جنبش انقلابی کردستان در مسیر کدام افق سیاسی؟(ملاحظاتی بر نوشتە وحید عابدی)

 از رفقای “روند سوسیالیستی کومەلە” انتظار میرفت بە پای تصحیح اشکالات اساسی در موضعگیری سیاسی اخیرشان در قبال توافقنامە دو جریان سیاسی در کردستان بروند. بگذریم از اینکە این انتظار از اول هم تا چە اندازە  میتوانست بجا باشد ، اما اکنون بدنبال نوشتە  دوست گرامی کاک وحید عابدی از کادرهای رهبری روند،  کە بیشتر بە توجیە این اشکالات پرداختە است بە نظر میرسد نمیتوان زیاد هم امیدوار بود . از این بابت متأسفم. اما چە میشود کرد بالاخرە پای انتخاب جهت سیاسی در میان است.

علیرغم این مسئلە  بە دلایل مختلف سرانجام ترغیب شدم کە مختصرا در رابطە با نوشتە اخیر ایشان ( در پاسخ بە دو نوشتە….)  نکاتی را بیاورم  چون بر این باورم  نوشتن در این مورد دیگر از فاز توافقنامە دو جریان سیاسی فراتر رفتە است . اگر چە مباحث ضرورتا  هنوزحول موضعگیری سیاسی در قبال این توافقنامە دور میزند اما بە باور من مسائل مهم سیاسی مربوط بە جنبش کردستان را در بر میگیرد یا میتواند در بر گیرد. آنچە کە در نوشتە قبلی هم در تلاش بودم  بە شکلی بگویم یا برسانم کە مسئلە بر سراین توافقنامە  بطور کلی نیست. اینکە آیا این دو حزب کردستانی  میتوانند با هم توافقنامە امضا کنند یا نە، نباید جای بحث جدی باشد، همچنین نباید  مشغول بحث بر سر مواد و نکات و مواضعی کە در توافقنامە آمدە است شد. بلکە بحث بە سر موقعیت سیاسی و عملی است کە این توافقنامە در آن شکل میگیرد. باید بە این مسائل پرداخت کە این توافقنامە در چە موقعیت و شرایط سیاسی در منطقە شکل میگیرد ؟  در خدمت بە تحقق کدام استراتژی سیاسی قرار میگیرد؟ کدام افق سیاسی را در جنبش انقلابی کردستان  تعقیب  میکند؟ اما  نوشتە کاک وحید عابدی معطوف بە این مسئلە  جدی نیست و نکتە را از نوشتە من نگرفتە است. نوشتە ایشان  هنوز حول مسائلی  در جنبش کردستان ( کە البتە در هر مقطعی  میتواند مباحث مفیدی نیز باشند )  دور میزند،  نە بررسی یا جواب دادن بە موقعیتی سیاسی وعملی توافقنامە. در واقع نمیتوان این توافقنامە را  بە عنوان یک حرکت سیاسی مشخص خارج از  شرایط  و موقعیت سیاسی کە در آن اتفاق افتاد بررسی کرد و در قبال آن موضع گرفت.

برای شکافتن بیشتر اینموارد و در ادامە نوشتە قبلی خود ( همکاری احزاب کردستانی ، با کدام نگاە؟) سراغ نوشتە کاک وحید میروم . اگر چە ایشان مسائل بسیار متنوعی را طرح کردەاند، مسائلی  کە  میتوان با آنها موافق یا مخالف بود اما اینجا و در این سطور تنها نکاتی کە در پرداختن بە  مسائلی کە حول موقعیت توافقنامە مطرح است وبە افقی کە در جنبش کردستان مربوط  میشود  دنبال میگردد.

اما قبل از این باید کوتاە بە نوشتە دوست گرامی کاک محمد مهتدی اشارە کنم کە چندی پیش  بدنبال سری مقالاتی کە در دفاع از توافقنامە حزب متبوعش، حزب کومەلە کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران در دستور کار خود گذاشتە بود،  لطف کردە نگاهی  “نقادانە”  هم بە نگاە من بە این توافقنامە انداختە است. البتە کاک محمد جدا از نشان دادن بە شعف آمدن از توافقنامە حزبش با حزب دمکرات ، آنچە کە ایشان را بە این نگاە خود بە نوشتە من واداشتە در حقیقت  همانطور کە خودش در ابتدا میگوید  بیشتر برای رفع “ابهام ” و تداعی نشدنش با مواضع سیاسی من بودە است.  چون حقیقتا مواردی را کە کاک محمد در نوشتە اخیر خود  ” نگاهی بە نگاە جمال بزرگپور ” بدنبال هم ردیف کردە است، در واقع  ارزش مصرفش همین رفع ابهام و تداعی نشدنش با مواضع من است ” .  اگر چە در حقیقت احتیاج بە این زحمت هم نبود ، زیرا در واقع ابهامی هم در کار نبود. بدون این تلاش هم واضح بود کە هر دو از دو زاویە متفاوت بە نقد موضعگیری سیاسی رفقای روند سوسیالیستی کومەلە در قبال توافقنامە بین دو جریان سیاسی در کردستان پرداختە بودیم.

