اسبها در سربالایی همدیگر را گاز میگیرند

اسبها در سربالایی همدیگر را گاز میگیرند
“پاسخ علنی احمدی نژاد به نامه خیلی‌محرمانه لاریجانی (رئیس قوه قضاییه)”
احمدی نژاد اواخر مهر ماه ۱٣۹۱ قصد خود برای بازدید از زندان اوین را در رسانه ها مطرح کرد. مقامات قوه قضائیه اسلامی به او گفتند برای این کار رئیس جمهور باید اول مراحل قانونی را طی کند و طی نامه ای رسما درخواست خود را به این قوه بدهد. احمدی نژاد طی نامه ای علنی درخواست خود را مطرح کرد. در جواب نامه علنی او رئیس قوه قضائیه طی یک نامه محرمانه این درخواست را رد کرد و او را متهم کرد که میخواهد از مجرمان حمایت کند. سخنگوی این قوه هم در رسانه ها گفت این بازدید به مصلحت نیست. احمدی نژاد طی یک نامه علنی به نامه خیلی محرمانه لاریجانی جواب داد و خطاب به این قوه نوشت: “در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می زنید آیا می توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود.”
رئیس دو قوه اسلامی در حالی همدیگر را گاز میگیرند که رهبرشان بارها توصیه کرده بود که مناقشات خود را به رسانه ها نکشانند. اما احمدی نژاد میداند که رهبر و حامیانش چه آشی برای او میپزند و نمیخواهد بلائی که سر خاتمی آوردند در مورد او هم تکرار شود.
بحران همه جانبه کلیت حکومت دزدان و قاتلان اسلامی را فراگرفته است. جنگ جناح های جمهوری اسلامی از بدو سرکار آمدن این رژیم همراه این دستگاه مخوف آدمخوار بوده است. در هیچ دوره ای از حیات این رژیم توافق و اتحاد جناح های آن پایدار نبوده است. خود این سیستم حکومتی و قوانین اسلامی آن که بر اساس شریعت اسلامی بنا شده٬ ضدیت این قوانین و این سیستم حکومتی با کلیت حقوق انسانی و با کوچکترین نرم و استاندارد انسانی و مدرن٬ و جایگاه شریعت اسلامی و ولی فقیه در قوانین جمهوری اسلامی منشا و علت این بحرانها بوده است.
بحران همه جانبه کنونی اگر چه ادامه بحرانهای قبلی است اما عمیقتر٬ همه جانبه تر و کشنده تر سر تا پای این دستگاه آدمکشی را فراگرفته است. بحران سیاسی رژیم اسلامی که عمدتا به شکل بحران و رقابت دو جناح خود نمایی میکرده است٬ اکنون به سه جناح رسمی تبدیل شده است. دو جناح اصولگرا به رهبری خامنه ای و احمدی نژاد که جدال اصلی را پیش میبرند بعلاوه جناح اصلاح طلب رژیم که در حاشیه جدال دو جناح اولی مشغول غر و لند است و میخواهد در نتیجه این دعوا استخوانی عایدش بشود.
دو جناح اصولگرا بیش از پیش در مقابل هم صف آرایی کرده اند. جناح خط امامی قبلی که از اواسط دهه هفتاد شمسی به اسم “اصلاح طلبان” خوانده میشوند٬ در حاشیه سیاست حکومت اسلامی چشم امید به جدال دو جناح اصولگرا دوخته اند. احمدی نژاد که مدافع سر سخت جنایات کهریزک به دستور مرتضوی است و او را ارتقا مقام هم داده است٬ اکنون در جدال جناحی خود در مقابل رقبای سیاسی اش مدافع اجرای قانون شده است.؟!
در دور دوم ریاست احمدی نژاد که با موجی از اعتراض و مبارزات میلیونی مردم همراه بود٬ خامنه ای و باندهای اطرافش او را از صندوق بیرون آوردند و اینک ناچارا اعلام کرده اند با او کنار می آیند تا دوره ریاست جمهوری اش بدون تنش تمام شود. اما گویی تنش در ذات این حکومت ضد انسانی تنیده شده و روزی نیست که از جایی این اختلافات به بیرون درز نکند . تازه ترین نمونه٬ افشاگری رییس قوه مجریه علیه قوه قضاییه و زدن به سیم آخر احمدی نژاد است. اگر در هر کشور معمولی این ابعاد از درگیری لفظی و جنگ و جدل و ” افشاگری ” اتفاق می افتاد و یا یک صدم این دزدیهای میلیاردی که هر دو جناح متهم به آن هستند و افشا شده است وجود داشت٬ یک حکومت سقوط میکرد. اما اینها حکومت اسلامی هستند و وقاحت و پررویی را از پیشینیان خود به ارث برده اند.
