آیا شرایط برای “برداشتن حجاب اجباری” آماده است؟ جان زندانیان سیاسی در خطر است

مبارزات چند ماهه اخیر مردم کشورمان بر علیه نظام سرمایه داری و استبداد مذهبی جمهوری اسلامی، حضور بی سابقه و چشمگیر زنان باعث شده است تا علاوه بر فعالین جنبش زنان، سازمانها، گروه ها و احزاب سیاسی چپ هم بیشتر به موضوع زنان، خواسته ها و مطالبات انها بپردازند که خوشحال کننده و امید بخش است.

 اخیرا خبرهائی در مورد مبارزه زنان بر علیه حجاب اجباری و بطور مشخص "برداشتن حجاب" منتشر شد که زنان ۸ مارس ایرانی و افغانی مطلبی را به سرعت منتشر کردند. در ضمن سایت "کلمه" میر حسین موسوی هم هشداری کوتاهی با تیتر "کارناوال کشف حجاب" منتشر کرد. باز در همین رابطه عکسهائی از زنان کاراته باز ایرانی بدون حجاب که چهره انها پوشیده شده بود در مسابقات رسمی آلمان منتشر شد. همه این خبرها، هشدارها و واکنش ها بار دیگر حساسیت موضوع حجاب اجباری و مبارزات زنان در این مورد را نشان میدهد.
مبارزه زنان کشورمان بر علیه حجاب اجباری اسلامی موضوع جدید و تازه ای نیست. زنان سالها است که حجاب اجباری اسلامی را بعنوان سرکوب آزادیهای دمکراتیک در جامعه و سرکوب زنان بطور خاص مورد بررسی قرار داده اند وبه اشکال گوناگون بر علیه آن حرکت کرده اند. ولی این خبرها با توجه به شرایط سیاسی جدید جای ارزیابی و بررسی بیشتری دارد.
بطور کلی در سالهای گذشته و بخصوص در سه دهه اخیر سازمانها و احزاب مارکسیست در مورد نظام سرمایه داری نقش و جایگاه زنان در روابط تولید اجتماعی، شرایط کار، استثمار، بهره کشی و شکافهای جنسیتی در این نظام مطالب با ارزشی همراه با راه کارهای مبارزاتی ارائه داده اند.
ولی آنچه که کمتر به آن پرداخته شده و یا بهای کمتری به آن داده شده است شیوه و راه کارهای مبارزاتی مردم جامعه و زنان با مذهب بعنوان یک دستگاه ایدئولوژیک و سیاسی سرکوب گر است. به عبارت دیگر مبارزه سیاسی از زاویه ای دیگر. بخصوص آنجا که هیولای مذهب بعنوان یک سیستم، نظام و قدرت سیاسی مسلط با تمام امکانات و ابزارهای ایدئولوژیکی، سیاسی و فرهنگی در جامعه مطرح میشود. دقیقا وضعیت و شرایطی که در سه دهه اخیر بر ایران حاکم است، یعنی سرمایه داری و استبداد مذهبی. در این صورت مبارزات اقشار و طبقات اجتماعی و بخصوص زنان تنها محدود به مبارزه طبقاتی در چارچوب کلاسیک آن نیست، بلکه بسترهای دیگر مبارزاتی که بیشتر در چارچوب آزادیهای دمکراتیک و مبارزات آزادیخواهانه همه اقشار و طبقات اجتماعی و زنان بطور خاص، تعین کننده میشوند. به هیمن دلیل خواسته ها و مطالبات امروز زنان را نمیتوان تنها و تنها به مبارزه طبقاتی محدود کرد. علاوه بر آن، آزادیهای دمکراتیک، آزادی بیان و قلم، حق تشکل، حق اعتصاب و اعتراض برای پیشبرد مبارزه طبقاتی طبقه کارگر ضرورتی است انکار ناپذیر.
در سالهای اخیر، بعضی از نظریه پردازان سیاسی و فمنیستها مذهب را ابزار و حربه سرکوب طبقات حاکم برای دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی و اقتدار حاکمیت انها تعریف کرده اند. این دیدگاه بیشتر به وجه ابزاری مذهب در نظام سرمایه داری تکیه میکند که میتواند در مواردی کاملا منطقی باشد. به این شرط که رژیم حاکم با چنین شاخص هویتی شناخته و مطرح نشده باشد. تجربیات گذشته در اروپا زمانی که کلیسا در اقتدار بود، تجربه کشورهای خاورمیانه و تجربه سی ساله خودمان در ایران نشان میدهد که مذهب تنها ابزار و یا وسیله سرکوب طبقه حاکم نیست
منطقی تر است که آنرا بعنوان یک دستگاه ایدئولوژیکی و سیاسی در چارچوب نظام سرمایه داری نگاه کرد که اصول، متد و نظریات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشخص برای حاکمیت خود دارد. تجربه ایران، نظریات و عملکرد احزاب و گروه های اسلامی در کشورهای دیگر "جماعت اسلامی، اخوان المسلمین، امل اسلامی، حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، وهابی های عربستان، و سلافی ها این موضوع را به روشنی مشخص میکند که مذهب اسلام که ما با آن روبروهستیم به تنهائی و به خودی خود یک جریان ایدئولوژیک سیاسی سرکوبگر و تحمیق کننده است ونمیتوان آنرا تنها ابزار و حربه برای سرکوب در نظر داشت.
یکی از ویژگیهای نمادین و بنیادین تمام این گروه ها که میتوان آنرا جزء هویت ایدئولوژیک آنها ارزیابی کرد " غرب ستیزی" و یا به عبارتی دیگر "ضدیت با مدرنیته" است که متاسفانه غرب ستیزی خمینی در سال ۵٧ بعنوان موضع " ضد امپریالیستی" خرده بورژوازی تحلیل شد و نه واپس گرائی ایدئولوژیکی و سیاسی او.
اگر در بعضی از کشورها مانند ترکیه این احزاب حتی پس از بقدرت رسیدن در بعضی از موارد متفاوت عمل میکنند دلائل آنرا بیشتر در گذشته تاریخی، سیاسی، توانائی دخالت و قدرت نیروهای مخالف، روشنفکران، مارکسیستها، لائیک ها و بطور کلی توازن نیروها از آن جمله موقعیت ارتش و ژنرالهای آتاترکی ترکیه  باید مورد بررسی قرار داد.
حجاب اجباری زنان اولین شاخص و هویت ایدئولوژیکی بود که خمینی پس از بهمن ۵٧ مطرح کرد. در واقع خمینی از همان ابتدا با اجباری کردن حجاب برای زنان در صدد رسمیت بخشیدن به هویت ایدئولوژیکی (اسلامی) نظام جدیدی بود که او رهبری آنرا بعهده داشت. تحمیل حجاب اجباری اسلامی به زنان اولین و مهمترین قدم در سرکوب آزادیهای سیاسی، اجتماعی و سرکوب تمام اقشار و طبقات اجتماعی بود.
بطور خلاصه مذهب و اسلام که موضوع روز ایران، کشورهای خاورمیانه و بعضی از کشورهای آسیائی و آفریقائی است بطور بنیادین با هر نوع "آزادی"، "حق انتخاب" و اصولا حق و حقوق انسانی در ستیزی است آشتی ناپذیر. باز به همین دلیل مبارات زنان بر علیه حجاب اجباری موضوعی است که تنها به زنان محدود نمیشود بلکه  این موضوع به آزادیهای سیاسی و اجتماعی همه مردم جامعه از هر گروه و طبقه اجتماعی گره خورده است. به هیچ وجه نمیتوان آزادیخواه بود، برای آزادیهای  دمکراتیک مبا