در هر صورت، اگر پیش آمدن ابهام در نوشتە قبلیش را از ایشان بپذیریم  باید اذعان داشت کە کاک محمد در نوشتە اخیر خود در رفع ابهام احتمالی  موفق بودە است. خیال  ایشان باید کاملا راحت باشد کە هیچ آثاری از هیچ نوع سمپاتی ایشان بە نوشتە من دیدە نمیشود. اما از آنجا کە ایشان درموقعیت دفاع سرسختانە از توافقنامە بر آمدە و در نوشتە هایش سعی دارد اذهان را از پرداختن بە مسئلە اصلی حول موقعیت سیاسی و عملی توافقنامە دور کند و مسائل کلی تر و حاشیەای تری را عمدە کند، ادامە بحث را در جهتی نمیدیدم کە بتواند مسئلەای را روشن کند از اینرو فکر کردم  مسائلی کە در این زمینە طرحش برای من مهم است از طریق دیگری پیگیری کنم و نە وقت خود نە کاک محمد و نە خوانندە احتمالی  این مجادلات را با مسائل عمومی تر کە در هر مقطع میتواند طرح گردد و مورد بحث و گفتگو باشد، نگیرم.

اما ادامە بحث . از توجیهات کاک وحید گفتم ، سعی خواهم کرد از منظر خودم  نشان دهم کە ایشان چگونە بە توجیە موضعگیری نادرست ” روند سوسیالیستی کومەلە ”  میپردازد و مسئلە  موقعیت سیاسی کە توافقنامە را در دستور دو جریان سیاسی گذاشت دور میزند و از این زاویە اهداف سیاسی در پشت این توافقنامە را با سکوت برگذار میکند.

کاک وحید مینویسد ” اطلاعیە روند اساسا در مورد توافقنامە دو حزب نیست، در مورد عکس العمل هائیست کە بر انگیخت.” تاکید از متن است. یعنی از همان ابتدا  بە ما میگوید کە توافقنامە و اهم مسائل حول آن  مورد نظر آنان نبودە است. یعنی بە عنوان یک جریان سیاسی برایشان مهم نیست کە چە اتفاقاتی  در جریان است و چە افق و سیاستی بدینوسیلە قرار است در مقابل این جنبش طرح گردد و جنبش کردستان را در چە مسیری قرار دهد. باید پرسید واقعا اگر همە اینها ‘اساسا” برای شما مطرح نیست لطفا  روشن کنید چە چیزی برایتان ” اساسا” مهم است؟  البتە ایشان میگویند کە این نظر شخصی خودش است ، در این صورت نظر رسمی روند چیست؟  جدا از این ، کسی مثل من کە اطلاعیە شما را  بە عنوان نظر رسمی یک جریان سیاسی با شوق و ذوق مطالعە میکند  و اطلاعی از نظرات شخصی  یک بە یک اعضای آن ندارد ، این “اساسا” را از کجا بیرون بکشد و از کجا بداند کە کسانی ممکن است در رهبری روند وجود داشتە باشد کە “اساسا” از عکس العمل هائئ کە این توافقنامە بر انگیخت  نگران باشد و توافقنامە  و مسائل حول آن در این نوشتە ” فرعا” برایشان مطرح است؟ گذشتە از این ” عنوان اطلاعیە  ” در رابطە با توافقنامە دو جریان کردستان و عکس العمل هایی کە برانگیخت “ است. یعنی بە خوانندە کە کاری بە نظر شخصی این یا آن فرد ندارد، میگوید این اطلاعیە مشخص میخواهد در رابطە با توافقنامە و عکس العمل هایی کە بر انگیخت حرف بزند. اشارەای بە “اساسا” نیست و کسی نمیداند کدامیک از ایندو مسئلە “اساسا” مورد نظر نویسندە یا نویسندگان آن بودە است و کدامیک “فرعا” مورد نظر است. اما چرا این مسئلە اساسا  مطرح نیست در ادامە  پی خواهیم گرفت.

