رحیم صفوی: قتل‌های زنجیره‌ای در همه جا اتفاق می‌افتد؟!

bamdadpress@ownit.nu

سردار یحیی رحیم صفوی، مشاور آیت ‌الله خامنه ‌ای در امور نیروهای مسلح، دو سه روز پیش با اقرار به تروریسم، گفته است: «ماجرای قتل ‎های زنجیره ‎ای به سپاه پاسداران هیچ ربطی نداشت ولی ما اصل این موضوع را برخلاف مصالح کشور می ‎دانستیم و این ‎که این ماجرا این‎ قدر پررنگ باشد را به ‎صلاح کشور نمی‎ دیدیم زیرا دستگاه اطلاعاتی در هر کشوری بالاخره از این خرابکاری‎ ها می‎ کند ولی هیچ کشوری دستگاه ‎های اطلاعاتی خودش را تضعیف نمی ‎کند. اگر ما می ‎بینیم بعضی از ساختارهای اطلاعاتی ما ضعیف شده و قادر به پیش‎ بینی حواث نیست یعنی اشراف مسائل اطلاعاتی داخلی و خارجی را بعضا نداریم به این علت است که دستگاه اطلاعاتی ما در آن زمان تضعیف شد و نتیجه آن برخورد هم ‎اکنون قابل مشاهده است.»

مشاور خامنه ‌ای در امور نیروهای مسلح هم چنین درباره حوادث کوی دانشگاه و ۱۸ تیر نیز گفت: «ما در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دکتر حسن روحانی دبیری آن را برعهده داشت اظهار داشتیم که نیروی انتظامی دیگر خسته شده و نمی‎ تواند ادامه دهد‏، چون پنج، شش روز است که آن‎ ها تهران را به آتش کشیده ‎اند و باید دیگر سپاه پاسداران و بسیج وارد عرصه شوند که وزیر کشور وقت مخالفت می کرد. این در صورتی بود که امنیت تهران برعهده سپاه پاسداران است و حتا گفتگوی تندی هم بین اینجانب و وزیر کشور صورت گرفت که در نهایت با مصوبه حضرت آقا سپاه و بسیج وارد عرصه شد و بدون تیراندازی و تلفات انسانی ظرف چند ساعت ماجرا را تمام کرد.»
وی اضافه کرد: «… هفته بعد نیز در مسجد دانشگاه تهران گفتم که وقایع اخیر باعث شده که مارهای سمی از لانه بیرون بیایند تا با آن ها برخورد شود…»
رحیم صفوی، کسی است که آموزش های تروریستی خود را در کشتار مخالفین حکومت به ویژه در سرکوب های خونین سال های اوایل انقلای ۵۷، کشتار مردم کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان، سیستان و بلوچستان، ترور مخالفین حکومت در داخل و خارج، به خاک و خون کشیدن تظاهرات ها در خیابان ها، سرکوب دانشجویان، زنان و کارگران، در زندان در شکنجه و تجاوز به زندانیان و کشتن آن ها زیر شکنجه، اعدام و سنگسار و تیرخلاص زنی و هم چنین جنگ ایران و عراق کسب کرده، طبیعی ست که به عنوان یک تروریست حرفه ای و در مقام فرماندهی ارکان های رعب و وحشت و ترور، قتل های موسوم به قتل های زنجیره ای را اقدامی عادی قلمداد کند که در همه جا اتفاق می افتد؟ لابد همه اعمال تروریستی حکومت اسلامی که در این جا به گوشه هایی از آن ها اشاره می کنیم مسایل زیاد مهمی نبودند و به طور اتفاق روی داده اند. در حالی که همه ترورها و کشتارها و اعدام ها و تجاوز به حان و مال مردم سازماندهی شده و با فرمان مستقیم سران حکومت اسلامی به مرجله اجرا گذاشته می شوند از جمله قتل های زنجیره ای و جنایات زیر:

