کارگران و ناسیونالیسم

 اوضاع سیاسى ایران کارگر را براى جنبشهاى بورژوائى مهم کرده است. فقر و بیکارى و بیمارى بیداد میکند و هر روز ارگانهاى حکومتى در وحشت شورش گرسنگان توى سر هم میزنند٬ جلسه میگیرند٬ مانور برگزار میکنند و ترس شان را با گسترش سیاست ارعاب پنهان میکنند. نه فقط سران حکومت اسلامى و اصلاح طلبان مغضوب حکومتى بلکه نیروهاى اپوزیسیون بورژوائى اعم از توده ایست هاى اسلام زده تا شبه سکولارهاى پنتاگونى اینروزها یادشان افتاده که کارگران نیروى مهمى هستند. ظاهرا اینبار در نمایش “انتخابات” رژیم اسلامى مسئله “اقتصاد” اسم رمز بقاى حکومت است.

در کنار جنگ و جدال برسر اوضاع وخیم اقتصادى و وحشت از انفجار جامعه٬ تحرکات جدیدى اینجا و آنجا بچشم میخورد. اینروزها رفیق کارگرى از پخش شیرینى در میان کارگران بمناسبت تولد کوروش هخامنشى در برخى از مراکز صنعتى خبر میداد. پرسیدم واکنش کارگران چه بود؟ گفت خوب همیشه شیرینى پخش کردن و تسلیت و تبریک گفتن بدلیل تولد و فوت این امامها در سرویس ها و غذاخورى و صحن کارخانه بوده٬ حالا کوروش هم اضافه شده٬ اما در بخش ما و تا جائى که خبر دارم در جاهاى دیگر کارگران تحویل شان نگرفتند.

کهنه پرستان و مرتجعین سیاسى مدعى کوروش هخامنشى رنگارنگ اند: یکى باند احمدى نژاد قاتل و شرکا است که در مقابل رقباى حکومتى٬ و با علم به نفرت مردم از قوانین اسلامى٬ با تمجید از کوروش مانور ناسیونالیستى میدهد. در کنار اینها سلطنت طلبان و رژیم سابقى ها و شاخه هاى فاشیست و آریائى مسلک قرار دارند که با علم کردن کوروش و کتیبه کوروش در واقع رژیم سلطنتى را اعاده میکنند. مضافا اینکه گرایش ناسیونالیستى در جامعه بسترى است که طیفهاى مختلف بورژوازى به آن متکى میشود و کوروش را در “تاریخ ملى” و “فرهنگ ملى” و امروز “حقوق بشر” هضم میکند. در عین حال اوضاع جامعه به هر کسى با عقل متوسط فهمانده است که وضعیت معیشتى طبقه کارگر و اکثریت عظیم مردم مسئله اى محورى است و اینها به رشد کمونیسم و انقلابیگرى میدان میدهد. لذا علم کردن کوروش کبیر و ناسیونالیسم و در آوردن هر عتیقه اى از قعر تاریخ ضرورى شده است.

