندارند. آنها به آشکار میگویند که «منشور ۹۱» نه یک حزب سیاسی است و نه قصد دارد زمینه سازِ برقراری حکومتی در ایران باشد.
* امّا ترکیب امضاء کنندگان «منشور ۹۱» آدمی را به حیرت میاندازد و این را در واقع میبایست به زیرکی نویسندگان این «منشور» تبریک گفت که متنی را تدوین کرده اند که مورد پذیرش و تایید؛ لابیستهای دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، هواداران علی خامنه ای، اصلاح طلبان حکومتی در برون مرز، «چپ» های هوادار رژیم، هواداران تزِ اقتصادِ بازارِ آزادِ هاشمی رفسنجانی و اصلاحات سیاسی محمد خاتمی و برخی از «ملیون وجیهه المله» هوادار جمهوری قرار گرفته است. البّته میبایست به این نکته مهّم هم اشاره کنم که تا حدودی محتوی متن «منشور ۹۱» و منشور «کمیته موقت شورای ملی» به لحاظ مفهومی نزدیک بهم میباشند و گویی هردو پروژه بفاصله زمانی متناوب ولی حساب شده توسط افراد معینی، هر یک بدنبالِ دیگری، تنظیم وانتشار یافته اند. از این رو شاهد هستیم که برخی از تدوین و امضاء کنندگان متن منشور «کمیته موقت شورای ملی» شتابان و بدون درنگ بی آنکه فرصتی دهند جوهر متن منشور «کمیته موقت شورای ملی» خشک شود، پای متن «منشور ۹۱» را همراه با لابیستهای جمهوری اسلامی امضاء میکنند.
***
کوروش اعتمادی
۷ نوامبر ۲۰۱۲
Koroush_etemadi@hotmail.com

*****
آقای دکتر شاهین فاطمی!
همیشه یکی از خوانندگانِ جدّی مقالات شما بوده ام، بویژه آنزمان که موضوع نوشته های شما بیشتردر برگیرندهِ مباحث اقتصادی و یا تحولات سیاسی در عرصهء بین المللی میباشند. یقینا ً به سبب پیش زمینه های علمی ذهن پژوهشگر و استدلاهای منطقی شما، فراگیریها در این دو عرصه برای من بسیار ارزشمند هستند. در همین رابطه اجازه بدهید به موضوعِ آغازین آخرین مقاله تان تحت عنوان « زمان تفاهم وائتلاف فرا رسیده است»، اشاراتی داشته باشم که در بارهء تنگناهای اقتصادی جمهوری اسلامی در عرصهء بین المللی نوشته اید که اخیرا ً بدنبال تشدید تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا ابعاد گسترده تری بخود گرفته اند. میبایست اعتراف کنم همهء مواردی که در این ارتباط در مقاله اخیرتان مورد بررسی قرار داده اید، مورد تأیید و پذیرش کاملِ من نیز میباشند. همانگونه که شما بدرستی در این مقاله اشاره کرده اید؛ رژیم در عرصه سیاست جهانی سخت دچار انزوا شده است و تحریمهای اقتصادی جامعه بین المللی از هر سو ظرفیت های تولید در کشور را منهدم و از کار انداخته اند. و از سویی بی اعتمادی کامل مردم به حکومت، رشد نقدینگی در جامعه را افزایش داده است و صاحبان سرمایه در شرایط بیم و هراس هرگز این جرأت را نخواهند یافت تا سرمایه های خود را در بخش تولید و بازآفرینی ارزش در بازار بکار بیاندازند. در همین رابطه هم یکبار رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی، بهمنی، اعلام داشت رشد نقدینگی در کشور در طی سالهای اخیر رقم نجومی یافته است و میزان آن به حدود نزدیک به ۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. شکی نیست با توّجه به ابعادِ گستردهِ تحریم های اخیر جامعه بین المللی، جمهوری اسلامی قادر به ایجاد