بنابراین ما نە از اطلاعیە روند بلکە از گفتەهای کاک وحید متوجە شدیم کە “اساسا” منظور رفقای روند عکس العمل های بر انگیختە شدە و برخورد بە آنها بودە نە توافقنامە دو جریان سیاسی در کردستان. اما همانطور کە مینویسد “نمیشد وارد چنین ماجرایی شوید بدون اینکە (بخوان ناچارا) بە این دو حزب و توافقنامە شان اشاراتی نکنید” یعنی چون  پرداختن بە توافقنامە و مسائل سیاسی پیرامون آن “اساسا” مورد نظر روند نبودە است. بە همین دلیل تنها اشاراتی (زحمت کشیدید! ) بە آن را کافی میدانند. لازم نیست خود را “اساسا” بە آن مشغول کرد!! باز هم  از جریانی کە کردستان را موضوع اصلی فعالیت خود تعریف کردە است باید پرسید، چگونە شما در فضای سیاسی کردستان و در بطن تحولات سیاسی مهمی کە در منطقە از جملە در رابطە با مسئلە کرد در جریان است، چنین اتفاقی را “اساسا مد نظر ندارید و تنها ” اشاراتی” بە آن را کافی میدانید ؟  عدم رغبت در پرداختن بە این مسئلە  از کجا ناشی میشود؟

 از اینجا شروع کنیم  کە توافقنامە بین دو جریان سیاسی در کردستان ایران  در حالی اتفاق میافتد کە، حزب دمکرات کردستان ایران( حدکا)  تا همین اواخر علیرغم انشعاب و جدا شدن بخش قابل توجهی از رهبری و اعضایش، خود را یگانە حزب کردستان  ، رهبر واقعی جنبش کردستان میپنداشت . حزبی کە  با استناد بە گفتە رهبرانش همیشە پشتیبانی هشتاد در صدی مردم کردستان را در آستین خود داشتند و هر از چند گاهی  در تقابل با دیگر احزاب  بمنظور توجیە سیاست انحصار طلبانە خود در کردستان آنرا رو میکردند . مگر میشود قبول کرد چنین حزبی با چنین فرهنگ سیاسی  در یک روز افتابی بە این فکر افتادە، نە با جریان منشعب شدە از خود  کە  مشتاقانە  خواهان  اتحاد صفوفشان را میکشد، بلکە با  جریانی کە در کردستان (هنوز)جای پای محکمی ندارد و در درون خودش نیز تا کنون با مسائل و مشکلات فراوانی روبرو بودە، خود بە عنوان اقلیتی از جریان دیگری ( کومەلە) جدا شدە و  تا کنون نیز انشعابات و کسستگی زیادی از خود دیدە، بلە با چنین جریانی برای تقویت!! جبش کردستان یا تقویت سیاستهای خود شریک و یک کاسە شود؟  اگر جواب بە روحیە وحدت طلبی در میان مردم کردستان است قاعدتا میبایست ابتدا با شاخە جدا شدە از خود شروع میکرد کە زمینە آن بیشتر فراهم است. اگر منظور تقویت صفوف خود وجواب بە خواست بخش قابل توجهی از افراد صفوف خود منظور است، همکاری و هماهنگی و نزدیکی  با شاخە دیگر از حزب دمکرات بە این مسئلە خدمت بیشتر میکرد. اگر تقویت سیاستها و جهت گیری های سیاسی خود در کردستان است، همینطور. اما چە شد کە این حزب همە این مسائل را دور زد و توافقنامە و همکاری و هم جهتی را بە جریان دیگری ترجیح داد؟ سیاست جا افتادە انحصار طلبیش در کردستان کجا رفت؟   چە شد حزبی کە تا کنون حاضر بە شرکت در تشکیل جبهە کردستانی نبود یکبارە در شرایطی  و موقعیت ضعیفتر از گذشتە خود  مطیع  سیاست تلاش برای اتحاد نیروهای کردستانی (آنهم نە در قالب همکاری با همە یا اکثریت نیروهای مٶثر در کردستان) گردید؟  با عرض معذرت باید بگویم  سادە انگارانە است کە این سئولات و ابهامات را حول اقدامات اخیر و این توافقنامە  نادیدە گرفت و آنرا در بطن تحولات سیاسی در منطقە ندید و چرای این توافق را در بررسی موقعیت سیاسی در منطقە  جستجو نکرد. ما کدام موقعیت؟

اجازە دهید برای بە درازا نکشیدن نوشتە حاضر از بررسی موقعیت سیاسی صرفنظر کنیم و تنها بە چند جملە یا چند عنوان بریدە بریدە از هم برای ادامە بحث اکتفا کنیم.

موقعیتی کە در یک سطح عمومی تر حکایت از رقابت قدرتهای بزرگ سرمایەداری از طرفی  باهم ( البتە ممکن است از راههای مختلف) برای مقابلە با انقلاب تودەهای بە جان آمدە در منطقە  واز طرف دیگر در تقابل با هم برای تامین نیازهای  و منافع خود در بطن جواب دادن بە بحران اقتصادی کە  در اشکال مختلف دامنگیرشان است. آنها از آنچە در دورە اخیر در منطقە رویداد درس گرفتە و یاد گرفتەاند کە چگونە انقلاب مردم را بە کجراە برند و ضمن تامین منافع خود تحت لوای تامین دمکراسی و برچیدن دیکتاتورهای نافرمان( چون هنوز دیکتاتورهای فرمان بر و مطیع در منطقە کم نیستند) ،  چگونە اوضاع را در کنترل داشتە و اجازە  سر بر آوردن بە جریان انقلابی و حرکت انقلابی مردم برای تامین خواستها و مطالباتشان را ندهند.