پروانه و داریوش فروهر در خانه شان به طرز فجیعی به قتل رسیدند و گفته شد که که «این جنایت بعد از ساعت ٣۰/۱۹ روز یک شنبه اول آذر ۱٣۷۷ روی داده است.»
دکتر بهروز برومند، به یکی از رادیوهای فارسی زبان خارج کشور، درباره قتل فروهرها، چنین گفته است: «معاینه پزشکی فروهر را به عمل آوردم، اما یارای آن را نیافتم که پیکر پروانه را معاینه کنم. نتیجه معاینه من و معاینه پزشکی قانونی این است: با هر دو پیش از کشتن بدرفتاری بسیار شده است. ضربه های کارد وقتی وارد شده اند که هر دو به حالت فلج درآمده بودند. نخست آن ها را به حالت فلج درآورده و بعد سلاخی شان کرده اند. به هر یک از آن ها دست کم ۱۵ ضربه کارد وارد شده است، هر دو در طبقه بالا بوده اند. نخست پروانه را در حضور شوهرش کشته اند و سپس او را که هنوز زنده بوده، به طبقه پائین آورده و سلاخی کرده اند.»

در روز پنج شنبه که جسد داریوش و پروانه به خاک سپرده می شدند، خبر مشکوک دیگری در روزنامه ها بار دیگر جامعه را تکان می دهد: «جسد دکتر مجید شریف نویسنده و مترجم معاصر که خانواده اش از روز پنج شنبه ۲۸ آبان ۱۳۷۷ از وی خبری نداشتند امروز با حضور دو تن از بستگان در پزشکی قانونی شناسایی شد.

یک هفته پس از انتشار خبر کشته شدن مجید شریف، یعنی روز پنج شنبه ۱۲ آذر، محمد مختاری نویسنده و شاعر و عضو جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران، ناپدید می شود. در ۱۹ آذر خبر پیدا شدن جسد محمد مختاری، منتشر می شود: «جسدش با خط افتادگی روی گردنش و جای ضربه بر پیشانیش و خراش های مچ دستش از سوی خانواده اش شناسائی می شود.»

همان روزی که جسد محمد مختاری پیدا می شود، محمد جعفر پوینده گم می شود. او را میان ساعت ٣۰/۱٣ تا ۱۴ چهارشنبه ۱٨ آذر می ربایند. روزنامه های ایران، خبر پیدا شدن جسد وی را در ۲٣ آذر گزارش می دهند. پس از آن مشخص می شود که قتل های سیاسی بسیاری هم چون ابراهیم زال زاده، احمد میرعلایی، پیروز دوانی، غفار حسینی، سعیدی سیرجانی و … کسانی که شاید هنوز اسامی آن ها در هیچ جا اعلام نشده است، توسط جوخه های مرگ حکومت اسلامی ترور شده اند.
سرانجام حکومت اسلامی در اثر فشار اعتراضات در داخل و خارج کشور، اقرار کرد که این ترورها را اعضای وزارت اطلاعات انجام داده است. سپس برای انحراف افکار عمومی از واقعیت های پشت پرده این ترورهای پی در پی، چند نفر از مامورین وزارت اطلاعات که گویا «خودسر» این ترورها را انجام داده بودند دستگیر می کنند و سعید امامی، معاون وزیر اطلاعات در میان دستگیرشدگان بود.
سعید امامی، از مدیران عالی رتبه وزرات اطلاعات و از نزدیکان سیدعلی خامنه ای، کسی که نامش در رابطه با پرونده قتل های زنجیره ای پاییز ۱۳۷۷ بر سر زبان ها افتاد. وی همراه چند مامور دیگر وزارات اطلاعات پس از علنی شدن واقعیت های قتل های زنجیره ای و اعتراف حکومت به این قتل ها، دستگیر شد اما به طرز مشکوکی خودکشی نمود. روح الله حسینیان که چند روز پیش از نمایندگی مجلس شورای اسلامی استعفا کرد از نزدیکان سرسخت سعید امامی و نماینده حامی دولت در مجلس هشتم بارها و بارها او را «شهید» نامید که جانش را فدای نظام و «رهبری» نمود.
با خودکشی سعید امامی، چند دادگاه پشت درهای بسته برگزار کردند و پرونده قتل های زنجیره ای بستند. علاوه براین ها، ناصر زرافشان وکیل خانواده های فروهرها، مختاری و پوینده را دستگیر می کنند و پنج سال در زندان نگاه می دارند.
«جرم» زرافشان، تنها پیگیری قتل های زنجیره ای بود.
اما این پرونده و انبوهی از پرونده های جنایی سران حکومت اسلامی تا محاکمه علنی آمرین و عاملین اصلی آن، نه تنها در نزد خانواده های جان باختگان قتل های زنجیره ای، بلکه در نزد مردم آزادی خواه ایران، هم چنان باز است.
سرکوب و کشتار، خشونت و ترور دولتی که در این سی سال همواره در جریان بوده و در زیر به نمونه هایی از آن ها اشاره می کنیم لابد «اتفاقاتی» هستند که به قول صفوی در همه جا اتفاق می افتند؟

