ادامۀ مقاله سالی که گذشت و موضع طبقۀ کارگر‎

همان طووری که در بخش اول اشاره کردم ، سرعت رشد سرمایۀ ثا بت در اکثر کشور های صنعتی مثل آمریکا، ژاپن،آلمان ، فرانسه وغیرو باعث فراورده های تولیدی انبوه شده و از سویی به دلیل جذب نشدن فرا ورده ها ی تولیدی به وسیلۀ تولید کنندگا ن این کشورها ، سر ما یه داران ودولتهای حا فظ آنها ها بدنبا ل راه حل و چاره جویی هستند . که یکی از این موا رد دخا لت در امور داخلی کشور ها و دامن زد ن به اقتشا شات در این جوامع هستند وبا حمایت از نیروهای ارتجا عی سعی در به انحراف کشاندن وسرکوب جنبش های مبارزاتی در این کشور ها می کنند. نمونه دخا لت کشورهای ارتجاعی غرب،روسیه ،چین وحامیان آنها در جنبشهای آزادی خواهانه وضد دیکتا توری در بخشی از خاور میانه وآفریقا ست . همان طوری که می بینیم مو ضع ار تجاع جهانی و راستها وبورژا های مرتجع کرد، ترک، فارس وملی گرا یان مرتجع دیگر مشخص است ،که همه در انتظار حملۀ ناتو هستند ، که سهمی در به ا ستثمار کشا ند ن طبقۀ کارگر را عهده دار شوند. اما موضع گیری و گرایشات درون جنبش کمونیستی زیاد خو شحال کننده نیست ،بدلیل نداشتن پایۀ کارگری اکثر نیروها ی گرایش کمونیستی درون جنبش ، ذهنی گرا یی واکسیونیست شده اند ، اساسا درمقابل عمل عکسل العمل انجام میدهند ، از اپتکار ، خلاقیت مبارزاتی و بی افقی نیروهای گرایش کمونیستی نا محسوس است ، شیوۀ زندگی ورابطۀ اجتماعی ونوع کار(مثال کار سیا، صاحب رستوران،کیوسک، خواروبار فروشی و….) واساسا بی ارتباطی با جامعه ومحلی که زندگی می کنند گویای بیان تو ضیح فوق است . این رفقا گویای بی اپتکارو بی افقی رفقای گرایش کمونیستی در خارج کشوراست . این امر باعث شده ،که بعضبی از این گرایش یا تما یل به سانتریسم وگرایش به راست پیدا کنند ، مثل نیروهایی که چند ماه پیش در کلن برای اتحا د دور هم جمع شده بودن . اکثر این نیرو ها هنوز در خواب و خیا ل تضاد عمدۀ شان با امپریایسم ودر جستجوی بورژوازی ملی هستند ،که بتوانند انقلاب دمکرات نوینشان را بثمر برسانند .همه می دانیم ،که بعضی از نیروهایی که در کلن چند ماه پیش اتحاد چپ را تشکیل دادن در جنگ ارتجا عی ایران وعراق جمهوری اسلامی را بعنوان دفاع از میهن حمایت کردند .این نیرو ها اساسا چشم به تغیرو تحولات در حاکمیت ودرگیریهای ارتجاع و امپریا لیسم دوخته اند وبه قدرت طبقۀ کارگر و شوراهای انقلابی آنها ایمان ندارند ویا دچار سر در گمی هستند . این نیرو ها اساسا نه ربطی به طبقۀ کارگر دارند ونه نفوذی هم در مبارزات انقلابی طبقۀ کارگر دارند. اینها فقط منتظر عملی هستند که بتوانند عکس العملی انجام دهند . این نیرو ها همانطوری که در نوشته های قبلی هم اشاره نموده ام برای حفظ خود و تشکلات هرمی وبوروکراتشان امید به حملۀ آمریکا ویا اسرائیل به ایران بسته اند ، که شاید سهمی در حا کمیت به اصطلاح دمکراتیک آینده گیرشان بیاید و نشریا تشا ن را آزادانه در میدان توپخا نۀ ویا میدان انقلاب تهران و در شرایط دمکراتیکی که به وسیلۀ حملۀ نظامی آمریکا وغرب به وجود می آیدبفروشند .اما من به این امر باور دارم که رفقای گرایش کمونیستی خارج کشور باید بدانند که نمی توان انقلاب را صادر کرد،تجارب مبارزاتی،نظرات نوین و…میشود منتقل نمود ودر آیندۀ انقلاب اجتماعی کارگری میشود سهیم بود ،ولی نمی شود بعنوان یک قشر گرایش کمونیستی بر آن حاکم شد ،بلکه باید در جستجوی ارتباط با گرایش کمونیستی داخل کشور بود.

موضع طبقۀ کا رگر

بدلیل ضد انقلابی و ارتجاعی بودن سر مایه گلوبا ل ، طبقۀ کارگر و در کل مزد بگیران ضد سرمایه وکمونیستها فقط به خودشان متکی می باشند و حتی از نظر تاکتیکی هم متحدی ندارند، نتیجیه این است که هر تغیرو تحولی رخ دهد طبقۀ کا ر گر هد فش انقلاب است ،هد فش تسخیرقدرت اقتصادی، سیاسی و اجتما عی بو سیلۀ شورا های کار گران ودر کل شورا های مزد بگیران ضد سرمایه در عر صۀ جامعه می باشد ودر این روند بر علیه سرمایه در داخل ودر عرصۀ جهانی مبارزه خواهد نمود . در همین رابطه مبا رزه را در جهت نفی کار مزدی قاطعانه ادامه می دهد. طبقۀ کار گر انقلابی همین موضع را هم در قبال بر آمد جنبشهای کنونی خاور میانه وآفریقا داراست. آزادی طبقۀ کار گر فقط بوسیلۀ خود طبقۀ کار گر امکان پذیر می باشد. طبقۀ کارگر انقلابی رفاه ورفرم را در عرصۀ مبارزۀ طبقاتی رد نمی کند، ولی مصمم به تغییر بوسیلۀ انقلاب اجتماعی از طریق شوراهای انقلابی کارگران است.