نقشە قدرت های بزرگ برای خاورمیانە در جریان است . در این نقشە، ایران هنوز بە شکلی مزاحم اجرای آن است. واضح است باید رام گردد ومطیع نظم سیاست و برنامەهای قدرتهای بزرگ درمنطقە گردد . ایران در عین حال بدنبال موقعیت خود در این منطقە است و سهم میخواهد. این کشمکش در جریان است ، بە کجا خواهد انجامید ؟ بە آسانی قابل پیش بینی نیست ، رویارویی  برای تعین تکلیف کردن ( الزاما نە تنها در شکل نظامی آن) محتمل است. مشکل الترناتیو نیست ، برای قدرتها بزرگ سرمایەداری اگر بە این رویارویی  رضایت دهند ( منظور از رویارویی یعنی بە رفتن جمهوری اسلامی رضایت دهند ) سر هم بندی کردن الترناتیو زیاد مشکل نیست. تجربە تحولات سیاسی در منطقە و تجربە تاریخی هم همین نکتە را اثبات میکند. مشکل این است با تضعیف و آغاز روند فروپاشی در حاکمیت مرکزی ایران ، الترناتیو برای کنترل خروش مردم ایران چیست و آنان چگونە خواهند توانست مانع آن گردند و در این صورت( وقوع انقلاب )اوضاع را در کنترل داشتە باشند.  از هم اکنون در تدارک تامین شرایطی هستند کە این امکان و ظرفیت را برای کنترل ایران بعد از جمهوری اسلامی بە آنها بدهد. در تدارک شرایطی هستند کە بتوانند ایران بعد از جمهوری اسلامی را در کل در مسیری کە آنها برای کل خاورمیانە در دراز مدت در نظر دارند قرار دهند . همان کاری کە درلیبی، تونس و مصر ( با تفاوتهایش ) کردند و هم اکنون در سوریە در حال انجامش هستند .

اگر چە هنوز با این فاز فاصلە داریم ( هنوز رویارویی بە معنایی کە گفتم در دستور جدی نیست و سیاست فشار برای تسلیم حاکمیت ایران در جریان است)، اگر چە بسیاری از فاکتورها و متغیرها درعمل در کارند کە بسیار ممکن است  نقشەها  در مسیری کە  کە دلبخواە طراحان است پیش نرود و با موانع بسیاری روبرو باشد، اما نباید در آمادە سازی قدرتهای بزرگ برای رویارویی با چنین شرایط احتمالی در آیندە شک کرد. از طرف دیگر تا آنجا کە بە مسئلە کرد برمیگردد بە نظر میرسد تحولاتی در مسیر آمادە سازی (البتە نە تنها در ارتباط با  ایران)  در جریان است. نگاە کنید، در سوریە در مناطق کرد نشین آن رفتە رفتە شکلی از حاکمیت احزاب و جریانات کردی در حال شکل گیریست( تضادها و تناقضاتش بماند).  در همین رابطە  در ترکیە  (دررابطە با دیگر سیاستهایی کە درمنطقە تعقیب میکند)  کە تا فاصلە نە چندان دوری  حتی استفادە از اسامی ، واژەها و عبارات کردی در آن کشور ممنوع بود، اکنون بە گشادە دستی در قبال مسئلە کرد( البتە بە شکلی قابل کنترل و حساب شدە) پرداختە. رئیس اقلیم کردستان بە کنگرە حزب حاکم دعوت میشود کە بە زبان کردی پیام میدهد. کنگرە علنی حزب  کردی ( بەدەکە) در آنکارا برگذار میگردد . بە این تصویر کردستان عراق را کە تنها بە اندازە تارمویی با استقلال فاصلە دارد  وهر از چند گاهی زمزمە آنرا سر میدهند ، اضافە کنید. آنگاە بسیار معقول بە نظر میرسد کە بپرسیم داستان از چە قرار است؟  کرد چە جایگاهی در کل نقشە قدرتهای بزرگ سرمایەداری (غرب) در منطقە دارد؟  اگر چە برای ارزیابی مشخص از این مسئلە احتیاج بە فاکت های بیشتری است اما با توجە بە همە این مسائل  آیا نباید توافقنامە مورد بحث بین دو جریان کردستانی را جزئی از یک نقشە عمومی تر دید؟ جدا از این مسئلە  آیا نمیتوان این توافقنامە را در بطن همین تحولات منطقە و نقشە برای رویارویی با ایران بە خیال طراحان آن، برای بە کنترل در آوردن کردستان  ایران تعبیر کرد.  این همە  آن موقعیت سیاسی و عملی است  کە رفقای روند آنرا دور میزنند و کاک وحید این دور زدن را توجیە میکندو میگوید آنها “اساسا “  آنرا  مد نظر نداشتند.