فضای اعتماد سازی نه در سطح جهانی است و نه داخلی و همچنان معضل نقدینگی و فرار سرمایه ها از کشور میرود تا بنیادهای اقتصاد در ایران را بطور کامل نابود سازند. و نیز آگاه هستیم بواسطه تسلط کامل ارگان نظامی رژیم، سپاه پاسداران، بر صنعتِ نفت و گاز کشور، تحریمهای دور اخیر بیشتر متوّجه منابع انرژی و نظامِ بانکی کشور میباشند که تداوم آنها در آینده پس از جمهوری اسلامی بسیار برای زیربنای اقتصاد ایران زیان آور و غیرقابل جبران است. همانگونه که آگاه هستید ظرفیت واقعی امروز تولید نفت در ایران به سقف زیر یک میلیون بشکه در روز سقوط کرده است و از سویی صنعت نفت ایران به سبب بی بهره بودن از تکنولوژی مدرن، فاقد توانمندیهای لازم برای افزایش تولید و یا رقابت با رقیبان اوپکی خود در بازار جهانی نفت میباشد. حتی اگر همین فردا رژیم اسلامی در ایران سقوط کند، بازگشت به دوران گذشته بسیار دشوار است و حکومت آیندهِ نیازمند سالها کار و کوشش است تا جامعه بین المللی را قانع کند؛ همان امتیازات سیاسی و اقتصادی را برای ما قائل شوند که در گذشته از آنها بهره مند بودیم.
جمهوری اسلامی نه تنها زیرساختهای اقتصادی گذشته و امروز کشور را نابود ساخت، بلکه به جایگاه و وجهه ایران در عرصه جهانی تا چندین نسل آتی آسیب های جدّی وارد ساخته است. تردیدی نیست، زمامداران جمهوری اسلامی از همان آغاز نه در اندیشهء حفظِ و شکوفایی اقتصادی دراین مملکت بوده اند و نه به فکر نسل های آینده این سرزمین که چگونه با چنین ورشکستگی اقتصادی و بی اعتباری سیاسی کشور را در این رقابت سخت جهانی اداره کنند. بنظر میرسد سران حکومت اسلامی خود نیز پذیرفته اند که آنها فقط برای چند صباحی کوتاه آمده اند تا با برپایی حکومت ظلم بر این مردم بردبار، بی محابا به غارت سرمایه های ملی مردم اقدام ورزند تا آن روزی که بنا است این ویران سرا را ترک گویند و به مکانهای «امن» زندگی خود نقل مکان کنند.
همانگونه که در آغاز اشاره کردم برای من مطالعه مطالب شما در حوزهء اقتصاد و سیاست بین المللی حکم کلاس درسِ دانش آموزی را دارد که در پی فراگیری بیشتر از معلّم خویش است. بواقع در این خصوص جای هیچ اغراقی نیست و تا بامروز مقالات شما چنین نقشی را در زندگی من ایفاء کرده اند. امّا آنجا که شما بنا دارید به عرصه سیاست داخلی کشور بویژه شرایطی که اپوزیسیون در آن بسر میبرد وارد شوید، نکاتِ گرهی و ناروشنی را در بررسی ها و مباحث شما میتوان دید که هر بخش آن لازم است بطور جدّی بازبینی و مورد کنکاش قرار گیرد. به گمان من نقطه نظرات شما در حوزهء سیاست داخلی کشور و خصوصا ً پیرامونِ وضعیت آشفته اپوزیسیون، از ناروشنی های عمیقی برخوردار است که گاه شما برای رفع این درهم ریختگی به یک نوع رُومانتیسم سیاسی متوّسل میشوید که بسیارغیرواقع بینانه است. در همین مقاله اخیر تان،« زمان تفاهم وائتلاف فرا رسیده است»، شما از همهء دسته بندیهای درون اپوزیسیون میخواهید دست از لجاجت برکشیده، جاه طلبی و منم گویی های فردی و فرقه ای را به کناری گذاشته و راه ائتلاف و همبستگی با یکدیگر را، آنهم با در دست داشتن نقشه راه و برنامه سیاسی معین برای آینده کشور، هموار کنند؟!