من تا ماه می سال ۱۹۹۳، بسیاری از ترورهای خارج کشور را در کتابی به نام «مجموعه اسنادی در رابطه با فعالیت های تروریستی دولت جمهوری اسلامی ایران» آورده ام. این کتاب در همان ماه می ۱۹۹۳، چاپ و منتشر شده است از ترور نافرجام شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی آغاز می شود. انیس نقاش تروریست معروف و ۴ نفر از همدستانش در سال ۱۹۸۰، به محل سکونت بختیار به قصد کشتن او حمله کردند. شاپور بختیار از این حمله جان سالم به در برد، ولی در این حمله یک مامور پلیس و یک عابر فرانسوی کشته شدند و سه نفر دیگر نیز به شدت زخمی گردیدند. انیش نقاش و همدستان وی دستگیر و زندانی شدند. آن ها به مدت ده سال در زندان به سر بردند و سپس مورد عفو رییس جمهوری وقت فرانسه قرار گرفت، آزاد شدند. پس از این که این تروریست ها وارد تهران شدند با استقبال وسیع مقامات حکومت اسلامی قرار گرفتند. ادامه این کتاب، با ترور و کشتن بختیار، سروش کتیبه، عبدالرحمن برومند، سروس الهی در فرانسهاین کشور، فریدون فرخزاد در شهر بن آلمان، صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان و نوری دهکردی در برلین، عفت قاضی در سوئد، عطاالله بای احمدی در دوبی، حمید بهمنی در شهر وین اتریش، عبدالرحمان قاسملو، عبدالله قادری آذر، ملامحمد رسول در اتریش، حمله مسلحانه به محل زندگی پناهندگان ایرانی و زخمی شدن ۱۴ تن از آنان و قتل پناهنده ای به نام علیرضا حسن پور شفیع زاده در پاکستان، حسن کشور در کراچی پاکستان، غلام کشاورز (بهمن جوادی) در قبرس، صدیق کمانگر در کردستان عراق، کاظم رجوی در سوئیس، علی کاشف پور در آنکارا، اکبر قربانی در استانبول، حسین نقدی در ایتالیا، اخراج دیپلمات – تروریست های حکومت اسلامی از سوئد، محکومیت سه تروریست حکومت اسلامی در فرانسه به دلیل بمب گذاری های ۸۶- ۱۹۸۵ در پاریس، ۳۰ نفر از مقامات حکومت اسلامی متهم به تروریسم توسط آمریکا، گزارشی از فعالیت های سازمان های اطلاعاتی حکومت اسلامی، فتوای آیت الله خمینی در مورد اعدام سلمان رشدی و وقایع بعد از آن، ترور اوغور مومجو نویسنده و روزنامه نگار مشهور ترکیه و اقدامات تروریستی حکومت اسلامی در آن کشور، انتشار لیست ترورهای حکومت اسلامی در ترکیه در روزنامه حریت به نقل از نخست وزیر ترکیه: زیاد سابی دستیار سرکنسولگری اردن، سرهنگ هادی عزیز مرادی، سروان بهروز شاهوردیلو، حمید حمید، چهار نفر از منسوبین حزب الله که قصد داشتند ۹۰۷۵ کیلو مواد منفرجه را وارد ترکیه کنند دستگیر شدند، حسین منصوری، ربودن عبدالله مجتهد زاده و انتقال وی به ایران که در صندوق عقب ماشینی توسط پلیس پیدا شد، سکرتر کنسولگری عربستان سعودی به نام عبد یلقان بدوی، عبدالرحمان شیراوی مسئول اقتصادی سرکنسولگری عربستان سعودی، پروفسور معمر آکسوی، محمدرضا اخوان جم، ال فیصل مسئول تجاری سرکنسولگری عراق، عبدالله حسین ال خرابی مسئول سخنگویی سرکنسولگری مصر و یک تن آمریکایی، بمب گذاری در اتومبیل مامور امنیتی سفارت اسراییل در آنکارا، عباس قلی زاده، اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی علیه فعالین و رهبران احزاب و سازمان های ایرانی در عراق از جمله لیست اسامی ۱۰ نفر از ترورشدگان و…