یکی از جدالها همانطور که گفتم در مورد مرتضوی بود. هنگامیکه وزارت اطلاعات و قوه قضائیه خواستند با قربانی کردن مرتضوی دامن خود و خامنه ای را از جنایت کهریزک تطهیر کنند٬ احمدی نژاد مانع شد. جناح خامنه ای هم تا کنون نتوانسته است کاری از پیش ببرد. قاتلان اسلامی پرونده جنایت همدیگر را خوب میشناسند. نقطه ضعف جناح خامنه ای این بود که نمیتوانست با یک جراحی سطحی غیر مستقیم بوسیله وزارت اطلاعات و قوه قضائیه که خود مجری آن جنایات در کهریزک بوده اند دامن خود را تطهیر کند و تنها جناح احمدی نژاد را مقصر معرفی کند.
جناح رقیب احمدی نژاد که بعد از خامنه ای اکنون در سطح علنی و رسانه ای بوسیله برادران لاریجانی در قوه قضائیه و قوه مقننه نمایندگی میشود٬ تلاش میکند که این بچه لمپن اسلامی یعنی احمدی نژاد را مطیع خود کنند. دعوای لمپن های اسلامی و نشان دادن خال کوبیها به همدیگر هنگامیکه سازش آنها غیر ممکن میشود٬ البته تماشایی است.
اما گرداننده و مدیر و هدایت کننده همه این جدالها نیرویی است که کمتر مورد بحث قرار میگیرد. سپاه پاسداران به عنوان بازوی اصلی حفظ نظام اسلامی تنها جریان و نیروی تعیین کننده ای است که تمام سیاستهای جمهوری اسلامی را مدیریت میکند و پیش میبرد. نقش وزارت اطلاعات و قوه مجریه و قضائیه و مقننه تنها تا آنجا مجاز و عملی است که در میدان سیاست تعیین شده بوسیله سپاه پاسداران مجاز شمرده میشود. هر آن نیرو و جناحی که بخواهد پا را از دایره تعیین شده سپاه پاسداران خارج بگذارد با قدرت نظامی و کمک گرفتن از قوانین اسلامی و فتوای “رهبر” و غیره مواجه شده و مانع آن میشوند.
اما بحران رژیم اسلامی این بار عمیقتر و همه جانبه تر از آن است که مثل موارد قبل سپاه بتواند این کشتی طوفان زده را با خون ریختن و جنایت که در آن خبره عالم هستند٬ به ساحل هدایت کند.
ایران آبستن تحولات مهمی است و یک موضوع مهم در ایران٬ نارضایتی و مشکلات عمیق اقتصادی و سیاسی است که گریبانگیر مردم است. اکنون انزجار از حکومت به منتهی درجه رسیده و یک جنبش قوی اجتماعی و کارگری در حال رشد و نمو است. قدرتی که در مقابل این دم و دستگاه حکومتی خود را نشان داده و میتواند ستون فقرات حرکات اجتماعی بزرگی علیه حکومت و در بهم زدن این دستگاه باشد٬ در حال سنگر بندی است. در عین حال مردم ایران بعد از اعتراضات میلیونی سال ۱٣۸۸ تجاربی کسب کرده اند که میتواند با یک شورش اجتماعی بزرگ این بار بدون توهم به افراد و یا جریاناتی از داخل رژیم٬ کلیت حکومت اسلامی را نشانه رفته و در همان اولین روزهای آغازش کلیت این دستگاه چپاول و آدم کشی را مورد تعرض قرار دهد.
احمدی نژاد میگوید دزدیهای کلان جناح دیگر را افشا میکند و آنها از دزدیهای غیر قابل تصور دور و بریهای احمدی نژاد میگویند. افشاگری هر دو جناح از همدیگر تنها گوشه هایی از واقعیت است که کار به دستان این رژیم اسلامی بیش از سه دهه است که مشغول آن هستند.