به گمانِ من پیش از اینکه از همه بخواهید، خودخواهی و جاه طلبی های فردی را به کناری گذاشته و راه همبستگی ملی را درپیش گیرند، بهتر است ابتداء نگاهی بیاندازیم به علت اصلی این گسست ها که پیش از سه دهه است دامن این اپوزیسیون را رها نکرده است. شکی نیست یکی از علل ماندگارشدن رژیم مذهبی بمدّت پیش از سه دهه در کشورمان، عدم وجود یک نهادِ اپوزیسیونال قدرتمند و دمکراتیکی است که قادر باشد پایه های این حکومت انسان کُش را درهم کوبد و حکومتی دمکراتیک بر ویرانه های این رژیم قرون وسطایی برپا کند. من با شما در این زمینه موافقم که نبود یک جانشین دمکراتیک بقای این رژیم مذهبی در ایران را تا بامروز تداوم بخشیده است. ولی همانند شما باور ندارم که میشود با طرح یک سری نصایح پدرانه از همهء دسته بندیهای درون اپوزیسیون بخواهیم خود منم زنی ها را به کناری گذاشته و حول چند خواست دمکراتیک و انسانی علیه یکی از ددمنشانه ترین حکومتها در تاریخ ایران، بهم بپیوندیم. میبایست خدمت شما عرض کنم خودخواهی این اپوزیسیون کمتر از فرهنگ جاه طلبی و زیادخواهی های رژیم ملایان نیست. شما نیم نگاهی به وضعیت کنونی همهء دسته بندیها و شخصیت های مدعی دمکراسیخواهی در درون اپوزیسیون بیاندازید که امروز در این چنبرهء درهم ریخته، مات و مبهوت، امّا با کلی ادعاهای واهی ارزاندام میکنند. کار اینها شده هر چند مدت یکبار در گوشه ای از این جهان تعدادی از دوستان نزدیک بخود را در محفلی سکت گونه، و با انتشار «منشور»ی گردهم آورند ، با ادعای رهبری اپوزیسیون که گویی محورعالم هستند.
آقای دکتر شاهین فاطمی! آفت بزرگ این اپوزیسیون در درجه اوّل خود همین اپوزیسیون است. همین ادعاهای واهی و تشکل های بیشمار موازی با یکدیگر که از درون فاقد ظرفیت های سیاسی یک نهاد اپوزیسیونال جدّی میباشند. بگذارید در همین رابطه نگاهی بیاندازیم به اهدافِ متن منشوری تحت عنوان «منشور ۹۱» که چگونه این منشور موفّق شده است گروهی از دسته بندیهای جامعه سیاسی ایران در خارج از کشور را گرد خود آورد و به آشکار اعلام دارد: «منشور ۹۱ یک حزب سیاسی نیست و لیست اعضاء ندارد، امضای آن تنها شرط توافق با مفاد آن است، این منشور نه زمینه ساز برپایی حکومت در ایران و نه مبلغ حزب و یا مرام سیاسی خاص است …».
چه روشن و با صراحت تدوین کنندگان «منشور ۹۱» اعلام میدارند؛ که هیچ قصدی برای سامان بخشیدن به اجتماعی از نیروهای واقعی اپوزیسیون علیه رژیم اسلامی را ندارند. آنها به آشکار میگویند که «منشور ۹۱» نه یک حزب سیاسی است و نه قصد دارد زمینه ساز برقراری حکومتی در ایران باشد. اگر چه این ادعا با توّجه به همهء مفادی که در متن «منشور ۹۱» مشاهده میکنیم کاملا ً با یکدیگر در تناقض میباشند. ولی چه تأسف بار است وقتی این «اپوزیسیون» قادر به درکِ این دوگانه گوییها نیست که در محتوی این «منشور» نهفته است. اگر خواننده همهء مفاد این منشور را از بند نخست اش تا آخرین آنرا با دقت مطالعه کند متوّجه خواهد شد بند بند همهء این منشور یک نظام سیاسی ایده آلی را ترسیم میکند که تا حدودی در جهان مدرن امروز بسیاری از مفاد آن تحقق یافته است. اینکه بناگهان در انتهای متن «منشور» نویسندگان مدعی میشوند که «منشور ۹۱» نه حزب سیاسی است ونه مبلغ مرام سیاسی خاص جهت برپایی حکومت در ایران، انسان بهت زده از اینهمه تناقض گویی میشود.