 فصل ششم، یعنی آخرین فصل این کتاب، به اعترافات تکان دهنده دو تن از تروریست های جمهوری اسلامی به نام های مهرداد زره گر و هوشنگ حسین زاده به کردستان عراق ازام شده بودند تا با نفوذ در کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در کردستان عراق، به ترور اعضای رهبری آن دست بزنند، توسط کمیته تحقیق کومه له شناسایی و دستگیر شدند.
در صفحه ۱۲۶ کتاب «مجموعه اسنادی در رابطه با فعالیت های تروریستی دولت جمهوری اسلامی ایران»، می خوانیم: «طبق ضوابط و مقررات سازمان تروریستی جمهوری اسلامی، هیچ تروریستی حق ندارد بدون کسب اجازه مقامات و فرماندهان پلیس مخفی جمهوری اسلامی، مقامات بلندپایه شورای امنیت جمهوری اسلامی که متشکل از ریاست جمهوری، وزارت کشور، وزارت اطلاعات و امنیت و… است که در نشست های خود اطلاعات کسب شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و دستور ترور فرد یا افرادی را صادر می کنند و برای اجرا اقدامات لازم را تدارک می بینند. بخشی از این اقدامات به عهده سفارت خانه های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف است. مسئولین سفارت عملیات شناسایی، تهییه پاسپورت، مسکن، اسلحه، مواد منفجره، وسیله نقلیه، بلیط هواپیما و اتوبوس و غیره را از قبل مهیا می سازند و تیم ترور یا تررویستی که قرار است قربانی خود را به قتل برساند به آن کشور اعزام می شود و با راهنمایی مسئولین سفارت و عوامل آنان عملیات ترور را انجام می دهد و به محل مورد نظر برمی گردد.»
در پایان این کتاب، اسامی برخی دیگر از ترورشدگان آمده است از جمله ترور شهریار شفیق خواهر زاده محمدرضا شاه در دسامبر سال ۱۹۹۷۹، شاهرخ میثاقی در فیلیپین، جمله به خوابگاه دانشجویان ایرانی در شهر ماینز آلمان در آوریل ۱۹۸۲ که ۱۸ دانشجوی ایرانی
زخمی شدند و یک زن آلمانی نیز کشته شد، احمد ذوالانوار در پاکستان، ژنرال اویسی در فرانسه، علی اکبر طباطبایی در واشنگتن دی.سی آمریکا، میر منوت در کراچی پاکستان، فاضلی پسر رضا فاضلی در لندن، عزیز مرادی در ترکیه، فرامرز عکایی در پاکستان، امیرحسن امیرپرویز در لندن، محمدحست منصوری در ترکیه، احمد طالبی در سوئیس، علی توابی توکلی در لندن، بهروز باقری در فرانسه، بمب گذاری در هتل محل اقامت ایرانیان در پاکستان که به کشته شدن یک نفر منجر شد، جواد حائری در ترکیه، باقرزاده در شهر کابل افغانستان، حاج بلوچ خان در شهر تفتان پاکستان، غلامرضا نخعی در ترکیه، سیف الله سلیمان پور و برادرش در سلیمانیه کردستان عراق، کامران منصور مقدم در سلیمانیه، شاهپور فیروزی در کردستان عراق و…