چیزی که در عین حال هر دو جناح از آن وحشت دارند٬ مردمی هستند که مترصد فرصت اند تا این جانیان و دزدان را سرنگون کرده و مجازاتشان کنند. سپاه پاسداران که با برگ برنده “پیش بسوی ساختن سلاح اتمی” و الدرم و بلدرم علیه اسرائیل میخواهد سیاسی و ایدئولوژیک نیرو جمع کرده و در عین حال با دستیابی به سلاح اتمی مردم ایران را برای سازش با حکومت و همچنین غرب را برای مماشات دائمی با حکومت تحت فشار بگذارد٬ میداند تنها نیرویی که امکان و قدرت بهم زدن این سناریو را دارد مردم ایران هستند و بهمین دلیل به اعدامهای گسترده و چنگ و دندان نشان دادن بیشتر مشغول است.
جدال جناحهای رژیم اسلامی هر چه حاد تر و سازش ناپذیرتر میشود امکان تعرض به این دستگاه جهنمی برای مردم بیشتر فراهم میگردد. جمهوری اسلامی نه تنها نمیتواند راهی برای برون رفت از بحرانهای اقتصادی بیابد٬ راه حلی برای مهار بحرانهای سیاسی و جنگ جناحهای خود هم ندارد.
زیرا این بار نه مقام کاریزماتیکی مثل خمینی وجود دارد که با یک فتوای او٬ بنی صدر را خلع کنند و نه پول میلیاردی نفت مثل چند سال قبل به خزانه دولت سرازیر میشود که اتحاد سرداران سپاه را موجب شود٬ نه مردم توهمی به این حکومت و آیات و اوراد مذهبی اینها دارند٬ و .. اینها و دلایل متعدد دیگر سربالایی عجیبی برای همه این اسبها ایجاد کرده است. . واقعیت اینست که سرداران سپاه به آن امید که خزانه را به میل خود مدیریت میکنند و شاهرگهای اقتصاد کشور را در دست خود میگیرند ابتدا موقتا متحد و پشتیبان احمدی نژاد ظاهر شدند. اما بحران اقتصادی مزمن بعلاوه محاصره اقتصادی کشنده ای که اکنون به اجرا گذاشته شده است هر سردار سپاهی را به چاره اندیشی واداشته است که چگونه به فکر حفظ کیان سرمایه خود و ثروت و قدرت و مکنت خود باشد. اینجا است که اکثر فرماندهان سپاه متوجه شده اند که باید فعلا از نقش خامنه ای آخرین استفاده های خود را ببرند و رقبایی مثل احمدی نژاد را کنترل شده کنار بگذارند.
اما بخشی از سران سپاه و مقامات امنیتی که وجود احمدی نژاد آنها را به سرمایه های میلیاردی رسانده است هنوز دست به عصا راه میروند و تلاش میکنند٬ ضمن اینکه چهره سپاه را متحد نشان دهند٬ فعلا در مقابل احمدی نژاد ست به عصا راه بروند.
حاکمان اسلامی در ایران میدانند در جامعه چه نفرت و انزجاری از کل دستگاه مخوف اسلامی وجود دارد. در عین حال میدانند که اقتصاد بیمار این کشور با محاصره کشنده اقتصادی کنونی به لبه پرتگاه متلاشی شدن رسیده است. میدانند اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها که قرار بود نفسی به اقتصاد بیمار بدمد٬ تماما بی خاصیت شده است و دیگر آن جایگاه را برای آنها ندارد. زیرا حذف سوبسیدها قرار بود به انباشت سرمایه بینجامد. اکنون پول حذف سوبسیدها هر چقدر زیاد هم باشد باز در مقابل تاثیرات محاصره اقتصادی کنونی رقمی ناچیز محسوب میشود. زیرا از صد میلیارد فروش نفت در سال اکنون این رقم به سی میلیارد رسیده است. یعنی تقریبا دو سوم درآمد ارزی دولت کم شده است. این بعلاوه مشکلات دیگری است که همین مبلغ ٣۰ میلیارد هم با هزار مانع و مشکل مواجه است که ارز آن به داخل کشور برسد.