امّا ترکیب امضاء کنندگان «منشور ۹۱» آدمی را به حیرت میاندازد و این را در واقع میبایست به زیرکی نویسندگان این «منشور» تبریک گفت که متنی را تدوین کرده اند که مورد پذیرش و تایید؛ لابیستهای دولت احمدی نژاد و جمهوری اسلامی، هواداران علی خامنه ای، اصلاح طلبان حکومتی در برون مرز، «چپ» های هوادار رژیم، هواداران تزِ اقتصادِ بازارِ آزادِ هاشمی رفسنجانی و اصلاحات سیاسی محمد خاتمی و برخی از «ملیون وجیهه المله» هوادارجمهوری قرار گرفته است. البّته میبایست به این نکته مهّم هم اشاره کنم که تا حدودی محتوی متن «منشور ۹۱» و منشور «کمیته موقت شورای ملی» به لحاظ مفهومی نزدیک بهم میباشند و گویی هردو پروژه بفاصله زمانی متناوب ولی حساب شده توسط افراد معینی، هر یک بدنبالِ دیگری، تنظیم وانتشار یافته اند. از این رو شاهد هستیم که برخی از تدوین و امضاء کنندگان متن منشور «کمیته موقت شورای ملی» شتابان و بدون درنگ بی آنکه فرصتی دهند جوهر متن منشور «کمیته موقت شورای ملی» خشک شود، پای متن «منشور ۹۱» را همراه با لابیستهای جمهوری اسلامی امضاء میکنند.
بهررو رویداد جالبی است که امروز در جامعه سیاسی ایرانی در برون مرز در حال شکل گیری است و نیز متوّجه میشویم که چگونه تلاشهای جمهوری اسلامی در برون مرز برای به انحراف کشانیدن جامعه سیاسی ایرانی کارساز میشوند و هر آنچه را که تحت عنوان اپوزیسیون بحساب میایند، از درون تهی و بی اعتبار میکند.
یقین دارم این افراد به جزء منافع شخصی و فرقه ای خود به چیزِ دیگری نمیاندیشند. مردم برای آنها مستمسکی بوده برای توجیه حضور بی ثمرشان در عرصه کار سیاسی و رونق بخشیدن به سر قفلی های دُکانهای سیاسی شان. البتّه بسیاری از امضاء کنندگان آگاهانه و با شناخت کامل، «منشور»هایی از این دست را تأیید و امضاء میکنند، آنهم به نیت تضمین برقراری شرایط مناسب در ایران جهت تأمین منافع سیاسی و اقتصادی شان. بی شک بار مسئولیتِ تدوین و انتشارِ چنین «منشور» های بازدارنده، علیه اتحّاد ملی مردم و اپوزیسیون، بحساب آن دسته از کنشگران سیاسی در تاریخ ثبت خواهد شد که قدرت بسیجِ مستقلِ مردم در مبارزه علیه جمهوری اسلامی را بیشتر دارا میباشند. تردیدی نیست دست اندرکاران اصلی تدوین چنین «منشور»هایی، آگاهانه و به عمد چنین محتوی را برای «منشور» ها در نظر میگیرند که اتحّاد همهء آحاد مردم و گروه بندیهای مختلف اپوزیسیون امکان پذیر نگردد. اینکه در این روزگار آشفته چگونه اپوزیسیون واقعی برای درهم کوبیدنِ بساط جمهوری اسلامی سربرآورد، بسیار دشوار است که آنرا پیش بینی کرد. ولی شکی نیست روزی در بسترهمین ایام یأس و سرخوردگیها، اپوزیسیون واقعی به قصد برقراری حاکمیت ملّی مردم ایران سامان خواهد یافت و دریچه امید برای مبارزه علیه رژیم ملایان در بین مردم گشوده خواهد شد.