هم چنین چند سال پیش نیز دفتر نمایندگی «کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در خارج از کشور»، اسامی ۲۱۰ تن  از افراد ‏اپوزیسیون ایرانی را که در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ در کردستان ‏عراق مورد سوء قصد عوامل حکومت اسلامی ایران قرار گرفتند را اعلام ‏کرده بود. فقط تنی چند از قربانیان ترور جان سالم به در بردند، و یا باید با زخم های عمیق همه ‏عمر خود را بگذرانند.

«حجت الااسلام علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت حکومت اسلامی ایران، روز یک شنبه ۳۰ اوت ۱۹۹۲، طی یک مصاحبه مطبوعاتی در تهران گفت که ماموران امنیتی جمهوری اسلامی در خارج از کشور ضربات مهلکی به گروهک های ضدانقلاب وارد آورده اند. وی در زمینه فعالیت ماموران امنتی رژیم علیه اپوزیسیون حکومت شان گفت: ماموران اطلاعاتی و امنیتی ما بسیار مراقب و فعالند و اعضای گروهک های مخالف جمهوری اسلامی را در خارج از کشور تعقیب می کنند.» (مجموعه اسنادی در رابطه با فعالیت های تروریستی دولت جمهوری اسلامی ایران، ص ۶۰)

پال کلب نیکوف(Paul Klebnikov) ، نویسنده کتاب معروف «آیت الله های ملیونر» است که در ۹ جولای ۲۰۰۴، در بیرون دفتر روزنامه محل کارش در مسکو مورد حمله تروریستی قرار گرفت و کوی چنین بود: «در حالی که بیش از ۹ درصد نفت دنیا و ۱۵ درصد گاز طبیعی جهان در ایران قرار دارد ایران باید کشوری ثروتمند باشد اما درآمد سرانه هفت درصد کم تر از مقدار آن قبل از انقلاب می باشد. حجم سرمایه های منتقل شده از ایران به دبی و مناطق امن اقتصادی در حدود سه بیلیون دلار در سال است. رفسنجانی ها پس از انقلاب ایران، یک برادر رفسنجانی صنایع مس را در دست گرفت، دیگری کنترل تلویزیون را، برادر زن وی استاندار کرمان شد و پسر عمو (یا پسردایی یا پسرخاله، لغت کازین در انگلیسی) صادرات چهارصد میلیون دلاری پسته را قبضه کرد. پسر و خواهرزاده (یا برادرزاده، لغت نفیو در انگلیسی) او در وزارت نفت پست های کلیدی دارند، پسر دیگر او مترو را در اختیار دارد که تا زمان تهیه گزارش حدود هفتصد میلیون دلار برای آن هزینه شده است. این خانواده از طریق شرکت ها و بنیادهای مختلف عمل کرده و باور بر این است که یکی از بزرگ ترین شرکت های نفتی ایران، کارخانه ساخت اتومبیل دوو و یکی از بهترین خطوط هوایی خصوصی ایران را در دست دارند (علی رغم این که خود آن ها منکر تصاحب این ثروت ها هستند.) عسگراولادی ها، از اصل از بازاریان یهودی بودند که چند نسل قبل مسلمان شدند. اسدالله عسگراولادی پسته، زیره، خشکبار، میگو و خاویار صادر کرده و در مقابل شکر و لوازم خانگی وارد می کند. بانکداران ایرانی ثروت او را حدود چهارصد میلیون دلار تخمین می زنند. از برادر بزرگ خود حبیب الله که در سال های دهه هزار و نهصد و هشتاد وزیر بازرگانی و مسئول دادن مجوزهای جالب توجه مربوط به کالاهای خارجی بود کمک هایی دریافت نمود (او هم چنین در مجموعه مربوط به «مارک ریچ» که کالاهای ممنوعه آمریکایی را به ایران می رساند کار می کرد…»

قطعا لیست ترورهای حکومت اسلامی در داخل و خارج از کشور بسیار لیست یلندبالایی است. انچه که در بالا به نقل از کتاب «مجموعه اسنادی در رابطه با فعالیت های تروریاز ترورهای حکومت اسلامی است. چون در آن دوره اینترنت به شکل وسیع امروزی در دسترس نبود و دسترسی به نشریات، اسناد و  اعلاعیه هایی که در مورد ترورها منتشر می شدند، سخت بود.