کارگران و کوروش

تولد کوروش و پاره آجر حقوق بشرى عهد بوق کوروش پاسخ هیچ درد امروز طبقه کارگر در ایران نیست. پخش شیرینى بمناسبت تولد کوروش٬ برجسته کردن رضا پهلوى٬ تشکیل شوراى ملى و آلترناتیو سازى٬ همه گوشه هاى یک تلاش آگاهانه و سیاسى است که قرار است در این اوضاع مانع تحرک انقلابى طبقه کارگر و مردم زحمتکش علیه حکومت اسلامى شود. کوروش و ناسیونالیسم را برجسته میکنند تا در میان مردمى که از اسلام و آخوند بیزارند نیرو بگیرند و یا دستکم توهم ایجاد کنند. کوروش و ناسیونالیسم را برجسته میکنند تا اپوزیسیون ناسیونالیست را به طرف رژیم اسلامى متمایل کنند. آخر از سکولارهاى اپوزیسیون تا شاه پرستان و تازه لیبرال دمکراتهاى طرفدار داریوش همایون و ملى اسلامیها٬ همه دوزى از ایران پرستى و خاک پرستى و نژاد پرستى و کهنه پرستى را در هویت سیاسى و تاکتیکها و سیاستهایشان ملحوظ میکنند. اپوزیسیون راست ناسیونالیست پرو غرب و ملى اسلامى که جملگى در حلقه “حقوق بشر” متحد شده اند٬ امروز الگوى حقوق بشر “ایرانى” خود را کمابیش در کتیبه کوروش جستجو میکنند. جمهورى اسلامى حقوق بشر را اسلامى کرد و ناسیونالیستها حقوق بشر را ملى. یکى الگوى اسلامیش را از حقوق بشر دارد و دیگرى الگوى ناسیونالیستى اش را. این در حالى است که کشتى همان حقوق بشر لیبرالى و جهانشمول مدتهاست به گل نشسته است. حقوق بشر لیبرالى که ظاهرا هنوز دنیاى امروز خود را با آن تعریف میکند٬ چیزى جز تعریف بشر و حق او در چهارچوب منفعت سرمایه و نظم سرمایه دارى و تقدس مالکیت خصوصى نیست. تکلیف این حقوق بشر بورژوائى را ما کمونیست کارگریها روشن کرده ایم. کارگران ما به ازا تبلیغات ناسیونالیستى را در میان صفوف خود میشناسند٬ تبلیغاتى که نژاد پرستى ضد افغان و ضد مهاجر و حمایت از بخشى از بورژوازى و کارفرماهاى خودى اولین نتیجه آنست. با اینحال ناسیونالیسم و هر گرایش اجتماعى دیگر جامعه و طبقه کارگر را به حال خود واگذار نمیکند. کارگران کمونیست قاطعانه پاسخ تحرک ناسیونالیستى در جنبش کارگرى را با سیاست کمونیستى که متضمن اتحاد وسیع طبقه کارگر و تامین استقلال سیاسى و سازمانى طبقه کارگر است خواهند داد.

ناسیونالیسم دشمن طبقه کارگر است

ناسیونالیسم بعنوان یک ایدئولوژى منحط طبقات حاکم که مرز منافع متمایز طبقات اجتماعى را در گونى “ملت” درهم میریزد٬ هرچه را که در یک جغرافیاى سیاسى یا کشورى وجود دارد جزو مایملک خود میداند. “کارگران کشورمان”٬ “زنان کشورمان”٬ “کارگران میهن ما”٬ “کارگران ما”٬ و یا خرافاتى مانند “فرهنگ ملى”٬ “منافع ملى”٬ “تولید ملى” و غیره نقطه شروع ادبیات سیاسى ناسیونالیسم است. همه اینها براى ناسیونالیسم همان معنى را دارد که بردگان براى برده داران داشت. قرار است “کارگران غیور میهن” جان بکنند تا سرمایه داران و طبقات دارا و الیت سیاسى شان بتوانند در رقابت منطقه اى و جهانى “سرى در میان سرها دربیاورند”! قرار است که “کارگران کشورمان” برده وار کار کنند تا سهم حضرات در بازار داخلى٬ یعنى همان حیات خلوت استثمار طبقاتى سرمایه داران٬ تامین شود. ناسیونالیسم یک گرایش اجتماعى طبقات دارا است که تلاش میکند منافع خود را بعنوان منافع عموم زیر عنوان خرافه “ملت” جا بزند. همان کارى که اسلام آن را زیر عنوان خرافه “امت” پیش میبرد.

ناسیونالیسم یک جنبش سیاسى طبقه حاکم است. احزاب مختلف ناسیونالیست اعم از فاشیست و آریائى مسلک و کورشى ها تا شبه لیبرال و مصدقى و سکولار و چپ خلقى٬ همه و هر کدام بنوعى پرچمدار اهداف ناسیونالیستى بوده اند. ناسیونالیسم چه بعنوان یک گرایش اجتماعى و جنبش سیاسى و احزاب متفرقه و چه بعنوان یک ایدئولوژى٬ عمیقا ارتجاعى و تبعیض گر و ضد کارگر و ضد کمونیست است. کارگر براى ناسیونالیسم مرغ عزا و عروسى است٬ چه در دوران “صلح” و بازسازى اقتصادى و تلمبار ثروت روى دوش استثمار وحشیانه “کارگران غیور میهن” و چه در دوران “جنگ با اجنبى” که باید کارگران در خدمت “مام وطن” بیشتر کار کنند و تفنگ بدوش بگیرند و گوشت دم توپ جنگ سرمایه داران شوند. ناسیونالیسم مانند مذهب از خطرناکترین عقاید و سیاستها براى جنبش طبقه کارگر است. نقطه شروع جنبش طبقه کارگر درک و اعلام تمایز منافع سیاسى و طبقاتى با جنبشهاى سیاسى طبقات حاکم اعم از “وطنى” و “خارجى” است. کارگر وقتى ناسیونالیست میشود تنها به سرباز دون پایه بورژوازى در جنگ منافع جناح هاى سرمایه دارى تبدیل میشود.