واضح است کە در شکل رسمی  هیچگاە چنین پوست کندە سیاستی اعلام نشدە است. همە آنچە کە واقعا بە عنوان منافع مادی تعقیب شدە و میشود در قالب ، دمکراسی خواهی، حقوق بشر و… توجیە  شدە است و تلاش شدە بە باور همگانی تبدیلش کنند. بدون شک اگر با طرفداران توفقنامە صحبت شود این تعبیر از موقعیت سیاسی و عملی از اقدام احزاب متبوع خود را از کسی نخواهند پذیرفت . دمکراسی خواهی  و تامین شرایطی برای تامین حقوق بشر و تقابل با دیکتاتوری و… از این قبیل را در مقابل طرح خواهد کرد و توافق و همکاری احزابشان را در این راستا میبینند. از نظر خود حق هم دارند و طرف مقابل را در برخورد بە مسائل واقعی و عینی در سیاست و مبارزە ، ذهنیگرا و ارادە گرا میدانند. اما حقیقت چیز دیگریست . ممکن است هر کدام از ما بە خود در موردی حق بدهیم اما الزامی نیست حقیقت آن باشد کە ما میگوئیم. قصد من از نظر خودم  کنار زدن سیاستها و مواضع اعلام  شدە و دیدن هستە واقعی آن است. گذشتە از این و اینکە آیا عملا و بطور واقعی این دو جریان در صورت وقوع چنین سناریویی ظرفیت و توانایی کنترل جنبش کردستان را دارند یا نە ، بحث دیگریست کە فکر نمیکنم لازم باشد بە آن پرداختە شود.

در اطلاعیە روند آمدە است کە ” تا آنجا کە بە توافقنامە این دو حزب در چنین شرایطی مربوط است، ،  هر نوع توافقی در بین احزاب و جریانات فعال در کردستان بە شرطی کە در راستای دفاع از منافع مردم کردستان صورت گرفتە باشد امری ضروری و لازم میدانیم” . بە گفتە کاک وحید گویا سئولات من از قبیل اینکە : منظور از هر توافقی چیست؟  آیا روند این توافق مشخص بین دو جریان سیاسی و فعال کردستانی را در راستای منافع مردم کردستان میدانند یا نە؟  بە ادامە این پاراگراف  در اطلاعیە خودشان مراجعە میدهد و تاکید میکند کە “جواب ” دادە شدە  است و من آنها را بە عمد ندیدە گرفتەام  تا از”برایی” موضعگیری روند بکاهم !!  ببینیم چنین است .

ایشان مینویسد در اطلاعیە روند آمدە کە این دو حزب از مدتها پیش دریک راستای مشترک قرار گرفتە و در راستای منافع حزبی شان وارد بازیهای سیاسی شدەاند ، جواب است. عجب! بار دیگر و برای چندمین بار بە اطلاعیە مراجعە کردم در واقع  عبارات، ” قرار گرفتن در راستای مشترک ” ” منافع حزبی مشترک ” و بازی سیاسی مشترک ” همە در توضیح  “هر توافقی” است کە در اطلاعیە بە آن اشارە کردەاند و برای تکمیل کردن آن نە جواب بە سئوالاتی کە من یا هر کس دیگری میتواند در پس خواندن این اطلاعیە برایش پیش آید.

با اتکا بە تجارب فراوان تاریخی ، منافع حزبی و منافع مردم متیواند در یک جهت باشد یا نباشد، تا منظور از مردم کدام قشر و طبقە اجتماعی چە باشد.( میبخشید من عادت دارم بە همە مسائل  جامعە با دید طبقاتی نگاە کنم و همە چیز را ازاین زاویە ببینم ، امیدوارم موجب رنجش خاطر کسی نشود) گفتن منافع حزبی  هنوز چیزی را نمیرساند  و معلوم نمیکند کە  بالاخرە بە نظر روند( بە عنوان جریان سوسیالیستی) این توافقنامە در راستای منافع مردم کردستان است یا نە ؟ راستای سیاست مشترک نیز بە همین ترتیب. اما کاک وحید با هنرنمایی در بکار بردن کلمات هنوز بما نمیگوید منظورشان از آوردن این  عبارات  چیست و مشخصات و ویژگیهای این راستای سیاست مشترک کدام است؟

 نمیتواند با گفتن راستای سیاست مشترک، گریبان خود را از دادن جواب بە این سئوال کە این راستای مشترک چیست و مشخصات آن کدام است خلاص کرد.در واقع بدون اینکە در اینمورد چیزی گفتە شود نمیتوان دررابطە با توافقنامە موضع روشنی گرفت( کە البتە رفقای روند بە گفتە کاک وحید قصد نداشتند کە اساسا موضع روشنی بگیرند ).