با انتشار کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی که کتابی داستانی و تخیلی است، ساندی تایمز معروف ترین روزنامه هفتگی چاپ لندن، تیراژ این کتاب را بیش از یک و نیم میلیون نسخه اعلام کرد. 
پس از انتشار کتاب سلمان رشدی، گروه های اسلامی در کشورهای مختلف، به ویژه در پاکستان به انتشار آن که گویا نویسنده به اسلام توهین کرده است، دست به تظاهرات زدند. در تظاهرات عظیمی که در شهر کراچی علیه کتاب آیات شیطانی صورت گرفت و طی آن به مرکز فرهنگی آمریکا حمله شد، با دخالت پلیس شش نفر از تظاهرکنندگان کشته و یا مجروح شدند.
در پی این وقایع، خمینی که در جنگ ایران و عراق شکست خورده بود و در زیر فشار بین المللی قطعنامه صلح ۵۹۸ را پذیرفته و به قول خودش جام زهر را سر کشیده بود ماجرای سلمان رشدی سوژه خوبی برای او بود. او، در تاریخ بیست و پنج اسفند ماه ۱۳۶۷ – ۱۹۸۹ همان طور که در چند سطر کوتاه فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را پس از پایان جنگ صادر کرده بود، حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشرین این کتاب را نیز صادر کرد. در این فتوای تروریستی، آیت الله خمینی این نویسنده را به دلیل اهانت به عقاید اسلامی به «ارتداد» متهم کرد و از مسلمانان خواست وی را به قتل برسانند. گروهی
از نویسندگان و متفکران در کشورهای مختلف صدور این فتوا را مغایر حق برخورداری از آزادی بیان و اندیشه دانستند و آن را محکوم کردند.
حکومت اسلامی ایران با ارسال نامه ای به سفرای کلیه کشورها خواست که از انتشار کتاب آیات شیطانی، جلوگیری کنند باین ترتیب، پرچم سانسور خود را در جهان نیز بالا برد.
دفتر خمینی در مورد وجوب قتل سلمان رشدی و تکذیب شایعات در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ در پاسخ به این مطلب و شایعاتی که برای تغییر حکم اعدام رشدی به راه افتاده بود اطلاعیه ای منتشر کرد و بار دیگر بر قتل رشدی تاکید نمود.
در سال ۱۳۶۹ بنیاد ۱۵ خرداد تصمیم گرفت برای کسانی که سلمان رشدی را به قتل برسانند جایزه تعیین شده را به دو برابر رساند و نیز همین بنیاد سمینار تبیین حکم خمینی را در اسفند ماه همان سال در تهران برگزار کرد. سپاه پاسداران نیز آمادگی خود را برای اجرای فتوای خمینی اعلام کرد.
بازتاب فتوای خمینی در انگلستان بیش از سایر کشورها بود. زندگی سلمان رشدی دگرگون شد و اجبارا به زندگی زیرمینی پناه برد زیر حفاظت تمام وقت پلیس قرار گرفت. حملاتی نیز به برخی کتابفروشی ها که کتاب ایات شیطانی ار می فروختند، صورت گرفت.
هنوز هم هیچ کدام از مقامات و سران حکومت اسلامی، حام قتل سلمان رشدی لغو نکرده اند. مترجم ژاپنی کتاب «آیات شیطانی» در توکیو، به ضرب چاقو به قتل رسید. به مترجم ایتالیایی این کتاب در میلان، حمله شد و ناشر نروژی این کتاب نیز مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.