ناسیونالیسم اگر از نظر سیاسى و مدل حکومتى متکى بر سرکوب و تبعیض و نژاد پرستى است٬ از نظر اقتصادى متکى به دست راستى ترین سیاستهاى اقتصادى جهان سرمایه دارى است. به سیاستهاى اقتصادى اپوزیسیون راست ایران نگاه کنید؛ جملگى و اساسا سنگ بانک جهانى و توحش بازار آزاد را به سینه میزنند و رشد اقتصادى را در گرو “فداکارى کارگران براى میهن عزیز” میدانند. سکولارهایشان به احمدى نژاد گله میکنند که سیاست یارانه دادن سیاست گدا پرورى است و با روح اقتصاد مدرن و رشد اقتصاد ملى در تناقض است. اینها فکر میکنند دولت اسلامى با یارانه دادن کارگران را “تنبل” کرده و آنها را “عاطل و باطل” نگه داشته است! اینها ظاهرا در اجراى نسخه هاى بانک جهانى از احمدى نژادها “رادیکال” ترند. ناسیونالیسم وقتى سوار موج خرافاتش میشود اولین پدیده اى که در ذهنیت و تئورى و سیاستش جائى ندارد انسان و حرمت و حق اوست.

طبقه حاکم نه فقط در ایران بلکه همه جاى جهان٬ کم و بیش٬ ناچار است بخشى از سود حاصله و در واقع بخشى از دستمزد کارگران را هزینه خدمات عمومى و سوبسید کالاهاى اساسى و آموزش و غیره و در یک کلام بازتولید طبقه کارگر کند. این نه فقط نیاز بازتولید جامعه بلکه نیاز بازتولید سرمایه دارى است. تمام هنر راست افراطى و نسخه هاى بانک جهانى که احمدى نژادها دقیقا همانرا دنبال میکنند٬ اینست که همه چیز را به مکانیسم بازار واگذار کند و یک وجه مهم این پلاتفرم دست راستى انقباض و قطع خدمات و سوبسیدهاى دولتى است که براى طبقه سرمایه دار “هزینه بردار” است. واقعیت اما اینست که کارگران خرج دولت و طبقه حاکم و کل فیس و افاده بورژواها و “فرهنگ ورزان” این طبقه و دستگاه سرکوب و بورکراسى شان را میدهند. اگر کارگران کار نکنند کل جمال و جبروت و قدرت حضرات به سرعت برق و باد دود میشود و هوا میرود. طبقه اى که هر روز در متن مناسبات بردگى مزدى ناچار است کار و خلاقیت اش را به این طفیلى هاى سرمایه دار بفروشد و برایشان سود تلمبار کند.

کارگران کمونیست و مردم آزاد اندیش باید معناى سیاسى این ناسیونالیسم کوروشى را در جنگ فراکسیونهاى بورژوائى بشناسند و براى تقابلهاى خونین جناح هاى اسلام سیاسى که دیگر به آخر خط رسیدند آماده باشند. اگر مانور ناسیونالیستى در تیم احمدى نژاد بیانگر تشدید تقابل جناح هاى حکومتى براى نجات نظام منحوس اسلامى است٬ تبلیغات کوروش کبیرى و سیاستهاى اقتصادى ناسیونالیستى در میان کارگران تقابل آگاهانه با سوسیالیسم و کمونیسم است. ما تضمین میکنیم که این تقابل به نفع طبقه کارگر و سوسیالیسم و کمونیسم کارگرى فیصله یابد. *

٣١ اکتبر ٢٠١٢