وقتیکه احمدی نژاد گفت محاصره اقتصادی تاثیرات بدی داشته است و ارز به این دلیل گران شده است٬ خبرنگاران از بی تاثیری آن از زبان لاریجانی گفتند جواب او البته نشان میداد که ابعاد این تاثیرات و جنگ جناح ها به کجا کشیده شده است: “اگر محاصره اقتصادی تاثیر نداشته حتما سیاستهای آقای لاریجانی باید تاثیر گذاشته باشد.” این گفته همان رئیس جمهور اسلامی است که میخواست دنیا را مدیریت کند. این گفته همان بچه پررویی است که میگفت با محاصره اقتصادی ایران غرب ضرر میکند نه جمهوری اسلامی. کسی که نمیتواند شلوار خود را بالا بکشد معلوم نیست چگونه ادعای مدیریت دنیا را میکند.
اکنون بر همگان باید روشن باشد سازش این دو جناح ممکن نیست. اختلاف منافع واقعی و مادی دارند. احمدی نژاد از نتیجه جدال جناح های قبلی در مقابل خامنه ای یاد گرفته است که باید طیفی از سران سپاه و دستگاه اجرایی و سازمان اطلاعات و …. را نه با ایدئولوژی اسلامی که میداند کسی برای آن تره خورد نمیکند٬ بلکه با امکان دسترسی به درآمدهای میلیاردی و نشان دادن جسارت خود در مقابل ولی فقیه و دستگاهای زیر نظر او مانند قوه قضائیه و آن بخش از سپاه که سر ناسازگاری با سیاستهای دولت دارند و یا نمونه مخالفت جدی با وزیر اطلاعات حول سیاست خود متحد نگهدارد.
آنچه “جسارت” احمدی نژاد گفته میشود تنها ناشی از عدم تعادل او نیست. بلکه یک منافع مادی قوی و غیر قابل چشم پوشی مطرح است که باید رقبای خودش را با اتکا به این منابع از میدان به در کند. حرفهای تند احمدی نژاد در مقابل رفسنجانی و اقدامات بعدی او شرایطی را فراهم کرد که طیف قابل توجهی از سران سپاه پاسداران بخش مهمی از اقتصاد آن مملکت را در دست خود قبضه کنند. اکنون صاحبان و مدیران و مالکان کارخانه های بزرگ کشور عمدتا در دست فرماندهان سپاه پاسداران متمرکز شده است.
در هر کشور سرمایه داری دنیا ارتش و نیروی مسلح حافظ منافع سرمایه داران آن کشور است. در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی همین نیروی مسلح عمدتا حافظ منافع خود است. با در نظر گرفتن این فاکتور تعیین کننده در جدال جناح احمدی نژاد و برادران لاریجانی به نیابت از خامنه ای میتوان تصور کرد که فعلا اکثریت بالایی از سران و فرماندهان سپاه پاسداران منافع میلیاردی خود را در دفاع از خامنه ای میبینند. اما جناح احمدی نژاد که طیف معینی از فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی هستند در چند سال گذشته به منابع میلیاردی کسب پول و سرمایه دسترسی پیدا کرده اند و میدانند اگر کوتاه بیایند همان سرنوشت جناح “اصلاح طلب” رژیم در انتظارشان است. این بار جدال جناحهای رژیم اسلامی میتواند جدیتر و خونین تر باشد. اختلافات تشدید شده نه قابل حل است و نه تخفیف می یابد. این نکات فوق مختصرا فضای بالائیها را نشان میدهد که دارند همدیگر را گاز میگیرند.
در چنین شرایطی بسیج دانشجویی هشت دانشگاه ایران با نگرانی کامل هشدار داده اند که: این فضای اختلاف درون مسوولین نظام، غیر از این که بساط نارضایتی مردم و دلبستگان انقلاب را فراهم آورد، چیز دیگری ندارد. این فضا، دقیقا همان هدفی است که دشمن را شاد می‏کند.”
این هشدار واقعی است. “دشمن شاد میشود٬” اسم رمز معترضین و مخالفین و اپوزیسیون و مردم منزجر از حکومت اسلامی است. مردم از این حکومت منزجرند٬ نه به خاطر اختلاف مسئولین آنطور که بسیج دانشجویی رژیم اسلامی نوشته است٬ بلکه به دلیل سیاستهای اسلامی و سرکوبگرانه همین مسئولین و فقر و فلاکتی که به آن جامعه تحمیل کرده اند. همین مردم منزجر از رژیم اسلامی تجربه دارند که در فرصت مناسب کل این دم و دستگاه مخوف و آدمکشی را مورد تعرض قرار دهند و اینبار باید کل این ماشین آدمکشی را خرد و بر سرشان خراب کرد.
۲۳ اکتبر ۲۰۱۲