عبارات کلی همیشە راە را برای هر تعبیر و تفسیری باز میگذارد. مثلا اگر این توافقنامە با اقبال روبرو میشد یا در آیندە بشود  و کسی از طرفداران توافقنامە مثلا کاک محمد مهتدی از رفقای روند گلە کند کە چرا مبهم و ناروشن موضع گرفتید و دفاعی از توافقنامە نداشتید، حتما کاک وحید  عباراتی را نشان خوهند داد کە بگویند  با این توافقنامە سر ناسازگاری نداشتە  و اتفاقا از آن استقبال کردەاند . در میان پاراگرافها عباراتی را دست چین کردە و نشان دهند کە مگر نگفتیم از “هر توافقی را لازم و ضروری میدانیم” مگر نگفتیم  ” در توافقنامە مواردی هست کە میتوان  مورد توافق باشد” تنها شرطمان این بود کە ” این توافق درراستای منافع مردم کردستان باشد”  کە آنهم کسی  از راست افراطی تا چپ افراطی در حرف با آن مخالفتی ندارد.

قبلا هم گفتە بودم خا صییت این شکل از موضعگیری آن است کە برای هر موضعی دست خود را نمیبندد و میتواند هم این باشد و هم آن. من این خاصییت را هم بە نعل و هم بە میخ زدن تعبیر کردم کە کاک وحید در نوشتە خود از این تعبیر من گلەمند است. اما در ادامە بیشتر متوجە میشویم کە گلەمندی کاک وحید زیاد وارد نیست.

در اطلاعیە روند آمدە بود کە این دو حزب “ناشیانە”  بە فازهای جدیدی از یک بازی سیاسی وارد شدەاند ( نقل بە معنی) .  من در نوشتە قبلی خود ” نگاهی بە همکاری احزاب کردستانی، با کدام نگاە؟ ” بە زعم خودم استدلال کردم کە این دو حزب نە ناشیانە بلکە کاملا آگاهانە  در راستای منافع فردی و حزبی وارد این فاز شدەاند.این دوحزب از مدتها قبل بە قول اطلاعیە در یک راستای مشترک سیاسی قرار گرفتە بودند و از مدتها قبل استراتژی سیاسی خود را در ابعاد متفاوتی ( باید اذعان کرد کە حزب کومەلە  بە نسبت بسیار فعالانەتردر این مسیر گام برداشتە است) بە سیاست غرب( همان داستان هستە واقعی مسئلە) در ایران گرە زدە است. بنابراین فاز جدیدی در کار نیست و زیر و بم مسیر این سیاست و استراتژی برای آنها بسیار روشن است . در راستای همین سیاست است کە آنها هم تلاش خود را بکار گرفتە تا با  ایرنیان “واقع بین” و ” دمکرات ” تماس گرفتە و هماهنگی لازم را برقرار کردە و بە عنوان نمایندگان خودگماردە مردم کردستان در فردای تحولات سیاسی در ایران  سهمی از آن خود کنند. بسیار سادە انگارانە است اگر  تصور شود کە این دو حزب  نمیدانستند چە میکنند و ناشیانە وارد یک بازی سیاسی شدەاند کە  ممکن است سرشان کلاە رفتە برود. اینجا تعلق احزاب سیاسی بە  تمایلات گرایشات اجتماعی نادیدە گرفتە میشود  و صحنە سیاسی و جدال گرایشات سیاسی و اجتماعی در حد معاملە کردن در بازارهای خرید و فروش تنزل مییابد کە یک ممکن  ناشیانە وارد معاملە شود و یکی ندانم کاری کند و سرش کلاە برود!!