بدین ترتیب، حکومت اسلامی با سرکوب انقلاب مردم و آزادی هایش، با کشتارها و ترورها و اعدام های دسته جمعی مخالفین و سازمان دهی خفقان و سانسور شدید پایه هایش را تثبیت کرد. کشتار زندانیان سیاسی، معتادان و غیره با صدور حکم انتصاب خلخالی به مقام قاضی شرع از سوی خمینی شدت بیش تری یافت. زیرا خلخالی نیز هم چون خمینی شخصا جنون آدم کشی داشت. او تاکید می کرد: «اگر میان صد تن ۹۹ تن بی تقصیر باشند و ندانیم نفر صدمی که گناه کرده چه کسی بوده، همه ۱۰۰ تن را می باید مجازات کرد.»
خلخالی به طور مداوم به قتل و اعدام مبارزان پرداخت. در کردستان و ترکمن صحرا و… دست به  جنایات فجیعی زد. سپاه نیز مستقیما دستگیرشدگان را تیربازان می کرد و خلخالی به آن ها گفته بود که نام اعدام شدگان را در فرم مخصوصی بنویسند. برای مثال، در جریان اعتراضات مردم ترکمن صحرا، بدون هیچ محاکمه ای تعدادی از فعالین سرشناس را محسن رفیقدوست و تنی چند از  پاسداران دیگر، در جنگل های شمال تیرباران کرد. در کشتار مردم ترکمن صحرا، برای اولین بار در ایران، گور دسته جمعی اعدامی های بدون محاکمه پیدا شد. حدود ۲۵ نفر در بیابان های منطقه ترکمن صحرا پیدا شدند که از ناحیه سینه تیر خورده و یک جا دفن شده بودند. این نوع گورهای دسته جمعی بعدا در تهران و اخیرا نیز در سنندج هم پیدا شده است. بی شک پایه های حکومتی که با ریختن خون ده ها هزار انسان بنیان گذاشته شده، هرگز تثبیت نمی گردد و محکوم به شکست است.
در واقع سران تروریست حکومت اسلامی، برای کسب قدرت و تثبیت و حفظ آن از کشتار انسان ها نه تنها هیچ بایی ندارند، بلکه لذت هم می برند. زندان های حکومت اسلامی، مملو از زندانیان سیاسی است. اعدام های دسته جمعی و برپایی گورهای دسته جمعی در خاوران و بهشت زهرا و… بخش دیگری از کارنامه ترویستی حکومت اسلامی محسوب می شوند. تجاوز رسمی به دختران باکره در زندان ها قبل از اعدام آن ها، با این توجیه که براساس قوانین اسلامی، اگر دختر باکره اعدام شود مستقیما به بهشت می رود؟ تجاوز به حریم خصوصی مردم و بگیر و ببندها با هدف ایجاد فضای رعب و وحشت و ترور و چپاول و غارت منابع مالی و معنوی کشور توسط سران حکومت و دزدی آن ها و آیت الله های در قدرت، همه و همه در خدمت اهداف تروریستی حکومت اسلامی قرار دارند.
در هفت ماه گذشته، میلیون ها تن از مردم ایران و در پیشاپیش همه دختران و پسران جوان با شهامت بی نظیری به پا خواسته اند تا حق خود با قدرت و همبستگی انسانی خویش از حلقوم سران حکومت اسلامی بیرون بکشند. این مردم در خیابان ها و پس از دستگیری در زندان ها، همواره با رعب و وحشت و ترور ارگان های سرکوب حکومت اسلامی به ویژه سپاه روبرو هستند. نیروهای تروریستی سپاه و بسیج و امنیتی در کنار سایر نیروهای سرکوبگر هم چون ضدشورش، نظامی و انتظامی و نیروهای حرفه ای به نام لباس شخصی ها و غیره در خیابان ها مردم را زیر ماشین می گذارند و از روی پل پرتاب می کنند.

پس از تظاهرات روز «عاشورا» که آخرین آمار کشته ‌شدگان آن را بولتن محرمانه ایرنا منتشر کرده و در وب‌ سایت جرس نیز منتشر شده، ۳۷ نفر اعلام شده است. هم چنین در روزها نخست اعتراضات مردمی، اسامی ۶۹ نفر از معترضین کشته شده در رسانه ها اعلام شده است.

پیکر منجمد بسیاری از کشته‌ ها به خانواده‌ ها تحویل داده نشده و پس از چندین هفته نگهداری در سردخانه ‌های صنعتی توسط ماموران امنیتی دفن شده‌اند. روز ۲۱ تیر از میان جوازهای دفن صادر شده در قبرستان بهشت زهرا، ۲۸ جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده ‌اند. ۲۴ تیرماه نیز ۱۶ جواز دفن با شرایط فوق صادر شده است. (نوروز، ۳۰ مرداد ۱۳۸۸)

تجاوز با باتون و شیشه نوشابه و نیز تجاوز جنسی به برخی از بازداشت‌شدگان در زندان. پرتاب افراد از پشت بام و کشتن افراد به این طریق (پنج نفر به این طریق کشته شده‌اند که فیلم آن در یوتیوب موجود اس