کاک وحید مینویسد ” آنچە بطور مشخص نیازی بە گفتن داشت ( ایشان اینجا دیگر مشکلی با مشخص حرف زدن ندارد، آنقدر مشخص کە مبادا  امضا کنندگان توافقنامە کار ناشیانەای انجام دهند)  این بود کە اینها از یک طرف وارد یک بازی شدەاند کە قواعد خود را دارد( عجب کشفی ، گویا این دو حزب این را نمیدانستند) اما از طرف دیگر و از آنجاکە در این بازی مدعی نمایندگی جنبش کردستانند( شما تکلیف تان با این ادعا چیست؟ بە نظر نمی آید زیاد با آن مشکل داشتە باشید!) ناچار میشوند تا در بعضی موارد با طرح موضوعاتی نابهنجار!!( کە حتما توصیە شما این است مواظب باشند کە قاعدە بازی را رعایت کنند و موضوع نابهنجار در رابطە با جنبش کردستان کە مدعی نمایندگی آن هستند بە زبان نیاورند) برای طرف مقابل، قاعدە بازی را بە هم زنند( چە مشکل بزرگی !! نباید پرسید آخە عزیزان من قاعدە بازی رعایت میشود یا نە، بهم میخورد یا نە بە شما چە مربوط)، چرا؟ برای اینکە جای پای محکمتری در این بازی پیدا کنند، ممکن است در بعضی  موارد با مهارت آنرا انجام دهند اما در مواردی نیز ناشیانە عمل کنند و این در آن بازی کار دستشان بدهد.

 دوست گرامی لطفا روشن کنید  شما نگران چە هستید؟  مبادا در این بازی موضوع نابهنجاری رد و بدل کنند؟ مبادا قواعد بازی را رعایت نکنند؟ مبادا ناشیانە عمل کنند و این عمل ناشیانە کار دستشان بدهد؟ منظور شما از اینکە این دو حزب ناشیانە وارد این بازی سیاسی شدەاند این بود؟ آیا دیگر رفقای روند این تفسیر و تعبیر شما را از این مسئلە میپذیرند؟ شما نگران جنبش کردستان هستید کە این دو جریان سیاسی با کمک هم پیمانان” واقع بین و دمکراتشان ”  در تدارک بە کجراە بردنش و تبدیلش بە زائدە سر بزیر جهت و استراتژی سیاسی دیگری هستند، یا نگران اینکە مبادا این دو جریان قواعد بازی را رعایت نکنند حرف ناهنجاری بزنند و این کار دستشان بدهد؟ ایشان در جواب مینویسد ” برای اینکە این دوحزب این کارها بنام مردم کرد در دفاع از منافع جنبش کردستان می کنند . این بە ما ربط دارد.در اینجاست کە ما (ما!؟ اینجا دیگر نظر شخصی نیست) با جمال بزرگپور و حزبشان تفاوت داریم و ایشان آگاهانە نخواستەاند وارد بحث آن شوند. “تاکیدها در متن است.

کاک وحید بە عنوان کسی صاحب فکر و صاحب قلم میداند کە این اولین بار  و تنها مورد نیست کە احزاب سیاسی ( راست ) هموارە خود را بە عنوان نمایندگان  همە مردم  معرفی کردە و مدعی تامین منافع همە مردم بودەاند. یا احزاب ( چپ) هموارە خود را نمایندگان طبقە کارگر و زحمتکش و مدافع منافع آنان معرفی کردەاند. احتیاج بە آوردن فاکت نیست چون مسئلە بە اندازە کافی روشن است.  تا آنجا روشن کە تقریبا بە یک دانستە عمومی تبدیل شدە است . بدون شک کاک وحید در طول فعالیت سیاسی اش بارها و بارها بە این گونە ادعاها برخورد کردە. مورد اخیر جدا از این واقعیت نیست. حزب دمکرات قبل از این توافقنامە  خود را نمایندە  جنبش کردستان معرفی میکرد، وارد مذاکرە میشد، در ائتلافهای گوناگون بە عنوان نمایندە مردم کردستان حضور میافت. از جانب مردم کردستان بە جورج بوش پیام تبریک میفرستاد و…… حزب کومەلە در ابعاد کمتری بە نسبت قدمت ١٢ سالە فعالیتش  مگرادعای نمایندگی تاریخ کومەلە را ندارد و بە این اعتبار خود را نمایندە بخش قابل توجهی از مردم کردستان نمیداند؟ این همیشە بە کاک وحید باید مربوط باشد نە تنها زمانی کە این نمایندگان!! وارد بازی سیاسی شدەاند!!  و اگر قواعد بازی را رعایت نکنند ممکن است کار دستشان بدهد!!

من اگر بە آن نپرداختم بە همین دلیل سادە بود و فکر میکردم  نباید غیر واقعی بودن این ادعای نمایندگی مردم کردستان ناروشن باشد. اما بە نظر میرسد چنین نیست . کاک وحید آنرا جدی گرفتە است. ونگران است کە نمایندگان کار ناهنجاری کنند و مهارت نداشتە باشند کە بازی را بە سود خود بە پیش برند!!

واقعا اگر گفتم ناروشن و مبهم حرف زدەاید، اگر گفتم دراطلاعیە روشنی و صراحت یک جریان سیاسی را رعایت نکردەاید تا هم بە میخ بزنید و هم بە نعل ، اگر گفتم طوری حرف میزنید کە بتوان بە گونەهای مختکف تعبیر گردد وبرای روز مبادا چیزی در چنتە داشتە باشید،   آیا واقعا حق نداشتم؟

بە عقیدە من  چپ بویژە در شرایط  و در موقعیت سیاسی فعلی در کردستان در مقابل یک تصمیم  بە عمل جدی قرار دارد . چپی کە پایش بر زمین است ، آزادیخواه و عدالت خواه است ، خواهان سرنگونی  رژیم اسلامی  بە شکلی انقلابی است.  از هم اکنون بە  میداند کە چە میخواهد و آنچە را کە میخواهد چگونە بدست میآورد و چگونە پاسش میدارد تا کسی ، قدرتی یا حزبی امکان کگد مال کردنش کردنش را نداشتە باشد. چپی کە  حاکمیت تودەها را در کردستان بعدا از جمهوری اسلامی مٶثرترین روش در این مسیر میداند . چپی کە مبارزات خود را با مبارزات کارگران و مردم زحمتکش سراسر ایران گرە میزند . چپی کە مسئلە ملی و ستم ناشی از آن را بە عنوان یک واقعیت در کردستان میپذیرد و از همە امکانات و ظرفیت جنبش انقلابی مردم کردستان برای کاهش بار ستم ملی بر دوش کارگر و زحمتکش کرد استفادە میکند.و خواستها و مطالبات اقتصادی و سیاسی آنان را همزمان در یک برنامە عملی و ممکن پاسخ میگوید.

بە باور من چپ با تلاش برای ایجاد یک همگرایی وسیع  در کردستان میتواند با تلاش برای نشان دادن نا همخوانی افق و جهت سیاسی لیبرال/ ناسیونالیستی  با مصالح و منافع کارگر و زحمتکش کرد، در ابعاد و از گوشە و زوایای مختلف ، افق انقلابی، افقی کە در تقابل با  سیاست انتظار و با اتکا بە نیروی متشکل  کارگر و زحمتکش کرد آن را بە افق سیاسی و اجتماعی در کردستان تبدیل کند. آنگاە  این چپ میتواند از موقعیت های متفاوت و فرصت های متفاوت در راستای تقویت خود استفادە کند. میتواند وارد مذاکرە و اتحاد عمل  گردد، و سرانجام در تحولات احتمالی پیشارو مانع از آن گردد کە زیر دست و پا لە گردد.

بطور واقعی  نیروی چپ( در قالب تشکیلات،  نهادها و کانونها، افراد )  صاحب جنبش انقلابی کردستان هستند، این چپ  هم اکنون نیز از امکانات و ظرفیت مناسبی برای پیشروی و برداشتن گامهای بیشتری برخوردار است. اما مسئلە این است این موقعیت درک گردد و قبول کرد کە بمانند سالهای ۵٧ و ۵٨ بار دیگر چپ در مقابل یک آزمون جدی سیاسی قرار دارد. کوتاە آمدن در قبال این وظیفە  یعنی عدم کار و تلاش مٶثر برای همگرایی چپ در کردستان( علیرغم وجود پارەای اختلافات سیاسی )  با توجیهات پیش پا افتادە ، میتواند همین چپ را بە حاشیە جامعە پرتاپ کند.

 امکانات عملی برای این چپ برای ارتقاء خود، برای هدایت چنبش در مسیری انقلابی ، برای تامین خواستها و مطالباتش وجود دارد باید آنرا بکار گرفت.

یک نکتە حاشیەای: کاک وحید در نوشتەاش میگوید کە من نگران هماهنگی رفقای روند با حزب کومەلە هستم و از هم اکنون مشغول افشای!! این  هماهنگی احتمالی در آیدە هستم. باید بە اطلاع ایشان برسانم از جملە کسانی بودم و هستم کە موافق  هماهنگی و اتحاد عمل های مشخص با جریانات مٶثر در جنبش کردستان  بودەاند. آنرا کار مفیدی در راستای پیش بردن جنبش کردستان میدانم. اما با تاکید بر شروطی وتاکید بر اصولی  در تامین حقوق  پایەای مردم کردستان( میتوانید بە سیاست کومەلە در قبال همکاری با نیروها و جریانات کردستان کە انتشار علنی یافتە مراجعە کنید). از این زاویە نگرانی نمیواند جایی داشتە باشد و واقعا چیزی برای افشا ندارم. اما راستش با تمام احترامم نگران پارەای از مواضع سیاسی رفیق وحید( در این رابطە مشخص ) کە گاها بە عنوان نظر شخصی و گاها با عنوان” ما ” مطرح میکرد هستم . نگران هستم کە رفقا بە جای  تقابل با این افق سیاسی کە جنبش کردستان را بە کجراه میبرد با آن  کنار آیند. راە برای انتخاب بین این دو مسیر باز است.

جمال بزرگپور

١٨ اکتبر ٢٠١٢